اعرابگذاری قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علوم و فنون مربوط به قرآن کریم بسیار فراوان است و هر کدام از آنها پیرامون یکی از مسائل مربوط به قرآن سخن میگوید، من جمله مباحث مربوط به ظاهر قرآن مانند
رسم الخط قرآن،
نقطه گذاری قرآن و ... . یکی از این مباحث بحث اعراب گذاری قرآن است.
در ابتدا خط قرآن، هیچ گونه علامتی نداشت، علت آن عدم وجود
علایم در دو خط
سریانی و
نبطی بود که خط
کوفی و
نسخ، از آن دو منشعب شده بودند، همین امر باعث بروز
اختلاف قرائت در میان مسلمانان گردید به عنوان مثال کلمهای مثل «تَتلوا» ممکن بود به صورتهای مختلف نظیر «یتلوا» «تتلوا» و «
نبلوا» خوانده شود.
عرب با ذوق فطری خود و با اتکاء به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را، گرچه علایقی نداشتند به طور صحیح قرائت مینمود، اما بعد از فتوحات که قلمرو و حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد و قدرت اسلام به دو امپراطوری
ایران و
روم کشیده شد و بسیاری از غیر عرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبانهای دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد به گونهای که دیگر، ذوق فطری و خالص عربی، که آنها را از هر گونه حرکت و اعرابی، بینیاز میساخت وجود نداشت.
عموماً این اقدام را برای اولین بار به «
ابوالاسود دوئلی» نسبت دادهاند او شاعر و
تابعی مشهور است که بیشتر از او به عنوان صحابی امام علی (ع) و واضع
علم نحو نام بردهاند.
او خواست کتابی به وجود آورد تا کجیهای مردم را درست نماید، ابوالاسود گفت بهتر است از اعراب قرآن شروع کنم، یک نفر را خواست و قرآنی به او داد و رنگی برخلاف رنگ متن انتخاب کرد، به آن کسی که قرآن در دست داشت گفت هرگاه دهانم را باز کردم نقطهای بالای آن حرف بگذار و اگر دهانم را پائین آوردم نقطهای را زیر حرف بگذار و اگر دهانم را جمع کردم نقطه را در جلو حرف بگذار، اگر یکی از این حرکات را با
غنه و
تنوین ادا کردم دو نقطه بگذار این چنین کرد تا
مصحف به پایان رسید.
واژه «
عجمه» در لغت عرب به معنای ابهام و گنگ است به همین جهت عرب لغت غیر فصیح را «
اعجم» تعبیر میکند و
اعجام به معنای رفع ابهام از چیز مبهم است. گفتیم مشکل فقدان
علایم اعرابی قرآن به دست ابوالاسود حل گردید ولی هنوز یک مشکل مهم دیگر باقی بود و آن عدم تشخیص حروف
معجمه (نقطهدار) از
مهمله (حروف بینقطه) به خاطر عدم نشانهگذاری در رسم الخط آن روز بود. مثل حروف مشابه با هم مانند ب – ت – ث و یا د- ذ.
دانشمندان
علوم قرآنی نوشتهاند که
عبدالملک حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت زمانی که فرماندار
عراق بود، از نویسندگان خواست که برای حروف متشابه نشانههایی وضع کنند. «
یحیی بن یعمر عدوانی» قاضی خراسان و «
نضربن عاصم لیثی» که هر دو از شاگردان «ابوالاسود» بودند در ادامه کار استاد خود به اعجام و نقطهگذاری حروف متشابه قرآن دست زدند. اعرابگذاری ابوالاسود که به صورت نقطهگذاری بود پس از چندی توسط «
خلیل بن احمد خواهیدی» (م ۱۷۵ق) انجام شد و فتحه و کسره و ضمه و نیز تنوین به نشانههایی از حروف کوچک ـَــــِـ ُ و ــًــــٍـ تبدیل شدند.
جالب توجه است که ایرانیان نیز در نهضت آسانتر ساختن قرائت قرآن سهم به سزایی داشتهاند از قدمای سرشناس میتوان نام «
یزید فارسی» و به دنبال آن از «خلیل بن احمد» دانشمند بصری که اصالتاً ایرانی است نام برد و ضبط حرکات و کلمات به این روش امروزی یادگار اوست.
سایت پژوهه