• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فیء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فَى‌ْء (به فتح فاء و سکون یاء) از واژگان قرآن کریم به معنای رجوع است.
در اصطلاح به اموال و زمين‌هایی‌ گویند كه بدون جنگ از کفّار رسيده و جزو اموال رسول خداست و كسى را در آن حقى نيست‌.
چرا که اين قسمت اموال و اراضى از انفال است و انفال نيز مخصوص خدا و رسول می‌باشد.
پيغمبر آن‌ها را در موارد شش گانه مصرف می‌كند: در راه خدا، براى خود، براى ذی‌القربی، یتامی، مساکین و ابن سبیل آن‌ها.



فَى‌ْء به معنای رجوع است.
«فَاءَ فَيْئاً: رَجَعَ»
گويند: «هو سريع‌ الْفَیْءِ عن غضبه»، يعنى: او از خشمش زود بر می‌گردد.



به مواردی از فَى‌ْء که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - تَفیْءَ (آیه ۹ سوره حجرات)

(فَقاتِلوا الَّتی تَبْغی حَتَّى‌ تَفیءَ إِلى‌ أَمْرِ اللَّهِ‌)
«با گروه متجاوز بجنگيد تا به طاعت خدا برگردد.»


۲.۲ - فاؤُ (آیه ۲۲۶ سوره بقره)

(فَإِنْ‌ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ‌)
«اگر ایلاء كنندگان به زنانشان برگشتند و کفّاره دادند، خدا آمرزنده و مهربان است.»


۲.۳ - يَتَفَيَّؤُا (آیه ۴۸ سوره نحل)

(يَتَفَيَّؤا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ‌)
«سايه‌هاى آن از راست و چپ در حال خضوع به خدا برمی‌گردد.»



به مواردی از فیء رسول خدا که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۳.۱ - أَفاءَ (آیه ۶ سوره حشر)

(وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ‌ ... ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذی الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَیْ لا يَكونَ دولَةً بَيْنَ الْأَغْنياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فانْتَهوا ... لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرينَ الَّذينَ أُخْرِجوا مِنْ ديارِهِمْ ...)
يعنى: «اموال و زمين‌هایی‌كه خدا از بنی نضیر بر پيامبرش برگردانده شما اسبان و شتران بر آن‌ها نتاختيد» (و آنچه را خدا از آنان (یهود) به پيامبرش باز گردانده و بخشيده چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن زحمتى نكشيديد، نه اسبى بر آن تاختيد و نه شترى؛ ...آنچه را خداوند از اهل اين آبادی‌ها به پيامبرش باز گرداند، از آنِ خدا و پيامبر و خويشاوندان او و يتيمان و مستمندان و در راه‌ماندگان است، تا اين اموال عظيم در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد. آنچه را پيامبر براى شما آورده بگيريد و اطاعت كنيد) و از آنچه شما را نهى كرده خوددارى نماييد؛ ...اين اموال براى مهاجران نيازمندى است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند.)
ظهور آيه اول آن است كه فى‌ء (اموال و زمين‌هایی‌كه بدون جنگ از کفّار رسيده) مال رسول خداست و كسى را در آن حقى نيست‌، (أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسولِهِ‌)
اين قسمت اموال و اراضى از انفال است و انفال نيز مخصوص خدا و رسول می‌باشد؛ چنان‌كه در سوره انفال آمده است.


۳.۲ - الْأَنْفالِ (آیه ۱ سوره انفال)

(يَسْئَلونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسولِ ...)
(از تو درباره انفال (غنایم، و اموال بدون مالک) سؤال مى‌كنند؛ بگو: «انفال مخصوص خدا و پيامبر است.)
فقهاء در «ما لم يوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لا رِكاب» فقط اراضى را فرموده‌اند، ولى ظهور (ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌) در اراضى و اموال هر دو است. آيه دوم مانند آیه خمس است كه‌ (فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذی الْقُرْبى‌) هر سه با لام اختصاص آمده و (لِذی الْقُرْبى‌) نيز مفرد است، بايد يک فرد بيش‌تر نباشد و آن قهرا امام است، كه هم ذى القربى و هم جانشين پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است، امّا (وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ‌) همه بدون لام و عطف بر «ذى القربى» هستند و اين نشان می‌دهد كه گروه سه گانه بايد از سادات باشند، چنانكه از ائمّه اهل بیت (علیهم‌السّلام) نقل شده است.
در مجمع ذيل آيات فوق از منهال بن عمرو از امام سجاد (علیه‌السّلام) نقل كرده گويد: گفتم: قول خدا (وَ لِذی الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ‌) فرمود: «آن‌ها اقرباء ما، مساكين ما و ابناء سبيل ما هستند». بعد فرموده: همه فقهاء (از اهل سنّت) گفته‌اند: آن‌ها يتاماى عموم مردم‌اند همچنين مساكين و ابناء سبيل. اين مطلب از ائمّه (عليهم‌السّلام) نيز نقل شده است.
ناگفته نماند: فقهاء اهل سنت در آيات دقّت نكرده‌اند و آنچه از اهل بيت (عليهم‌السّلام) وارد شده ظاهرا درباره مصرف سهم اللّه است، تا هر دو نقل قابل جمع باشد.



آيه دوم بيان مصرف فى‌ء است، يعنى اموال بنى‌النضير (به موجب آيه اول) و مطلق آن‌چه به پيغمبر از اهل قريه‌ها رسيده (به موجب آيه دوم) مال رسول خداست؛ پيغمبر آن‌ها را در موارد شش گانه مصرف می‌كند: در راه خدا، براى خود، براى ذى‌القربى، يتامى و مساكين و ابن سبيل آن‌ها.
درباره‌ (لِلْفُقَراءِ) در آيه سوم گفته‌اند: بدل است از ذى‌القربى و ما بعد آن؛ در اين صورت فى‌ء مختص است به رسول خدا و فقراء مهاجرین‌،
گفته‌اند بدل است از يتامى و مساكين و ابن سبيل، آن‌وقت فى‌ء مخصوص رسول خدا و ذى‌القربى، يتامى، مساكين و ابن سبيل مهاجرين است.


۴.۱ - نظر علامه طباطبایی

ولى بهتر از همه قول المیزان است كه فرموده: اَنسَب آن است كه‌ (لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرينَ‌) بيان مصداق براى مصرف سهم اللّه باشد، كه با (فَلِلَّهِ‌) اشاره شده، نه اينكه فقراء مهاجرين از سهيمان فى‌ءاند، بلكه صرف فى‌ء در آن‌ها، صرف در فى سبيل اللّه است و نيز انسب آن است كه‌ (وَ الَّذينَ تَبَوَّؤا الدّارَ) و (وَ الَّذينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ‌) عطف بر مهاجرين باشد و همه مصداق صرف سهم اللّه باشند و اينكه نقل شده: رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فى‌ء بنى نضير را به مهاجرين و به سه يا دو نفر از فقراء انصار داد، اين معنى را تأييد می‌كند. (به اختصار).


۴.۲ - نظر نگارنده

نگارنده گويد: بنابر آن‌كه نقل شد فى‌ء مال خدا و رسول و ذى‌القربى است، رسول خدا و امام، سهم اللّه را در راه خدا، و سهم رسول و ذى‌القربى را، در موارد پنجگانه مصرف می‌كنند. بدين طريق فى‌ء در نيازمندى‌هاى عموم اعمّ از سادات و غيره مصرف می‌شود، چنان‌كه موارد ششگانه آيه خمس نيز چنين است.



۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۲۱۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۵۰.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۳۳۳.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۴، ص۲۱۹.    
۵. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۴۰۷.    
۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۹.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۶۹.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۱۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۰۲.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۰.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۲۶.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۲، ص۳۳۸.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۲۶.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۳۱۷-۳۱۸.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۷۱.    
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۴۸.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۳۸۳.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۶۴.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۶۹.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۶۱.    
۲۱. حشر/سوره۵۹، آیه۶-۸.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴۶.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۵۲.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۰۳.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۳۲۴.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۱.    
۲۷. انفال/سوره۸، آیه۱.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۷.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۹، ص۴.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۵.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۵۶.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۵.    
۳۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی- ط الاسلامیة، ص۵۴۳.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۹۱.    
۳۵. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۲۶.    
۳۶. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۶۲.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۰۹.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۴-۵۰۵.    
۳۹. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۳۱۹.    
۴۰. شریف کاشانی، فتح الله، زبدة التفاسیر، ج۷، ص۱۴.    
۴۱. فاضل کاظمی، مسالک الافهام، ج۲، ص۹۶.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۵۴.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۰۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «فیء»، ج۵، ص۲۱۳-۲۱۵.    






جعبه ابزار