الفاظ جرح و تعدیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رجالیان برای نشاندادن
عدالت یا
وثاقت راویان از الفاظ
تعدیل و
توثیق و برای نشاندادن ضعف اعتقادی یا اخلاقی راویان از الفاظ
جرح استفاده میکنند.
الفاظ تعدیل و توثیق به شرح ذیل است:
با توجه به این که در این واژهها با آمدن واژه
عدل بر حوزه
اخلاق راوی و پایبندی او به فرائض دینی و با آمدن واژه
امامی به حوزه
ایمان و عقیده راوی و
شیعه اثناعشری او تصریح شده، چنین عبارتی را بهترین و صریحترین لفظ برای دلالت بر
تزکیه و تعدیل راویان دانستهاند.
در صورتی که این واژه در منابع رجال شیعه بکار رفته باشد به صورت دلالت تضمنی، یا التزامی دال بر امامیبودن، یا ضابطبودن راوی نیز خواهد بود؛ زیرا
عدالت مطلق فرع
اسلام و ایمان است و بر
کافر و پیروان سایر
فرق اسلامی به صورت مطلق عادل گفته نمیشود.
از سوی دیگر در میان رجالیون شیعه کمتر مرسوم است که به امامیبودن، یا ضابطبودن راوی تصریح کنند. بنابراین وقتی میگویند: عدل، مقصود آنان امامی و ضابطبودن در کنار عدالت است.
با این حال باید پذیرفت که دلالت این لفظ به صراحت لفظ پیشین نیست.
در صورتی که این دو لفظ در کنار یکدیگر بکار برده شوند، یا هر کدام به طور جداگانه در مورد یک راوی آورده شوند، دلالت بر مدح راوی دارند، اما این مدح در حد توثیق نخواهد بود؛ زیرا حوزه اخلاق راوی که در اثبات صحت روایت او لازم است، مسکوت گذاشته شده است.
واژه
ثقه در اصطلاح علمای رجال برابر با عدالت است. ریشه این واژه از وثوق به معنای اطمینان است و مقصود از آن کسی است که نسبت به دوری او از
دروغ، اشتباه و فراموشی اطمینان وجود دارد؛ زیرا اگر قرار باشد شخص، عادت به دروغ، اشتباه یا فراموشی داشته باشد، چگونه میتوان به گفتار او اطمینان داشت. نسبت به سایر گناهان غیر از دروغ نیز چنین است؛ زیرا انسان به سخن مثل شرابخوار اطمینان نمییابد.
بنابراین هرگاه این کلمه به طور مطلق در منابع رجالی بکار رود، در دلالت آن بر عدالت و ضابطبودن راویان جای اشکال نیست، اما در دلالت آن بر امامیهبودن راوی جای مناقشه است.
ثقة فی الحدیث او فی الروایه، دلالت این لفظ نیز بسان دلالت واژه ثقه است؛ یعنی بر عدالت و ضابطبودن راوی به صورت آشکار دلالت دارد، اما در دلالت آن بر امامیبودن جای تامل است.
به معنای صحت احتجاج به
حدیث است. این لفظ بر حسب معنای عامش؛ اعم از
حدیث صحیح،
حسن،
موثق و حتی
ضعیف است؛ زیرا درباره هر یک از احادیث غیر صحیح بخاطر وجود قرائنی احتمال
احتجاج و استدلال وجود دارد، اما در عرف خاص رجالیون واژه
حجت به معنای ثقهبودن بوده و نظیر این واژه دلالت بر عدالت، ضابط و امامیبودن دارد.
گاه این دو واژه به طور مطلق بکار میروند و گاه گفته میشود من عیون اصحابنا، یا من وجوه اصحابنا.
آیتالله سبحانی آورده است: کسی که منابع رجالی را مورد بررسی قرار دهد، در مییابد که این دو واژه فراتر از امامی و عادلبودن راوی، دلالت بر جلالت راوی نیز دارد. و رجالیون این دو وصف را در مواردی بکار میبرند که شخص جزء طبقه برجسته در
فضل و فضیلت باشد و این امر نشان میدهد که او در میان طائفه از نظر وجاهت جایگاه و ارزش به مثابه چهره و چشم است.
برخی از این الفاظ به حوزه اخلاق راوی ناظر بوده و به صراحت،
عدالت او را نفی کرده و
فسق و دروغ را به او نسبت میدهد؛ نظیر فاسق، شارب الخمر، کذاب، وضاع الحدیث، یختلق الحدیث کذبا (از روی دروغ حدیث میسازد)، یا الفاظی؛ نظیر لیس بعادل، لیس بصادق که به صورت سلبی عدالت و
وثاقت راوی را نفی میکند.
برخی از الفاظ جرح ناظر به حوزه عقیده راوی بوده و برخورداری او از عقیده صحیح، یعنی امامیه اثناعشریبودن را نفی میکند؛ نظیر غال، ناصب، فاسد العقیده.
برخی دیگر از الفاظ جرح بی آن که مستقیماً به اخلاق، یا عقیده او مربوط باشد، به شخصیت حدیثی راوی پرداخته و او را فاقد صلاحیت لازم برای
نقل حدیث معرفی میکند؛ نظیر ضعیف که نزد قدماء به اشخاصی اطلاق میشد که دارای قلت یا سوء حافظه بودند.
از جمله مشکلات مراجعه به منابع رجالی اختلاف تباینی علمای رجال درباره برخی راویان است، به گونهای که این اختلاف نظر قابل جمع نباشند. مثلا یکی از آنان راوی را صحیح العقیده و دیگری فاسد العقیده معرفی کند، یا یکی او را ثقه و دیگری ضعیف بشناساند. چنین مواردی را اصطلاحاً تعارض جرح و تعدیل میگویند.
در چگونگی برخورد با دیدگاههای متعارض رجالیون درباره یک راوی سه نظریه عمده وجود دارد: که عبارتند از:
۱- مطلقاً جرح مقدم است؛
۲- مطلقاً تعدیل مقدم است؛
۳ در صورتی که میان دیدگاه جرح و تعدیل جمع ممکن باشد، به هر دو عمل میشود، ولی اگر جمع ممکن نباشد به مرجحات مراجعه میشود، و اگر ترجیحی در بین نباشد، درباره آن راوی توقف میکنیم.
توثیق راویان به دو صورت خاص و عام انجام میگیرد. مقصود از توثیق خاص آن است که در خصوص یک راوی از سوی
ائمه (علیهمالسّلام)، یا علمای رجال، الفاظ دال بر وثاقت رسیده باشد، اما در توثیق عام نسبت به جمع و گروهی خاص تمجید، یا توثیق رسیده که راوی مورد نظر در میان آنان قرار دارد. مثلا وقتی گفته میشود:
اصحاب اجماع جزء توثیقات عام است، به این معناست که راویان بر شمرده شده در میان اصحاب اجماع بخاطر اعتبار جمعی اصحاب اجماع از اعتبار و وثاقت برخوردار میگردند. به عبارت روشن تر در توثیق خاص دلالت بر توثیق مطابقی، اما در توثیق عام دلالت بر توثیق هر یک از راویان تضمنی است. هر چند دلالت تضمنی نیز بسان دلالت مطالبقی برای اثبات و ثاقت کفایت میکند.
نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث.
مرکز اطلاعرسانی غدیر، برگرفته از مقاله «الفاظ جرح و تعدیل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۳/۲۷.