اسماعیل بن حماد حنفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبن حَمّاد، ابوحیّان اسماعیل
بن حمّاد
بن ابو حنیفه کوفی،
قاضی و
فقیه حنفی (د ۲۱۲ق/۸۲۷م) می باشد.
نیای بزرگ او اهل
کابل بود و برخی او را منسوب به بابل یا انبار یا نسا یا ترمذ دانستهاند.
از اسماعیل نقل شده است که: من اسماعیل
بن حمّاد ابن نعمان
بن ثابت
بن نعمان
بن مرزبان، از آزادگان
فارس هستم و
خداوند هرگز ما را به
بردگی نیفکنده است.
اسماعیل،
فقه را بر مذهب جدّش
ابوحنیفه از پدرش حماد و
حسن بن زیاد فرا گرفت. ولی جدش را درک نکرد
و نیز از
مالک بن مِغْوَل و
محمد بن عبدالرحمان بن ابی ذئب و
ابوشهاب حنّاط حدیث شنید.
ابن حماد در ۱۹۴ق
قاضی رصافه بوده
و پس از
قاسم بن معن قاضی کوفه شد
و پس از
محمد بن عبدالله انصاری از جانب محمد امین به قضاوت جانب شرقی
بغداد رسید و مدتی بعد کنار رفت.
در ۲۰۸ق
محمد بن سماعه -
قاضی جانب غربی بغداد
از
قضاوت استعفا کرد و مأمون پس از پذیرفتن استعفای او اسماعیل
بن حماد را به جای او تعیین کرد.
همچنین هنگامی که
مأمون
یحیی بن اکثم را از
قضای بصره معزول کرد، ابن حماد به جای او تعیین شد و در ۲۱۰ق به بصره آمد.
ابن حمّاد پس از سالی از
قضای بصره برکنار و
عیسی بن ابان به جای او منصوب شد،
اما صیمری مینویسد که او در آن مقام بود تا به بیماری فالج مبتلا گردید.
ابن ابی الوفا
از قضاوت او در رقّه نیز یاد کرده است. وکیع
و صیمری
از ابن حماد و قضات او نکتههای متعدد و جالبی نقل کردهاند و اولی، او را
سلفی مذهب خوانده است.
از محمد
بن عبدالله انصاری نقل شده است که از روزگار
عمر بن خطاب تا دوران او
قاضیی داناتر از ابن حماد نیامده و او در امر قضا از
حسن بصری نیز برتر بوده است.
ابن عدی جرجانی ابن حماد و پدر و جدش را در شمار ضعفا آورده است.
ابن جوزی و
ذهبی
نیز همین قول را نقل کردهاند.
از ابن حمّاد،
غسان بن مفضل غلابی ،
عمر بن ابراهیم ثقفی (یا نسفی)
،
سهل بن عثمان عسکری ،
عبدالمؤمن علی رازی ،
زعفرانی و
عمر بن عبدالله اودی روایت کردهاند.
و
ابوسعید بردعی از او
فقه آموخت.
از
سعید بن سلم باهلی نقل شده است که ابن حماد در دارالمأمون گفت که:
قرآن مخلوق است و این
دین من و پدر و جدّ من است
. از
سبط ابن جوزی نقل شده است که ابن حماد این سخن را از روی
تقیّه در برابر مأمون گفته است.
وی به
زهد و
عبادت و
عدل در احکام مشهور بود.
از آثار او الجامع فی الفقه، الردّ علی القدریة، رسالهای به بستی و کتاب الارجاء را نام بردهاند
.
(۱) ا
بن ابی حاتم، محمد، الجرح و التعدیل، بیروت، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۲) ا
بن ابی الوفاء، عبدالقادر، الجواهر المضیئة، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۲ق.
(۳) ابن جوزی، عبدالرحمان، کتاب الضعفاء و المتروکین، به کوشش ابوالفداء عبدالله
قاضی، بیروت، ۱۴۰۶ق.
(۴) ابن خلکان، وفیات؛ ابن عدی جرجانی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت، ۱۴۰۴ق؛
(۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۶) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق/ ۱۹۳۰م.
(۷) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش محمدسعیدبنبسیونیزغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۸) ذهبی، محمد، المغنی فی الضعفاء، به کوشش نورالدین عتر، حلب، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
(۹) ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۲م.
(۱۰) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش فان اس، بیروت، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
(۱۱) صیمری، حسین، اخبار ابی حنیفه و اصحابه، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۲) طبری، محمد، تاریخ، به کوشش ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
(۱۳) عباس، احسان، تعلیقات بر وفیات (ا
بن خلکان در همین مآخذ).
(۱۴) وکیع، محمد، اخبار القضاة، بیروت، عالم الکتب؛
(۱۵) ابن عدی جرجانی، الکامل فی معرفهٔ الضعفاء و المتروکین من الرواه.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوحیان ابنحماد »،ج۳، ص۱۱۰۶.