الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب اثر ارزشمند
علامه عبد الحسین امینی در موضوع کلام و به
زبان عربی است.
از امتیازات این کتاب بر سائر کتب مشابه میتوان موارد زیر را نام برد:
این کتاب مجموعه بی مانندی است شامل فنون مختلف، رموز دانشها، دقائق تاریخ و شرح حال مردانی نامی، شاید بگوئیم یکی از بزرگترین کتابهای
دائره المعارفی است که مشتمل بر بسیاری از آراء و نظرات متقن و مستدل دینی است. و اگرچه هدف اصلی واولیه آن اثبات
حدیث غدیر و
تواتر آن بوده ولی در عین حال هر آنچه را که برای امت اسلامی حائز اهمیت میدانسته در این کتاب جمع آوری نموده است. عالم جلیل القدر مرحوم
میرزا محمد علی اورد آبادی اعلی الله مقامه الشریف در مقالهای تحت عنوان (بین الحقایق و الاوهام) که در ابتدای جلد سوم «الغدیر» نسخه قدیمی درج گردیده و دقایق
فصاحت و
بلاغت از مضامین آن آشکار است به این نکته با بیانی زیبا اشاره فرموده که بخشی از ترجمه آن اینچنین است: «هر که در اولین وهله نام این کتاب (الغدیر) را بشنود گمان خواهد نمود که این کتاب فقط شامل موضوعی است که بدان نامیده شده: ولی پس از ورود باین منبع گوارا خواهد یافت که در آن. پیرامون بسیاری از دلائل و براهین امامت گفتگو و کاوش و بررسی شده و با بیان مستدل آن تمام خار و خاشاکهای اشکالات از جلو راه سالکین طریق حق زدوده گشته و سخنان ناروا و دردناک که پیوسته موجب شکاف و باعث اختلاف بین ملل
مسلمان گردیده همه را ابطال و آنچه نیات سوء و کینه توزیها و عوامل بنیان کن در این میان بوده همه را نابود ساخته و نسبتهای ناروا و ننگینی که از قدیم الایام قلمهای خائن و مزدور به پیروان
اهل بیت پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم چسبانیدهاند همه را از میان برداشته و ملت خود را از آن افتراها مبرا نموده بطوریکه دیگر مجال و فرصت و دست آویزی برای سود طلبان و ماجرا- جویان و خرافات منفورشان که بمنظور تفرقه میان امت اسلامی و دامن زدن اختلاف و دشمنی بکار میبردند باقی نگذارده است». و نیز در تقریظی که به قلم آقای
سید عبد المهدی منتفکی به رشته تحریر در آمده و در ابتدای جلد هشتم کتاب چاپ شده میفرماید:
هر روز صدها کتب و نشریات از چاپخانها بیرون آمده و در دسترس ارباب مطالعه قرار گرفته. ولی: بسیار کم است نشریه و کتابی که مقصود خواننده را در برداشته و از هر حیث و هر جهة اطمینان و میل ارباب مطالعه را تامین نماید! این کتاب، مجموعه عظیم و گرانبهائی است که از هر حیث جامع و کامل است، و بمانند چراغ روشنی بخش و راهنمای حساسی است برای اهل بینش و کمال، این کتاب بالاتر از آنست که ارزشی برای آن تعیین و یا وزن واقعی آن با مقیاسها سنجیده شود! این مجموعه با کیفیت مخصوص بخود بر هر نسبتی فزونی دارد و اثر و فایده آن از هر نظر بر هر مقیاسی غلبه می نماید! در خور اعجاب و شگفتی نیست! چه؟! این کتاب تراوشی از افکار یک شخصیتی است که دریائی انباشته از
علوم معقول و منقول است. این کتاب از نتایج قریحه فروزانی است که بدانشمند بزرگوار ما آقای شیخ عبد الحسین (ابن) احمد امینی اعطاء شده خداوند
عمر او را دراز و ما را از آثار گرانبهای او بهرمند فرماید.
از نکات قابل توجه در نوشتار این گنجینه عظیم توجه مولف بزرگوار به اصلاح ساختار فکری عموم افراد
امت اسلامی است و با اینکه اغلب آثار منتشره از طرف علماء اعلام، مخصوص گروه خاص و پسند افراد معدودی بوده و نتیجه مطالعات و اصول نظریات خود را بطوری که برای هر کسی در خور تبعیت و تاسی باشد منتشر نساختهاند. . ولی مرحوم علامه گرانقدر امینی در این کتاب در اثر وسعت فکر و فضیلت روحی خود که موهبتی است الهی توانسته از منبع جوشان سینه خود، که برگرفته از
کتاب و
سنت است حقائقی تابان و اندیشه هائی بزرگ و فروزان بروز دهد که مورد توجه و قبول عموم خردمندان باشد.
نیک میدانیم که استاد بزرگوار مرحوم امینی از جام محبت پیشوائی چون
امام علی علیهالسّلام و پیروان او سیراب و سرخوش گشته و این
عشق جاودانی او را بر آن داشته که برای بدست آوردن وسیله قرب به پیشگاه خاندان بزرگ علوی از بذل عزیزترین نیروهای روحی و جسمی خود دریغ ننموده و از فروغ دانش و بینش خود حداکثر استفاده را بنماید تا بتواند با این فداکاری بی نظیر به ندای مذهب و کیش خود پاسخ داده و وظیفه نهائی خود را بانجام برساند. آری، آئین دوستی و شیفتگی چنین است. و این چنین دوستی و فداکاری در خور ملامت نیست. زیرا. باید با صراحت اذعان نمود که این دانشمند بزرگوار و متتبع در عین محبت سرشار و شیفتگی که سراسر وجود او را فرا گرفته. از
عصبیت و هوای نفسانی بدور است. او دانشمندی است که نتیجه دانش اندوزی خود را در راه محبت بی منتهائی که به علی علیهالسّلام و پیروان او دارد بکار بسته و در عین حال عواطف نفسانی خود را تحت نظام علم و درستی و آراستگی بحثهای مستدل و حساس و متین خود از یاوه و سرکشی باز داشته و این چنین پایداری در وادی محبت است که در خور ملامت نیست. آنکس در خور ملامت است که علاقه و محبت بشخص یا چیزی او را از مسیر حق و راستی منحرف سازد و اسیر دلخواه و عصبیت باطل گردد، و استاد بزرگوار ما (امینی) از این صفت منزه و مبرا است زیرا: تمام کوشش او در راه کشف
حقیقت و بر افکندن نقاب از چهره مقصود است.
دانشمند معروف مسیحی استاد «
بولس سلامه » در نامهای که در مجلد هفتم «الغدیر» درج شد بر دقت در مطالعه و نیروی تشخیص و استدلالهای محکم و متقن خالی از هر گونه تعصب و هوای نفس مولف اشاره نموده و در فرازی از آن میفرماید: ... و لقد لغت نظری علی الاخص ما ذکرتموه بشان الخلیفة الثانی، فلله درکم، ما اقوی حجتکم و اسطع برهانکم؟! فلو حاول بعد هذا مکابر ان یرد تلک الحجج المکینة لکان مثله مثل الوعل الذی ناطح الصخره!. . براستی مطالبی را که درباره
خلیفه دوم بیان داشتهاید توجه مخصوص مرا بخود جلب نمود. خیر زیاد خداوندی برای شما باد چقدر استدلال شما قوی است؟! و برهان شما روشن و تابانست؟! اگر بعد از این دلایل و براهین متین و استوار شما، لجوج و مکابری آهنگ رد و انکار آنها را بنماید درست مانند آن
بز کوهی است که با شاخهای خود با قطعه سنگ بزرگ و سختی معارضه و نبرد نماید..؟ !
علامه بزرگوار در اثبات مباحث و مطالب از شیوه «الزام الخصم بما یدعیه» تبعیت نموده و با ذکر کتب و مدارکی از دست نوشتههای آنان به طریق
جدال احسن برخورد و آنان را ملزم به قبول مینماید بطور مثال در اثبات
تواتر حدیث شریف غدیر پس از ذکر راویان از
صحابه و
تابعین و علماء به مؤلفان پیرامون این حدیث اشاره و مصادر و مسانید و مدارکی که راویان مذکور حدیث غدیر را از آن ذکر نمودهاند را بیان نموده آنهم با تعیین خصوصیات هر یک از کتب مذکوره و تصریح بذکر شماره صفحات و بیان توثیقات در حول راوی و مولف مذکور. و یا در
اثبات وصایت امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام و در حمایت از حریم
ولایت به ذکر
حدیث تهنیت پرداخته و از مورخ مشهور
محمد بن جریر طبری در کتاب «
الولایه » حدیثی را از
پیامبر گرامی اسلام نقل مینمایند: امام طبری- محمد بن جریر- در کتاب (الولایه) حدیثی را باسناد خود آورده از
زید بن ارقم که قسمت زیادی از آن در صفحات ۹۲- ۸۹ ذکر شد و در پایان حدیث مزبور است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودای گروه مردم بگوئید: پیمان بستیم با تو از صمیم قلب و عهد نمودیم با زبان و دست
بیعت دادیم بر این امر، عهد و پیمان و بیعتی که
اولاد و
اهل بیت و کسان خود را بدان وادار نمائیم و بجای این
سیره مقدس روش دیگری را نپذیریم و تو گواه بر ما هستی و خداوند از حیث گواهی کافی است، بگوئید آنچه را بشما تلقین و
تعلیم نمودم و
سلام کنید بر علی با تصریح به فرماندهی اهل
ایمان و بگوئید: الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله همانا خداوند هر صدا و آهنگی را می شناسد و میشنود و بخیانت هر خائن واقف است، پس هر کس پیمان شکنی کند بزیان خود کرده و کسیکه به پیمان خدائی وفادار بماند خدای پاداش بزرگ باو خواهد داد، بگوئید چیزی را که موجب رضایت خداوند است و اگر ناسپاسی کنید خداوند از شما بی نیاز خواهد بود.
زید بن ارقم گفت: در این هنگام مردم رو بطرف رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شتافتند در حالیکه همه می گفتند: «سمعنا و اطعنا علی امر الله و رسوله بقلوبنا» یعنی: شنیدیم و بر امر خدا و رسولش از صمیم قلب فرمانبرداریم، و اول کسانی که دست خود را بعنوان اطاعت و بیعت بپیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و علی علیهالسّلام رسانیدند،
ابی بکر و
عمر و
عثمان و
طلحه و
زبیر بودند با باقی
مهاجرین و
انصار ، و سایر مردم تا هنگامیکه
نماز ظهر و
عصر در یک وقت خوانده شد و این جریان امتداد یافت تا
نماز مغرب و
عشاء نیز در یک وقت خوانده شد و تا سه روز امر دست دادن و
بیعت پیوسته ادامه داشت. و نیز نقل داستان تهنیت شیخین و تقدم و پیشی گرفتن آنان بر دیگران در تبریک گوئی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام، از قول تعداد کثیری از پیشوایان
حدیث و
تفسیر و
تاریخ اهل سنت ، چون
احمد بن حنبل ،
محمد بن جریر طبری ،
ابن بطه ،
ابن مردویه ،
ابو اسحاق ثعلبی ،
بیهقی ،
ابن مغازلی ،
ابو حامد غزالی ،
خوارزمی ،
جلال الدین سیوطی و.... چه آنها که این داستان را بطور
مرسل تردید ناپذیر روایت نمودهاند و چه آنها که آنرا به مسانید صحیح- و
رجال ثقه و مورد اعتماد روایت نموده و سلسله ناقلین آن را به تعدادی از
صحابه مانند
ابن عباس و
ابی هریره و
براء بن عازب و
زید بن ارقم منتهی کردهاند قابل توجه است و برهانی است روشن و قاطع که انکار آن جز مکابره و لجاجت و عناد چیز دیگری نخواهد بود این شیوه و روش است که «الغدیر» را در نظر خواننده بمانند دریائی بی کران نمایان نموده و در آن کتب معتبرهای مانند:
اسد الغابه -
الاصابه -
تهذیب التهذیب -
تاریخ خطیب بغدادی -
تهذیب الکمال -
تاریخ الخلفاء سیوطی -
البدایة و النهایه ابن کثیر -
نخب المناقب -
مسند احمد بن حنبل -
سنن ابن ماجه - و دهها کتب حدیث و تفسیر و تاریخ چون سیل خروشان جلوه گر است.
علامه بزرگوار در این کتاب سعی بلغ در دفاع از حریم
تشیع و دفع اتهامات وارده پیرامون این مکتب و پیروان آن دارد بطوری که همواره و در موارد متعدد به نقد کتبی که خواسته و یا ناخواسته عقائد حقه را مورد هجمه خود قرار داده و بهتانهای ناروا بر آن وارد ساختهاند میپردازد و با استدلالهای محکم آن را رد میسازد. بطور مثال در بخشی از شرح حال
سید حمیری پس از بیان
دین ، آئین و
مذهب سید و سخن اعلام پیرامون عقایدش، به نقد کلام دکتر
طه حسین مصری در صفحه ۳۸۵ کتاب «
ذکری ابی العلاء » که در آن قول به
تناسخ را به سید نسبت داده میپردازد و میفرماید:
اگر این نسبت ساختگی، از پیشینیان طه حسین، آن یاوه سرایان عصر خرافات و سخنگویان نادان و نویسندگان بی کنکاش و نسبت دهندگان بی پروا، صادر شده بود، مرا به تعجب نمیانداخت، اما شگفتا که این سخن، از مردی است که خود را جستجوگر میداند و خویشتن را، انسان عصر طلائی، عصر نور و روزگار کاوش میشناسد. روزگاری که به بلای وجود این دکتر و یاوه سرایان و دروغ پردازانی چون او گرفتار آمده است، مردمی که میخواهند گروه بزرگ و بزرگواری از
امت اسلامی را با نسبت
کفر آمیز: تناسخ و حلول، خوار و زبون کنند تا گروه مخالف، با اعتقاد به کفر این دسته، آنان را
دشنام دهند و این دسته نیز از شنیدن چنین نسبت نادرستی به
خشم آیند و کار به سرانجام ناستوده پراکندگی و جدائی انجامد و آرزوی آنکه طه حسین را به چنین کار ناروائی میگمارد و وادار میکند، نیز همین است. آیا جستجوگری از این مرد نپرسیده است: مصدر این نسبت نادرست چیست آیا در کتابی از کتب
شیعه خواندهای یا از شیعهای شنیدهای؟ یا خبر چنین نسبتی از ناحیه دانشمندی از دانشمندان امامیه به تو رسیده است؟ این شیعه و کتابهای اوست که از نخستین روز تا به امروز، به کفر قائلان به تناسخ و حلول، حکم کرده است، و به
برائت از آنان گرایش دارد. پس چرا این دکتر، پیش از آنکه چنین تهمتی زند و چنین ناروائی نویسد، به این کتب مراجعه نکرده است؟ آری قبل از او، «
ابن حزم اندلسی » در کتاب «
الفصل » نسبت تناسخ را به سید داده است و توای خواننده! در صفحه ۳۲۴- ۳۲۹ جلد اول این کتاب،
ابن حزم و جدلهای وی را باز شناختهای.
اما قول به رجعت از سنخ قول به تناسخ و حلول نیست، زیرا
کتاب و
سنت به آن ناطق است همانطور که تفصیل آن، در کتب کلامی آمده است و تالیفات جداگانه اعلام نیز، متضمن این مطلب هست. و آنکه وقوفی بر اخبار و اشعار و
حجت آوریهای سید دارد، میداند که ساحت وی ازین نسبتهای ناروا دور است، اگر این دکتر از آن کسانی نباشد که کوشش بسیار در محبت خاندان پیغمبر و مهر ورزی و ستایشگری و جانبداری از آنان را سخافت داند.
همانطور که قبلا گذشت این کتاب یکی از بزرگترین کتابهای
دائره المعارف است که مشتمل بر بسیاری از آراء و نظرات متقن و مستدل دینی است. و اگرچه هدف اصلی واولیه آن اثبات حدیث شریف غدیر و تواتر آن بوده ولی در عین حال به جهت وسعت فکر وجودت اندیشه هر آنچه را که برای
امت اسلامی حائز اهمیت میدانسته در این کتاب جمع آوری نموده است. که به ذکر اجمالی آن میپردازیم:
مولف بزرگوار در آغاز ضمن تدوین اولین محصول افکار خود حق داستان غدیر را در حدود وسع و توانائی ادا نموده و نسبت به راویان حدیث غدیر از
صحابه پیغمبر صلیالله علیه وآلهوسلّم و
تابعین و طبقات علماء تا این زمان بطور کافی و مستوفی سخن رانده و باین مقدار از استدلال بحدیث- غدیر خم و تحقیق در
سند و روایت آن و
دلالت آنها بر استوار بودن مقام شامخ ولایت برای پیشوای گرامی علی علیهالسّلام اعم از آنچه که از نص حدیث بدست آید و یا
آیات قرآن کریم که ضمن حدیث از لسان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در برابر اصحاب بیان و اعلان شده حق سخن را ادا نموده.
ما در نخستین جزء «الغدیر» مشاهده می کنیم که مؤلف بزرگوار راویان این حدیث را از طبقه صحابه پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بترتیب حروف تهجی نام برده که تعداد آنها به یکصد و ده تن بالغ گردیده و همه از بزرگان صحابه پیغمبرند. این گروه از راویان را از
ابی هریره آغاز نموده و به
ابی مرازم ، یعلی بن مرة ابن وهب ثقفی پایان داده است. وی پس از ورود در وادی استدلال و تحقیق روایات و سند آنها. همت والای خود را در این زمینه بکار برده و نسبت به بررسی اقوال و مذاهب مختلف و کاوش در حقایق امر پای اندیشه را از سر حد معمول دیگر نویسندگان فراتر نهاده و با نیروی شگرف خود بر همگان سبقت گرفته. مؤلف بزرگوار و ارجمند. بعد از ذکر صحابه بذکر تابعین پرداخته سپس دیگر دانشمندان و ائمه
حدیث و
تاریخ و
تفسیر را با رعایت ترتیب
عصر و
زمان هر یک و حتی با ذکر تاریخ وفات آنان در هر قرنی پس از قرنی نام برده و این گروه را از ابن دینار جمحی آغاز و براویان عصر حاضر پایان داده است. نکته جالب تر آنکه؛ داستان غدیر خم از این جهت که از فرط
شهرت از جمله حقایق مسلمه و غیر قابل تردید شناخته شده محلی برای جدل باقی نگذارده و بحد
اجماع امت اسلامی از اهل سنت و شیعه رسیده است تا آنجا که مطرح انظار صحابه و تابعین و مورد احتجاج و مبادله
سوگند (مناشده) قرار گرفته است.
گرچه کتاب شریف «الغدیر» بر مبنای استدلال برصحت سند واقعه عظیم غدیر تدوین شده است و آنچه علامه بزرگوار در این باره از ذکر راویان در طول زمان تاریخ بیان داشته ودر آن بذل جهد و سعی بلیغ نموده در اثبات این سند تاریخی و معنی حقیقی
ولایت کافی رسا و جامع بود، ولی این مؤلف دانشمند با مهارت بی نظیر و تسلط کامل خود خواسته از این وادی غدیر، دریای بیکرانی تشکیل دهد که امواج خروشان و برهم انباشته آن بهر جانب دست یافته و از آن میان محوری بوجود آید که سخنان صریح و تصریحات ملیح پیغمبر عظیم الشان صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را که درباره پیشوای گرامی مان علی علیهالسّلام صادر شده از هر سو نمایان گردد و برای تامین این منظور نام ادبا و شعرائی را که در قصائد و منظومههای خود از داستان غدیر یاد کردهاند و با شمیم روح پرور و
مشک فام نام علی علیهالسّلام و سخنان رسول اکرم صلیالله علیه وآله وسلّم آثار و اشعار خود را آرایش دادهاند بمیان آورده است. مؤلف گرانقدر با اولین کاروان از شعرا که از آغاز این داستان یعنی عهد پیغمبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم این فخر و شرف را احراز نمودهاند همگام شده و بترتیب قرون متوالیه این رشته از تاریخ تابناک اسلامی را در قصاید و اشعار ادبای هر قرن جستجو و غدیریههای هر قرن را نقل و درج نموده است.
از مباحث زیبای این کتاب میتوان به دقت مؤلف در شرح احوال و هویت سرایندگان اشعار هر قرن اشاره نمود که در این مبحث زیبا و شیوای ادبی ضمن درج و ثبت اشعار و ذکر مصادر و معرفی دیوانهائی که قبلا شرح حال این شعرا را ثبت و ضبط نمودهاند، نوابغ
شعر و ادب را نیز بدین وسیله شناسانده و بمعرض استفاده علاقمندان بادب و تاریخ و جویندگان حقایق قرار داده است. مثلا شرح حال و بیان هویت-
کمیت - از شعرای غدیر در
قرن دوم اسلامی در جلد دوم «الغدیر» بالغ بر سی صفحه از این کتاب را در بر گرفته که می توان آنرا یک مجموعه ادبی مستقل بنام (کمیت) به حساب آورد. و یا در مورد سید حمیری شاعر شهیر دیگر شصت صفحه از همان مجلد مشتمل شرح حال او است و ضمن آن خصوصیات این شاعر بطوری مورد بررسی قرار گرفته که او را در قرن مزبور در میان اقرانش ممتاز نشان می دهد. این بسط کلام در شرح احوال شعرا شگفتی ندارد بلکه منتهای شگفتی در نیروی شگرف و طاقت فرسای این مؤلف بزرگوار است که در مطالعه دوران زندگی و خصوصیات هر یک از این شعرا بکار برده!! چه آنکه تنها در مورد
ابن رومی و تنظیم شرح حال و زندگی او، این دانشمند بی نظیر، بدهها کتب قدیم و جدید مراجعه و حتی نوادر مطالب و تطورات گوناگون هر یک را از مصادری استخراج نموده که بسیاری از ارباب دانش و اهل تتبع بر آن مصادر وقوف نداشتهاند. مثلا مقاله استاد
عباس محمود عقاد مندرج در مجله «الهدی» چاپ
عراق که متضمن قسمتی مربوط به شاعر نام برده بوده مورد بررسی مؤلف بزرگوار (الغدیر) واقع شده و مباحث آن درج گشته و یا در ترجمه
عمرو بن عاص که در جلد دوم الغدیر درج گردیده پس از بیان شرح حال مفصل او بیش از ۴۰ مصدر برای نامبرده ذکر مینماید که با کتاب
صحیح مسلم شروع و به کتاب دائره المعارف
فرید وجدی پایان مییابد. و یا در مورد ابی تمام شاعر که در جلد دوم «الغدیر» شرح حال او درج گردیده نام بیست و هفت تن از افراد مشهور که بر دیوان حماسه او شرح نوشتهاند ذکر شده که از
ابو عبدالله محمد بن قاسم شروع و به مرحوم
شیخ سید بن علی مرصفی که از رجال علم و ادب
زمان ما بوده منتهی می شود.
از جلوههای زیبای الغدیر بررسی مغالات و فضائل ساختگی است که علامه عزیز با متانت کامل و صبری جمیل بخش زیادی از این کتاب را به بحث پیرامون آن اختصاص داده است تا به پویندگان حق و حقیقت بگوید که آنچه مزین به نور الهی و حقیقی است با آنچه بواسطه شیطان زینت داده شده و بدست
شیطان پرستان بیان گردیده امری است متفاوت. به این
گزافه گویی بنگرید و خود قضاوت نمایید که آیا جز افسانهای گذرا و خنده آور واقعیت دیگری دارد: در محاضرة الاوائل از
سکتواری آمده است: نخستین
زمین لرزهای که در
اسلام روی داد بیست سال پس از
هجرت پیامبر به
مدینه و در فرمانروائی
عمر بود پس آن فرمانروای گروندگان نیزه اش را زد و گفت: ای زمین آرام باش مگر من بر روی تو دادگری ننمودهام؟ پس آرام شد
در قسمتی دیگر آنجا که از مغالات پیرامون
خلیفه اول سخن به میان میآورد واقعه زیر را از کتب معتبر
اهل سنت نقل مینماید: نسفی آورده است که: مردی در
مدینه بمرد و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خواست بر وی
نماز بگزارد و
جبرئیل نازل شد و گفت محمد! بر وی نماز مگزار حضرت نیز از نماز خودداری کرد پس
ابوبکر آمد و گفتای پیامبر خدا بر وی نماز گزار که من جز خوبی از او سراغ ندارم پس جبرئیل بیامد و گفت محمد بر او نماز گزار که گواهی ابوبکر بر گواهی من مقدم است .
سپس به نقد و بررسی این
گزافه پرداخته و میگوید:
با من بیائید تا به حساب گزارشگر این مغلطهها برسیم. گو این که زنجیرهای برای آن نمیشناسیم تا میانجیان گزارش را به گفتگو بخواهیم و بپرسیم آیا شهادتی که جبرئیل داد از پیش خودش بود؟ که این هم نمیشود زیرا وی فقط امین خدا است در رساندن
وحی او و وی را نسزد که از پیش خود برای پیامبر او دستوری بیارد و آنگاه از گواهی خویش بنفع بوبکر چشم بپوشد- اگر هم بگوئیم سخن وی وحی خدای پاک بوده- که قاعدة هم درباره هر دستوری که به پیامبر درستکار میداده چنین اعتقادی باید داشت- در آن صورت نیز تنها به صرف این که گواهی بوبکر بر خلاف آن در آمده آن وحی بزرگ، دروغ باید باشد و این هم گزافگوئی است و بر هر پندار، دستور او به راستی و ناگزیر نمودار این بوده است که آن مرده شایستگی ندارد بر وی نماز بگزارند و این دستور هم به گونه منعی صادر شده که
حرام بودن عمل را از آن میتوان دریافت و حاصلش آن که خدای پاک دشمن میدارد که
نماز کسی همچون پیامبر محبوبش را بر چنان مردهای به آستان وی بالا برند. در این صورت آیا بوبکر که با استدلال به ظواهر حال- که در همه جا درست نیست- به شایستگی مردک پی برده و در این مورد مخصوص که برداشت وی با وحی خدا ناساز در آمده شکی در بطلان آن نیست اکنون آیا چنین برداشتی تواند وحی مبین را ابطال کند. چشم بگشا و داوری کن. و در آخر پس از ذکر
گزافههای پیرامون
خلیفه سوم میفرماید
نرم افزار نور الولایة، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.