• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعتراض بعضی از حاضران در مجلس یزید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




یکی از مصائب بزرگ اهل بیت حضرت سیدالشهدا (علیهم السّلام) پس از واقعه عاشورا، این بود که، یزید بن معاویه در نهایت قساوت و در پیش چشم زنان و دختران اهل بیت به سر مطهر امام حسین (علیه‌السلام) جسارت نمود. تاثیر این فاجعه مصیبت بار به حدی بود که بنا به گواهی تاریخ، زنان خاندان یزید در اثر شیون زنان و دختران اهل بیت (علیهم‌السلام)، شیون و گریه سر دادند و شماری از صحابه پیامبر و مهمانان غیر مسلمان که در مجلس حضور داشتند؛ به یزید اعتراض کردند.



پس از ورود اسرای کربلا به شام، به دستور یزید شامیان مجلس بزرگی که در آن بسیاری از اشراف واعیان و شخصیت‌های برجسته شام حضور داشتند ترتیب دادند، آن گاه یزید در این مجلس نشست و همه بزرگان شام را فرا خواند و پیرامون خود نشاند.سپس دستور داد تا اسرا را وارد مجلس کنند. نقل شده که امام سجاد (علیه‌السّلام) اولین نفر از اسرا بود که بر یزید بن معاویه وارد شد، عمال یزید در حالی که دستانش را به گردنش بسته بودند، ایشان را وارد قصر کردند. سپس سایر اسرا و زنان اهل بیت (علیهم‌السّلام) را در حالی که با ریسمان به هم بسته بودند، وارد مجلس کردند.


خدمتگزاران یزید سر امام حسین (علیه‌السّلام) را در تشتی از طلا قرار دادند، و یزید در نهایت قساوت با چوب دستی به دندان‌های پیشین امام می‌زد و سر و صورت او را وارسی می‌کرد و این اشعار را خواند:
لَعِبَت هاشِمُ بِالمُلكِ فَلاخَبَرٌ جاءَ ولا وَحيٌ نَزَلَ
لَيتَ أشياخي بِبَدرٍ شَهِدواجَزَعَ الخَزرَجِ مِن وَقعِ الأَسَل
لَأَهَلّوا وَاستَهَلّوا فَرَحاولَقالوا يا يَزيدُ لا تُشَل
فَجَزَيناهُم بِبَدرٍ مَثَلاًوأقمَنا مِثلَ بَدرٍ فَاعتَدَل
لَستُ مِن خِندِفَ إن لَم أنتَقِممِن بَني أحمَدَ ما كانَ فَعَل

«هاشم پادشاهی را به بازی گرفت وگرنه نه خبری از خدا رسید و نه وحی‌ای فرود آمد. کاش بزرگان قومم که در بدر کشته شدند، زنده بودند و می‌دیدند که طایفه خزرج چگونه از شمشیرها و نیزه‌های ما به فریاد آمدند، و شادی می‌کردند و دیگران را در شادی شان شرکت می‌دادند و می‌گفتند: یزید دستت شکسته مباد. ما انتقام خویش در جنگ بدر را از آنان گرفتیم و (سواران و بزرگانشان را کشتیم) و این با کشتگان ما در بدر برابر شد. من از نسل خندف (عتبه) نیستم، اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.»
در گزارش دیگری آمده که یزید این اشعار را خواند:
نُفَلِّقُ هاماً مِن رِجالٍ أعِزَّةٍعَلَينا وهُم كانوا أَعَقّ وأظلَما

«سرهایی را شکافتیم از کسانی که عزیز بودند و آن‌ها آزار دهنده تر و ستمکارتر بودند.»


حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) نیز هنگامی که چشمش به سر افتاد، گریبان چاک کرد و با ناله‌ای غم‌انگیز و جانسوز فریاد زد: «ای حسین من! ‌ای حبیب رسول خدا! ‌ای زاده مکه و منا! ‌ای پسر فاطمه زهرا سرور زنان! ‌ای فرزند دختر مصطفی!» راوی می‌گوید: به خدا قسم از گریه حضرت زینب تمام حاضران جز یزید به گریه افتادند. آنگاه یکی از زنان بنی‌هاشم که در خانه یزید زندگی می‌کرد برای امام حسین این‌گونه به مرثیه‌خوانی پرداخت: «يا حُسَيناه ! يا حَبيباه ! يا سَيِّداه ! يا سَيِّدَ أهلِ بَيتاه! يَابنَ مُحَمَّداه! يا رَبيعَ الأَرامِلِ وَاليَتامى‌! يا قَتيلَ أولادِ الأَدعِياءِ!؛ ‌آه ای حسین! وای‌ ای حبیب! آخ‌ ای مولا! ‌ای سرور اهل بیت! ‌ای پسر محمد! ‌ای پناه و امید پیرزنان و یتیمان! ‌ای کسی که به دست فرزندان انسان‌های پست کشته شدی!» طبرانی (از محدثان اهل سنت) می‌نویسد: «یزید دستور داد سکینه دختر امام حسین (علیه‌السلام) را پشت سر تخت سلطنتی او جای دهند تا سر پدر خود را نبیند». برخی منابع تاریخی در ادامه ماجرا چنین نوشته‌اند: یزید زنان را در پشت سر خود قرار داد، و سکینه و فاطمه دختران امام حسین (علیه‌السلام) از پشت سر یزید گردن می‌کشیدند تا شاید بتوانند سر پدر بزرگوارشان را ببینند؛ اما یزید سعی می‌کرد مانع دیدن آنان شود. وقتی آن دو دختر سر پدر را دیدند، فریادی کشیدند که در پی آن، زنان یزید و دختران معاویه صدا به شیون و زاری برآوردند». در خبری آمده است که سکینه دختر حسین درباره یزید گفت: «وَاللَّهِ ما رَأَيتُ أقسى‌ قَلباً مِن يَزيدَ، ولا رَأَيتُ كافِراً ولا مُشرِكاً شَرّاً مِنهُ ولا أجفى‌ مِنهُ»؛ «به خدا قسم سنگدل‌تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکی بدتر از او نیافتم.»


رفتار یزید با سر امام حسین (علیه‌السلام) چنان زشت و با نهایت قساوت بود که موجب اعتراض شماری از صحابه پیامبر که در مجلس بودند؛ گردید و حتی اعتراض برخی از افراد خاندان بنی امیه و مهمانان غیر مسلمان را برانگیخت.

۴.۱ - اعتراض یحیی بن حکم

پیش از همه یحیی بن حکم برادر مروان که نزد یزید نشسته بود، وی را به باد نکوهش گرفت و در قالب شعری گفت:
الهام بادنی الطف آدنی قرابةمن ابن زیاد العبد ذی الحسب الرذل
امنیة امسی نسلها عدد الحصیوبنت رسول الله لیس لها نسل

«سری که کنار طف جدا شد در خویشاوندی به تو نزدیک‌تر است از پسر زیاد؛ آن برده‌ای که از نژادی پست است. نسل امیه به شماره ریگ‌هاست؛ اما دختر رسول خدا دودمانی ندارد زیرا پسر او کشته شد».ولی یزید در برابر این اعتراض، طبق عادت همیشگی متوسل به زور شد و به سینه یحیی بن حکم زد و او را وادار به سکوت کرد. خوارزمی اسم وی را عبدالرحمن بن حکم ذکر کرده و افزوده است که یزید در پاسخ او گفت: «اینجا جای گفتن این سخن است؟! نمی‌توانی ساکت باشی؟».
یحیی بن حکم در مسجد دمشق نیز وقتی حاملان سرها را دید و گزارش واقعه کربلا را از آنان شنید، با لحن تندی آنان را سرزنش کرد و گفت: «میان شما و پیامبر در قیامت پرده جدایی افتاد و من از این پس در هیچ کاری با شما موافقت نمی‌کنم».

۴.۲ - اعتراض ابوبرزه اسلمی

بعد از یحیی بن حکم، ابوبرزه اسلمی (از اصحاب پیامبر بود که در هفت جنگ از جنگ‌های صدر اسلام، از جمله خیبر و فتح مکه، حضور داشته و در جنگ نهروان نیز همراه علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) بوده است. او پس از تاسیس بصره، در این شهر ساکن شد. وی در لشکر کشی به خراسان حضور داشت و سرانجام در سال ۹۵ قمری در مرو از دنیا رفت. ) به او اعتراض کرد.
او خطاب به یزید گفت: وای بر تو! با چوب دستی خود به دندان‌های حسین می‌زنی؟! گواهی می‌دهم که رسول خدا دندان‌های او و برادرش حسن را می‌بوسید و می‌گفت: «شما سرور جوانان بهشت هستید؛ خدا قاتلان شما را بکشد و لعن کند و در دوزخ جای دهد که بد جایگاهی است. اما تو‌ ای یزید! در روز قیامت وارد محشر می‌شوی، در حالی‌که عبیدالله بن زیاد شفیع توست؛ اما حسین وارد محشر می‌شود، در حالی‌که محمد شفیع اوست. یزید ناراحت شد و دستور داد او را از مجلس بیرون کنند.

۴.۳ - عکس‌العمل یزید

روایت فوق گویای این است که در مجلس یزید، شماری از صحابه پیامبر حضور داشته‌اند و به او اعتراض کرده‌اند؛ اما یزید نه تنها به آنان بی‌اعتنایی کرد، بلکه کفر و کینه خود را نیز نتوانست پنهان نگاه دارد، و از این‌رو با وام گرفتن ابیاتی از عبدالله بن زبعری چنین سرود:
یَا غُرَابَ الْبَیْنِ! مَا شِئْتَ فَقُلْإِنَّمَا تَنْدُبُ أَمْراً قَدْ فَعَلَ
كلّ ملك و نعيم زائلو بنات الدهر يلعبن بكل
لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُواجَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الأَسَل
فَأَهَلُّوا، وَاسْتَهَلُّوا فَرَحاًثم قَالُوا یَا یَزِیدُ لا تَشَلْ
لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْمِنْ بَنِی أَحْمَدَ مَا كَانَ فَعَلَ
لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلاخَبَرٌ جَاءَ وَلا وَحْیٌ نَزَلَ
قَدْ قَتَلْنَا الْقَوم مِنْ سَادَاتِهِمْوَعَدَلْنَا قَتْلَ بَدْرٍ فَاعْتَدَلَ

«ای کلاغ شوم نالان! هرچه می‌خواهی بگو، که این بار ناله‌ات خبر از آینده نمی‌دهد، بلکه برای کاری است که شده! هر سلطنت و نعمتی از بین رفتنی است و حوادث روزگار همه بازیگرند. کاش بزرگان من که در بدر کشته شدند، امروز بودند و می‌دیدند که خزرجیان چگونه از درد نیزه‌ها می‌نالند. کاش برخیزند و از شادی فریاد بزنند: ‌ای یزید دست مریزاد! من از خِندِف نباشم، اگر از فرزندان احمد در برابر آنچه کرده‌اند، انتقام نگیرم. هاشمیان تنها چند روزی با سلطنت بازی کردند، وگرنه نه خبری از آسمان آمده و نه وحی نازل شده است. ما انتقام خون خود را از علی گرفتیم و این قهرمان شجاع سلحشور (حسین) را کشتیم. سرآمد بزرگانشان را کشتیم و شکست بدر را جبران کردیم. اینک عمل ما و آنان سر به سر شد.» .

۴.۴ - اعتراض سفیر روم

بر اساس روایتی از امام سجاد (علیه‌السّلام) یکی دیگر از کسانی که به یزید اعتراض کرد، سفیر روم بود. البته روشن نیست که این اعتراض در همان مجلس نخستی که در ابتدای ورود اهل بیت برگزار شد صورت گرفته است، یا در مجلس دیگری. بر اساس آنچه در روایت آمده است، احتمالا این واقعه در جلسه دیگری غیر از آنچه تا به حال از آن سخن گفتیم، اتفاق افتاده است؛ زیرا حضرت می‌فرماید: «روی عن علی بن الحسین زین العابدین لَمّا اُتِيَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام إلى‌ يَزيدَ كانَ يَتَّخِذُ مَجالِسَ الشُّربِ، ويَأتي بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ويَضَعُهُ بَينَ يَدَيهِ ويَشرَبُ عَلَيهِ»؛ وقتی سر حسین را نزد یزید آوردند، وی همواره مجالس شراب بر پا می‌کرد و سر امام حسین را در مقابل خود قرار داده، شراب می‌نوشید». اگر این اعتراض فقط در همان مجلس اول اتفاق افتاده بود، امام به آن تصریح می‌کرد و دست‌کم نیازی به این تعبیر که در روایت آمده و دلالت بر استمرار می‌کند، نبود.
در طول ایام اقامت اسرا در شام، یزید بن معاویه مجالس متعدی را تشکیل داده بود. در این مجالس سر مقدس امام (علیه‌السّلام) را نزد یزید حاضر می‌کردند و او مجالس شرابخواری بر پا می‌کرد و سر را پیش روی خود می‌گذاشت و شراب می‌نوشید. او روزی از فرستاده پادشاه روم دعوت کرد تا در یکی از این مجالس حاضر شود. سفیر روم دعوت یزید را پذیرفت و در یکی از این مجالس حضور یافت. او با دیدن سر امام حسین (علیه‌السّلام) و رفتار کینه توزانه یزید نسبت به آن سر از یزید پرسید: «ای پادشاه عرب، این سر کیست؟» گفت: «تو را با این سر چه کار؟» گفت: «پس از آن که باز گردم پادشاه ما از هر چه دیده‌ام از من می‌پرسد و من دوست دارم که داستان این سر را برایش بازگویم تا او نیز در این شادی با تو شریک گردد.» یزید گفت: «این سر حسین بن علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام) است» سفیر گفت: «مادرش کیست؟» یزید گفت: «فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیها)» بار دیگر سفیر روم پرسید: «دختر چه کسی؟» گفت: «دختر پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم.» فرستاده روم از این سخن برآشفت و گفت: «لعنت بر تو و بر دینی که تو داری هر دینی از دین تو بهتر است بدان که من از نوادگان داودم و میان من و او، پدران بسیاری فاصله است با این وجود مسیحیان مرا احترام می‌کنند و به خاطر این که نوه داود نبی هستم خاک پایم را به تبرک برمی دارند؛ ولی شما فرزند دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌کشید، در حالی که میان او و پیامبر شما جز یک مادر فاصله نیست این چه دینی است.» و سپس فرستاده روم از تقدس کلیسای "حافر" که به جهت پندار مردم، رد سم مرکب حضرت عیسی (علیه‌السّلام) در آن است سخن به میان آورد.نقل شده که یزید با شنیدن سخنان سفیر روم، دستور داد تا او را بکشند. او سر امام حسین (علیه‌السّلام) را در بر گرفت و در حالی که آن را در آغوش داشت کشته شد.

۴.۵ - اعتراض عالم یهودی

نقل شده که پس از سخنرانی امام سجاد (علیه‌السّلام) در مجلس یزید، یکی از عالمان بزرگ یهود که در مجلس حاضر بود؛ به شدت تحت تاثیر گفت‌وگوی امام سجاد (علیه‌السّلام) با یزید قرار گرفت و از یزید پرسید: «ای امیرالمؤمنین این جوان کیست؟» یزید به او گفت: «صاحب این سر پدر اوست.» گفت: «صاحب سر کیست؟» گفت: «حسین بن علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام) » گفت: «مادرش کیست؟» گفت: «فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).» آن مرد گفت: «سبحان الله؛ این پسر دختر پیامبرتان است که او را کشته‌اید؛ رفتار شما پس از او با فرزندانش چه بد است به خدا قسم اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ما موسی بن عمران فرزندی از خود در میان ما به یادگار می‌گذاشت گمان دارم که پس از خداوند او را می‌پرستیدیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شما دیروز از میان شما رفت و شما امروز به فرزندش حمله بردید و او را کشتید؛ شما چه بد امتی هستید.» نقل شده که یزید دستور مجازات او را صادر کرد. در این هنگام آن مرد یهودی برخاست و با صدای بلند فریاد زد: «هر چه می‌خواهید درباره من انجام دهید می‌خواهید بکشید و اگر می‌خواهید مرا زنده بگذارید من در کتاب تورات چنین خوانده‌ام که هر کس ذریه پیامبری را بکشد مورد لعن ابدی خواهد بود و هر گاه بمیرد خداوند او را به آتش جهنم خواهد سوزاند.»
قطب‌الدین راوندی همین خبر را با‌ اندکی تفاوت نقل کرده و افزوده است:
وقتی عالم یهودی پی برد که این سر امام حسین از فرزند رسول خداست که اینک در میان تشت و در مقابل یزید است، گفت: «خدا خیرتان ندهد! وای بر تو‌ ای یزید! بین من و داود نبی هفتاد و چند نسل فاصله شده است؛ اما وقتی یهودیان مرا می‌بینند، در حد پرستش مرا تعظیم و تکریم می‌کنند؛ ولی شما دیروز پیامبرتان در کنارتان بوده و امروز فرزند دخترش را کشته‌اید؟!» آن‌گاه به سمت تشتی که سر حضرت در میان آن بود خم شد و سر مبارک امام حسین را بوسید و خطاب به آن سر گفت: «من شهادت می‌دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و جد تو محمد فرستاده خداست». بعد از این سخن از مجلس خارج شد و یزید دستور داد او را بکشند.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۲.    
۲. ابن جوزی، علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۴۲.    
۳. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۱۱۹-۱۲۰.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۷۳.    
۵. ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۰۳.    
۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۶.    
۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۷.    
۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۱۳.    
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۵.    
۱۰. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۸.    
۱۱. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۹.    
۱۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۶۳.    
۱۳. طبری، عمادالدین، کامل بهایی، ج۲، ص۳۶۲.    
۱۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۶۹.    
۱۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۶۸.    
۱۶. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۸۶.    
۱۷. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۱۸. طبری، عمادالدین، کامل بهایی، ج۲، ص۳۶۲.    
۱۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۶۴.    
۲۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۷۸.    
۲۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۷۹.    
۲۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۹.    
۲۳. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۷.    
۲۴. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ص۱۹۱.    
۲۵. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکره الخواص، ص۲۳۵.    
۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۷۴.    
۲۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۷۵.    
۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۱۳.    
۲۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۵.    
۳۰. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۸.    
۳۱. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۹.    
۳۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۶۳.    
۳۳. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۴.    
۳۴. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۳.    
۳۵. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۰۰.    
۳۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۶۲.    
۳۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۶۳.    
۳۸. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۳-۲۱۶.    
۳۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۷۴.    
۴۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۷۵.    
۴۱. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۴.    
۴۲. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۸۹.    
۴۳. صدوق، محمد بن علی، الامالی، مجلس ۳۱، ص۲۳۰، ح ۳.    
۴۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۱۰۲.    
۴۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۱۰۳.    
۴۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۰-۴۶۱.    
۴۷. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۰.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۷۴.    
۴۹. ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۱۴.    
۵۰. طبری، عمادالدین، کامل بهایی، ج۲، ص۳۶۳.    
۵۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۶۳.    
۵۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۵.    
۵۳. ابن‌عساکر، علی‌ بن حسن، تاریخ دمشق الکبیر، ج۶۲، ص۸۵.    
۵۴. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۲.    
۵۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۹.    
۵۶. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۹۸.    
۵۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۱۱۸.    
۵۸. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۴۰.    
۵۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۹۰.    
۶۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۹۱.    
۶۱. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۹.    
۶۲. احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۱۵.    
۶۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۵.    
۶۴. ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۱۴.    
۶۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۶۴.    
۶۶. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۰۰.    
۶۷. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۴.    
۶۸. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۸۸.    
۶۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۲-۱۳۳.    
۷۰. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۸ ص۱۹۲.    
۷۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۸۰.    
۷۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۲۸۱.    
۷۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۶۵.    
۷۴. ابن طیفور، احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، ص۲۱.    
۷۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۹.    
۷۶. ابو‌الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۰.    
۷۷. صدوق، محمد بن علی، الامالی، مجلس ۳۱، ص۲۳۱، ح ۳.    
۷۸. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۲.    
۷۹. ابن جوزی، علی بن محمد، المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم، ج۵، ص۳۴۳.    
۸۰. ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۱۴.    
۸۱. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۷.    
۸۲. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۰۱.    
۸۳. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۴-۲۱۵.    
۸۴. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۳۵.    
۸۵. طبری، عمادالدین، کامل بهایی، ج۲، ص۳۶۲.    
۸۶. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۲۳۰.    
۸۷. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۹۲.    
۸۸. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۰۴.    
۸۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۳.    
۹۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۲.    
۹۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۳.    
۹۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۸۰.    
۹۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۸۰.    
۹۴. ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۱۰.    
۹۵. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۸۲.    
۹۶. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۴۴۲.    
۹۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۲۴.    
۹۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۲۵.    
۹۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۸۰.    
۱۰۰. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۰۳ - ۱۰۶.    
۱۰۱. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۲۱.    
۱۰۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۴۱.    
۱۰۳. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۳۶.    
۱۰۴. ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۱۱.    
۱۰۵. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۸۲.    
۱۰۶. ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۱۲.    
۱۰۷. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۸۳.    
۱۰۸. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۴۴۳.    
۱۰۹. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۲.    
۱۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۲۸.    
۱۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۲۹.    
۱۱۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۲.    
۱۱۳. بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۴۴۰.    
۱۱۴. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۷۹.    
۱۱۵. طبری، عمادالدین، کامل بهایی، ج۲، ص۳۶۶.    
۱۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۹-۱۶۰.    
۱۱۷. قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۸۱.    
۱۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۸۷.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۱۳۲-۱۲۰.






جعبه ابزار