اقطاعداری دوره پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رسم
اقطاع، بنابر روایاتی که گفته شد، یا خواهد آمد از ایام
پیامبر (ص) مجری بود، اما رفتار حضرتش در این باره و تطبیق آن با آنچه بعدها مدون شد، یا اجرا گردید، محل
بحث و
جدل میان دانشمندان بوده است.
اقطاعات پیامبر (ص) از تشکیل اولین
دولت اسلامی در
مدینه آغاز شد و چنین مینماید که مسأله اسکان
مهاجران،
تشویق مسلمانان به
جهاد و یا
کوچ مسلمانان به مناطق دیگر و ماندگاری در آن مناطق در آغاز شکلگیری
اقطاع مؤثر بوده است.
پس از
هجرت پیامبر (ص) و بسته شدن
عقد اخوت میان مسلمانان، مهاجران نیازمند مسکن برای زندگی و زمینهایی برای
کشاورزی و
کار بودند.
انصار با طیب خاطر نخستین مهاجران را اسکان دادند و زمینهای موات یا آباد اطراف مدینه و وادیهایی چون العقیق، ینبع، فرع و بقیع را در اختیار
پیامبر (ص) نهادند که
خالصه حضرتش شد و بسیاری را به اقطاع داد.
بعدها نیز که قلمرو
اسلام در شبه جزیره توسعه یافت، پیامبر (ص)
املاک و
معادن و چشمههایی را که سهم و خالصه خود او از
غنایم به شمار میرفت،
به مسلمانان واگذاشت و این واگذاری توسط بسیاری از دانشمندان، اقطاع تلقی شده است؛ مانند خانهای که در مدینه به
عمرو بن حریث داد، یا معادن قبلیه در ناحیة فرع را که به
بلال بن حارث مزنی واگذاشت، یا زمینی که در
حضرموت به
پدر علقمة بن وائل داد، و ابوداوود اینها و بسیاری دیگر را زیر عنوان «
اقطاع الارضین» ذکر کرده است
و نیز آنچه به
ابوبکر،
عمر و
امام علی (ع) داد
از آن جمله است.
این اقطاعات به ویژه از خالصههای خود پیامبر (ص) بود؛ مانند املاک
بنی نضیر که پیامبر (ص) بخشهایی از آن را به برخی از
اصحاب به اقطاع داد.
بنابراین
روایات و اسناد، کسانی از
یاران پیامبر بر بخشهایی از این اراضی یا
نخیل،
چشمه و معدن حق
مالکیت یافته بودند.
اگر چه خانههایی را که
انصار مدینه به مهاجران دادند و آنان در آنجا سکنی گزیدند،
عاریه یا
اقطاع موقت خواندهاند،
ولی محرز است که پیامبر (ص) هیچگاه از حق
مسلمانان به کسی دیگر اقطاع نمیداد (برای مثال به این منبع رجوع کنید
).
با اینهمه، بعضی از دانشمندان این واگذاریها را اقطاع ندانسته، و بر آن بودند که اقطاع از زمان
عثمان آغاز گردید،
در حالی که شواهد بسیاری بر خلاف این عقیده وجود دارد و چنین میتوان آن را توجیه کرد که مراد اینان، اقطاع پس از
فتح مکه بوده است.
به هر حال از جمله اهداف پیامبر (ص) از اقطاع املاک و معادن و چشمهها،
تألیف قلوب مسلمانان، تشویق به گرایش به اسلام، ایجاد آبادانی و کمک به مردم بوده است؛ چنانکه وقتی موضعی به نام غمیم را به
اوفی بن موالیه به اقطاع داد، با او شرط کرد که در ازای این
قطیعه،
ابن السبیل را
اطعام کند، و این
عهد را نوشتند
یا وقتی
تمیم الداری اسلام آورد و از پیامبر (ص) املاکی در
شام تقاضا کرد، پیامبر (ص) عهد آن را نوشت و بدو داد.
درباره اقطاع اراضی آباد باید گفت که ظاهراً به حکم حدیث «
عادیُّ الارض للّه و لرسوله ثم هی لکم»، تنها
اراضی موات، ویران و رها شده مشمول اقطاع میشد.
پس گفتهاند زمین آبادی که پیامبر (ص) به اقطاع
زبیر بن عوام داد، مِلکی بود که مقطع نخستین، یعنی
سلیط انصاری که آن را
احیا کرده بود، بازش گردانیده، و پیامبر (ص) آن را به
زبیر داد،
یا به روایتی از خالصههای خود پیامبر (ص) بود.
اقطاع زمین آباد بعدها اساس نوعی اقطاع، یعنی
اقطاع استغلال شد.
بنابر این مراد از روایتهای یاد شده درباره عدم جواز اقطاع
اراضی آباد،
اقطاع تملیک آنهاست.
از اینرو، زمینی که زبیر به اندازه یک تاختِ اسبش از پیامبر به اقطاع گرفت، لابد از اراضی موات یا
خالصههای پیامبر (ص) بوده است
(برای بعضی دیگر از اقطاعات پیامبر (ص) به یاران، به این منابع رجوع کنید
).
شکل دیگری از اقطاع در این دوره واگذاری املاکی خارج از قلمرو
اسلام (
دارالحرب) پیش از فتح آنجاست که بعدها نیز رایج گشت و شاید بتوان گونهای از «
امارت استیلا» در دارالحرب را در زمره آن شمرد که چون کسی بر اینگونه سرزمینها چیره میشد، امارت و حکومت آنجا را خود به دست میگرفت. «امیر
حرب» در سراسر عصر
فتوحات اسلامی میتوانست از چنین موقعیتی برخوردار باشد.
این نوع امارت سپس تعمیم یافت و تسلط بر منطقهای از سرزمین اسلامی و چیرگی بر حاکم پیشین را نیز در بر میگرفت.
نظیر حکومتهایی که
صفاریان و
سامانیان در
ایران،
حمدانیان و
بریدیان و
آل بویه در ایران و
بینالنهرین،
ملوک الطوایف اندلس، و امرای
مسلمان شام مقارن
جنگهای صلیبی تشکیل دادند.
به هر حال مطابق گزارش مورخان،
پیامبر (ص) مناطقی در قلمرو
روم را به کسانی به
اقطاع داد و بعدها پس از
فتح آنجا، خلفا آن املاک را در اختیار مقطعان مذکور نهادند.
مثلاً وقتی شام گشوده شد، تمیم الداری به استناد عهدی که پیامبر (ص) با او بسته بود، دو
قریه از قرای شام را به اقطاع گرفت.
ابوثعلبه خرشنی (خشنی) نیز زمینی را که در قلمرو رومیان بود، از پیامبر (ص) به اقطاع گرفت.
قلقشندی اقطاع نامهای را که پیامبر (ص) برای چند تن از جمله تمیم بن اوس، نعیم بن اوس، یزید بن قیس، ابوهند بن عبدالله و طیب بن عبدالله نوشت و بیت عینون و حبرون و بیت ابراهیم را به اقطاع ایشان داد، یاد کرده، و آورده است که فرزندان
تمیم تاکنون (سده ۹ق/۱۵م) خادمان
حرم ابراهیمند.
با این تفاصیل اقطاع در
عصر پیامبر اکرم (ص) دو مرحله داشت:
نخست در اوایل
مهاجرت پیامبر (ص) و یاران به
مدینه که یاریهای
انصار در واگذاری
خانه و
زمین به
مهاجران هر چند مهم بود، ولی نمیتوانست پاسخگوی نیاز جمعیت رو به افزایش مهاجران باشد و پیامبر (ص) نیز نمیتوانست انصار را به واگذاری
اراضی آباد خویش وادار نماید؛ پس به
اراضی موات اطراف مدینه روی آورد که در تملک کسی نبود و کسی بر آنها کار نکرده بود و به اقطاع دادن آنها پرداخت.
مرحله دوم با طرد
یهودیان مدینه و تملک اراضی حاصلخیز آنان آغاز میشود که پیامبر (ص) آنها را به یارانش به اقطاع داد.
قسمتی از اراضی آبادی که بعضی از
صحابه به اقطاع گرفتند و بعدها موضوع بحث بسیار درباره جواز
اقطاع تملیک و
استغلال اینگونه اراضی شد، از همین املاک بود.
درباره املاک
یهودیان بنی نضیر، چون
مفتوح عنوه نبود، پیامبر (ص) حق هرگونه دخل و تصرفی در آنها داشت و خالصه خود او به شمار میرفت، ولی درباره اراضی
خیبر اختلاف است.
بعضی از دانشمندان قسمتی از آن را
فیء و بخشی را
غنیمت دانسته، و همه را مِلک تمام
مسلمانان شمردهاند.
بنابر این آنچه از اراضی خیبر که پیامبر (ص) به اقطاع داد، از
سهم الخمس خود وی از
غنایم بوده است. اما به هر حال شک نیست که پیامبر (ص) بخشی از این املاک را به اقطاع داده است.
برای مطالعه بیشتر به این مقالات مراجعه کنید.
اقطاعاقسام اقطاعاقطاعداری دوره خلافتاقطاعداری از آلبویه تا مغولاقطاعداری دوره مغولاقطاعداری دوره عثمانیاقطاعداری دوره صفوی
(۴) ابن اثیر، مبارک، النهایة، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۲۲) ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، استانبول، ۱۴۰۱ق.
(۲۵) ابوعبید قاسم بن سلام، الاموال، به کوشش عبدالامیر علی مهنا، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۲۸) ابویوسف، یعقوب، الخراج، قاهره، ۱۳۸۲ق.
(۶۲) حمیدالله، محمد، مجموعة وثائق السیاسیة، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۶۳) حمید بن زنجویه، الاموال، به کوشش شاکر ذیب فیاض، ریاض، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۶۴) خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش فان فلوتن، لیدن، ۱۸۹۵م.
(۸۸) صولی، محمد، ادب الکتاب، به کوشش محمد بهجت اثری، قاهره، ۱۳۴۱ق.
(۱۰۸) قاسم، عون شریف، نشأة الدولة الاسلامیة، قاهره، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۱۰۹) قدامة بن جعفر، الخراج، به کوشش محمد حسین زبیدی، بغداد، ۱۹۷۹م.
(۱۱۱) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «إقطاع»، ج۹، ص۳۷۸۷.