• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الهیات پویشی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



الهیات پویشی (Process theology) نوعی الهیات است که از فلسفه پویشی آلفرد نورث وایتهد به وسیله چارلز هارتسهورن و جان بی. کاب توسعه پیدا کرد. که برخلاف سایر مکاتب فلسفی، درباره تفسیر ذات خدا، معتقد به‌ اندیشه صیرورت (Process) و حرکت تدریجی به سوی کمال می‌باشد.
این‌گونه از الهیات که اخیرا در میان حلقه‌های مسیحی و یهودی شایع شده، شبیه خداباوری است از این جهت که متألهان با اصطلاحات انسان‌واری درباره خدا سخن می‌گویند. نقش خدا در دیدگاه فوق این است که با ایجاد شرایطی در جهان باعث تحول و تکامل آن می‌گردد؛ یعنی جهان را در مسیر «شدن» و تغییر قرار می‌دهد.



پویش، تغییری نظام‌مند است با جهت و تنظیمی درونی. آنچه پویش را از توالی پدیده‌های متغیر متمایز می‌سازد، پیوستگی و نظم درونی و همچنین هدفمندی آن است. منظور متالهان پویشی از «هدفمندی» غیر آن است که گذشت؛ زیرا به نظر آنها برای طی مسیر یک فرآیند و رسیدن به نتیجه‌ای خاص، نمی‌توان هدف و غایت و آینده‌ای در نظر گرفت چون فرآیند تحول ذاتاً به طور خلاق و آزادانه صورت می‌گیرد و هر جهتی برای آن فرض کنیم به همان‌ اندازه ممکن است که جهت مخالف امکان دارد. بر این اساس می‌توان گفت، از دید تحول‌گرایانی مثل برگسون و وایتهد رسیدن یک فرآیند به نتیجه‌ای خاص کاملاً اتفاقی است.
[۱] سلطانی گازار، مهدی، تحلیل و بسط نظریه تطور خلاق برگسون و تجربه خلاق وایتهد، دانشگاه علامه طباطبایی «ره»، تهران، مقدمه.



الهیات پویشی نوعی از الهیات است که برخلاف سایر مکاتب فلسفی، (از جمله، فلسفه ارسطو که برای اثبات خدا، «محرک لا یتحرک» را ثابت می‌کند.) درباره تفسیر ذات خدا، معتقد به‌ اندیشه صیرورت (Process) و حرکت تدریجی به سوی کمال می‌باشد.
این‌گونه از الهیات که اخیرا در میان حلقه‌های مسیحی و یهودی شایع شده،
[۲] پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۹۷.
شبیه خداباوری است از این جهت که متالهان با اصطلاحات انسان واری درباره خدا سخن می‌گویند. نقش خدا در دیدگاه فوق این است که با ایجاد شرایطی در جهان باعث تحول و تکامل آن می‌گردد؛
[۳] دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۴۱.
یعنی جهان را در مسیر «شدن» و تغییر قرار می‌دهد.
یکی از مسائلی که از دیرباز ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است، مباحث هستی‌شناسی و جهان‌شناسی است که طیف وسیعی از کتابهای فلسفی را به خود اختصاص داده است. همزمان با تفکر فلسفی انسان و در نتیجه‌ برخورد حسی او با امور ثابت و متغیر عالم، دو نوع جریان فکری شکل گرفت که یکی به «ثبات» هستی و دیگری به «تغییر» هستی گرایش پیدا کرد، در راس جریان اول «زنون» الیائی و «پارمنیدس» قرار داشت که با طرح اشکالات مشهور خود، اعتقاد به «تغییر» را با مشکل جدی روبرو ساخت.
و جریان دوم نیز با «هراکلیتوس» و جمله معروف وی (در جهان هیچ رودخانه‌ای وجود ندارد که شخصی دو بار وارد آن شده باشد.) آغاز شد و با متفکران بزرگی مثل ارسطو (نظریه قوه و فعلهگل
[۴] آون، اچ. پی، دیدگاهها درباره خدا، ترجمه حمید بخشنده، قم، انتشارات اشراق (دانشگاه قم)، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۱۷۵-۱۷۶.
(نظریه اصل دیالکتیک) و غیره ادامه یافت.
دوره معاصر شاهد توجه دوباره برخی از‌ اندیشمندان، همچون فلاسفه قبل از کانت به مباحث ماوراءالطبیعه و الهیات بود تا اینکه مباحث توحیدی نضجی تازه گرفت و دیدگاه‌های مختلف درباره آن شروع شد که از جمله آنها دو رویکرد «توحیدی» و «غیرتوحیدی» بود که رویکرد توحیدی بیشتر مبتنی بر «خداباوری سنتی» بود که سابقه‌ای دیرینه در غرب داشت و رویکرد غیرتوحیدی هم در چهار دیدگاه خلاصه می‌شد: خدای متناهی، خدای فلسفه نوافلاطونی، همه- خدا انگاری (Pantheism) و الهیات پویشی.
آنچه مورد نظر ماست همین دیدگاه اخیر است که توسط «ای. ان. وایتهد» ( (۱۹۴۹- ۱۸۶۱) Alfered North Whitehead) پایه‌گذاری و بعدها توسط شاگرد وی «چارلز‌ هارتشورن» (Charles Hartshorne) ادامه یافت. به عبارت دیگر الهیات پویشی پدیده جدیدی است که در آن شماری از متالهان مسیحی، فلسفه پویشی- متافیزیکی آلفرد نورث وایتهد را به عنوان چارچوب مابعدالطبیعی خود اختیار کرده‌اند.
[۵] هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۱۶.



مفاهیم الهیات پویشی را می‌توان به صورت موارد زیر بیان کرد:
۱: خدا قادر مطلق است.
۲: جهان با پویشی که به وسیله عوامل مختار انجام می‌شود مشخص شده است.
۳: خدا بر جهان مسلط است اما با آن یکی نیست.
۴: به دلیل این که خدا تغییر جهان را در بردارد، خدا تغییرپذیر است!؟
[۶] دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۴۱.



پس از ذکر تاریخچه و توضیح درباره برخی مفاهیم، اکنون به بررسی الهیات پویشی از دیدگاه دو تن از متفکران برجسته این مکتب می‌پردازیم:

۴.۱ - تفکر وایتهد

وایتهد می‌خواست بر اساس یافته‌های ریاضیات به ویژه فیزیک جدید، رویکردی دوباره و نوین به مسائل مهم و سنتی مابعدالطبیعه داشته باشد و هدف او آشتی دادن میان اجزای ناسازگار وجود بود؛ زیرا وی مخالف هر گونه دوگانگی و ثنویتی چون روح و ماده، خدا و جهان، رئالیسم و ایدآلیسم، دین و علم بود.
[۷] توماس، هنری، بزرگان فلسفه، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲، ص۴۱۸.
بنابران ایشان به طور کامل تسلیم رویکرد و نگرش فیلسوفانی که مسائل ماوراءالطبیعه دغدغه اصلی آنان بود نگردید، فلذا دست به تغییراتی زد و نگرش خود نسبت به مباحث هستی‌شناسی و جهان‌شناسی را در چارچوب ریاضی تعریف نمود همچنان‌که به اعتراف برخی از مفسران فلسفه وایتهد، اساس متافیزیک وی (نظریه پویش و واقعیت) «ریاضیات» می‌باشد.
[۸] دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۴۲.

وایتهد معتقد است که پویش اشیا، به عنوان یک اصل کلی غایی، نقش مهمی را در ارائه یک سیستم فلسفی ایفا می‌کند.
[۹] دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۳۶.
وی پویش را به عنوان ساختار متافیزیکی جهان دانسته و معتقد است که بر اساس این که متفکر به «پویش» معتقد باشد یا به «ثبات»، متافیزیک‌اش متفاوت خواهد بود؛ کسانی که به امور ثابت باور دارند و اساس جهان را بر امور ثابت مبتنی می‌کنند، متافیزیک «جوهر» را ارائه می‌دهند و کسانی که به پویش معتقدند، متافیزیک «پویش» را مطرح می‌کنند.
[۱۰] دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۵۲.

ارائه تفسیر پویشی از مابعدالطبیعه توسط وایتهد، به عنوان نمونه نادری در باب فلسفه طبیعت معاصر شناخته شد؛ چرا که در توصیف جهان طبیعت، اهمیتی اساسی برای‌ اندیشه خدا قائل بود و این تفکر می‌توانست با علم تجربی جدید ارتباط برقرار کند.
[۱۱] پانن برگ، ولفهارت، درآمدی به الاهیات نظام مند، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۷۳-۷۴.
وایتهد برای خدا در موقعیت‌های تجربی جایگاه مخصوصی را در نظر می‌گیرد، خدا بر همه موقعیت‌های تجربی احاطه دارد اما از آنها استعلاء می‌جوید.
وایتهد به جای اعتقاد خداباوران سنتی به یک ذات الهی، که عین وجود است، دو ذات را مسلم فرض می‌گیرد که یکی از آن دو به وسیله رویدادهای متناهی آفریده می‌شود و به دین لحاظ مشخصه آن پویش یا صیرورت است.
[۱۲] آون، اچ. پی، دیدگاهها درباره خدا، ترجمه حمید بخشنده، قم، انتشارات اشراق (دانشگاه قم)، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۱۸۰.

ایشان به پنج دلیل با خداباوری سنتی مخالفت ورزیده و به خداباوری غیرتوحیدی روی می‌آورد:
[۱۳] آون، اچ. پی، دیدگاهها درباره خدا، ترجمه حمید بخشنده، قم، انتشارات اشراق (دانشگاه قم)، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۱۷۷-۱۷۸.

اولا: اگر خدا متناهی باشد شناخت‌ناپذیر است.
ثانیا: وجود او را نمی‌توان اثبات کرد.
ثالثا: اگر بگوییم خدا قادر مطلق است در این صورت بناچار او را به جای مهربانی و نیکی، برحسب قدرت ملحوظ می‌داریم.
رابعا: شیء واقعی بودن برابر با محدود بودن است.
خامسا: اگر خدا نامتناهی بود به همان‌اندازه که خیر است شر می‌بود.
بنابراین وایتهد به خدایی قائل است که متناهی است.
مشکل الاهیات پویشی این است که در آن، همه واقعیات عینی حتی خدا محدود بوده و خدا، همان خدای عامل مطلق، قادر مطلق، خالق مطلق و خیر محض و غیره نیست و دیگر جایی برای مفهوم خلقت و غیره باقی نمی‌ماند؛ چرا که خدایی که در الهیات سنتی به عنوان خالق تمام عالم بود، در الهیات وایتهد به صورت یک عامل جزئی و ناقص از نظام هستی معرفی می‌شود و «هستی» که مخلوق خدا بود برخلاف خدا، بالفعل بوده و قائم به نفس درک می‌شود؛ زیرا در الاهیات پویشی، مفهوم خلق از عدم، در باره «هستی» مردود است. بنابراین، خدای وایتهد موجودی در میان دیگر موجودات است هر چند ابدی بودن او را از دیگران متمایز می‌کند ولی با این وجود باز هم، متناهی است.
[۱۴] پانن برگ، ولفهارت، درآمدی به الاهیات نظام مند، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۷۴.


۴.۲ - تفکر هارتشورن

مفهوم اصلی الهیات پویشی توسط «چارلز‌هارت شورن (Charles Hartshorne)» شاگرد وایتهد و بعدا به وسیله «دیوید رایگریفین (David Raygriffin)» تفصیل یافت.
[۱۵] دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۴۱.

هارتشورن، بر خلاف گذشتگان که معتقد بودند خدا حقیقتی ازلی، ابدی، مطلق و ثابت است، می‌گوید: اصلاً خدای مطلق و ازلی هیچ بهره‌ای از واقعیت وجودی ندارد و چنین موجودی نمی‌تواند وجود خارجی داشته باشد.
طبعاً چنین خدایی شایستگی پرستش را هم نخواهد داشت و خدا نخواهد بود. تعبیر او چنین است: «There is no obsolute and eternal God» یعنی «خدای مطلق و ازلی وجود ندارد.» یکی از نقاط اساسی بحث ایشان این است که می‌خواهد خدا را یک process» (موجود متحول) معرفی کند که به تدریج، در حال تکامل است و این تکامل هم به وسیله عبادات ما صورت می‌گیرد.
ایشان معتقدند که خدا در عین اینکه ثبات دارد، دارای تحرّک هم هست، و این حرکت، حرکتی است صعودی و رو به تکامل چون درباره خدا، هیچ گاه حرکت نزولی صورت نمی‌گیرد بلکه روز به روز کاملتر می‌شود. منطق او این است که اگر ما خدا را رو به تکامل ندانیم عبادات‌مان مفهومی نخواهد داشت، به تعبیر وی، اگر عبادات ما به خدا نرسد و خدا بوسیله آنها رو به کمال نرود ما نمی‌توانیم بگوییم که در خدمت او هستیم.

۴.۳ - نقدهای هارتشورن

الف) درباره ذات الهی نمی‌توان به حرکتی قایل شد؛ زیرا حرکت همیشه با نوعی نقص همراه است چه در سیر صعودی که متحرک، کمالی را بدست می‌آورد و چه در سیر نزولی که متحرک کمالی را از دست می‌دهد؛ زیرا در هر دو مورد خدا نیازمند است.
[۱۶] مصباح، علی و محمدکاظم مصباح موسوی، گفتگو درباره فلسفه دین و کثرت‌گرایی و عصری بودن دین و الهیات پویشی، معرفت، ۱۳۷۴، شماره ۱۵، ص۸۲-۸۳.

ب) هر حرکتی مستلزم حامل و وجود ماده است در حالی که ذات خدا مجرد از ماده است.
[۱۷] مصباح، علی و محمدکاظم مصباح موسوی، گفتگو درباره فلسفه دین و کثرت‌گرایی و عصری بودن دین و الهیات پویشی، معرفت، ۱۳۷۴، شماره ۱۵، ص۸۲-۸۳.

ج) این نوع الهیات، مستلزم اجتماع نقیضین و تناقض درونی است؛ چرا که همزمان متضمن تحرک و عدم تحرک (ثبات) در خدا می‌باشد.


متالهان پویشی دوگانه انگاری را مردود می‌دانستند، به همین خاطر برای توجیه سازگاری بین «علم و دین» در صدد اصلاح اغراق‌هایی برآمدند که در آموزه‌های سنتی دین به وجود آمده بود، از مهمترین این اغراق‌ها نظریه «قدرت مطلقه الهی» است.
[۱۸] سلطانی گازار، مهدی، تحلیل و بسط نظریه تطور خلاق برگسون و تجربه خلاق وایتهد، دانشگاه علامه طباطبایی «ره»، تهران، مقدمه.

ایشان بر این باورند که اولا: «قدرت» خداوند بنابر دلایلی از جمله وجود شر در جهان نمی‌تواند نامحدود باشد بلکه فقط در فرآیند عالم مؤثر است.
[۱۹] هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۱۶.

ثانیا: این قدرت همواره اقناعی (Persuasive) است نه قاهرانه. (Coercive) آنها معتقدند که ضرورت وجود فاعلی ماوراءالطبیعی روشن است اما این که فاعل، خالق و عامل جهان باشد پذیرفتنی نیست، پس خداوند نمی‌تواند انسان‌ها را به انجام اموری که می‌خواهد، اجبار کند بلکه خداوند، تنها ترغیب‌کننده پویش در جهان است بدین صورت که عالی‌ترین امکانها را در برابر ذهن انسان‌ها قرار می‌دهد تا آنها بتوانند کمال خود را خلق کرده و مختارانه منویات وی را اجرا کنند.
[۲۰] پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۱۱۶.



بنابر الهیات پویشی، خداوند عالم را از عدم خلق نکرده
[۲۱] پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۱۰۹.
بلکه برعکس، عالم فرآیندی نامخلوق است که شامل خداوند نیز می‌شود.
[۲۲] هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۱۸.

و رابطه آن دو به این صورت است که جهان، به منزله بدن خداوند است و خدا به واسطه بدن‌اش زندگی می‌کند، این بدین معنی است که خدا و جهان کاملا متمایز از یکدیگر نیستند و همه موجودات از جمله انسان‌ها در وجود خداوند مندرج‌اند به عبارت دیگر میان خدا و جهان اتکای متقابل و دوسویه برقرار است.
[۲۳] پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۱۰۹- ۱۱۰.

طرفداران این دیدگاه بر این باورند که:
اولا: برای تفسیر ذات خدا و جهان باید از‌ اندیشه «تحول» و «صیرورت» (Becoming) بهره برد این در حالی است که خداشناسان سنتی، «خدا» را برخلاف «جهان» که متغیر بود، دارای یک نوع «فعلیت محض» (Pure Actuality) می‌دانستند که ثابت است.
ثانیا: بر پویش جهان نظمی حاکم است و همین نظم، نشان‌دهنده وجود خداوند است، خدا آفریننده موجودات نیست بلکه بر جهان مسلط بوده و شرایط پیشرفت خلاق را فراهم می‌کند.


طبق نظریه عدل الهی پویشی، آنچه این جهان را برای خداوند قابل قبول می‌گرداند این حقیقت است که همان فرآیند پیچیده‌ای که همه دردها و رنج‌ها را به وجود آورده است گل‌های سر سبد نوع بشر را نیز ایجاد کرده است و این طور نیست که صدها میلیون انسانی که مجبور به تحمل دردها و رنج‌ها و غیره شده‌اند، واقعا خود آنان مقصر بوده باشند.
[۲۴] هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۲۶.

خدای مطرح شده در عدل الهی پویشی، اگرچه صانع غایی و مالک و خداوندگار جهان نیست (چون چنین خدایی وجود ندارد.) ولی مسؤول ارتقای هستی بشری از مراحل نخستین حیات است.
[۲۵] هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۲۸.

نظریه عدل الهی پویشی دو جاذبه دارد:
[۲۶] هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۲۴-۱۲۵.

اول اینکه الهیات سنتی در اثر انتساب قدرت مطلقه به خداوند، با مشکل تناقض افعال خدا درباره «شرور» مواجه بود که نهایتا منجر به توجیه این نوع از افعال خداوند می‌شد ولی با این نظریه، مشکل مزبور حل می‌شود.
دوم اینکه شامل دعوتی پرشور به جانبداری ازخداوند در مبارزه بی‌پایان علیه شرور جهانی مقهور ناشدنی است.


بنابر الهیات پویشی، در مقابل دو نوع خیر، دو نوع شر موجود است و ملاک‌های خیر و شر در نهایت، زیباشناختی است تا اخلاقی.
[۲۷] هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۲۰.

متفکران پویشی درباره «مسئله شر» رویکرد متفاوتی اتخاذ کرده‌اند، ایشان نیز همانند متکلمان سنتی، خدا و کارهای او را خارج از قوانین منطقی نمی‌دانند، قدرت خدا صرفاً به معنای این است که او فراهم کننده امکانات برای فعلیت رسیدن فضیلت مندی و کمال انسان‌هاست. طرفداران الهیات پویشی بر این باورند که خدا فاقد بسیاری از کارکردهایی است که در الهیات سنتی بدان نسبت می‌دهند مثل پیش‌بینی آینده و... چرا که می‌گویند این قدرت نیست که خدا را شایسته پرستش می‌کند بلکه عشق و میل به اوست که مخلوقات را به سوی او می‌کشاند.


۱. سلطانی گازار، مهدی، تحلیل و بسط نظریه تطور خلاق برگسون و تجربه خلاق وایتهد، دانشگاه علامه طباطبایی «ره»، تهران، مقدمه.
۲. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۹۷.
۳. دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۴۱.
۴. آون، اچ. پی، دیدگاهها درباره خدا، ترجمه حمید بخشنده، قم، انتشارات اشراق (دانشگاه قم)، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۱۷۵-۱۷۶.
۵. هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۱۶.
۶. دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۴۱.
۷. توماس، هنری، بزرگان فلسفه، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲، ص۴۱۸.
۸. دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۴۲.
۹. دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۳۶.
۱۰. دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۵۲.
۱۱. پانن برگ، ولفهارت، درآمدی به الاهیات نظام مند، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۷۳-۷۴.
۱۲. آون، اچ. پی، دیدگاهها درباره خدا، ترجمه حمید بخشنده، قم، انتشارات اشراق (دانشگاه قم)، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۱۸۰.
۱۳. آون، اچ. پی، دیدگاهها درباره خدا، ترجمه حمید بخشنده، قم، انتشارات اشراق (دانشگاه قم)، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۱۷۷-۱۷۸.
۱۴. پانن برگ، ولفهارت، درآمدی به الاهیات نظام مند، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۷۴.
۱۵. دهباشی، مهدی، پژوهشی تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۴۱.
۱۶. مصباح، علی و محمدکاظم مصباح موسوی، گفتگو درباره فلسفه دین و کثرت‌گرایی و عصری بودن دین و الهیات پویشی، معرفت، ۱۳۷۴، شماره ۱۵، ص۸۲-۸۳.
۱۷. مصباح، علی و محمدکاظم مصباح موسوی، گفتگو درباره فلسفه دین و کثرت‌گرایی و عصری بودن دین و الهیات پویشی، معرفت، ۱۳۷۴، شماره ۱۵، ص۸۲-۸۳.
۱۸. سلطانی گازار، مهدی، تحلیل و بسط نظریه تطور خلاق برگسون و تجربه خلاق وایتهد، دانشگاه علامه طباطبایی «ره»، تهران، مقدمه.
۱۹. هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۱۶.
۲۰. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۱۱۶.
۲۱. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۱۰۹.
۲۲. هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۱۸.
۲۳. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۱۰۹- ۱۱۰.
۲۴. هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۲۶.
۲۵. هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۲۸.
۲۶. هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۲۴-۱۲۵.
۲۷. هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۲۰.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «الهیات پویشی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۷/۰۹.    


رده‌های این صفحه : کلام مسیحیت | مباحث کلامی




جعبه ابزار