اعزام مبلغ در سیره نبوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسلام دین تبلیغ به
خیر و نیکی است و هر مسلمانی موظف به
تبلیغ خیر و خوبی و
نفی شر و بدی است، از اینرو از همان ابتدای ظهور اسلام
تبلیغ مورد توجه و عنایت خاص
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و به تبع
اصحاب و یارانش بود و دامنه این توجه به واسطه سخنان پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در باب اهمیت
تبلیغ، نزد
مسلمانان بیشتر نیز شد.
تبلیغ در
لغت به معنای رساندن پیام و واصل کردن
خبر به مخاطب است و در اصطلاح با توجه به مفاهیم
آیات بلاغ ودعوت
شاید بتوان بهترین تعریف برای
تبلیغ را چنین ارائه کرد:
تبلیغ عبارت است از روش یا روشهای مهم به هم پیوسته در غالب یک مجموعه برای بسیج کردن و جهت دادن به نیروهای فردی و اجتماعی از طریق نفوذ در شخصیت، افکار،
عقاید و احساسات افراد جهت رسیدن به یک هدف مشخص.
اسلام دین خیر و
سعادت است و بدان دعوت میکند. اصلاً اسلام دین
تبلیغ به خیر و نیکی است و هر مسلمانی موظف به
تبلیغ خیر و خوبی و
نفی شر و بدی است، از اینرو از همان ابتدای ظهور اسلام
تبلیغ مورد توجه و عنایت خاص
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و به تبع
اصحاب و یارانش بود و دامنه این توجه به واسطه سخنان پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در باب اهمیت
تبلیغ، نزد
مسلمانان بیشتر نیز شد.
روایت شده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مردی که از ایشان درخواست سفارش نمود فرمودند: «تو را سفارش میکنم که چیزی را برای
خدا شریک نگیری. مردم را به اسلام فراخوانی و
یقین داشته باش که در برابر هر اجابت کنندهای
پاداش آزادی یک
برده از فرزندان
یعقوب داری.»
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هر گاه دستهای را به اطراف گسیل میداشت به آنان میفرمود: «با مردم
الفت بگیرید و به آنان فرصت دهید و تا آنان را به اسلام فرا نخواندهاید بر آنان هجوم نیاورید که بر روی
زمین هیچ
خانواده روستانشین یا چادرنشینی نیست؛ مگر آن که اگر آنان را مسلمان پیش من آورید برایم دوست داشتنیتر از آن است که مردانشان را بکشید و زنانشان را نزد من آورید.»
ایشان آن هنگام که
امام علی (علیهالسّلام) را به سوی
یمن میفرستاد به ایشان فرمودند: «ای علی (علیهالسّلام) اگر خداوند به دستان تو انسانی را
هدایت کند برای تو از آنچه
خورشید بر آن تابیده و
غروب کرده بهتر است و برای توست
ولایت اوای علی (علیهالسّلام).»
برای
مبلغ در اسلام مقامی رفیع در نظر گرفته شده است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ضمن سخنانی علاوه بر تشویق مسلمین به امر
تبلیغ، ضمن سخنانی به درجات
مبلغین پرداختهاند که در اینجا به نمونههایی از آن
اشاره میکنیم:
از رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که: «خداوند شاد کند، کسی را که چیزی از ما میشنود و آن را همانگونه که شنیده به دیگران میرساند، چه بسا شنوندهای که ظرفیتش از رساننده بیشتر است.»
ایشان بهترین
امت خود را کسی معرفی کردهاند که مردم را به سوی خداوند متعال میخواند و
بندگان خدا را با او دوست میسازند.
ایشان همچنین فرمودند: «هر کس حدیثی را به امتم برساند که به سبب آن سنتی را بر پا دارد یا بدعتی را در هم شکند
بهشت از آن او خواهد بود.»
نیز فرمودند: «دعوت کنندهای نیست که دعوت به هدایت کند؛ مگر آنکه همسان با پاداش آن که از او پیروی میکند پاداش خواهد داشت بیآنکه چیزی از پاداش آن پیرویکنندگان کاسته شود.»
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با وجود تمام مشکلاتی که در ابتدای
رسالت الهی خود در
مکه داشتند با این حال از اعزام
مبلغ به سایر نقاط نیز غافل نبودند و در فرصتهای مناسبی که پیش میآمد، افرادی را جهت
تبلیغ دین به مناطق مختلف اعزام میکردند.
نقل شده
اسعد بن زراره یکی از سران
خزرج با دوستش
ذکوان بن عبد قیس برای کمک گرفتن از
قریش علیه رقیب نظامی خود
اوس، وارد مکه شد. او طی ملاقاتی که با رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داشت با شنیدن آیاتی از
سوره انعام مسلمان شد و از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درخواست نمود تا معلمی برای
آموزش آنها به
یثرب اعزام دارد. آن حضرت جوانی بیست ساله به نام
مصعب بن عمیر را به آنجا فرستاد. مصعب در آنجا به آموزش و
تدریس و
تبلیغ دین خدا پرداخت
و توانست عده زیادی از مردم یثرب را به دین اسلام فرا خواند. مصعب در
مدینه مقری خوانده میشد.
مردم نزد او
قرآن تلاوت میکردند و او
استماع میکرد و خطاهایشان را اصلاح میکرد.
هجرت
جعفر بن ابیطالب و دیگر مسلمانان به
حبشه را نیز میتوان از مصادیق دیگر
تبلیغ دین اسلام در قبل از
هجرت بر شمرد که در سال پنجم
بعثت صورت گرفت. این امر موجبات آشنایی حبشیان با اسلام را فراهم آورد بر اساس همین آشنایی بود که
نجاشی پادشاه حبشه در سال ششم هجرت در پی نامه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسلام آورد.
در اوایل هجرت،
طفیل بنعمرو (
شاعر نامی
عرب) به مدینه آمد او علی رغم بر حذر داشتن سران
قبیله از تماس با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با حضرت ملاقات کرد و به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
ایمان آورد سپس او آمادگی خود را برای آموزش دین در میان قبیلهاش اعلام کرد، رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز پس از تعلیمات ساده او را به سوی قبیلهاش گسیل داشت، او در آنجا چنان موفق عمل کرد که توانست افراد زیادی از قبایلش را مجذوب اسلام نماید.
بعد از
جنگ احد رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کوشیدند با اعزام
گروههای
تبلیغی به میان قبایل و مراکز جمعیت، قلبهای
قبایل بیطرف را به
معارف اسلام جلب کند از اینرو
مبلغان ورزیدهای که
حافظ قرآن و آگاه به
احکام و سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند و حاضر بودند عقاید اسلامی را با روشنترین بیان و واضحترین اسلوب به گوش مردم دور دست برسانند را جهت
تبلیغ دین به مناطقی گسیل داشتند که منطقه
نجد از جمله این مناطق بود. اما توطئه دشمنان، سرنوشت دردناکی را برای
گروههای
تبلیغی رقم زد این واقعه رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر آن داشت که تا فرا رسیدن فرصتی مناسب از ادامه این کار منصرف گردند و اما شرح ما وقع:
رجیع (رجیع آبی است که امروزه به نام وطیه شهرت دارد و درهفتاد کیلومتری شمال مدینه در شرق عسقلان واقع است.) در سی و پنجمین ماه هجرت
گروهی از نمایندگان قبایل
عضل و
قاره از در
حیله بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شده گفتند: ای پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قلبهایمان متوجه اسلام شده و محیط ما نیز برای پذیرش اسلام آماده است لازم است
گروهی از یاران خود را همراه ما اعزام فرمایید تا در میان قبیله ما
تبلیغ کنند و به ما قرآن بیاموزند و از
حلال و
حرام خداوند آگاه سازند. در پی این درخواست رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
گروهی شش نفره از مسلمانان را به فرماندهی
مرثد بن ابیمرثد به همراه نمایندگان قبایل به آن نقاط فرستاد. پس از خروج از مدینه در آبگاهی به نام رجیع رسیدند.
در آنجا نمایندگان قبایل نیتهای پلید خود را ابراز کردند و از قبیله
هذیل کمک گرفته با مسلمانان درگیر شدند. آنان ضمن
شهادت سه نفر از
مبلغان سه نفر دیگر را به اسارت گرفتند و سرانجام این سه نفر نیز به شهادت رسیدند.
بئر معونه (جایی است در سرزمین نجد و به قولی نزدیک کوه ابلی.) در ماه
صفر سال چهارم هجرت پیش از آنکه خبر شهادت فرزندان اسلام در سرزمین رجیع به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برسد، ابو براء عامری وارد مدینه شد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را به آیین اسلام دعوت کرد؛ اما او نپذیرفت او به رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کرد: «اگر
سپاه تبلیغ نیرومندی را روانه صفحات نجد کنید، امید است، ایمان بیاورند؛ زیرا تمایلات آنان به
توحید بسیار است.»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «از حیله
عداوت و دشمنی مردم نجد بیم دارم.»
ابوبراء کاروان
تبلیغی را در پناه خود گرفت و
ضمانت کرد که آنها را از هر حادثه سوئی حفظ کند. پس چهل نفر از
رجال علمی اسلام که حافظ قرآن و احکام بودند، به فرماندهی
منذر بن عمرو ساعدی رهسپار منطقه نجد گردیدند و در کنار بئر معونه منزل کردند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نامهای که مضمون آن دعوت به آیین اسلام بود، به یکی از سران نجد به نام
عامر بن طفیل نوشته بود. یکی از مسلمانان مامور شد که نامهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به عامر برساند؛ اما او نه تنها نامه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نخواند، بلکه حامل نامه را نیز به شهادت رساند، آنگاه قبیله خود را بر کشتن رجال علمی اسلام دعوت کرد؛
اما افراد قبیلهاش به جهت امان دادن بزرگ قبیله (ابو براء) به آنان از این امر امتناع ورزیدند. عامر از
عشایر و قبایل اطراف کمک گرفت، آنها سپاه
تبلیغی را در
محاصره گرفتند، مسلمانان به مقابله پرداختند؛ اما همگی به شهادت رسیدند به جز
کعب بن زید که با بدنی
مجروح خود را به مدینه رساند و جریان را به رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اطلاع داد.
خبر سرنوشت هر دو
گروه تبلیغی در یک
شب به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را غرق اندوه کرد.
از آن پس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با احتیاط بیشتری برخورد میکردند و تا پس از
صلح حدیبیه که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
مبلّغینی را جهت امر
تبلیغ با پشتوانه محکم نظامی راهی مناطق دور دست میکردند، از اعزام
مبلغ به این نحو خودداری میکردند.
بعد از صلح حدیبیه و بخصوص پس از
فتح مکه بر دامنه
تبلیغات دینی از سوی رسولاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) افزوده شد، به طوری که سرتاسر
شبه جزیره عربستان عرصه
تبلیغ آیین اسلام گردیده، ندای اسلام تمامی قبایل عرب
جزیرةالعرب را در برگرفته بود.
گروههای نظامی-
تبلیغی از سوی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به سرتاسر جزیرةالعرب گسیل میشدند. آنها در درجه اول وظیفه داشتند که ساکنان منطقه مورد نظر را به اسلام دعوت کنند و در صورت امتناع از پذیرش اسلام، با آنها وارد جنگ شوند. افراد زیادی نیز در پی اعزام این
گروهها برای آموزش دین از سوی پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مناطق گوناگون اعزام میشدند که از جمله آنها میتوان به فرستادن
عمرو بن حزم خزرجی به
نجران و فرستادن
معاذ بن جبل به یمن و
حضرموت اشاره کرد.
زمانی که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معاذ بن جبل را برای دعوت و
تبلیغ مردم یمن میفرستادند، به او توصیه کردند که «یا معاذ بشّر و لا تنفّر، یسّر و لا تعسّرای معاذ مردم را بیشتر
بشارت دهنده و مژده دهنده باش و بیزارشان مکن آسان بگیر و سخت مگیر کاری کن که مردم از روی میل و رغبت به اسلام گرایش پیدا کنند.»
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اعزام مبلغ در سیره نبوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۲.