اسلام در فرانسه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسلام، بعد از
کاتولیک، به عنوان دومین
مذهب کشور
فرانسه میباشد،
فرانسه، به خاطر روابط تاریخیاش با بخشی از جهان عرب، بیشترین جامعه مسلمانان را در اروپای غربی در درون خود جای داده است.
تاریخ حضور
مسلمانان در
قاره اروپا، به سالهای بسیار دور، یعنی دورههای اولیه اسلام، برمیگردد. تجار و بازرگانان مسلمان و نمایندگان سیاسی، یکی از عوامل مهم گسترش اسلام در سراسر جهان و از جمله قاره اروپا بودهاند. مسلمانان در تمامی دوران حضور در اروپا، میراث بسیار با ارزش فرهنگی از خود به یادگار گذاشتند. حضور اولیه مسلمانان، در سیسیل ایتالیا و اسپانیا بود که با پیروزی نرمنها در منطقه سیسیل در
قرن یازدهم و بر اسپانیا در سال ۱۴۹۲ حضور مسلمانان بسیار کمرنگ شد. بعد از آن، در دوره مغولها با تسلط مغولها بر آسیای مرکزی،
دین اسلام بهعنوان دین اکثریت قریب به اتفاق آن جوامع شناخته شده، از آن طریق، بسیاری از مسلمانان در قالب سربازان
دولتی، تجار و بازرگانان با نفوذ در قلمرو روسیه، مانند فنلاند، لهستان و اوکراین، دست به ترویج اسلام زدند. با شروع
حکومت عثمانی، گسترش اسلام به سوی اروپای مرکزی و حوزه بالکان شروع شد. این مساله باعث گسترش جمعیت ترک زبان در کشورهایی چون بلغارستان، یوگسلاوی، رومانی و یونان شد. تعداد بیشماری از مردم این مناطق هم رفته رفته مسلمان شدند، تا حدی که کشور آلبانی در قلب اروپا، به کشوری با اکثریت مسلمان تبدیل شد.
بخش مهم جمعیت کنونی مسلمان در اروپا، معلول مهاجرت مسلمانان، مخصوصا بعد از
جنگ جهانی دوم، میباشد. در دهه ۶۰ قرن بیستم، بهدلیل نیاز مبرم اروپا به نیروی کار، جمعیت مهاجران مسلمان در جست و جوی کار در حال شکلگیری بود. در این میان، جمعیت پناهنده سیاسی نیز قابل توجه میباشند.
حتی قبل از بروز
جنگ جهانی اول، مهاجرت مسلمانان به
فرانسه، به عنوان کارگران ارزان شمال آفریقا شروع شده بود. «در سال ۱۹۱۲، بیش از پنج هزار نفر کارگر الجزایری در کارخانه روغنکشی زیتون شهر مارسی و یا صنایع و معادن و شمال و جنوب کشور اشتغال داشتند. با بالا رفتن میزان مرگ و میر در
جنگ، سیل مهاجرت ابعاد جدیدتری به خود گرفت. در خلال سالهای جنگ، بیش از دویست هزار الجزایری به این کشور وارد شدند که ۲۳ آنها، برای همیشه در آنجا باقی ماندند.»
در سالهای دهه ۱۹۶۰، علاوه بر الجزایریها و هارکیسها (گروه همکاران و سربازان تشکیلات استعماری
فرانسه در
الجزایر هستند که بعد از پیروزی انقلاب الجزایر، آنها نیز گرچه اصالتا الجزایری بودند، ولی چارهای جز ترک کشور نداشتند.) ، مهاجرینی از کشورهای
تونس و
مراکش و بعدها از مسلمانان کشورهای باختری، مالی و سنگال و دیگر کشورهای عربی و
ترکیه نیز به این جمعیت اضافه شدند و این روند تا سال ۱۹۸۰ ادامه داشت. اکثریت این جمعیت را مردان تشکیل میدادند و به همین خاطر، آنها در صدد آوردن خانواده خود به این کشور برآمدند. در دوران رکود اقتصادی سال ۱۹۷۴،
دولت فرانسه، همانند سایر کشورهای اروپایی که با بیکاری مزمن مواجه شده بود، درصدد جلوگیری از سیل مهاجرین و بازگرداندن آنها برآمد، ولی به دلیل قوانین دست و پا گیر، عملا این برنامه با شکست مواجه گردید. رشد جمعیت مسلمانان
فرانسه به علت مهاجرین غیرقانونی، نرخ بالای زاد و ولد و استثنا قائل شدن برای دادن اجازه اقامت به اعضای خانواده افراد مقیم، همچنان رو به تزاید بوده است. بنابراین، با وجود میلیونها فرانسوی بیکار، نسل دوم مهاجرین جایگاه اقتصادی مطلوبی در لایهبندی طبقاتی جامعه
فرانسه ندارد و خود را زائد و اضافی بهشمار میآورد.
فرانسه، به خاطر روابط تاریخیاش با بخشی از جهان عرب، بیشترین جامعه مسلمانان را در اروپای غربی در درون خود جای داده است. اسلام، بعد از
کاتولیک، به عنوان دومین مذهب کشور میباشد، به طوری که تعداد مسلمانان بیش از
پروتستانها و
یهودیان است. تعداد مسلمانان حدود ۱۱۰ جمعیت این کشور را تشکیل داده است، به طوری که آن را از ۴ تا ۵ میلیون و بعضی تا ۸ میلیون برآورده کردهاند که این اختلاف، به دلیل عدم تظاهر بسیاری به اسلام و عدم حضور در مساجد میباشد؛ چرا که مذهب به عنوان مانعی در راه جذب مسلمانان در جامعه فرانسوی میباشد. تقریبا بیش از نیمی از این جمعیت، دارای حقوق شهروندی هستند. برابر آمار و تحقیقاتی که انجام گرفته است، بیشترین تعداد مسلمانان، در شهرهای پاریس، مارسی و لیون اقامت دارند.
آقای «نیکولابو»، در کتابی تحت عنوان «پاریس پایتخت عربی»، مینویسد: "مراکز عربنشین پاریس، مانند خیابان «بارپیس» و خیابان «هوشی» و منطقه «ایل دوفرانس» در بسیاری از این محلات و قهوه خانههای آن، ثروتمندان و پولدارهای لبنانی و یا کارگران الجزایری و مغربی زندگی میکنند، به طوری که دو جانب ساحل رودخانه «سن»، یک محیط عربی به حساب میآید و هالهای از عربیت بر آن مشاهده میشود. از دیر زمان، به خاطر حضور این تودههای عربی، از ملیتهای مغربی، مصری، سوری، عراقی، لبنانی و بهویژه الجزایری، پاریس یک پایگاه عربی در اروپا به حساب میآمده است."
دولت فرانسه درصدد ادغام جمعیت مسلمان آن کشور در جامعه
فرانسه است. در درجه اول هدف، فرانسوی بودن و سپس حفظ اعتقاد به اسلام است. مسلمانان، همانند
دولت، چندان نظر خوبی نسبت به بنیادگرایان الجزایری ندارند، ولی مخالف طرفداری
دولت فرانسه از رژیم نظامی الجزایر میباشند، علی رغم آن در اذهان فرانسویان، اسلام با بنیادگرایی مرتبط است و بنابر یک نظرسنجی، دو سوم فرانسویان، اسلام را با تعصب مذهبی مرتبط میدانند. با این وجود، اکثریت مسلمانان به
قانون احترام میگذارند. فرانسویان معتقدند که مسلمانان با سایر مهاجرین مانند لهستانیها، پرتغالیها و یا یهودیانی که بیش از آنها به
فرانسه آمدهاند، تفاوت دارند. نظر آنها بر این است که اصولا مسلمانان نمیتوانند جذب جامعه
فرانسه شوند.
این کشور در طی دو
قرن گذشته، بیش از هر کشور دیگری در
اروپا در جذب خارجیان اهتمام ورزیده است. این سیاست، با سیاست آلمان و انگلستان در تضاد است. سیاست کلی آلمان، بازگرداندن
مسلمانان به کشورشان است. سیاست انگلستان نادیده گرفتن آنهاست. به نظر میرسد، در این میان تنها
فرانسه مصر به جذب مسلمانان آن کشور در جامعه
مسیحی است و همانطوری که گفته شد، هدف فرانسوی بودن در درجه اول سپس حفظ اعتقاد به اسلام است.
دولت، تدارک روحانیون مسلمان و رژیم غذایی مطابق
شرع اسلام را در ارتش و زندانها رعایت میکند. بخش
صنعت و
تجارت برای کارمندان مسلمان، تسهیلاتی جهت اجرای
احکام شرعی و
نماز فراهم میکنند و هر سال، سی هزار نفر مسلمان برای
مناسک حج به
مکه میروند. «برخی از آنها
فرانسه را همچون وطن خود دوست داشته و حتی برای پیروزی
فرانسه، جانفشانی کردهاند؛ چنان که گروه نظامیان عرب در ارتش
فرانسه، دارای تشکیلات نسبتا منسجم و شناخته شدهای هستند. برخی نیز اسامی خود را از عربی به
فرانسه تغییر داده و مانند ادوارد بیلیه به ریاست یک شبکه تلویزیونی منصوب شده و حتی به عنوان سفیر به دیگر کشورها اعزام شدهاند. گفته میشود که سالانه بیش از دویست نفر اسامی عربی خود را تغییر داده و بدین وسیله، به مشاغل مهم و دلخواه خود که ویژه فرانسویان میباشد، دست مییابند.»
اعراب مقیم
فرانسه عموما به کارهای بدنی اشتغال داشته، گروه فقرای
فرانسه را تشکیل میدهند. در دهههای اخیر که بیکاری در
فرانسه زیاد شده، علیرغم آنکه اولین قربانیان آن، مسلمانان هستند، ولی حزب دست راستی افراطی ژان ماری لوپن، علت عمده بیکاری فرانسویان را حضور خارجیها در این کشور میداند و از آن بهرهبرداری میکند. «قوانین اجتماعی کار در
فرانسه، خوشبختانه، مساله
مذهب و
اعتقاد را جدا از کار دانسته، بنابراین همه کسانی که در
فرانسه اقامت دارند، بهطور مساوی میتوانند در محیطهای مختلف کاری اشتغال داشته باشند. البته در خلال سالهای دهه ۱۹۳۰ میلادی و همزمان با اوجگیری فعالین
ناسیونالیستها و
فاشیستها در آلمان و ایتالیا، در
فرانسه نیز گروههای مشابه دست به اقدامات مهمی زدند که باعث شد تا
دولت، مساله اساسنامه اقلیتها را به تصویب برساند، ولی بعدها این قانون نیز لغو شد.»
البته برخی از آنها دارای شرکتهای کوچک تجاری و خدماتی میباشند. از نظر فرهنگی نیز برخی سازمانهای فرهنگی وابسته به اعراب در
فرانسه فعالاند، حتی در پنج ایستگاه رادیویی در آن کشور به
زبان عربی برنامه دارند، تلویزیون عربی نیز در آن کشور وجود دارد. با این وجود، اعراب به تدریج جذب جامعه
فرانسه شده، از آن
الگو میگیرند؛ چنانکه بسیاری از آنها ترجیح میدهند همسر فرانسوی اختیار کنند.
اعراب فرانسوی همانگونه که نمیتوانند به خدمت نظامی گمارده شوند، به نوعی، از امور سیاسی نیز دور نگهداشته شده، فقط به فکر تامین معیشت خود میباشند. آقای محمد بشاری، رئیس مؤسسه مسلمانان
فرانسه، معتقد است که عربهای مقیم
فرانسه بهتدریج فرهنگ
فرانسه را جذب کرده، از اصل خود دوری میگزینند. وی این امر را خطر مهمی برای اعراب مقیم
فرانسه قلمداد میکند. وی دلایل متعددی را برای بیگانگی فرهنگی ذکر میکند که از آن جمله میتوان نیاز مهاجرین به اجازه نامههای لازم جهت کار و زندگی در آن کشور، عدم حضور یک مرجع دینی معتبر و معقول، رواج تفکر آزادی خواهانه که موجب رواج امیال غریزی و فردگرایی میشود را نام برد.
پس از بمب گذاریهای سال ۱۹۸۶ و تظاهرات میدان جمهوری علیه
سلمان رشدی، فرانسویها فهمیدند که مسلمانان این کشور، مهاجرین آرام و دلباخته و شیفته جذب در این کشور نمیباشند. شمار انجمنهای اسلامی در
فرانسه از ۱۰۵۰ در سال ۱۹۹۱ به بیش از ۲۰۰۰ در سال بعد از آن رسیده است که نشانه فعالیت شدید مهاجرین میباشد.»
دیدگاه کلی
دولت فرانسه نسبت به مسلمانان این کشور را میتوان در سخنرانی مورخ ۲۳ نوامبر ۱۹۹۷ آقای ژان پی یر شونمان، وزیر کشور
فرانسه و مسؤول مذاهب در
فرانسه، درک نمود. وی اظهار داشت که مشکلاتی به خاطر وجود یک «مخاطب با مشروعیت» وجود دارد، ولی این مساله سد و مشکل لاینحلی نیست. بههرحال،
دولت راه حل و انتخابات خود را در این زمینه تحمیل نخواهد نمود، بلکه پیشنهاداتی را که به او شده، مورد بررسی و تصویب قرار خواهد داد.
ژان پی یر شونمان از ابتکار وزیر اسبق کشور، پی یر ژوکس که کمیته تفکر در مورد اسلام را ایجاد نموده بود، فاصله گرفت. وزیر فعلی کشور از مسلمانان درخواست نموده تا به او کمک نمایند و پایه یک رابطه طبیعی میان اسلام و
دولت فرانسه را بگذراند.
وزیر کشور در این راستا اظهار داشت: "در میز جمهوری، جا برای
اسلام وجود دارد. این مساله تنها یک حق برای
مسلمانان نیست، بلکه شانسی برای آنان و برای
فرانسه است تا در خاک آن، یک اسلام مدرن وجود داشته باشد. شایسته مسلمانان نیست که برای نیایش، در محلهای نامناسب و دور از شان اعتقادشان گردهم آیند. جمهوری
فرانسه، هنگامی به ارزشهایش وفادار خواهد بود که هرگونه
تبعیض را در مورد شهروند مسلمان نفی نماید. " در پایان وزیر کشور اظهار داشت که در حال بررسی ایجاد یک نهاد جهت گردآوری بررسیهای تحقیقاتی و استادان جهت شناساندن بهتر اسلام، میباشد.
بر اساس قوانین
فرانسه، فعالیت همه ادیان در این کشور آزاد شناخته شده است، ولی هیچگونه حقوق و یا مستمری و یا کمکی به گروههای مذهبی در نظر گرفته نشده است. بنابراین و بر اساس قوانین، دریافت هرگونه کمک و یا مساعدتی از
دولت، خصوصا برای مسلمانان، غیر قابل تصور است. «بر اساس قوانین موجود و آزادیهای قانونی در این کشور، رفته رفته مسلمانها دست به تشکیل سازمانها و مؤسسات مذهبی و غیر مذهبی زدهاند، تا جایی که در سال ۱۹۷۶، بیش از ۲۰ مؤسسه مختلف به ثبت رسیده بود.»
در کل
فرانسه، حدود ۸
مسجد جامع وجود دارد که از آن میان میتوان از مساجد بزرگ پاریس، مسجد کوچه پولونسو، مسجدالدعوه، مسجد لیون، مسجد گالینی، بلال، ابوبکر، عمر و نام برد. علاوه بر آن، میتوان از حدود صد نمازخانه تقریبا آبرومند و نمازخانههای کوچکی که در مغازهها، خانهها، کارگاههایی که در سراسر
فرانسه به این امر اختصاص یافته، نام برد. (در مجموع بیش از ۱۵۰۰ محل عبادت مختص مسلمانان وجود دارد که این تعداد در سال ۱۹۷۰، ۳۳ عدد بود).
با وجود این که مسلمانان علاقه زیادی در ساخت مساجد دارند، محدودیتهای اداری، مانع بزرگی است و به همین خاطر است که مردم به طرف نمازخانهها کشیده شدهاند.
این مسجد جامع در سال ۱۹۲۶ به خاطر حق شناسی از سربازان مسلمانی که در جنگ اول جان خود را فدای جمهوری
فرانسه کردند، ساخته شده که در یکی از محلات پر جمعیت و فقیرنشین پاریس واقع شده است. مدیریت مسجد تا سال ۱۹۵۷، به عهده فرانسویها بوده است. در این سال یک نفر الجزایری به نام «حمزه ابوبکر» برای مدیریت این مسجد منصوب شد. وی نیز در سال ۱۹۸۲ بازنشسته شده، رسما اعلام کرد که از این به بعد،
دولت الجزایر عهدهدار مدیریت مسجد خواهد بود.
در زمینه رهبری مسلمانان
فرانسه، بین مسجد پاریس و فدراسیون ملی مسلمانان
فرانسه که ارتباطات نزدیکی با اتحادیه اسلامی و
عربستان سعودی دارند، همواره رقابتی علنی وجود داشته است. به نظر میرسد مسجد پاریس در این راه امتیازاتی بهدست آورده و از پشتیبانی
دولت فرانسه نیز برخوردار گردیده است. به گفته ناظران، با توجه به اوضاع و احوال کنونی
الجزایر،
دولت فرانسه مایل است بتواند روی مسجد پاریس، بهعنوان «ویترین تاریخی یک اسلام میانهرو»، حساب کند تا هم بتواند واکنشهایی را که از پیروزی احتمالی جبهه نجات اسلامی در
فرانسه برانگیخته خواهد شد، در هم شکند و هم برای بازگشت رهبران کنونی الجزایر که در آن صورت از پاریس درخواست پناهندگی سیاسی خواهند کرد، مذاکره نماید.
در سپتامبر ۱۹۹۴، مسجد جامع بزرگ دیگری در لیون که دومین شهر بزرگ
فرانسه است، افتتاح شد که هزینه آن از طرف عربستان سعودی تامین شده بود. پیش از افتتاح این مسجد، مشاجراتی میان مسلمانان و غیرمسلمانان و مقامات شهری در گرفته بود و نهایتا قبول کردند که گلدسته مسجد کوتاهتر از نقشه طراحی شده، ساخته شود و از آن برای گفتن
اذان استفاده نشود. در مراسم افتتاح، شارل پاسکوآ، وزیر کشور وقت، شرکت داشت که حضور وی بسیار پر معنی بود. وی در سخنان خود گفت: " از این پس لازم است یک اسلام فرانسوی داشته باشیم و مسلمانان این کشور باید هیچ عملی که مغایر با ضوابط جمهوری باشد، انجام ندهند."
در محله بیستم پاریس مسجدی وجود دارد که مسجد الدعوه یا استالینگراد (نام ایستگاه مترو نزدیک آن) خوانده میشود. بسیاری از ساکنان این محله مسلمان هستند. این مسجد از لحاظ وسعت، بزرگترین مسجد
فرانسه است، ولی طوری ساخته شده که زیاد چشمگیر نیست. این مسجد یک انباری است که در اوایل ۱۹۸۰ با پول عربستان سعودی خریداری شده است. امام این مسجد «العربی الکشاط» الجزایری است که به لحاظ سیاسی، مخالف رژیم نظامی الجزایر و هوادار جنبش اسلامی است، اما در عین حال، مخالف خشونت انقلابی است. وی اغلب در گفتوگوی بین مسلمانان و
مسیحیان مشارکت دارد و مبلغ اسلامی تسامحگری است. در امر حل شدن مسلمانان در جامعه
فرانسه، معتقد است که مسلمانان نمیتوانند هویت خود را انکار کنند. وی میگوید: خوشبختانه دیانت اسلامی مانع از آن نیست که ما خود را با جامعه تطبیق دهیم.
اسلام در
فرانسه با اسلام در
مصر و یا الجزایر متفاوت است. علاوه بر مساجد که نقش بسیار مهمی در تبلیغات اسلامی دارند، کتاب فروشیها را نیز نباید از نظر دور داشت. کتاب فروشیهای اسلامی با توزیع کتب اسلامی در زمینههای مختلف، بهویژه در میان مساجد و مراکز اسلامی و نیز جوانان و مساجد حومه پاریس، وظیفه تبلیغاتی سنگینی را بر عهده گرفتهاند. در این میان کتاب فروشیها، اتحادیه اسلامی Clichg در پاریس، در انتشارات خود ضمن بیان احکام و مسائل مذهبی، از سیاستهای روز کشورهای اسلامی نیز مقالاتی به چاپ میرسانند.
در سال ۱۹۹۰، پیرژوکس، وزیر وقت کشور، تصمیم به تاسیس شورای مطالعات اسلامی در
فرانسه گرفت. این اقدام بدون تبلیغات به انجام رسید. هدف از این اقدام، استقرار نظامی است که دو هدف اساسی دارد: اول، سازگاری دیدگاههای مسلمانان و فلسفه جمهوری است. مواردی همچون رعایت رژیم غذایی مسلمانان در بیمارستانها، زندانها و غیره، برگزاری اعیاد مذهبی، تنظیم
ذبح شرعی، اختصاص گروستان مسلمانان، از جمله پیشنهادهایی هستند که صورت تحقق به خود خواهند گرفت، اما ایده اصلی این است که به
دولت توان کنترل مساجد و سازمانهای وابسته به آنها را از طریق انتصاب امام مساجد و مدیریت اماکن مذهبی بدهد. شورای مذهبی اسلام در
فرانسه بهعنوان مجمع مرکزی اسلامی در
فرانسه همانند
یهودیت، به رسمیت شناخته شده است.
این شورا از بدو تاسیس، طیفی از سازمانهای اسلامی، بهخصوص فدراسیون با نفوذ ملی مسلمانان
فرانسه، (FNMI) را در مقابل خود داشته است. اعضای شورا عمدتا افرادی هستند که سوابق بحث انگیزی دارند. بنابر ترکیب اولیه منصب شورا توسط پیرژوکس، ۱۵ عضو شورا، نه بر اساس اهمیت در جامعه مسلمانان، بلکه بر اساس سرشناس بودن گزینش شدهاند و هیچ یک، عالم مذهبی به معنای حقیقی نیستند که از آن میان، یک فرانسوی تازه مسلمان، نمایندگان انجمن متفکرین (bien pensantes) و بهویژه تجینی هدام، سرپرست پیشین مسجد پاریس و سفیر اسبق الجزایر در عربستان سعودی میباشند. در ژانویه ۱۹۹۲، تجینی هدام به عنوان یکی از پنج عضو کمیته عالی کشور که قدرت را در الجزایر به دست گرفتند، انتخاب شد. این اقدام، خشم شورا را برانگیخت. شورا یعقوب روتی را که فرانسوی مسلمان شده است، بهعنوان جایگزین وی نامزد کرد، اما در نهایت، دلیل بوبکر، پسر سرپرست سابق مسجد پاریس، به این پست انتخاب شد.
اتحادیه سازمانهای اسلامی
فرانسه که در سال ۱۹۸۳ تاسیس گردید، یک ائتلاف جمعیتهای محلی اسلامی است. اگر چه مرکز آن در پاریس است، در شرق و مرکز
فرانسه نیز فعال است. سی جمعیت محلی به طور کامل حامی اتحادیه سازمانهای اسلامی
فرانسه هستند و هر کدام ده درصد سرمایه خود را به سازمان اختصاص میدهند. همچنین در حدود ۵۰ جمعیت وابسته وجود دارد که ۵ درصد سرمایه خود را اختصاص میدهند.
هر سازمان حق رای برای شورای اجرایی و هیات رئیسه ائتلاف دارد. هیات رئیسه متشکل از ۱۲ نفر از ملیتهای مختلف میباشد. در سال ۱۹۹۰، اعضای هیات رئیسه مغربی، تونسی، لبنانی، عراقی و فرانسوی بودند. علاوه بر کمکهای جمعیتهای محلی، اتحادیه سازمانهای اسلامی
فرانسه کمکهای مالی از جامعه مسلمانان جهان، (Muslim World League) و اشخاص حقیقی از
عربستان سعودی،
کویت و
امارات متحده عربی دریافت میدارد.
اگر چه رهبران این سازمان تحت تاثیر ایدئولوژی جنبشهای بنیادگرای
مصر و
تونس هستند، آنها در هیچ فعالیت سیاسی در
فرانسه شرکت نمیکنند. ترجیحا، هدف اصلی اتحادیه سازمانهای اسلامی
فرانسه، پیشرفت فرهنگ اسلامی با استفاده از ابزار قانونی و کمک به مسلمانان
فرانسه برای انجام اعمال مذهبیشان است. رهبرانش به دنبال حمایت از جمعیتهای اسلامی محلی جهت انجام فعالیتهای مذهبی و آموزشی هستند. برای مثال، یک کمیسیون آموزشی به جمعیتهای محلی جهت
تدریس قرآن و
عربی کتاب اهدا میکند. همچنین، آنها روشهای آموزشی را که بهویژه مربوط به نیازهای کودکان مسلمان مقیم
فرانسه است، توسعه دادهاند. آنها میخواهند تا از این کودکان بهوسیله رشد آنها در
دین اسلام در برابر فریبهای شیوه زندگی غربی حمایت نمایند. برای این هدف، آنها هر سال اردوهای تفریحی برای کودکان تشکیل میدهند که در آنها آموزش قرآن وجود دارد. حدود ۶۰۰ خانواده به طور معمول در این فعالیت شرکت میکنند. در پایان سال ۱۹۹۱، اتحادیه سازمانهای اسلامی
فرانسه با کمکهای دریافتی از عربستان سعودی، نخستین مدرسه مسلمانان را در
فرانسه برای آموزش طلاب دایر نمودند. در نخستین سال فعالیت این مدرسه فقط ۷ دانش آموز مشغول تحصیل بودند که آنها نیز فرانسوی نبودند.
اتحادیه همچنین از اصل اسلام در
فرانسه بهوسیله رشد دانش این دین حمایت مینماید. برای مثال، به دنبال کسب اجازه وزارت کشور
فرانسه بودند تا زنان مسلمان عکسهای اوراق شناساییشان را با
حجاب بگیرند و از اجازه داشتن حجاب توسط دختران در مدارس کشور حمایت مینمایند. علاوه بر این، کنفرانسی را در خصوص اسلام در پاریس برگزار نمود که حدود ۵ هزار شرکت کننده گردهم آمدند و درباره اشکال مختلف اسلام در
فرانسه و جهان بحث نمودند.
اتحادیه سازمانهای اسلامی
فرانسه، یکی از ائتلافهای جمعیتهای اسلامی در
فرانسه است که دال بر اختلافات مسلمانان
فرانسه است. اینها همچنین دلالت بر شروع پاسخهای سازمانی به تقاضاهای مسلمانان برای اسلام مقتدر در
فرانسه و در عین حال که فعالیتهایشان سازمان مییابد، برای مشارکت مستقیم اجتماعی و سیاسی دارد.
این سازمان که بیشتر به سازمان ایمان و عمل مشهور است، در سال ۱۹۲۷ در
هند تاسیس شد و در سال ۱۹۷۲، شعبهای در
فرانسه تاسیس کرد. رهبری این سازمان را محمد همانی تونسی الاصل شصت ساله بر عهده دارد. مسجد عمر واقع در خیابان ژان - پیر تیمبودر پاریس، مقر این سازمان است و هزینههای آن توسط عربستان سعودی و کشورهای
خلیج فارس و
پاکستان تامین میشود. این سازمان، مبلغ اسلامی ساده و قابل دسترسی کارگران مسلمان است و نقش بارزی در اسلامی کردن جمعیت مسلمانان
فرانسه دارد. کارکنان آن همگی افراد داوطلب بوده و سازماندهی سمینارهای قرآنی و
زیارت حج را بر عهده دارند.
این فدراسیون در سال ۱۹۸۵ تحت نظارت لیگ جهانی اسلام تاسیس شد و مجمع دارای بیش از یکصد اتحادیه و همین تعداد امام است و ریاست آن را مصطفی دوگان، ۳۸ ساله و فرانسوی ترکی الاصل بر عهده دارد. مرکز اروپایی پژوهشی و اطلاعات در خصوص اسلام، (Cerisi) بودجهاش را تامین میکند. فرانسویهای مسلمان شده، همچون یوسف لوکرک که رئیس این فدراسیون از ۱۹۸۹ بود، به این فدراسیون تعلق دارند.
ریاست فدراسیون انجمنهای اسلامی آفریقا، کومورو آنتیل را یک معلم فرانسوی سنگالی الاصل به نام آمادو درامه بر عهده دارد. این فدراسیون مبلغ اسلامی آرام و همچون آفریقا متاثر از زهدگرایی است. منطقه فعالیت این فدراسیون، پاریس، تورون و مارسی است. سنگال بخشی از بودجه فدراسیون را تامین میکند و بقیه بودجه، از سوی مسلمانان در ۴۷ مسجد و ۱۳ مدرسه قرآنی وابسته به آن تامین میگردد.
در دهه ۱۹۶۰ به مرور زمان با روندی که در جهت بیداری احساسات اسلامی در میان دانشجویان ایجاد شده بود، در یک سطح ملی، ائتلاف گروههای اسلامی، نظیر انجمن دانشجویان مسلمان
فرانسه، در حال شکلگیری بود. هدف این سازمان، گردآوری دانشجویان مسلمان ملیتهای مختلف در کنار یکدیگر بود؛ اگر چه بیشتر اعضایش را مغربیهای مقیم
فرانسه تشکیل میدادند.
در سال ۱۹۷۹، یک دانشجوی تونسی از جمعیت دانشجویان مسلمان در
فرانسه جدا شد و گروه دیگری با نام گروه اسلامی
فرانسه را در والنسین (در شمال
فرانسه) تاسیس نمود. هدف آن، توسعه سخنرانیهای اسلامی به کارگران مهاجری بود که تحت تاثیر جماعت تبلیغی (سازمان فراملی آسیای جنوبی) بودند. این گروه از لحاظ فکری تحت تاثیر جریانات اسلامی معاصر در
خاورمیانه، از قبیل اخوان المسلمان مصر، است که بیشتر از جماعت تبلیغی، درگیر مسائل سیاسی میباشد. هدف گروه اسلامی
فرانسه همانطور که ژیل کیپل عنوان میدارد، "آموزش مجدد تئوریک و عمل بهوسیله سخنرانیها، کنفرانسها و سازمانهای اجتماعی میباشد که چشاندن طعم زندگی اسلامی تحت لوای
شریعت است. " سازمان مرکزی در سال ۱۹۸۱ به پاریس منتقل شد. گروه اسلامی
فرانسه رسما بهوسیله کمکهای اعضاء تامین میشود. انتشار و توزیع یک تقویم اسلامی و فعالیتهایی از قبیل برگزاری کنگرههای سالانه در خصوص اسلام در
فرانسه، کنفرانسها و گردهماییها، یک نمایشگاه کتاب اسلامی و حج از دیگر منابع درآمد گروه میباشد. علاوه بر فعالیتهای کاملا اسلامی، رهبران و اعضاء در بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی شرکت میکنند. برای مثال، ورزشها یک علاقه اصلی گردیده است. همچنین، به منظور ایجاد و تقویت همکاری میان کارگران مسلمان، اعضا تشویق میگردند تا با آنهایی که در بیمارستانها و زندانها هستند، ملاقات نمایند.»
- گروههای وابسته به جنبش النهضه
تونس- انجمن دوستی الجزایریهای ساکن
فرانسه- اتحادیه زنان مسلمان
فرانسه- گروههای
شیعی نزدیک به
ایران- اتحادیه جوانان مسلمان که در ۱۹۸۷ در شهر ویلربان تشکیل شده است.
از میان این سازمانها، اتحادیه سازمانهای اسلامی
فرانسه و فدراسیون ملی مسلمانان
فرانسه، عضو شورای مذهبی اسلام در
فرانسه میباشند. این سازمان همانطور که اشاره شد، در سال ۱۹۹۰ توسط وزیر کشور وقت، آقای پیرژوکس، با عنوان نماینده و واسطه رسمی مسلمانان در
فرانسه تاسیس گردیده است.
در
فرانسه مدارسی تحت عنوان مدارس اسلامی وجود ندارد. هر چند که برابر قوانین مصوب سالهای اولیه قرن بیستم، گروههای مذهبی میتوانند اقدام به تاسیس مدارس خصوصی، البته بدون کمک
دولت، نمایند، ولی مسلمانان ترجیح میدهند فرزندان خود را به مدارس
دولتی بفرستند؛ چرا که برای آنها هیچگونه هزینهای در بر نخواهد داشت. بههمین خاطر، فرزندان مسلمان آنها به مدارس غیر مذهبی میروند که در آنها از
اسلام خبری نیست و فقط به بررسی تاریخی ادیان اکتفا میکند. علاوه بر آن، در سیستم آموزشی
فرانسه، پوششهایی که به طریقی معرف مذهبی خاص باشد، در مدارس
دولتی ممنوع است.
در حالی که تعداد محصلان مسلمان، رشد نسبتا معقولی را نشان میدهد، برابر آمار به دست آمده، اکثریت دانش آموزان مسلمان، تنها در هشت منطقه آموزشی، از مجموع بیست و پنج منطقه آموزشی در کشور به تحصیل اشتغال دارند. برابر آمار سال ۱۹۸۰، ۴۰ درصد از دانش آموزان مسلمان، تنها در ۲۰ مدرسه از مجموعه مدارس پاریس به تحصیل اشتغال دارند.
از اواخر دهه ۱۹۸۰، اکثر مساجد اقدام به تدریس دروس اسلامی برای دانش آموزان مسلمان کردهاند که برای مسلمانان شمال آفریقا، شامل تدریس
زبان عربی و آموزش
قرآن و
فقه است. آموزش زبان عربی، سالها قبل یعنی در دهه ۱۹۷۰، به طور رسمی در مسجد مرکزی پاریس آغاز شد و کنسولگری
مراکش نیز از همان سالها، آموزش زبان عربی را به طور رسمی آغاز کرد.
موضوع دیگری که در این بحث میگنجد، مبحث دانشگاه و دانشگاهیان است. این بحث چند سالی است که در محافل دانشگاهی مورد بحث است که آیا میتوان رشتهای اسلامی را در دانشگاههای لائیک
فرانسه جای داد یا نه. از جمله آنها میتوان از طرح ایجاد رشته فقه اسلامی در دانشگاه استراسبورگ که در تاریخ ۲۰ دسامبر ۱۹۹۵ از طرف رئیس دانشگاه استراسبورگ ارائه شد، نام برد. این طرح با مخالفت و موافقت عدهای مواجه گردید. موافقان از جمله آقای اتین تروکمه، رئیس سابق دانشگاه علوم انسانی استراسبورگ که خود از طرف ریاست دانشکده مامور تهیه گزارش در این زمینه گردیده بود، میگویند: "طرح تدریس فقه اسلامی خطر افراطیون و وابستگی مستقیم به یک کشور خارجی را از میان برخواهد داشت و حتی امامان مساجد میتوانند از آموزش دانشگاه بهرهمند شوند. " مخالفان این طرح، از جمله فیلسوف و مذهب شناس مشهور فرانسوی مارک فیلوننکو، استاد دانشکده کاتولیک استراسبورگ، میگویند: "در اثر این طرح، دانشگاه به محل برخورد گرایشهای سیاسی اسلامی تبدیل خواهد شد. " و یا آقای ژیل کپل، اسلام شناس مشهور فرانسوی و مدیر تحقیقات در مرکز ملی تحقیقات علمی
فرانسه که چند کتاب در مورد مسلمانان
فرانسه منتشر ساخته است، در مصاحبهای با روزنامه لوموند اظهار میدارد: "باید میان تدریس علمی
مذهب که مستلزم فاصلهگیری نسبت به عقاید جزئی آن است و آموزش مذهب بهعنوان یک اعتقاد، تفکیک قائل شد. این کار با روح لائیسیته دانشگاههای
فرانسه مغایرت دارد. دانشگاه باید علوم را آموزش دهد، نه اعتقادات را."
در نهایت باید توجه داشت که با وجود این که اسلام با جمعیت کثیری که در کشور
فرانسه داشته و به عنوان دومین مذهب رسمی بعد از کاتولیک به حساب میآید، جوانان مسلمان این کشور به شدت از مسائل هویتی رنج میبرند و به دنبال پاسخی برای خود میگردند، ولی غالبا این انتخاب، آنها را در برابر اصول بنیادی جامعه
فرانسه قرار میدهد و در نتیجه، تنشهای زیادی ایجاد میکند که برای حکومت
فرانسه نگران کننده است. بحث «اسلام فرانسوی»، درصدد راه حلی برای این مشکل و جذب و ادغام اقلیت مسلمان در حاکمیت جامعه
فرانسه میباشد.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «وضعیت اسلام در فرانسه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۶/۷.