اقسام مکلفان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در اینکه
خداوند نیز جزء مکلفان هست یا نه اختلاف میباشد زیرا در آیات، خداوند برخی از وظایف را برای خود مقرر فرموده است.
در آیات متعدد از برخی وظایف که
خداوند آن را بر خود مقرر کرده، یاد شده است، مانند
رحمت بر بندگان
و آمرزش آنان در صورت
توبه و جبران گذشته،
روزی دادن همه جنبندگان: «
و ما مِن دابَّة فِی الاَرضِ اِلاّ عَلَی
اللّهِ رِزقُها»
و یاری کردن
انسانهای مؤمن ولی به نظر بسیاری از مفسران این موارد را نمیتوان از مصادیق
تکلیف مصطلح دانست، بلکه اینها تفضل الهی نسبت به بندگان است.
ولی شماری از مفسران
و محققان از این امور به وظایفی که خداوند بر خود
واجب کرده یا تکالیف خداوند تعبیر کرده اند.
در
روایات و ادعیه
نیز از واجب بودن برخی امور بر خداوند یاد شده است.بر اساس دیدگاه نخست، اصناف مکلفان یا موجوداتی که احتمال تکلیف در مورد آنها داده شده بر پایه قرآن
و منابع
اسلامی را بیان میکنیم.
انسان اصلی ترین مخاطب تکالیف الهی است. در آیه ۷۲
احزاب از عرضه شدن
امانت الهی بر
آسمان و زمین و کوهها سخن به میان آمده
و گفته شده که آنان از پذیرش امانت امتناع کردند؛ ولى انسان آن را پذيرفت: «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّمـوتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَينَ اَن يَحمِلنَها واَشفَقنَ مِنها وحَمَلَهَا الاِنسـن».مراد از اين «امانت»، به نظر برخى از مفسران، تکاليف الهى است.
در برخی احادیث نیز مراد از آن،
امامت و ولایت دانسته شده
که اعتقاد به آن از بارزترین مصادیق تکلیف انسان است.
در آیات متعدد دیگر نیز از برخی تکالیف اعتقادی
و عملی انسانها یاد شده است؛ مانند اعتقاد به خدا،
پیامبران الهی ،
کتب آسمانی ،
فرشتگان و روز جزا،
پرستش خداوند،
اقامه
نماز ،
پرداخت
زکات و خمس
و روزه گرفتن.
درباره اینکه از میان این تکالیف، اولین تکلیف انسان کدام است، آرای
علما گونه گون است
برخی،
تکالیف شرعی (عملی) را متأخر از
معرفت خداوند
و توحید شمرده
و عدهای آنها را همعرض دانستهاند.
جنیان موجوداتی با شعور
و اراده و در انتخاب راه نیکی
و بدی مختارند، ازین رو همانند
انسانها مکلف به شمار میروند.
مستند این دیدگاه، آیات پرشمار قرآنی است؛ مانند آیه ۵۶
ذاریات که هدف از
خلقت جن را همانند انسانها
عبادت خدا دانسته است:
«ما خَلَقتُ الجِنَّ والاِنسَ اِلاّ لِیعبُدون». برخی، مفاد واژه «لِیعبُدون» را امر کردن آنان به عبادت
یا مطلق
امر و نهی و تکلیف
دانستهاند. در آیه ۲۹
احقاف ،
مأمور شدن گروهی از جنیان برای شنیدن آیات قرآن از
پیامبراکرم (
صلی
الله
علیه
وآله
وسلم)
و تبلیغ آن در میان همنوعان خود مطرح شده است: «
و اِذ صَرَفنا اِلَیکَ نَفَرًا مِنَ الجِنِّ یستَمِعونَ القُرءانَ فَلَمّا حَضَروهُ قالوا اَنصِتوا فَلَمّا قُضِی
و لَّوا اِلی قَومِهِم مُنذِرین». مفسران از این آیه مکلف بودن جنیان
و مأمور بودن پیامبر اکرم (
صلی
الله
علیه
وآله
وسلم) برای
هدایت آنان را استفاده کردهاند.
) این مطلب از آیاتی دیگر نیز استفاده میشود؛ از جمله آیاتی که از وجود افراد مؤمن
و فاسق در میان جنیان خبر داده
یا جنیان را به ورود در جهنم تهدید کرده
یا از محشور شدن آنها در قیامت سخن به میان آورده
یا از اقرار آنان به
گناه خویش
یا عذاب شدن جنیان در قیامت یاد کرده است.
برخی مفسران از آیه ۳۰
احقاف : «قالوا یـقَومَنا اِنّا سَمِعنا کِتابـًا... یهدی اِلَی الحَقِّ
و اِلی طَریق مُستَقیم» استفاده کردهاند که جنیان افزون بر اصول دین، به
فروع دین نیز مکلف اند، زیرا مراد از «الحَق» اصول دین
و مراد از «طَریق مُستَقیم» فروع دین
و احکام عملی است.
در احادیث
اسلامی نیز از پیمان گرفتن پیامبر اکرم (
صلی
الله
علیه
وآله
وسلم) از جنیان درباره به جا آوردن برخی عبادات، همچون
نماز ،
روزه ،
حج و جهاد یاد شده است.
شماری از مفسران از آیات
و روایات مذکور استفاده کردهاند که تکلیف جنیان همانند
تکلیف انسانهاست
اما عدهای دیگر برآناند که جنیان در اصل تکلیف با انسانها مشترکاند؛ لیکن نوع تکلیف آنها متفاوت است.
شماری دیگر، اصولا تکلیف داشتن جنیان را نفی کرده
و گفتهاند که اگر آنان مکلف بودند، پیامبری از جنس خود داشتند، زیرا از آیه ۴
ابراهیم : «
و ما اَرسَلنا مِن رَسول اِلاّ بِلِسانِ قَومِهِ» چنین برداشت میشود.
با وجود این، هرچند برخی مفسران، پیامبران جنیان را همان پیامبران انسانها دانستهاند
اما عدهای با استناد به آیاتی مانند آیه ۱۳۰ انعام
: «یا مَعشَرَ الجِنِّ والاِنسِ اَلَم یأتِکُم رُسُلٌ مِنکُم یقُصّونَ عَلَیکُم ءایاتی» برآناند که جنیان نیز پیامبرانی از جنس خودشان دارند.
دیدگاههای دیگری نیز در این باره مطرح شدهاند.
به استناد آیه ۶
تحریم ،
که «
عصیان نکردن» در برابر فرمان الهی را از ویژگیهای فرشتگان شمرده: «لا یعصونَ
اللّهَ ما اَمَرَهُم
و یفعَلونَ ما یؤمَرون»،
و آیات مشابه
و نیز برخی روایات، مانند روایاتی که در آنها از
ایمان فرشتگان به خداوند
یادشده، یا از
عبادت ،
سجده و رکوع آنان در برابر خدا
و نیز طواف آنان بر گرد
بیت المعمور سخن به میان آمده است، شماری از
عالمان شیعه و برخی
علمای اهل سنت ،
فرشتگان را موجوداتی مختار
و مکلف دانستهاند
و البته بر آناند که آنان بر اثر
عصمت ، از فرمان خدا سرپیچی نمیکنند، بر این اساس برخی، فرشتگان را شایسته دریافت پاداش دانسته
و گفتهاند که پاداش آنان، بالا رفتن درجات آنها
و نیز سرور
و لذت ناشی از انجام دادن تکلیف است.
در برخی احادیث هم
طعام فرشتگان،
تسبیح و تقدیس الهی ذکر شده است.
شماری دیگر بر این باورند که تکالیف فرشتگان از نوع تکوینی است
و با اختلاف درجات آنها: «
و ما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلوم»
تکالیفشان متفاوت است.
برخی بر آناند که بیشتر فرشتگان مکلف اند؛ اما عدهای از آنان تکلیف ندارند، بلکه در
تسخیر فرشتگان مکلف قرار دارند؛ مانند
حیوانات که در تسخیر انسانها هستند.
برخی دیگر اصولا تکلیف داشتن فرشتگان را با این استدلال که آنان فاقد اختیارند
و راهی جز انجام دادن دستورات الهی ندارند نفی کردهاند.
آیه ۳۸
انعام حیوانات را امتهایی همانند
انسانها شمرده است: «
و ما مِن دابَّة فِی الاَرضِ ولا طـئِر یطیرُ بِجَناحَیهِ اِلاّ اُمَمٌ اَمثالُکُم»؛ همچنین آیه ۵ تکویر
از محشور شدن حیوانات وحشی در قیامت سخن به میان آورده است: «
و اِذَا الوُحوشُ حُشِرَت». در برخی روایات نیز از
حشر برخی حیوانات در
قیامت و پاداش آنان به سبب برخی از کارها یاد شده است.
برخی مفسران از این آیات
و احادیث استفاده کردهاند که حیوانات همانند انسانها نوعی
تکلیف دارند.
برخی از مفسران با استناد به برخی آیات قرآن که از قدرت فهم برخی حیوانات سخن به میان آورده، مانند آیات ۱۸
و ۲۴
نمل و آیه ۵ تکویر
که به حشر حیوانات اشاره دارد، گفتهاند که حیوانات نیز نوعی تکلیف دارند که بر پایه دادههای غریزی آنان است؛ هرچند تکالیف آنان مانند انسانها نیست
اما ديگران گفتهاند که ثبوت تکليف، منوط به داشتن عقل است
و حيوانات چون عقل ندارند، مکلف نيستند.
برخی نیز
بلوغ و عقل را شرط مرحله عالی تکلیف دانسته
و برآناند که حیوانات در حدّ فهم
و شعور خود تکلیف دارند
و در قیامت بازخواست میشوند.
در آیه ۷۲
احزاب از عرضه شدن امانت بر
آسمان و زمین و کوهها و امتناع آنها از پذیرش آن سخن به میان آمده است: «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّمـوتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَینَ اَن یحمِلنَها». مراد از این امانت• را تکلیف الهی دانستهاند. برخی مخاطب آیه را اهل آسمان
و زمین دانستهاند
اما عدّهای برآن ند که این تکالیف بر خود آسمان
و زمین
و کوهها عرضه شده است
ولی آنان از پذیرش تکالیف امتناع کردند: «فَاَبَینَ اَن یحمِلنَها».
شماری دیگر، این تعبیر را کنایی دانسته
و مراد آیه را این دانستهاند که اگر آسمان
و زمین
و کوهها عقل
و قابلیت پذیرش تکالیف را داشتند، به سبب عظمت آن تکالیف از پذیرش آنها خودداری میکردند؛ ولی انسان آنها را پذیرفت.
(۱) قرآن کریم.
(۲) الطبرسی (م ۵۴۸ ق)، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
(۳) الطبری (م ۳۱۰ ق)، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۴) کلام
اسلامی (مجله تخصصی)، قم، مؤسسه تحقیقاتی
و تعلیماتی امام صادق (
علیه
السلام).
(۵) القرطبی (م ۶۷۱ ق)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق.
(۶) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، تهذیب الاحکام، به کوشش موسوی
و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش.
(۷) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۸) الحرالعاملی (م ۱۱۰۴ ق)، وسائل الشیعه، قم، آل البیت (علیهم
السلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۹) النوری (م ۱۳۲۰ ق)، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت (علیهم
السلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق.
(۱۰) المفید (م ۴۱۳ ق)، المزار، به کوشش ابطحی، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ ق.
(۱۱) المفید (م ۴۱۳ ق)، اوائل المقالات، به کوشش الانصاری، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ ق.
(۱۲) السید علی بن طاوس (م ۶۶۴ ق)، الدروع الواقیه، به کوشش مؤسسة آل البیت (
علیه
السلام) لاحیاءالتراث، قم، وزارت فرهنگ
و ارشاد
اسلامی، ۱۴۱۴ ق.
(۱۳) المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۴) شیخ طوسی، الرسائل العشر.
(۱۵) ابن کثیر (م ۷۷۴ ق)، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق.
(۱۶) القمی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر القمی، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق.
(۱۷) العروسی الحویزی (م ۱۱۱۲ ق)، تفسیر نورالثقلین، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۱۸) محمد صالح مازندرانی (م ۱۰۸۱ ق) شرح اصول کافی.
(۱۹) مارتین کلارموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ترجمه: احمد آرام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ ش.
(۲۰) دانشنامه جهان
اسلام، زیر نظر حداد عادل
و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف
اسلامی، ۱۳۷۸ ش.
(۲۱) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ ق)، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ میزان الحکمه، ری شهری، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق؛
(۲۲) الدمیری (م ۸۰۸ق)، حیاة الحیوان الکبری، به کوشش عبداللطیف سامر، بیروت، دار احیاءالتراث العربی ۱۴۲۰ ق.
(۲۳) الآلوسی (م ۱۲۷۰ ق)، روح المعانی، به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق.
(۲۴) عبدالکریم نوفان عبیدات، عالم الجن فی ضوء الکتاب والسنه، عربستان، داراشبیلیا، ۱۴۱۹ ق.
(۲۵) منصور البهوتی (م ۱۰۵۱ ق)، کشاف القناع، به کوشش محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق.
(۲۶) الشوکانی (م ۱۲۵۰ ق)، فتح القدیر، بیروت، دارالمعرفه.
(۲۷) الثعالبی (م ۸۷۵ ق)، الجواهر الحسان، به کوشش عبدالفتاح
و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ ق.
(۲۸) صبحی صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۵ ق.
(۲۹) الهیثمی (م ۸۰۷ ق)، مجمع الزوائد، به کوشش العراقی
و ابن حجر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ ق.
(۳۰) المتقی الهندی (م ۹۷۵ ق)، کنزالعمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق.
(۳۱) الکلینی (م ۳۲۹ ق)، الکافی، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۳۲) الصدوق (م ۳۸۱ ق)، علل الشرایع، به کوشش بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدری، ۱۳۸۵ ق.
(۳۳) ابن ابی الحدید (م ۶۵۶ ق)، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق.
(۳۴) الفرات الکوفی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر فرات الکوفی، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش.
(۳۵) الدسوقی (م ۱۲۳۰ ق)، حاشیة الدسوقی، احیاء الکتب العربیه.
(۳۶) رشید رضا (م ۱۳۵۴ ق)، تفسیر المنار، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
(۳۷) مکارم شیرازی
و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۳۸) السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الدرالمنثور، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تکلیف».