اشهار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آشکار کردن را اشهار (تشهیر) گویند. از این عنوان در بابهای
قضاء،
حدود و
دیات بحث شده است.
واژۀ اشهار بر حسب آنچه بدان اضافه میشود،
مفهوم خاصی پیدا میکند.
برای مثال،
اشهار سلاح به مفهوم برکشیدن آن از
نیام یا نشانه رفتن آن به سوی کسی است، و
اشهار مجرم،
گرداندن او در خیابانها و
معرّفی به
مردم است.
اشهار سلاح برای
ترساندن مردم،
حرام و اشهار کننده،
محارب است.
اگر کسی بر روی دیگری
سلاح برکشد، در صورتی که این عمل موجب
رعب و در نهایت،
مرگ وی شود،
ضامن دیۀ او است، امّا اگر اشهار شونده بترسد و بگریزد و به هنگام
فرار، به جهت دیگری مانند برخورد با چیزی یا افتادن از بلندی بمیرد، در ثبوت
دیه بر اشهار کننده اختلاف است.
شهادت دهندۀ به
دروغ علاوه بر
تعزیر به
تازیانه، در میان مردم نیز گردانده میشود.
به تصریح برخی فقها،
قذف کننده پس از اجرای
حدّ،
همچنین
کلاهبردارو نیز بنابر آنچه به مشهور نسبت داده شده است،
قوّاد اشهار میشود.
اشهار افراد یاد شده،
اختصاص به
مردان دارد.
۱-
امام خمینی درباره عدم صدق عنوان محارب بر کسی که بدون اشهار سلاح مالی را بردارد مینویسد: «لو اخذ المال بغیر محاربة لا یجری علیه حکمها، کما لو اخذ المال وهرب، او اخذ قهراً من غیر اشهار سلاح، او احتال فی اخذ الاموال بوسائل، کتزویر الاسناد او الرسائل ونحو ذلک، ففیها لا یجری حدّ المحارب ولا حدّ السارق، ولکن علیه التعزیر حسب ما یراه الحاکم.»
اگر مال را بدون
محاربه بردارد، حکم محاربه بر او جاری نمیشود، مانند اینکه مال را بردارد و
فرار کند، یا بهزور و بدون
کشیدن سلاح، بگیرد، یا در گرفتن اموال به وسائلی حیله نماید مانند
تقلب در اسناد یا نامهها و مانند اینها، که در اینها حدّ محارب و همچنین
حدّ سارق، جاری نمیشود؛ لیکن طبق نظر حاکم باید تعزیر شود.
۲- در
تحریرالوسیله در وجوب
اشهار شهود ناحق آمده است: «یجب ان یشهّر شهود الزور فی بلدهم او حیّهم؛ لتجتنب شهادتهم ویرتدع غیرهم، ویعزّرهم الحاکم بما یراه، ولا تقبل شهادتهم الّا ان یتوبوا ویصلحوا وتظهر العدالة منهم، ولا یجری الحکم فیمن تبیّن غلطه او ردّت شهادته لمعارضة بیّنة اخری او ظهور فسق بغیر الزور.»
واجب است که
شهود ناحق در شهر یا قبیلهشان
مشهور شوند تا از
شهادت آنها اجتناب شود و غیر آنان از شهادت بر خلاف واقع خودداری نمایند. و
حاکم به آنچه که صلاح میداند، آنها را تعزیر نماید. و شهادتشان قبول نمیشود مگر اینکه
توبه کنند و صالح شوند و از آنها عدالت، آشکار شود. و این حکم در کسی که اشتباهش معلوم شود یا شهادتش بهخاطر تعارض با بیّنه دیگری یا ظهور فسقی - غیر از شهادت ناحق - رد گردد جاری نمیباشد.
۳-
حد قذف هشتاد تازیانه است - خواه کسی که
افترا زده
مرد باشد یا
زن - و به طور متوسط در شدت بهطوریکه به زدن در زنا نرسد، زده میشود و روی
لباس عادیاش زده میشود و
برهنه نمیشود و به تمام بدن او بهغیراز سروصورت و عورت زده میشود. و بنابر رای بعضی، قاذف در دید
مردم گذاشته میشود تا از شهادتش
اجتناب شود.»
۴-
قوّاد، هفتاد و پنج تازیانه - سهچهارم حدّ زانی - حدّ زده میشود و از آن بلد به غیر آن تبعید میشود. و احوط (استحبابی) آن است که تبعید در مرتبه دوم باشد. و بنابر قول
مشهور، سرش تراشیده میشود و اشهار و به دید مردم گذاشته میشود. و مسلمان و کافر و مرد و زن در آن مساوی است. البته در زن چیزی غیر از جلد نیست، بنابراین تراشیدن سر و همچنین تبعید و در مقابل
چشم دیگران قرار دادن، بر زن نیست. و بعید نیست که مقدار تبعید به نظر حاکم باشد.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۵۳۸-۵۳۹. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی