• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسود عنسی در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَسوَد عَنْسی، از بزرگان یمن و بازماندگان خاندان شاهی بود.



اَسوَد عَنْسی، عبهلة‌بن کعب‌بن‌عوف
[۳] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
(غوث) از تیره بنی‌عنس، ملقب به ذوالخمار و ذوالحمار
وی از بزرگان یمن و بازماندگان خاندان شاهی بود
[۶] لسان العرب، ج‌۹، ص‌۲۷.
[۷] روض‌الجنان، ج‌۷، ص‌۲.
و در میان مردم نجران ، به ویژه مذحج ، نفوذ بسیاری‌داشت.
[۸] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۴۳۰.
[۹] تاریخ طبری، ج‌۲، ص ۴۶۵.
[۱۰] المفصل، ج‌۴، ص‌۱۹۱‌-‌۱۹۲.



از شرح حال اسود آگاهی اندکی در دست است. او در « کهف خُبّان » نزدیک نجران، زاده و همان‌جا بزرگ شد.
[۱۱] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
دانا، کاهن
[۱۲] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
، سخندان و سخنران قوم بود. شعبده می‌دانست و کارهای بسیار شگفت‌انگیز می‌کرد و با گفتار و کردارش دل و دین مردم را می‌ربود.
[۱۵] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
[۱۷] روض‌الجنان، ج‌۷، ص‌۲.



اعشی ، شاعر بزرگ جاهلی، او را در قصیده‌ای ستود و از وی جایزه‌ای بسیار گرانبها ستاند.
[۱۸] الاغانی، ج‌۹، ص‌۱۴۱.



منابع اسلامی
[۱۹] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
[۲۰] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۵۳.
از ارتداد او سخن گفته‌اند که کاشف از سابقه اسلام وی است، با این حال، دلیلی بر مسلمانی او در دست نیست، بلکه تاریخ خلاف آن را ثابت می‌کند. بلاذری گفته است: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به سال ۱۱ هجری جریر‌بن‌عبداللّه بجلی را به سوی اسود فرستاد تا او را به اسلام فرا خواند؛ ولی وی نپذیرفت. همو می‌افزاید:برخی از راویان چنین دعوتی را نیز انکار کرده‌اند.


اسود چون موفقیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را در گسترش دعوت خود دید به انگیزه دستیابی به حکومت نیاکان، با ادعای پیامبری، خود را «رحمان یمن» نامید و اعلام داشت که دو فرشته به نامهای «سحیق» و «شریق»
[۲۴] روضالانف، ج‌۴، ص‌۲۲۶.
بر او وحی می‌آورند. وی تبلیغات خود را پنهانی
[۲۶] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۵۲.
آغاز و با گفتار دلفریب و کارهای خارق‌العاده مردم را جذب کرد تا آن‌که بیش‌تر قبیله مذحج و شمار فراوانی از مردم نجران
[۲۷] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴‌-‌۲۲۵.
[۲۸] المفصل، ج‌۴، ص‌۱۹۱.
بدو پیوسته و وعده ریاستش دادند.


سرانجام پس از بازگشت پیامبر از حجة‌الوداع ، دعوت خویش را آشکار کرد و در زادگاهش سر به شورش برداشت و در روز دهم شورش، نجران را تصرف کرد و والی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را از آن‌جا بیرون راند. سپس دیگر شهرهای یمن را یکی پس از دیگری گرفت و به سوی صنعا پایتخت آن پیش رفت. شهر‌بن‌باذام یا باذان
[۲۹] روض الجنان، ج‌۷، ص‌۲.
فرماندار ایرانی و مسلمان صنعا که از جانب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در این مقام بود، به رویارویی او برخاست و در جنگ کشته شد و اسود در بیست و پنجمین روز شورش خود صنعا را تصرّف کرد و مرزبانه، همسر مسلمان و ایرانی وی را به زور به زنی گرفت.
[۳۰] روض الجنان، ص‌۳.
[۳۱] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۴۷‌-‌۲۴۸.
به جز شهر‌بن‌باذام، دیگر فرمانداران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در یمن که حدود ۱۰ تن بودند، هیچ‌یک به مقابله با اسود برنخاستند و او به‌زودی بر سراسر یمن دست یافت و حکومتی یکپارچه و قدرتمند برپا کرد.


پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چون از شورش اسود آگاه شد، ضمن نامه‌هایی به فرمانداران خود در یمن که از ترس اسود به مناطق کوهستانی پناه برده بودند، فرمان داد مسلمانان را متحد کرده، به پیکار اسود برخیزند. دولتمردان مسلمان ایرانی دربار اسود (فیروز و داذویه) که مخاطب نامه‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بودند با همکاری قیس‌بن‌مکشوح و مرزبانه، شبانه اسود را کشتند.
[۳۴] تاریخ طبری، ج‌۲، ص۲۴۷.
[۳۵] تاریخ طبری، ج‌۲، ص۲۵۱-۲۵۲.
شورش اسود از آغاز تا انجام سه تا ۴ ماه به درازا کشید و سرانجام در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به هلاکت رسید.
[۳۷] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۵۲.





۸.۱ - آیه اول

مفسران، نزول دو آیه از قرآن کریم را در شأن وی دانسته‌اند؛ به گفته ابوالفتوح رازی و دیگران
[۳۸] تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
[۳۹] روض‌الجنان، ج‌۷، ص‌۱‌-‌۳.
، وی نخستین کسی بود که با ادعای پیامبری در پایان سال دهم هجری، مردم را به سوی خود خواند و شمار فراوانی از نو مسلمانان، از دین برگشته و بدو پیوستند که خداوند با نکوهش کار آنان فرمود:هرکس از دینش بازگردد به زودی خداوند قومی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر کافران، سرسخت باشند. در راه خدا جهاد کنند و از سرزنش ملامتگران نهراسند:«یأَیّها الَّذینَ ءَامنوا مَن یَرتدَّ مِنکُم عن دینِهِ فَسوفَ یَأتِی اللّهُ بِقوم یُحبُّهُم و یُحِبّونَهُ أَذِلّة عَلی‌المُؤمِنینَ أَعزَّة عَلی الک-فِرینَ یُجهدونَ فِی سَبیلِ‌اللّهِ و‌لاَ‌یَخافونَ لَومةَ لاَئِم ذلکَ فَضلُ اللّهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ واللّهُ وسعٌ عَلیم» ولی چون اسود قبلا مسلمان نشده بود تا مرتد شناخته شود، این سبب نزول با آیه سازگار نیست و شاید به همین جهت، مفسران دیگر آن را نقل نکرده‌اند.

۸.۲ - آیه دوم

به نقل از طبری و ماوردی ، آیه ۹۳ انعام در پاسخ به ادعای اسود نازل شد که مدعی بود دو‌ فرشته بر او وحی می‌آورند:«و من أظلم ممّن‌افتری علی‌اللّه کذباً أو قال أُوحی إلیّ و‌لم‌یوحَ إلیه شیء و من قال سأُنزل مثل ما‌أنزل اللّه... »« و کیست ستمکارتر از آن‌کس که بر خدا دروغ می‌بندد یا می‌گوید:بر من وحی شده، درحالی‌که چیزی به او وحی نشده باشد و آن‌کس که می‌گوید:به زودی نظیر آنچه را خدا نازل کرده است نازل می‌کنم». همو از قتاده نقل می‌کند که آیه درباره اسود و مسیلمه نازل شده است.
[۴۲] تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۴۳‌-‌۱۴۴.
[۴۳] جامع‌البیان، مج‌۵، ج‌۷، ‌ص‌۳۵۶.



الاغانی؛ البدء و التاریخ؛ البیان و التبیین؛ تاریخ الامم‌و‌الملوک، طبری؛ التنبیه و الاشراف؛ جامع‌البیان عن‌تأویل آی القرآن؛ جمهرة انساب العرب؛ روض الانف؛ روض الجنان و روح الجنان؛ فتوح البلدان؛ لسان العرب؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ النکت و العیون، ماوردی.


۱. جمهرة انساب‌العرب، ص۴۰۵.    
۲. فتوح‌البلدان، ص۱۰۹.    
۳. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
۴. جمهرة انساب العرب، ص‌۴۰۵.    
۵. فتوح البلدان، ص‌۱۱۳.    
۶. لسان العرب، ج‌۹، ص‌۲۷.
۷. روض‌الجنان، ج‌۷، ص‌۲.
۸. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۴۳۰.
۹. تاریخ طبری، ج‌۲، ص ۴۶۵.
۱۰. المفصل، ج‌۴، ص‌۱۹۱‌-‌۱۹۲.
۱۱. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
۱۲. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
۱۳. فتوح البلدان، ص‌۱۰۹.    
۱۴. البیان والتبیین، ج‌۱، ص‌۲۸۹.    
۱۵. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
۱۶. التنبیه والاشراف، ص‌۲۴۰.    
۱۷. روض‌الجنان، ج‌۷، ص‌۲.
۱۸. الاغانی، ج‌۹، ص‌۱۴۱.
۱۹. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
۲۰. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۵۳.
۲۱. البدء والتاریخ، ج‌۵‌، ‌ص‌۱۵۴.    
۲۲. فتوح البلدان، ص‌۱۰۹.    
۲۳. فتوح البلدان، ص‌۱۱۳.    
۲۴. روضالانف، ج‌۴، ص‌۲۲۶.
۲۵. البدء والتاریخ، ج‌۵، ص‌۱۵۵.    
۲۶. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۵۲.
۲۷. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴‌-‌۲۲۵.
۲۸. المفصل، ج‌۴، ص‌۱۹۱.
۲۹. روض الجنان، ج‌۷، ص‌۲.
۳۰. روض الجنان، ص‌۳.
۳۱. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۴۷‌-‌۲۴۸.
۳۲. البدء‌و‌التاریخ، ج‌۵، ص‌۱۵۳‌-‌۱۵۴.    
۳۳. فتوح‌البلدان، ص۱۱۰.    
۳۴. تاریخ طبری، ج‌۲، ص۲۴۷.
۳۵. تاریخ طبری، ج‌۲، ص۲۵۱-۲۵۲.
۳۶. البدء والتاریخ، ج۵، ص‌۱۵۵.    
۳۷. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۵۲.
۳۸. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۲۲۴.
۳۹. روض‌الجنان، ج‌۷، ص‌۱‌-‌۳.
۴۰. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۴۱. انعام/سوره۶، آیه۹۳.    
۴۲. تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۴۳‌-‌۱۴۴.
۴۳. جامع‌البیان، مج‌۵، ج‌۷، ‌ص‌۳۵۶.



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«اسود عنسی در قرآن»    




جعبه ابزار