افساد یا بهمال تعلّق میگیرد یا بهعمل. گاهی نیز بر محاربه و سلب امنیّت و آسایش جامعه اطلاق میگردد؛ بدین جهت بهمحارب، مفسد فی الارض (افساد کننده در زمین) گفته میشود.
این نوع افساد گاه با آسیب رساندن، یا تلف کردن مال دیگری تحقّق مییابد و گاه با انجام دادن عملی در مال که بهسبب آن مالک از تصرّفات مطلوب درمال خود محروم میگردد، مانند حائل قرار دادن میان مالک و مال او، به گونهای که مال از دسترس وی خارج گردد. در پارهای موارد، محرومیّت از ناحیه حکمشارع مقدّس پدید میآید، مانند آنکه فردی انگور دیگری را بهشراب تبدیل کند یا با ادرار در آبپاک، آن را نجس نماید و یا حیوان دیگری را که معمولاً از گوشت آن استفاده میشود، مانند گاو و گوسفندوطی کند. نتیجه این محرومیّت، عدم جواز خرید و فروش در صورت نخست، عدم جواز استفاده از آب در امور مشروطبهطهارت در مورد دوم و لزوم سر بریدن، سوزاندن و دفن کردن حیوان موطوء در مثال سوم است.
افسادی که بهعمل تعلّق میگیرد ـ خواه عمل عبادی، مانند نماز و روزه، یا معاملی، همچون بیع ـ با اخلالبهشرایط و ارکان عمل محقّق میشود. چنین افسادی با ابطال یکی است. گاهی نیز افساد متعلّق بهعمل، به معنای از بین بردن اجر و پاداشعمل است، مانند عُجب پس از عمل عبادی که پاداش و ثواب آن را از بین میبرد.