الاسفار الاربعه (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَلاْسْفارُ الاْرْبَعَه، عنوان اثر فلسفی بزرگ و معروف
صدرالدین شیرازی می باشد.
اَلاْسْفارُ الاْرْبَعَه، عنوان اثر فلسفی بزرگ و معروف صدرالدین شیرازی، ملقب به
صدر المتألهین و
ملاصدرا (ح ۹۷۹-۱۰۵۰ق/ ۱۵۷۱-۱۶۴۰م).
مؤلف نام کامل کتاب را
الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة نهاده است.
این کتاب از حیث جامعیت و دامنه تأثیر بر حوزه
حکمت اسلامی در سدههای اخیر - به ویژه جریانی که میتوان از آن به «
حکمت شیعی »تعبیر کرد
مقامی یگانه دارد، چنانکه بسیاری از نوشتههای دیگر صدرالدین شیرازی و آثار
حکمای نسلهای بعد با اقتباس یا الهام گرفتن از این اثر پدید آمدهاند.
گفتنی است که در حیات علمی صدرالدین، ۳ دوره متمایز وجود دارد: ۱. دوره تحصیل و مطالعه در
فلسفه و
کلام به شیوه استدلالی محض. ۲. دوره عزلت و رویکرد به اشراق و سلوک معنوی. ۳. سرانجام، دوره تعلیم و پرداختن آثار.
شروع تألیف اسفار را با قراینی باید در اواخر دوره دوم دانست. مؤلف این کتاب را پیش از دیگر آثار خود نوشته است.
وی در مقدمه کتاب، آنرا حاصل دوره طولانی انزوا و کنارهجویی از مشاغل علمی مرسوم میشمارد
و از سوی دیگر، از استاد خویش
میرداماد (د ۱۰۴۰ق) با دعایی که در حق زندگان رواست، یاد میکند.
نیز در اواخر بخش نخست از بخشهای چهارگانه کتاب، از حالتی الهامبخش که او را به پرداختن مطلب توانا ساخته است، سخن میگوید. در یادداشتی که او بر این سخن خود افزوده - و در حاشیه برخی نسخههای خطی کتاب آمده - تاریخ ۱۰۳۷ق قید گردیده است
«اسفار» در عنوان کتاب جمع سَفَر است، نه آنطور که برخی گمان کردهاند جمع سِفر.
صدرالدین شیرازی طرح کتاب خویش را منطبق بر سَفَرهای چهارگانه
عارفان دانسته است.
این سفرها به بیان او عبارتند از: ۱. سفر از خلق به سوی حق، ۲. سفر به حق در حق (به حق، از آنرو که سالک در این سیر، وجود خویش را فرو مینهد و سیر او به حق انتساب مییابد)، ۳. سفر از حق به سوی خلق به حق (سیر در کیفیت صدور کثرت از وحدت یا مشاهده مراتب مخلوقات از عالی تا نازل)، ۴. سفر به حق در خلق (سیر در کثرت مخلوقات، از آنرو که وحدت حق در آنها مندرج است و مشاهده کیفیت بازگشت خلق به حق)
برای تعبیرهای مختلف از سفرهای چهارگانه.
( رسالهاي با عنوان الاسفار الاربعه از
شمسالدین محمد خفری ).
کتاب صدرالدین شیرازی نیز در ۴ سفر تنظیم شده است: ۱. در امور عامه (وجود و مظاهر آن)؛ ۲. در
حکمت طبیعی (جواهر و اعراض)؛ ۳. در الهیات به معنی اخص؛ ۴. در نفس و مبدأ و معاد آن.
آنچه در اینباره جلبنظر میکند تفاوت فصلبندی اسفار با آثار جامع سابق بر آن در
فلسفه اسلامی است که عموماً پیش از امور عامه و الهیات خاص به دو مبحث منطق و طبیعیات پرداختهاند و به اقتضای طبقهبندی ارسطویی علوم، بخشی را نیز به ریاضیات (
حکمت وسطی) اختصاص دادهاند. در اسفار دو مبحث «
اصالت وجود » و «
حرکت جوهری »، نوآوریهای مؤلف را به خوبی باز نموده است.
مناسبت میان بخشهای چهارگانه اسفار و ۴ سفر عرفانی در نگاه نخست روشن نیست و همین امر برخی از شارحان فلسفه
صدرالمتألهین را به کوشش در تطبیق آن دو واداشته است. با اینهمه، نتیجه کار ایشان تطبیق یکایک بخشهای اصلی کتاب با سفرهای چهارگانه نیست، بلکه تنها مناسبتهایی را میان محتوای فصول مختلف کتاب با آن سفرها نشان میدهد، با این توضیح که آنچه در اسفار از مباحث امور عامه و جواهر و اعراض آمده، از آنرو که مقدمه
معرفت الهی است، با سفر نخستین مناسبت مییابد. بخش مربوط به الهیات به معنی اخص بر سفر دوم قابل انطباق است و مباحثی که به پژوهش در نحوه صدور کثرت از ذات حق و سلسله عقول و نفوس میپردازد، مفهوم سفر سوم را تداعی میکند. سفر چهارم نیز همه فصولی را در برمیگیرد که به بحث در احوال
نفس و
معاد اختصاص یافته است.
آنچه بحث در اینباره را موجه میسازد، این نکته است که استفاده مؤلف از عنوان «اسفار اربعه «نه از باب تمثیل محض، بلکه به سبب معنایی است که او برای روش و غایت کار فلسفی خویش میشناخته است. از دیدگاه او در
حکمت راستین، برهان و کشف دو وجه جدایی ناپذیر و کامل کننده یکدیگرند.
وی بارها در اسفار و دیگر آثار خود از درآمیختن روش شناخت فلسفی و طریقه
شهود عرفانی سخن میگوید و بر سستی روشهایی که تنها به یکی از این دو دیدگاه تکیه دارند، تأکید میورزد.
در مقدمه کتاب به طالب
حکمت توصیه میکند که پیش از خواندن کتاب به
تزکیه نفس بپردازد و بدینگونه
حکمت و
معرفت را بر بن یانی استوار نهد و از اشتغال به سخنان عوام
صوفیه ، و اعتماد به گفتههای متفلسفان به شدت پرهیز کند.
در بحث انسان کامل نیز اظهار میدارد که اغلب مباحث کتابش از گونهای است که جز کسانی نادر که به جمع بین علوم متفکران و علوم مکاشفان توفیق یافتهاند، از آن بهره ندارند.
جوهره مکتب صدر المتألهین، یعنی آنچه خود آن را «
حکمتِ متعالی» میخواند، در این مطلب نهفته است (برای تفصیل، نک: ه د، صدرالدین شیرازی).
در اسفار گذشته از نقل قولهای گسترده از منابع عرفانی چون آثار ابن عربی و شارحان آنها، نظریات و گفتههای بسیار از فیلسوفان و متکلمان موردنقد و نظر قرار گرفته است. مؤلف در هر مبحث نخست تقریری از موضوع، مطابق مبانی مشهور
حکما به دست میدهد و به اقتضای بحث از دیدگاههای کلامی نیز ذکری به میان میآورد.
شیوه تدوین کتاب، چنانکه از گفتههای مؤلف برمیآید، متأثر از گرایش او به تتبع و سازگار کردن آراء گوناگون از دو مکتب مشاء و اشراق است.
ضمن آنکه وی - چنانکه در مقدمه میگوید - خواسته است که با آگاه کردن خواننده از عقاید پیشینیان، او را در فهم و قبول نظر خاص خویش یاری کند.
به هر روی، جنبه انتقادی این اثر، خصیصهای بارز و شایان توجه است. ویژگی دیگر
حکمت صدرالمتألهین که در اسفار نمایان است، کوشش وی در اثبات هماهنگی میان
حکمت و
شریعت است. وی به ویژه در سفرهای سوم و چهارم به نقل و تفسیر آیات و احادیث بسیار در تأیید مبانی خویش میپردازد. این ویژگی گاه به کتاب او صبغهای کلامی بخشیده است.
موارد استناد مؤلف به عبارات کتب فلسفی، عرفانی و کلامی فراوان است، اما اغلب آنها از منابع مشهور و بازمانده بیرون نیست. مواردی را نیز میتوان یافت که گفته کسی بدون ذکر صریح نام او نقل شده است و تعیین مآخذ اینگونه نقلها درخور پژوهشی مستقل است
. از کتب مهمی که در فصول مختلف اسفار به آنها ارجاع، و از آنها نقل شده است،
اثولوجیا (ه م) و
رسائل اخوان الصفا را میتوان نام برد. این دو اثر بیتردید بر افکار مؤلف تأثیر عمیقی نهادهاند.
از ویژگیهای متن اسفار، شیوه و زبان روشن آن است و این درمورد اثری حاوی مضامین دشوار و دیریاب، امتیازی مهم است و شاید بتوان از این حیث آن را در میان آثار مشابه بیهمتا شمرد. بر این مزیت، صراحت گفتار و لطف بیان را باید افزود که گاه با شور و شیوایی زبان شاعرانه آمیخته است.
بر کتاب اسفار حواشی متعددی نوشتهاند. حاشیه
ملاعلی نوری (د۱۲۴۶ق) را ظاهراً باید قدیمتر از همه دانست. مفصلترین و معروفترین آنها از
ملاهادی سبزواری (د ۱۲۸۹ق) است که بجز بخش جواهر و اعراض به تمام کتاب پرداخته است. حاشیه
آقاعلی مدرس زنوزی نیز از حواشی عالمانه و سودمند این کتاب است. از دیگر حاشیهنگاران بر اسفار،
ملااسماعیل اصفهانی درب کوشکی (د ۱۲۷۷ق)،
محمد بن معصوم علی هیدجی (د ۱۳۴۹ق) و
علامه طباطبایی را میتوان نام برد.
اسفار نخست در ۱۲۲۲ق بهکوشش
علی پناه زنوزی و
محمدحسن فانی زنوزی در
اصفهان ، و چند بار پس از آن در ۴ جلد - از جمله در ۱۲۸۲ و ۱۲۸۸ق در
تهران - بهچاپ سنگی رسیده است.
محمدابراهیم آیتی فهرستی از مطالب کتاب براساس چاپهای سنگی اخیر تنظیم کرده است.
چاپ تحقیقی اسفار با اشراف علامه طباطبایی در ۹ جلد در ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۹ق در قم صورت گرفته است. این چاپ حواشی ششگانه یاد شده را در بر دارد.
ارزش این کتاب کمابیش توجه محققان اروپایی را جلب کرده است. نخستینبار ماکس هورتن در کتاب «نظام فلسفی شیرازی۱» (استراسبورگ، ۱۹۱۳م) به شناساندن این اثر پرداخت و خلاصهای از مطالب آن را به زبان آلمانی برگرداند. هانری کربن نیز در مطالعات مربوط به
حکمت متعالی و اسفار، به ویژه با کتاب خود «اسلام ایرانی۲» سهم شایانی داشته است.
(۱) آشتیانی، جلالالدین، مقدمه بر المسائل القدسیه صدرالدین شیرازی، تهران، ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳م.
(۲) آقابزرگ، الذریعه.
(۳) آملی، حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، بهکوشش جلالالدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۲ش/۱۹۷۴م.
(۴) ابن عربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، بهکوشش عثمان یحیی، قاهره، ۱۹۷۲م به بعد.
(۵) حقوق، خطی.
(۶) صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار الاربعه، قم، ۱۳۷۸-۱۳۸۹ق.
(۷) صدرالدین شیرازی، محمد، تفسیر القرآن الکریم، بهکوشش محمد خواجوی، قم، ۱۴۱۱ق/۱۳۶۸ش.
(۸) صدرالدین شیرازی، محمد، المبدأ و المعاد، بهکوشش جلالالدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۹) صدرالدین شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، بهکوشش محمد خواجوی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۰) قمشهای، محمدرضا، حاشیه بر الاسفار (نک: هم، صدرالدین شیرازی).
(۱۱) کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، لاهور، ۱۹۸۱م.
(۱۲) مرکزی، خطی؛ نخجوانی، محمد، فهرست کتابخانهدولتی تبریز، تبریز، ۱۳۲۹ش؛
(۱۳) نوری، علی، حاشیه بر الاسفار (نک: هم، صدرالدین شیرازی).
(۱۴) براون، به عنوان مثال، تاریخ ادبی ایران، کمبریج، ۱۹۲۴.
(۱۵) کربن، هانری، EN اسلام ایرانی، پاریس، ۱۹۷۲.
(۱۶) شناسه، Histoire د لا فلسفه islamique، پاریس، ۱۹۶۴.
(۱۷) گوبینو، کنت، لس ادیان و همکارانش له فلسفه dansL'Asie سانترال، پاریس، ۱۹۲۳.
محمدجواد انواری، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «الاسفار الاربعه». سایت اندیشه قم