• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الحاد (فقه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: الحاد.

عدول از آیین حق و همچنین ارتکاب گناه در مسجد الحرام را اِلحاد می‌گویند و الحاد به مفهوم دوم به مناسبت در باب صلات و حج آمده است.



الحاد به مفهوم نخست، اعم از این است که ملحد در قبل متدین به دین حق بوده، سپس عدول کرده و یا از ابتدا آن را نپذیرفته باشد. الحاد مسلمان موجب ارتداد است. بر ملحد کتابی احکام اهل کتاب و بر ملحد غیر کتابی احکام مطلق کفر مترتّب می‌گردد.

۱.۱ - تعریف مرتد و انواع و شرایط ارتداد

مرتد کسی است که از اسلام خارج شده و کفر اختیار نموده است و بر دو قسم است: فطری و ملی؛ مرتد فطری کسی است که یکی از پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه او، مسلمان باشند، سپس بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و پس از آن از اسلام خارج شود. و مرتد ملی کسی است که پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه او کافر باشند سپس بعد از بلوغ اظهار کفر نماید، پس کافر اصلی شود و پس از آن اسلام بیاورد سپس به کفر برگردد، مانند نصرانی اصلی که اسلام بیاورد سپس مثلاً به نصرانیتش برگردد. در حکم به ارتداد، بلوغ و عقل و اختیار و قصد، معتبر است؛ پس ارتداد بچه اگرچه نزدیک بلوغش باشد و همچنین دیوانه در حال دیوانگی اگرچه ادواری باشد و همچنین ارتداد مکره اعتبار ندارد و همچنین به‌واسطه آنچه که بدون قصد واقع می‌شود مانند هزل‌گو و ساهی و غافل و بیهوش، اعتباری نیست. و اگر در حال غلبه عصبانیّت بر او که با آن بر خود مسلط نیست، از او صادر شود، حکم به ارتداد نمی‌شود.

۱.۲ - آثار و احکام ارتداد

۱- پس مرتد فطری اسلامش ظاهراً قبول نمی‌شود، و اگر مرد باشد به قتل می‌رسد. و زن مرتد لو اینکه فطری باشد به قتل نمی‌رسد، بلکه به زندان ابد می‌افتد و در اوقات نمازها زده می‌شود و در معیشت بر او تنگ گرفته می‌شود و توبه‌اش قبول می‌شود، پس اگر توبه نماید از زندان بیرون آورده می‌شود. و مرد مرتد ملّی توبه داده می‌شود، پس اگر خودداری کرد به قتل می‌رسد؛ و احوط (وجوبی) آن است که سه روز از او بخواهند که توبه نماید و در روز چهارم
کشته شود.
۲- بر کافر مرتد واجب است بعد از توبه، نمازهایی را که در حال ارتداد نخوانده قضا نماید و بنابر قول اصح (نمازخواندن) از او صحیح است؛ اگرچه ارتدادش فطری باشد.
۳- حج بر شخص مرتد واجب است - چه استطاعتش در حال مسلمان بودنش باشد یا بعد از مرتد شدنش - ولی حج از او صحیح نمی‌باشد، پس چنانچه قبل از توبه بمیرد بر حج عقاب می‌شود و بنابر اقوی از او قضا نمی‌شود. و اگر توبه کند حج بر او واجب است و بنابر اقوی از او صحیح است، چه استطاعتش باقی بماند و چه قبل از توبه از بین برود. و اگر در حال ارتداد احرام ببندد؛ مانند کافر اصلی می‌باشد. (در این‌که احرام کافی نیست و اگر ممکن باشد بر او واجب است که از میقات، اعاده احرام نماید وگرنه از همان جا مُحرم شود.) و اگر در حال مسلمان بودن حج نماید سپس مرتد شود بنابر اقوی اعاده بر او واجب نیست. و اگر در حال مسلمان بودن محرم شود سپس ارتداد پیدا کند و پس از آن توبه کند بنابر اصح احرامش باطل نمی‌باشد.
۴- اگر یکی از زوجین مرتد شود، یا هر دو دفعتاً با هم قبل از دخول مرتد شوند، ازدواج در همان حال به هم می‌خورد؛ چه ارتداد فطری باشد یا ملّی. و همچنین است بعد از دخول اگر ارتداد از زوج و فطری باشد، و اما اگر ارتدادش ملی باشد یا ارتداد از زوجه باشد مطلقاً (چه فطری باشد یا ملی) فسخ آن بر انقضای عده توقف دارد؛ پس اگر قبل از انقضای عده، مرد (به اسلام) رجوع کند یا زن (به اسلام) رجوع نماید زوجه‌اش می‌باشد وگرنه کشف می‌شود که از وقت ارتداد از او جدا شده است.
۵- عده در ارتداد فطری زوج مانند عده وفات، و در غیر آن مانند عده طلاق است.
۶- کفر به اقسامش‌ (اصل ارث را منع می‌کند) خواه اصلی باشد یا از روی ارتداد، پس کافر؛ اگرچه نزدیک باشد، از مسلمان ارث‌ نمی‌برد و ارث مسلمان به مسلمان اختصاص دارد؛ اگرچه دور باشد. بنابراین اگر میت مسلمان، پسر کافری داشته باشد، از او ارث نمی‌برد ولو اینکه به جز امام (علیه‌السلام) قرابتی - چه نسبی و چه سببی - نداشته باشد؛ پس ارث او به امام (علیه‌السلام) اختصاص پیدا می‌کند؛ نه به پسرش که کافر است.
۷- مرتد فطری اگر مرد باشد زوجه‌اش از او جدا می‌شود و نکاحش - بدون طلاق – منفسخ می‌شود و عده وفات می‌گیرد، سپس اگر بخواهد (با شخص دیگری) ازدواج می‌کند. و اموال او که در وقت ارتداد مال او بوده، بعد از ادای دیون او، مانند میت، بین ورثه‌اش تقسیم می‌شود و انتظار مرگ او کشیده نمی‌شود و توبه و رجوعش به اسلام در برگشتن زوجه و مالش به او، فایده ندارد. البته توبه‌اش باطناً و نیز ظاهراً - نسبت به بعضی از احکام - قبول می‌شود، پس بدنش پاک و عباداتش صحیح می‌شود و اموال جدیدی را که با اسباب اختیاری، مانند تجارت و حیازت و با اسباب قهری، مانند ارث، به دست می‌آورد مالک می‌گردد و برایش جایز است که با زن مسلمان ازدواج نماید، بلکه حق دارد بر زوجه سابقش، تجدید عقد نماید. و اگر مرتد فطری زن باشد اموالش بر ملکش باقی می‌ماند و به ورثه‌اش منتقل نمی‌شود، مگر اینکه بمیرد. و درصورتی‌که مدخول بها نباشد از شوهر مسلمانش در همان حال بدون عده گرفتن جدا می‌شود و اگر مدخول بها باشد چنانچه قبل از تمام شدن عده - که عده طلاق است - توبه نماید زوجیت باقی می‌ماند وگرنه معلوم می‌شود که فسخ و جداشدن، از اول زمان ارتداد بوده است. و اما مرتد ملّی - چه مرد باشد یا زن - اموالش به ورثه‌اش منتقل نمی‌شود، مگر اینکه بمیرد و نکاح بین مرد مرتد و زوجه مسلمانش منفسخ می‌شود و همچنین نکاح بین زن مرتد و شوهر مسلمانش به‌مجرد ارتداد بدون آنکه عده بگیرد درصورتی‌که به او دخول نشده باشد، منفسخ می‌شود و در صورت دخول به او، فسخ نکاح بر انقضای عدّه توقف دارد، پس اگر مرد یا زن قبل از انقضای عدّه از ارتداد به اسلام رجوع نماید، زوجه‌اش می‌باشد وگرنه کشف می‌شود که زن در وقت ارتداد از او جدا شده است.
۸- اگر مرد محصن، ارتداد فطری پیدا کند، از محصن بودن خارج می‌شود؛ زیرا زوجه‌اش از او جدا می‌شود. و اگر مرتد ملّی باشد پس اگر بعد از عدّه زوجه‌اش زنا نماید، محصن نمی‌باشد وگرنه محصن است.


الحاد در مسجد الحرام از گناهان کبیره است؛زیرا در قرآن کریم به صراحت بر آن وعده عذاب دردناک داده شده است.


الحاد در مسجد الحرام، همه مراتب و انواع ستم و گناه را شامل می‌شود.
[۱۴] زبدة البیان ص۲۹۵ـ۲۹۶.
بنابر این، اگر کسی در مسجد الحرام گناهی که موجب حد است ـ مانند سرقت ـ مرتکب شود، افزون بر حدّ، تعزیز می‌شود و اگر گناهی را که موجب تعزیر است مرتکب شود، عقوبتش بیشتر از دیگر مکانها است.
[۱۵] کنز العرفان ج۱، ص۳۳۵.




۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۹۴، کتاب المواریث، الامر الثانی فی موانع الارث، الاول الکفر، مسالة۱۰.    
۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۹، کتاب الحدود، القول فی الارتداد، مسالة۲.    
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۲۸، کتاب الحدود، القول فی الارتداد، مسالة۱.    
۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۳۴، کتاب الصلاة، القول فی صلاة القضاء.    
۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۰۳، کتاب الحج، القول فی شرائط وجوب حجة الاسلام، مسالة۵۰.    
۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۰۷، کتاب النکاح، القول فی الکفر، مسالة۵.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۰۷، کتاب النکاح، القول فی الکفر، مسالة۶.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۹۲، کتاب المواریث، الامر الثانی فی موانع الارث، الاول الکفر.    
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۹۵، کتاب المواریث، الامر الثانی فی موانع الارث، الاول الکفر، مسالة۱۰.    
۱۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۱، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الموجب، مسالة۱۴.    
۱۱. جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۱۳.    
۱۲. حج/سوره۲۲، آیه۲۵.    
۱۳. جواهر الکلام ج۲۰، ص۷۱.    
۱۴. زبدة البیان ص۲۹۵ـ۲۹۶.
۱۵. کنز العرفان ج۱، ص۳۳۵.



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۶۹.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    


رده‌های این صفحه : دیدگاه های فقهی امام خمینی | فقه | کفر




جعبه ابزار