اصلموضوعی، از اقسام اصول عملی و مقابل اصلحکمی بوده و به معنای اصلی است که هنگام شک در موضوعحکم، به منظور به دست آوردن حکم آن، در ناحیه موضوع جاری میشود؛ به بیان دیگر، اصلموضوعی آن است که در موارد شک مکلف در موضوع، موضوع را برای او منقّح و روشن میسازد، مانند: استصحاب خمر بودن مایعی که مکلف شک در سرکه شدن آن دارد؛ به این ترتیب که با استصحاب خمر بودن مایع، حکم آن که حرمت است، احراز میشود و در نتیجه، مکلف موظف به اجتناب از آن میباشد.اصلموضوعی دارای معانی دیگری نیز میباشد.
اصلموضوعی به معنی اصل جاری در موضوع قضیّه و اصل سببی و قاعدۀ مسلّم میان دو طرف نزاع است. عنوان اصلموضوعی به معنای اول و دوم در اصول فقه، بخش اصول عملی مطرح و به معنای سوم در فقه و اصول به کار رفته است.
اصلموضوعی به این معنا در مقابل اصلحکمی که در حکم قضیّه جاری میشود، به کار میرود مانند آن که در طهارت آبی که پیش از این میدانستیم کرّ بوده پس از ملاقات با نجس، شک کنیم، منشأ شک نیز بقای آب بر کریّت ( آب کر) باشد. در این جا دو اصل وجود دارد: استصحاب بقای کریّت آب که اصلموضوعی است و اصل طهارتآب که اصلحکمی است.
اصلموضوعی بدین معنا به قاعدهای اطلاق میگردد که در موضوع مورد نزاع بین دو طرف، مسلّم و مورد پذیرش هر دو طرف است مانند قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان به عنوان یک قاعدۀ عقلی مسلّم نزد اصولیان و اخباریان. اختلاف دو گروه یاد شده در این ارتباط در آن است که آیا ادلّۀ احتیاط تمام است تا بیان به شمار رود و ارتکاب عملی که حرمت آن مشکوک است موجب عقاب گردد یا نه که نتیجه آن عدم ترتّب عقاب به جهت عدم بیان بر ارتکاب عمل یاد شده باشد.
اصلموضوعی بر اصلحکمی مقدم است، زیرا شک در حکم، ناشی از شک در موضوع میباشد و هرگاه اصلموضوعی جاری گردید و موضوع روشن شد، دیگر نوبت به اجرای اصلحکمی نمیرسد.