افساد جنیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جنیان ساکن در
زمین، پیش از
آدم علیه السلام، موجوداتی فسادگر بودند. و گروهی از آنان در
زمان حضرت سلیمان علیهالسّلام در غل و زنجیر بودند.
واذ قال ربک للملـئکة انی جاعل فی الارض خلیفة قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون. «(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به
فرشتگان گفت: «من در روی
زمین، جانشینی (نمایندهای) قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می دهی که
فساد و
خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و
خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از
آفرینش این
انسان،
عبادت است،) ما
تسبیح و
حمد تو را بجا می آوریم، و تو را تقدیس می کنیم.»
پروردگار فرمود: «من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید.»
(از
امام باقر علیهالسّلام درباره سخن
خداوند که به
ملائکه فرمود: «انی جاعل فی الارض...»
روایت شده است: ... این سخن بعضی از ملائکه بود، زیرا آنان قبل از آفرینش آدم، فساد در زمین را از
جن دیده بودند.)
این
آیات متعرض آن فرضی است که بخاطر آن انسان بسوی
دنیا پائین آمد، و نیز حقیقت خلافت در زمین، و آثار و خواص آن را بیان می کند، و این مطلب بر خلاف سائر داستانهایی که در
قرآن آمده، تنها در یک جا آمده است، و آن همین جا است.
پاسخی که در این آیه از ملائکه
حکایت شده، اشعار بر این معنا دارد، که ملائکه از کلام خدای تعالی که فرمود: میخواهم در زمین
خلیفه بگذارم، چنین فهمیده اند که این عمل باعث وقوع فساد و
خونریزی در زمین میشود، چون میدانسته اند که موجود زمینی بخاطر اینکه مادی است، باید مرکب از قوایی غضبی و شهوی باشد، و چون زمین دار تزاحم و محدود الجهات است، و مزاحمات در آن بسیار میشود، مرکباتش در معرض انحلال، و انتظام هایش و اصلاحاتش در مظنه فساد و بطلان واقع میشود، لا جرم زندگی در آن جز بصورت زندگی نوعی و اجتماعی فراهم نمیشود، و بقاء در آن بحد کمال نمی رسد، جز با زندگی دسته جمعی، و معلوم است که این نحوه زندگی بالآخره بفساد و
خونریزی منجر میشود.
در حالی که مقام خلافت همانطور که از نام آن پیداست، تمام نمیشود مگر به اینکه خلیفه نمایشگر مستخلف باشد، و تمامی شئون وجودی و آثار و
احکام و تدابیر او را حکایت کند، البته آن شئون و آثار و احکام و تدابیری که بخاطر تامین آنها خلیفه و
جانشین برای خود معین کرده.
و خدای سبحان که مستخلف این خلیفه است، در وجودش مسمای باسماء حسنی، و متصف بصفات علیایی از
صفات جمال و جلال است، و در ذاتش منزه از هر نقصی، و در فعلش مقدس از هر
شر و فسادی است، (جلت عظمته).
و خلیفه ای که در زمین نشو و نما کند، با آن آثاری که گفتیم زندگی زمینی دارد، لایق مقام خلافت نیست، و با هستی آمیخته با آن همه نقص و عیبش، نمیتواند آئینه هستی منزه از هر عیب و نقص، و وجود مقدس از هر عدم خدایی گردد، بقول معروف (تراب کجا؟ و رب الارباب کجا؟).
و این سخن فرشتگان پرسش از امری بوده که نسبت بان
جاهل بوده اند، خواسته اند اشکالی را که در مسئله خلافت یک موجود زمینی بذهنشان رسیده حل کنند، نه اینکه در کار خدای تعالی اعتراض و چون و چرا کرده باشند.
گروهی از جنیان، به علت
عصیان و افسادشان غل و زنجیر شدند.
والشیـطین کل بناء وغواص• وءاخرین مقرنین فی الاصفاد. «و شیاطین را مسخر او کردیم، هر
بنا و غواصی از آنها را! • و گروه دیگری (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم.»
(در بند بودن گروهی از شیاطین جن در
حکومت حضرت سلیمان علیهالسّلام در مقابل گروه دیگری که به خدمت گذاری مشغول بودند، میتواند گویای این حقیقت باشد که جنیان دربند، در حکومت سلیمان علیه السلاماهل تمرد و عصیان و افساد بودهاند. لازم به یادآوری است که با توجه به آیه ۱۷
سوره نمل مقصود از «شیاطین» موجوداتی از جنس جن است).
موهبت دیگر خداوند به سلیمان مهار کردن گروهی از نیروهای مخرب بود، زیرا به هر حال در میان شیاطین افرادی بودند که به عنوان یک نیروی مفید و سازنده قابل استفاده به حساب نمی آمدند، و چاره ای جز این نبود که آنها در بند باشند، تا جامعه از شر مزاحمت آنها در
امان بماند، چنان که قرآن در
آیه بعد می گوید: "و گروه دیگری از شیاطین را در غل و زنجیر تحت سلطه او قرار دادیم" (و آخرین مقرنین فی الاصفاد).
"و الشیاطین کل بناء و غواص" یعنی ما شیطانهای جنی را برای سلیمان علیهالسّلام مسخر کردیم، تا هر یک از آنها که کار بنایی را می دانسته، برایش بنایی کند و هر یک از آنها که غواصی را می دانسته برایش در دریاها غواصی کند، و
لؤلؤ و سایر منافع دریایی را برایش استخراج کند.
"و آخرین مقرنین فی الاصفاد" کلمه "اصفاد"جمع "صفد" است، که به معنای غل آهنی است، و معنای جمله این است که: ما سایر طبقات جن را برای او مسخر کردیم، تا همه را غل و زنجیر کند و از شرشان راحت باشد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۵۳۵، برگرفته از مقاله «افساد جنیان».