• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الف - به کسر الف و سکون لام (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: الف (ابهام‌زدایی).


إِلْف (به کسر الف و سکون لام) از واژگان به کار رفته در قرآن کریم به معنای پیوند و جمع شدن با میل و رغبت است.



إِلْف به معنای پیوند و جمع شدن با میل و رغبت باید دانست الفت جمع شدن مطلق نیست بلکه جمع شدنی است که میان اجزاء آن قبول و میل و الفت باشد بهترین کلمه برای آن در فارسی «پیوند» است‌ (کُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ‌ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ) دشمنان بودید میان دلهای شما پیوند داد.


«اُلْفَةٌ» به معنای انس گرفتن و دوست داشتن است.


«اِیلَافٌ‌» بمعنی الفت دادن مصدر باب افعال است در مجمع و کتب لغت هست: «آلَفَهُ‌ اِیلَافاً: جعله یَاْلَفُ». راغب آن را مصدر باب تفعیل گرفته است‌ (الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ) یعنی کسانی‌که قلوبشان تالیف و جلب شده. مراد کسان غیر اسلامی‌اند که برای‌ تالیف‌ قلوب به آنها زکوة داده می‌شود.
مسلمانان ضعیف العقول نیز از مُؤَلَّفَة قلوبهم‌اند چنان که مرحوم سیّد در عروه فرموده است‌ (لِاِیلافِ‌ قُرَیْشٍ. اِیلافِهِمْ‌ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ. فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ) لفظ لِاِیلافِ‌ در اول آیه متعلق است به‌ (فَلْیَعْبُدُوا) یعنی خدای این خانه را عبادت کنند که قریش را الفت داده و محترم کرده است به عقیده بعضی: آن متعلق است به‌ (فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ) در (سوره فیل) یعنی «برای الفت دادن به قریش (اصحاب فیل) را کوبید».


۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۸۱.    
۲. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۹۳.    
۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج، ص.    
۵. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۸۱.    
۷. قریش/سوره۱۰۶، آیه۱- ۳.    
۸. فیل/سوره۱۰۵، آیه۵.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «الف»، ج۱، ص۹۳    






جعبه ابزار