الحکمة المشرقیة (دانشنامهجهاناسلام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الحکمة المشرقیة، نام مجموعهای فلسفی از ابنسینا
به عربی است.
از این
اثر فقط بخش
منطق آن در دست است.
بنابر گزارش برخی منابع، متن کامل حکمةالمشرقیة که در کتابخانه غزنه نگهداری میشده، بر اثر
به آتش کشیده شدن این کتابخانه در ۵۴۶ از دست رفته است.
بخشهایی از این
کتاب اینک در کتابخانه ایاصوفیه (ش ۲۴۰۳) و کتابخانه نورعثمانی (ش ۴۸۹۴) و همچنین در کتابخانه بودلیانِ دانشگاه آکسفورد (ش ۴۰۰)
بهخط عبری موجود است؛ اما در اینکه همه آنها متعلق
به حکمةالمشرقیة باشند
تردید کردهاند.
ابنسینا در برخی آثارش، از جمله در شفا
و
شرح کتاب اثولوجیا،
از این
کتاب نامبرده و در برخی مباحث، خواننده را بدان ارجاع داده است.
همچنین در تعلیقات بر حواشی
کتاب نفس
ارسطو ،
برخی مطالب را از زبان مشرقیون و
کتب مشرقیین مطرح کرده است.
درباره وجه تسمیه، موضوع و محتوای
کتاب بحث پر دامنهای شده است.
شاید اظهارات ابنسینا در مقدمه منطقالمشرقیین
آنجا که
به علومی غیر از علوم یونانی اشاره کرده و آن را
کتابی متفاوت با دیگر
آثار مشائی خود دانسته
و اظهارات ابنطفیل درباره حکمت مشرقیه، منشأ پیدایش نظریه اشراقی بودن این اثر بوده، چنانکه ابنطفیل،
در بیان اسرار حکمت مشرقیه، گفته هر کس
به دنبال حقیقتی است که در آن تردیدی نیست،
به دنبال این
حکمت باشد.
برخی محققان بر پایه این سخن و با توجه
به آنکه رساله حیّبن یقظان نیز صبغه صوفیانه دارد، بر آناند که حکمةالمشرقیة در تصوف یا حکمت باطنی نگاشته شده است.
همچنین قرابت این واژه را با
حکمةالاشراق سهروردی میتوان موجبی برای طرح این نظریه دانست که ابنسینا پایهگذار
مکتب اشراقی در
فلسفه است.
اما سهروردی، مؤسس حکمت اشراق، در المشارع و المُطارحات
تصریح میکند آنچه
ابنسینا به مشرقیان
نسبت میدهد در واقع همان قواعد مشائی و فلسفه عام است که در قالب عباراتی جدید بیان شده است و با اصل مشرقی حکمای خسروانی ارتباطی ندارد.
گفتنی است که
بهنظر مهدوی،
کلام سهروردی ناظر بر بخشی از
کتاب منطقالمشرقیین است.
نالینو،
با بررسی این نظریه و ارزیابی قرائتهای گوناگون واژه مشرقیه
در نهایت اظهار کرد که واژه مشرقیه در حکمت مشرقیه ناظر
به شرق جغرافیایی است؛ اما برخی
معتقدند با توجه
به دو معنای
ریشه این کلمه، یعنی
شرق و اشراق، ابنسینا
به شرقِ عالَمِ معنا و حکمت باطنی نظر داشته است.
از سوی دیگر، مهدوی
واژه مشرقیه را ناظر بر هیچیک از این دو ندانسته، بلکه آن را در شمار واژگانی همچون عرشیه، متعالیه و مقدسه دانسته است که معنای خاصی را در برنمیگیرد.
بیتردید تأثیر
تفکر اشراقی در آثار ابنسینا یافت میشود (از جمله در نمطهای آخر الاشارات و التنبیهات و رسالههای حی بن یقظان، سلامان و ابسال و رسالةالطیر)؛ اما چون متن کامل حکمةالمشرقیه تاکنون در دست نبوده، درباره محتوای
کتاب و تفاوت ماهوی آن با آنچه او در شفا و امثال آن بیان کرده است نمیتوان با
یقین اظهار نظر کرد.
اما بنابر بعضی شواهد، وجود نوعی اندیشه شرقی و اشراقی (و متفاوت با
مکتب ارسطویی) در این
کتابِ ابنسینا چندان بعید
به نظر نمیرسد، چنانکه ابنسینا در مقدمه شفا
به صراحت نوشته که
کتاب وی درباره فلسفه مشرقیه است و او در بیان مطالب و رهایی از تقییدات مشائی و حتی نقد آن پروایی ندارد.
افزون بر آن، اظهارات ابنطفیل درباره حکمت مشرقیه ابنسینا و ترغیب
به دنبالهروی از آن، مبین آن است که او بر وجود چنین گرایشی در آثار ابنسینا شواهدی یافته است، و چه بسا متن کامل حکمةالمشرقیة را هم دیده باشد.
به نظر کوربن، دقیقترین تصور از حکمت مشرقیه را ابنسینا در تعلیقات بر
اثولوجیای منسوب به ارسطو به دست داده است، بنابر آنکه در آنجا پنج ارجاع او
به حکمةالمشرقیة درباره
حیات پس از
مرگ است و همین نظریه بقای نفس، بیش از هر بحث دیگری مبین حکمت مشرقیه است.
به نظر نصر،
حکمت مشرقیه ابنسینا
به مثابه مرحله واسط آثار مشائی و تعالیم اشراقی است.
برخی محققان
برآناند که ابنسینا برای دفع هجوم متعصبان مشائی، با عنوان حکمت
اهل مشرق
به این مهم پرداخته، زیرا در مقام
شارح و مفسر آرای
ارسطو، در فضای
ارسطویی آن روزگار نمیتوانسته است با همین عنوان
به نقد
ارسطو و مشائیان بپردازد؛ ازاینرو، حکمةالمشرقیة ابنسینا اولین گام شجاعانه در آزادی از قیود و چیرگی فلسفه
ارسطویی به شمار میآید.
بخشی از
کتاب حکمةالمشرقیة با عنوان منطقالمشرقیین در ۱۳۲۸/۱۹۱۰ در قاهره و همچنین در
تهران چاپ و
به فارسی نیز
ترجمه شده است.
بر نام این
کتاب ایراداتی وارد است، زیرا ابنسینا در آثار دیگر خود و حتی در مقدمه
کتاب، این عنوان را
بهکار نبرده است.
از طرف دیگر، با توجه
به عنوان حکمةالمشرقیة، شایسته بود که بخش منطق آن منطقالمشرقیة نامیده شود.
این
کتاب بر دیگر آثار منطقی ابنسینا (همانند منطق اشارات، شفا، نجات، عیونالحکمه و دانشنامه علایی) مزیتی ندارد و در ترتیب مباحث و شیوه بیان مطالب، با دیگر
کتابهای منطقی او متفاوت نیست.
(۱) جعفر آلیاسین، فیلسوف عالم:دراسة تحلیلیة لحیاة ابنسینا و فکرهالفلسفی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابنسینا، التعلیقات علی حواشی
کتاب النفس
لأرسطو، در
ارسطو عندالعرب:دراسة و نصوص غیر منشورة، چاپ عبدالرحمان بدوی، کویت:وکالة المطبوعات، ۱۹۷۸.
(۴) ابنسینا،
شرح کتاب اثولوجیا
المنسوب الی
ارسطو، در
ارسطو عندالعرب:دراسة و نصوص غیر منشورة، چاپ عبدالرحمان بدوی، کویت:وکالة المطبوعات، ۱۹۷۸.
(۵) ابنسینا، الشفاء، المنطق، ج ۱، الفن الاول:المدخل، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۱/۱۹۵۲، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۶) ابنسینا، منطقالمشرقیین، قاهره (۱۳۲۸/ ۱۹۱۰)، چاپ افست تهران (بیتا).
(۷) ابنطفیل، حیّبن یقظان، چاپ ألبیر نصری نادر، بیروت ۱۹۸۶.
(۸) مرفت عزت بالی، الاتجاه الاشراقی فی فلسفة ابن سینا، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۹) علی بن زید بیهقی،
کتاب تتمة صوانالحکمة، لاهور ۱۳۵۱.
(۱۰) زینب خضیری، ابنسینا و تلامیذه اللاتین، قاهره ۱۹۹۸.
(۱۱) یحیی بن حبش سهروردی، المشارع و المطارحات، چاپ مقصود محمدی و اشرف عالیپور، (قم) ۱۳۸۵ش.
(۱۲) ابوالعلاء عفیفی، «الناحیة الصوفیة فی فلسفة ابنسینا»، در
الکتاب الذّهبی للمهرجان الألفی لذکری ابنسینا، بغداد من ۲۰ الی ۲۸ مارس ۱۹۵۲، قاهره:جامعة الدّول العربیة، الادارةالثقافیة، ۱۹۵۲.
(۱۳) قاسم غنی، ابنسینا، (تهران ۱۳۱۵ش).
(۱۴) جورج شحاته قنواتی، مهرجان ابنسینا:مؤلفات ابنسینا، قاهره ۱۹۵۰.
(۱۵) محسن کدیور و محمد نوری، مأخذشناسی علوم عقلی:منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، تهران ۱۳۷۹ش.
(۱۶) یحیی مهدوی، فهرست نسخههای مصنّفات ابنسینا، تهران ۱۳۳۳ش.
(۱۷) کارلوآلفونسو نالینو، «محاولة المسلمین ایجاد فلسفة شرقیة»، در التراث الیونانی فی الحضارة الاسلامیة، الف بینها و ترجمها عبدالرحمان بدوی، قاهره:
مکتبة النهضة المصریة، ۱۹۴۶.
(۱۸) حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، تهران ۱۳۷۷ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حکمةالمشرقیة»، شماره۶۳۸۸.