حضرت اسماعیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِسْماعیل، فرزند
ابراهیم خلیل علیهالسلام، پیامبری الهی که میان
مسلمانان به عنوان ذبیح شناخته میشود و نسب
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بدو میرسد.
نام وی در منابع اسلامی غالباً عجمی و مرکب از دو واژه «اسمع» و «ایل» (به معنای «خدایا بشنو») دانسته شده است و گفتهاند که
ابراهیم علیهالسلام به هنگام درخواست فرزند از
خدا با این کلمهها آغاز سخن میکرد.
آرتور جفری با پژوهشی درباره این نام، ریشهای کهن برای آن یاد کرده، و نظایر آن را در منابع عبری، حبشی و دیگر زبانهای سامی نشان داده است.
نام اسماعیل ۱۱ بار در
قرآن کریم یاد شده است که موضوعاتی همچون بنای
کعبه توسط ابراهیم و اسماعیلعلیهالسلام،
نزول
وحی به وی و نیز یاد او در کنار دیگر
پیامبران الهی،
تولد او به عنوان عطیهای خدایی به ابراهیم
و نیز ذکر صفات نیک وی
از جمله این یاد کرده هاست. در آیه ۸۵ از
سوره انبیاء ، اسماعیل در کنار پیامبرانی چون
ادریس و
ذوالکفل ، از صابران دانسته شدهاست و برخی از مفسران سر نهادن اسماعیل برای
ذبح را یکی از نشانههای آشکار
صبر او دانستهاند.
شایان ذکر است که برخی از مفسران، «اسماعیل صادق الوعد»
را
اسماعیل بن ابراهیم دانسته، در توضیح صدق او در وعد، داستانی آوردهاند.
در منابع روایی، در تفصیل داستان زندگی اسماعیل آمده است که
ساره همسر ابراهیم علیهالسلام، چون سترون بود و شوهرش را خواهان فرزندی یافت، کنیز خود
هاجر را به همسری بدو داد تا شاید بتواند، صاحب فرزندی شود. هاجر از ابراهیم بار برداشت و فرزندی آورد که او را اسماعیل نام نهادند.
در بسیاری از روایات، بشارت الهی درباره تولد فرزندی «
علیم » و «
حلیم » برای ابراهیم را که در آیاتی از
قرآن کریم ذکر شده است،
مژده به تولد اسماعیل دانسته، و او را دارنده این صفات شمردهاند.
اگرچه در روایات مختلف، درباره تولد اسماعیل به هنگام پیری پدر، اتفاق رأی وجود دارد، اما در باره سن ابراهیمعلیهالسلام در آن زمان اختلاف به چشم میخورد و گروهی وی را به هنگام ولادت اسماعیل ۹۹ ساله دانستهاند.
پس از تولد اسماعیل، ساره که خود فرزندی نداشت، بر هاجر و فرزند او رشک میورزید، ولی او نیز مدتی بعد با بشارت الهی در سن پیری فرزندی آورد که او را
اسحاق نامیدند. در روایات آمده است ابراهیم که اسماعیل را بسیار دوست میداشت، یک بار که اسحاق را بر دامان خود داشت، با دیدن اسماعیل او را به جای اسحاق نشاند.
این امر آتش
غضب ساره را برانگیخت و از حضور هاجر و فرزندش نزد ابراهیمعلیهالسلام اظهار دلتنگی کرد و شوهر را واداشت تا آنان را از منطقه
شام دور سازد؛ آنگاه از سوی پروردگار ابراهیم را فرمان آمد تا هاجر و اسماعیل را به
مکه برد.
در مقام مقایسه باید گفت که در روایت
عهد عتیق از فرستادن آنان به بیابان فاران (؟) سخن رفته است.
بر پایه منابع، به هنگام هجرت، اسماعیل دو ساله بوده است
و از سویی فاصله سن اسماعیل و اسحاق را ۵ سال آوردهاند.
به هر حال در این روایات، اعداد و ارقام و زمانبندیها آشفتهاند و تلاش برای یافتن سیر تاریخی دقیق، بینتیجه به نظر میرسد. بر پایه روایات اسلامی، ابراهیمعلیهالسلام خود هاجر و اسماعیل را با خود برد و برای نمودن راه،
خداوند جبرئیل را راهنمای آنان قرار داد، تا آنکه به سرزمینی بیآب و علف رسیدند که همان مکه بود و سپس جبرئیل، ابراهیم را آگاهاند که وعدهگاه خداوندی همانجاست.
ابراهیمعلیهالسلام، همسر و فرزند را آنجا در امان پروردگار بگذاشت و راه بازگشت سوی شام پیش گرفت. در ادامه داستان آمده است که چون آذوقه آن دو تمام شد، تشنگی بر کودک چیرگی یافت و هاجر در پی یافتن آبی که عطش فرزند را فرو نشاند، به هر سو دوان گشت و ۷ بار، مسیر صفا تا مروه را پیمود و هیچ نیافت. بار آخر از پیرامون اسماعیل صدایی شنید و از ترس آنکه حیوانی درنده کودک را بدرد، سوی او شتافت، اما با نهایت شادمانی متوجه شد که در زیر پای کودک آبی جاری است؛ چشمهای که بعدها با نام
زمزم شناخته شد.
در برخی منابع، آن آب را، «
چاه اسماعیل » نیز خواندهاند.
از مجموع روایات مختلف، چنین بر میآید که اسماعیل ظاهراً در ۲۰ سالگی مادرش را از دست داد.
چندی نگذشت که دختری را از
قبیله جرهم به همسری برگزید.
در این زمان ابراهیم علیهالسلام که در شام میزیست، موافقت ساره را برای رفتن به مکه و ملاقات اسماعیل جلب کرد و ساره از او خواست تا نزد اسماعیل درنگ نکند و حتی از مرکب خویش نیز فرود نیاید. ابراهیم چون به منزل اسماعیل در مکه رسید، فرزندش را در خانه نیافت و همسر جرهمی با او به احترام رفتار نکرد. چون پس از بازگشت پدر، اسماعیل از آنچه گذشته بود، آگاهی یافت، از آن زن جدا شد و از میان همان جرهمیان همسری دیگر برگزید که در منابع از او با نامهای سیده، حیفا و رِعله یاد شده است.
آنگاه که ابراهیمعلیهالسلام دیگر بار به دیدار اسماعیل آمد، باز امکان ملاقات دست نداد، ولی با همسر دوم او دیدار کرد و این زن با رویی گشاده از ابراهیمعلیهالسلام پذیرایی کرد.
از حوادث مهم در داستان زندگی اسماعیل، همدستی او با ابراهیمعلیهالسلام در ساختن خانه
کعبه است. درباره آیات ۱۲۵ تا ۱۲۷ از
سوره بقره که به برپایی بیت خدا و پیراستن آن از پلیدیها توسط ابراهیم و اسماعیلعلیهالسلام اشاره دارد، روایات اسلامی به تفصیل این داستان پرداختهاند. در منابع آمده است که ابراهیمعلیهالسلام برای به جایآوردن فرمان الهی در باره برپایی کعبه به مکه آمد و اسماعیل به همراه پدر دست به کار
بنای کعبه شد.
درباره این موضوع روایات مختلفی وجود دارد که گاه در جزئیات به قصهپردازی گراییدهاست.
در برخی از روایات، حرکت ابراهیم، هاجر و اسماعیل از شام به مکه اساساً به انگیزه بنای کعبه دانسته شده است.
بر پایه آیاتی از سوره بقره،
در جریان ساختن خانه کعبه، اسماعیل همراه پدر دست به
دعا برداشته، در طلب
هدایت ذریه خود و درخواست برانگیختن رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله از میان آنان، مشارکت داشته است
(برای تفسیر «طَهَّرا بَیْتی» در آیه ۱۲۵ سوره بقره، به این منابع رجوع کنید.
).
در تفسیر رؤیای ابراهیمعلیهالسلام مبنی بر
قربانی کردن فرزندش،
غالب منابع تفسیری و روایی اسلامی - بر خلاف نظر مشهور در میان
اهل کتاب - ذبیح را اسماعیل دانستهاند. اما از آنجا که در
قرآن مجید به نام ذبیح تصریح نشده است، در کنار نظر مشهور، گاه قول به ذبیح بودن
اسحاق نیز در منابع روایی متقدم، مطرح شده است. برخی از نویسندگان، درستی ذبیح بودن اسماعیل را با تمسک به قراینی تأیید کرده، یادآور شدهاند که چون اسحاق در
شام میزیسته، و هرگز در
مکه نبوده است، و نیز چون قربانگاه، محلی در نواحی مکه بوده است، اسحاق به طبع نمیتوانسته است، ذبیح بوده باشد.
از سوی دیگر چنین استدلال شده که با توجه به نص قرآن کریم
مبنی بر بشارت ابراهیمعلیهالسلام به تولد اسحاق و فرزندی از او به نام یعقوب، چگونه میتوان بین این بشارت الهی و امر به ذبح، الفتی ایجاد کرد.
شاهد دیگر در این زمینه حدیثی مشهور از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله است که در آن، حضرت خود را «ابن الذبیحین» (اشاره به اسماعیل و
عبدالله بن عبدالمطلب ) خواندهاند.
در تفصیل روایی داستان ذبح چنین مییابیم که پس از بنای کعبه، ابراهیمعلیهالسلام پس از دریافت فرمان الهی به ذبح در
رؤیا ، آن را با فرزند مطرح میسازد و او نیز به امر الهی گردن مینهد.
در پرداخت داستان در روایات آمده است که
ابلیس چون آگاه شد که ابراهیم، همراه فرزند برای انجام دادن فرمان راه
کوه ثبیر را در پیش گرفتهاند، سعی در فریفتن اسماعیل کرد و چون توفیقی نیافت، نزد هاجر رفت و تلاشی بیفرجام کرد تا او را فریب دهد (روایاتی حاکی از وفات
هاجر در ۲۰ سالگی اسماعیل در سطور پیشین). ابراهیم و اسماعیل علیهالسلام بر فراز کوه رسیدند و آنگاه که اسماعیل پدر را در آن کار نگران دید، نگرانی را از دل او برد و رضای خود به اطاعت فرمان الهی را گوشزد کرد. پس هنگامی که ابراهیم کارد را بر گلوی اسماعیل نهاد، آوای غیبی او را از ادامه کار بازداشت. فرمان آمد که
خداوند در مقابل
صبر و
صدق ایشان،گوسفندی را
فدیه نهاده است و ابراهیم را مأمور ساخت تا گوسفند را به جای اسماعیل، قربانی کند.
گفتنی است که آداب
ذبح در مناسک
حج ، به مفهوم قربانی کردن عزیزترین تعلقات دنیوی، سنتی برگرفته از همین پیشینه دانسته شده است. همچنین بنابر روایتی، لباس اسماعیل به هنگام ذبح، پوششی سفید بوده است که تلویحاً اشاره به
لباس احرام در مراسم حج دارد.
داستان ذبح اسماعیل علیهالسلام از آن جهت که وی وجود خود را در راه خدا بر کف
اخلاص نهاده بود، در ادب فارسی از مضامین الهامبخش بوده است و پرداخت این بخش از داستان زندگی اسماعیل، در شعر شاعرانی چون
معزی ،
ناصرخسرو سنایی
و
مولوی
دیده میشود.
اسماعیل علیهالسلام به تصریح قرآن کریم در زمره انبیای الهی بود و دین او را در راستای دعوت توحیدی ابراهیمعلیهالسلام و در مقابل
شرک و
بتپرستی قرار دادهاند.
نام او بارها به عنوان یکی از
پیامبران در
قرآن ذکر شده است.
مطابق روایات، او نبوت یافت تا به هدایت جرهمیان، و نیز قبایل یمانی و عمالیق بپردازد. او در مدت ۵۰ سال، در میان ایشان به ادای
رسالت الهی پرداخت و آنان را به
نماز و
زکات فراخواند و از پرستش بتان بر حذر داشت؛ اما آنها بجز گروهی اندک، در
کفر خود پا برجای ماندند.
منابع روایی، عمر اسماعیل را ۱۳۰ سال و حتی بیشتر نوشتهاند و آوردهاند که پس از مرگ، پیکر او در ناحیه حِجر در کنار مدفن مادرش هاجر به خاک سپرده شد.
اسماعیل پیش از مرگ
وصیت کرد تا دخترش با عیصو (عیص) فرزند اسحاق
ازدواج کند و نیز
نبوت را به برادرش
اسحاق سپرد.
اسماعیل که در طی سالها عهدهدار امور خانه کعبه بود، ولایت کعبه را به فرزندش نابت سپرد.
در روایات، از پسران دوازدهگانه اسماعیل قیدار، مدین و ادبیل نامبردارترند. مدین به سرزمینی در شمال که به نام خود او به سرزمین مدین شناخته شد، کوچید و از فرزندان او
شعیب به پیامبری برگزیده شد.
در منابع عربیاسلامی نکتهای که سرنوشت اسماعیل را با سرنوشت مردم عرب پیوند زده است، همراه شدن با قبیله جرهم از اعراب بائده و «مستعرب» شدن اوست که شخصیت اسماعیل را به عنوان یک «مهاجرِ عربی شده» مطرح میسازد. مطابق روایات با گذشت چندگاهی از مهاجرت اسماعیل به مکه، از برکت وجود
چشمه زمزم ، آن منطقه خشک، قابل زیست گردید و جرهمیان که در مسیر کوچ خود، از آن حوالی میگذشتند، یا به روایتی در آن روزگار درنزدیکی مکه سکنی داشتند، پس از آگاهی یافتن بر وجود
آب ، با کسب اجازه در آن مکان اقامت گزیدند.
در
روایات چنین آمده است که اسماعیل در جوار جرهمیان،
زبان عربی را بیاموخت
و حتی آنگاه که به هنگام بنای کعبه با پدر خود سخن میگفت،
ابراهیم به زبان خویش خطاب میکرد و اسماعیل به عربی پاسخ میداد و تفاهم حاصل میشد.
عرب زبانیِ اسماعیل در روایات به اندازهای مورد توجه بوده که گاه نخستین کسی دانسته شده که به زبان عربی تکلم نموده است.
در برخی روایات حتی نخستین کتابت عربی را نیز به او نسبت دادهاند.
در منابع یاد شده، همچنین اسماعیل به عنوان یکی از اجداد اصلی عرب به شمار آمده است و نسب
عدنان ، نیای بخش وسیعی از قبایل عرب، بدو باز میگردد؛ در حالی که اقلیتی از منابع کهن
نسبشناسی ، نسب تمامی قبایل، حتی
اعراب قحطانی را بدو رسانیدهاند و اسماعیل را ابوالعرب خواندهاند.
بر پایه روایتی چند، اسماعیل در کنار
هود ،
صالح ،
شعیب و
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله یکی از ۵ پیامبر عرب معرفی شده
و رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به عنوان فرد برگزیده از ذریه او شناخته شده است.
گفتنی است افزون بر تألیف آثاری مستقل درباره نسب فرزندان اسماعیل،
برخی کسان در آثار خود در حین پرداختن به انساب عرب، بخشی را به اولاداسماعیلاختصاصدادهاند.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش.
(۳) ابن خلدون، العبر.
(۴) ابن خیر، محمد، فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودرا و تاراگو، سرقسطه، ۱۸۹۳م.
(۵) ابن سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۸م.
(۶) ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۷) ابن عنبه، احمد، الفصول الفخریه، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۸) ابن فارس، احمد، الصاحبی، به کوشش احمد صقر، قاهره، مطبعة عیسی البابی.
(۹) ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۱۰) ابن ندیم، الفهرست.
(۱۱) ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
(۱۲) ابوالفتوح رازی، حسین، تفسیر، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۸۲ق.
(۱۳) ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
(۱۴) احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
(۱۵) الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسین.
(۱۶) اخفش، سعید، معانی القرآن، به کوشش عبدالامیر محمد امین الورد، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۱۷) ازرقی، محمد، اخبار مکه، رشدی صالح ملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۱۸) بخاری، محمد، صحیح، استانبول، ۱۹۸۲م.
(۱۹) بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۰) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، بیروت، ۱۹۵۹م.
(۲۱) بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۲۲) بیهقی، احمد، دلائل النبوة، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۲۳) ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق به بعد.
(۲۴) تنویر المقباس، منسوب به ابن عباس، بیروت، دارالفکر.
(۲۵) ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، قاهره، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۶) جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۲۷) دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۲۸) راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، ۱۴۰۹ق.
(۲۹) زمخشری، محمود، الکشاف، قاهره، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م.
(۳۰) سنایی، مجدود، دیوان، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۳۱) طبرسی، فضل، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۳۲) طبری، تاریخ.
(۳۳) طبری، تفسیر.
(۳۴) طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، ۱۳۸۳ق.
(۳۵) عهد عتیق.
(۳۶) فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر،، قاهره، المکتبة البهیه.
(۳۷) قرآن کریم.
(۳۸) قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
(۳۹) قمی، علی، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزائری، قم، ۱۴۰۴ق.
(۴۰) کرمانی، محمود، البرهان فی توجیه متشابه القرآن، به کوشش عبدالقادر احمد عطا، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۴۱) کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۹ق/۱۳۴۸ش.
(۴۲) مجاهد، ابوالحجاج، تفسیر، به کوشش عبدالرحمان طاهر بن محمد سورتی، قطر، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۴۳) مسعودی، علی، اثبات الوصیة، نجف، کتابخانه حیدریه.
(۴۴) مسعودی، علی، اخبار الزمان، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۴۵) مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
(۴۶) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
(۴۷) معزی، محمد، دیوان، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۱۸ش.
(۴۸) مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.
(۴۹) مولوی، مثنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۵۰) ناصر خسرو، دیوان، به کوشش نصرالله تقوی، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۵۱) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۶۰م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «حضرت اسماعیل»، ج۸، شماره۳۴۶۳.