اسفار الانوار (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسفار الانوار نوشته
میر حامد حسین موسوی نیشابوری هندی از دانشوران بزرگ
شیعه میباشد.
کتاب اسفار الانوار فی ذکر افضل الاسفار سفرنامه حج و عتبات نویسنده به
زبان عربی است که به صورت خطی، در قطع جیبی و با شماره ۳۰۸ در کتابخانه ناصریه شهر لکنهوی هند نگهداری میشود. تصویری در قطع رحلی نیز از نسخه یاد شده در کتابخانه مرکز تحقیقات حج در
قم موجود است که در تدوین مقاله حاضر از آن بهره گیری شده است. نام کتاب در تنها نسخه خطی شناسایی شده، اسفارالانوار فی ذکر افضل الاسفار است. برخی با عنوان اسفار الانوار عن وقائع افضل الاسفار یا با عنوان الرحلة المکیة و السوانح السفریة فی حج البیت و زیارة الائمة
علیهم السلام
از آن یاد کردهاند.
میر حامد حسین بن
سید محمد قلی (۱۲۴۶ـ۱۳۰۶ق.) از دانشوران نامدار هند، نامش مهدی و کنیه اش ابوالظفر و به میر حامد حسین مشهور است.
وی به
سال ۱۲۴۶ق. در لکنهوی هند زاده شد و همان جا ادبیات را از مفتی
سید محمد عباس فراگرفت و پس از آموختن مقدمات و
دانش کلام نزد پدرش و مفتی
سید محمد قلی،
فقه و اصول را از
سید حسین بن
دلدار علی نقوی، و
حکمت و معقول را از
سید مرتضی بن
سید محمد آموخت.
مولانا
سید شرف الدین از نیاکان میر حامد حسین در رویداد یورش دوم مغولان به
ایران به دست هلاکو خان به سال ۶۵۴ق. از خراسان به
هندوستان رفت و در قصبه کنتور اقامت کرد و بدین ترتیب، نسلی از سادات نیشابوری در هند پدید آمد.
برادران وی سراج حسین و اعجاز حسین و فرزندانش ناصر حسین و ذاکر حسین نیز همه دانشوران دین و دارای آثار فراوان بودهاند.
این خاندان که نسبش به امامزاده
سید محمد محروق، ملقب به مهدی از نوادگان حمزة بن موسی کاظم(ع) میرسد،
از آغاز
سده سیزدهم ق. کتابخانهای بزرگ را در لکنهو بنیان گذاشتند که بعدها به «ناصریه» مشهور شد و اکنون بیش از ۰۰۰/۳۰ عنوان کتاب خطی و چاپی نفیس در خود دارد.
میر حامد حسین نگاشتههایی بسیار در موضوعات فقهی، کلامی، ادبی و... دارد که
استقصاء الافحام (ردیه)،
الشریعة الغراء (فقه)، شمع و دمع (شعر فارسی) و
شوارق النصوص (کلام) از آن جملهاند.
او را از بزرگترین متکلمان و دانشوران شیعه در آغاز سده چهاردهم ق.
دانستهاند و نامداری او بیشتر به سبب نگارش کتاب
عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار است. وی عبقات الانوار را که تا پیش از
الغدیر بزرگترین کتاب شیعه در دفاع از
امامت و ولایت
بوده و نویسنده الغدیر نیز فراوان از آن بهره برده است،
در رد کتاب تحفة اثناعشریه نوشت که بر ضد شیعه و نوشته مولوی عبدالعزیز دهلوی (م. ۱۲۳۹ق.) است.
پس از انتشار عبقات، دانشوران و مراجع بزرگ همچون
میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ)، حاج
میرزا حسین نوری ، و شیخ زین العابدین مازندرانی از آن قدردانی کردند و ستایش نامههایی بر کتاب نوشتند.
میر حامد حسین سرانجام در ۱۸ صفر ۱۳۰۶ق. در لکنهو درگذشت و در حسینیه خودش «غفران مآب» به خاک سپرده شد.
نویسنده به سال ۱۲۸۲ق. با برادرش اعجاز حسین، برادرزاده اش کرامت حسین فرزند سراج حسین
و گروهی دیگر به حج رفته و رخدادهای
سفر خود را در حدود ۳۸۰ صفحه نگاشته است. وی که گویا در آن روزها در حال نگارش عبقات الانوار بوده، در این سفر نیز از هیچ فرصتی برای یافتن و گردآوری کتابها و مطالب مورد نیاز خود چشم نپوشیده و بخش عمدهای از مطالب سفرنامه را نیز به شرح این جست وجوها اختصاص داده است. رد و بدل شدن نامههای فراوان میان نویسنده و دوستان و آشنایان، اظهار نظر صریح وی درباره برخی افراد مشهور یا ناشناخته، شرح دیدارهایش با دانشوران و مسئولان شهرها و کشورهای گوناگون و گزارشهای سودمند او از وضع کتابخانهها و کتابفروشیهای هند،
حجاز ،
عراق و
ایران ، از این سفرنامه اثری مهم ساخته است.
سفرنامه فصل بندی نشده و نویسنده یادداشت هایش را با تاریخ هر روز متمایز کرده است. میتوان این اثر را به چهار بخش هند، مسیر حجاز، حجاز، و عتبات قسمت کرد. نویسنده در بعضی از روزها فرصت نوشتن نداشته، اما چنان که از برخی تصریحات وی پیدا است، همه متن سفرنامه را در دوران سفر نگاشته است.
اگر این نسخه تنها متن موجود کتاب باشد، از آن جا که سه خط متفاوت در آن دیده میشود، این احتمال وجود دارد که نویسنده یادداشتهای آغازین خود را در اختیار کاتبان قرار داده تا کتاب را تحریر کنند. نیز شاید بر پایه یادداشتهای خود، متنی را بر کاتبان املا نموده و آنها ثبت کردهاند. بر پایه یادداشتی کوتاه که در برگهای آغازین و پیش از متن سفرنامه به چشم میخورد، این نسخه را
میر فضل شاه و میرزا
علی تحریر کردهاند.
متن سفرنامه عربی است؛ اما به علت رواج دو زبان اردو و انگلیسی در هند و فارسی زبان بودن نگارنده، واژگان گوناگون از زبانهای دیگر در متن سفرنامه راه یافتهاند؛ همچون: «تکت»،
«سکن کلاس»،
«بالیوز»،
«داک»
و «اوباش».
با آن که نویسنده سفرنامه خود را با
تاریخ قمری تدوین و مسافتها را با شماره روزهای سپری شده تعیین کرده است، در برخی از صفحات در کنار تاریخ قمری از تاریخ میلادی
و برای مسافت از واحد «میل» انگلیسی
نیز بهره برده است.
با آن که آگاهیهای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی فراوان در سفرنامه به چشم میخورد، متن آن گاه کاملا شخصی است و اخبار کم اهمیت یا بی اهمیت بسیار را میتوان در آن دید. برای مثال، نویسنده چند بار خوابهایی را که دیده، گزارش کرده
و چند بار نیز از
احتلام خود سخن گفته است.
از نکات شایان توجه این سفرنامه آن است که بر خلاف سفرنامههای معمول، از تعدی راهزنان در آن خبری نیست و نویسنده تنها از بدخلقی شترداران و درشکه داران و بی مهری آنان با مسافران، بارها شکوه کرده است.
نویسنده و همراهانش ۲۲
جمادی الاولی از لکنهو به بمبئی
رفتهاند. وی مطالب این بخش از سفر را در ۱۵۸ صفحه ثبت کرده است. آنها بخشی از مسیر را با درشکه، قسمتی را با قایق و مسافتی دیگر را با قطار پیموده و پس از ۴۱ روز به بمبئی رسیدهاند. در این بخش، مطالب فراوان به چشم میخورد؛ از جمله کیفیت و کرایه وسایل نقلیه، مسافت و چگونگی راه، برخوردها و دیدارها، مراجعات نویسنده به کتابفروشیها و چاپخانهها،
بیماری اعجاز حسین و عیادت شخصیتها از او
و این که برای مثال، این شهر اداره پست ندارد و آن
شهر آب تمیز و فراوان دارد. وی در این بخش همچنین به نامه نگاری اش با هملتین، حاکم کمشیزدهلی اشاره و او را صاحب مکارم و افتخارات و فردی بی مانند در میان امثال خود
معرفی کرده است. همچنین آن گاه که برای تصدیق «مختارنامه» به دفتر حاکم کلکته رفته، او را هوشیار و مدیری آشنا به قواعد یافته است.
نگارنده این بخش را در ۳۱ صفحه سامان داده است. آنها پس از یک ماه معطلی برای تهیه کشتی، روز ۲۷
شعبان با کشتی دخانی (بخار) و با کرایه ۱۰۰ روپیه برای هر تن، به قصد جده حرکت کرده،
پنجم
رمضان به بندر عدن
و ۱۰ روز بعد به جده رسیدهاند.
آنان در آغاز قصد
مدینه داشتهاند
؛ اما به علت ناامن بودن مسیر در پی وقوع درگیری
و پس از مشورت با کسی که گویا سفیر عثمانی در جده بوده
منصرف گشته، عزم
مکه کردهاند.
سفیر او را بسیار گرامی داشته و سفارش نامهای نیز به دو زبان ترکی و عربی، خطاب به شریف مکه نوشته و به وی سپرده است.
نگارنده در این جا تذکر داده که شایسته است شخص پیش از انجام اعمال
حج تمتع ،
عمره مفرده بگزارد تا با واجبات حج آشنا شود و هنگام روبه رو شدن با مکانها و مشاعر، دچار مشکل نگردد، به خصوص که مطوفین اعتنای چندان به امور حاجیان ندارند و نباید به آنها اعتماد کرد.
وی در مسیر مکه از
حدیبیه و در آن جا از مسجدی به نام شمیی یاد کرده که گویا آن را تازه ساخته بودهاند. آنها بدون توقف راه سپرده و ۲۲ رمضان به مکه رسیدهاند.
از مطالب مهم این بخش، آگاهیهایی است که نویسنده درباره
سید علوی بن عیدروس ارائه میکند. نویسنده که به قصد دیدن این شخص در عدن به خانه اش رفته و به دیدارش توفیق نیافته، در آغاز او را از «مشاهیر عرفا» ی آن سرزمین دانسته و سپس هنگامی که
سید علوی کسی را برای عذر خواهی به سراغش فرستاده، از همان فرستاده شنیده که بن عیدروس ماهانه ۱۲۰۰ روپیه از «حکام فرنگی» دریافت میکند تا مردم را به اطاعت فرابخواند و به مخالفت برنینگیزد.
همچنین در مدت توقف نگارنده در جده، نواب تهورجنگ به دیدار وی آمده است.
نویسنده ۹۰ صفحه از سفرنامه را به این بخش اختصاص داده و در آن گزارشهایی دقیق از وضع حرمین، قبور و مکانهای مذهبی ـ تاریخی، کتابخانهها و کتابفروشیها ارائه کرده است. حضور وی در
نماز جماعت اهل سنت در مسجدالحرام، از نکات شایان توجه این بخش است.
نویسنده در مکه بیشتر وقت خود را در کتابخانه حرم گذرانده و تنها در روزهای تعطیل این فرصت را از دست داده است.
وی کتابهای بسیار از جمله عجالة الراکب،
السراج المنیر، شرح الجامع الصغیر و تنبیه الغافلین
را در این کتابخانه دیده و مطالب فراوان را در موضوعات گوناگون از آنها یادداشت نموده است. او به نابودی بیشتر نسخههای خطی نفیس و مهم کتابخانه حرم بر اثر سیل اشاره کرده و عمده کتابهای موجود را جدید دانسته است.
نگارنده در ادامه، به دیداری با همراهی دوستش میرزا محمد هادی از مسجدی در بیرون مکه،
گورستان ابوطالب ، پرداخته که قبرهای
عبد مناف و
عبدالمطلب در آن قرار دارند.
به گفته وی، این دو قبر را میرزا جعفر
علی متخلص به میرزا فصیح، پدر میرزا محمد هادی یاد شده، از سرمایه مرحوم
سید ناصر
علی هندی احیا کرده و مسجد را نیز وی ساخته است. وی افزوده است که مردم مکه از آن جا که این دو تن را
مسلمان نمیدانند، اعتنایی به قبر آنها ندارند.
نگارنده روز ۲۹
شوال با شتری که ۲۴ ریال کرایه کرد، همراه کاروانی عازم مدینه شده و برادرش بر اثر بیماری در مکه مانده است.
وی در مدینه بارها به کتابخانه حرم
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم رفته
و آن جا را به مراتب بهتر و زیباتر از کتابخانه مکه و دارای کتابهای کمیاب، گرانسنگ و سودمند یافته است. متولیان کتابخانه را نیز خوش برخورد و دارای
اخلاق پسندیده شمرده که بر خلاف متولیان کتابخانه
مسجدالحرام ، تنگ نظر نبوده و با ملاطفت رفتار میکردهاند.
اما از بدرفتاری خادمان حرم دلی پرخون داشته و دو نمونه از آزارهای آنان را بیان کرده است: یک بار که کنار قبر
حضرت زهرا (س) در حال گریستن بوده، یکی از خادمان به اجبار مانع گریه وی شده است.
بار دوم در حالی که به ضریح ایشان نزدیک بوده، خادمی از وی پول میخواهد و از آن جا که در آن لحظه پولی با خود نداشته، او را از روضه بیرون میکند.
وی همچنین گزارشی دقیق از وضع بقیع داده است. قبور ائمه: ، عباس، عقیل، عبدالله بن جعفر، ابراهیم پسر رسول خدا، حارث، حلیمه، عاتکه و صفیه را دارای قبه و بارگاه شمرده و گفته است که با پرداخت پنج قروش موفق به
زیارت آنها شده است. بالای در این بارگاه تنها اسم عباس نوشته شده و به ائمه چهارگانه فقط با عنوان «اهل البیت» اشاره کردهاند.
در بارگاهی که آرامگاه عباس و امامان قرار داشته، قبر عباس به گونه مستقل دارای ضریحی بزرگ بوده و قبور چهار امام: زیر یک قبه قرار داشته است.
از تزئینات و نشانههای عمارت در این بارگاه خبری نبوده
و نویسنده همین وضع را باعث
خضوع و
خشوع و توجه بیشتر انسان هنگام زیارت دانسته است.
چنان که نگارنده گزارش داده، در
بقیع ، دست کم در روزی که وی به زیارت رفته است، بر خلاف حرم حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، بسیاری از زائران در حال گریستن و خواندن زیارتنامه بوده و خادمان مزاحم آنها نمیشدهاند. خود نویسنده و تنی چند نیز با صدای بلند گریسته و زیارت
جامعه خواندهاند و بر خلاف انتظارشان کسی مزاحم آنها نشده است.
وی
مسجد قبا ، خانه
حضرت عل ی(ع) و خانه
امام صادق (ع) را نیز زیارت نموده و قبر
اسماعیل بن جعفر صادق (ع) را دارای قبهای بزرگ شمرده که در سمت شرقی آن خانهای منسوب به امام صادق(ع) قرار دارد.
تقسیم جاروهای متبرک شده درون ضریح پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در میان مردم حاضر در حرم نیز از دیدههای توجه برانگیز نگارنده است.
او درباره خبر بازگرداندن
فدک به سادات که در هند شنیده بوده، از یکی از سادات مدینه سؤال کرده و پاسخ شنیده که فدک همچنان در دست حکومت است.
مؤلف در ۲۰ ذی قعده به سوی مکه حرکت کرده و پس از محرم شدن در
مسجد شجره ، شگفت زده شده که گروهی از اهل سنت از مدینه احرام بسته و گروهی نیز بدون
احرام از شجره عبور کردهاند تا شاید در رابغ محرم شوند. وی علت را این گونه بیان کرده که شترداران هنگام محرم شدن حاجیان، کاروان را متوقف نمیکنند و به راهشان ادامه میدهند و بسیاری از حاجیان نیز از هراس جا ماندن از کاروان، از احرام در مسجد شجره چشم میپوشند. او آن گاه که مسجد شجره را بدون سقف دیده، از وضع نامناسب این میقات مشترک
شیعه و اهل سنت متاسف شده است.
نویسنده در سوم ذی حجه به مکه رسیده
و آگاهی یافته که در تعیین آغاز ماه اختلاف وجود دارد. در پی این اختلاف، اهل سنت روز هفتم را هشتم ذی حجه اعلام کرده، از مکه بیرون شدهاند و شیعیان نیز که نمیتوانستهاند تا
روز ترویه صبر کنند، ناگزیر همان روز پس از
نماز مغرب و عشاء احرام بسته، به منا رفتهاند.
وی مراحل بعدی حج خود را به گونه خلاصه گزارش کرده
و در پایان به وضع اسفناک منا و هوای سخت آلوده آن اشاره نموده است. به گفته او، با آن که حکومت شریف عبدالله بن محمد
درباره نظافت منا
تبلیغ و تاکید فراوان میکرده، کثرت قربانی، ازدحام جمعیت و محدودیت مکان و بوی مشمئز کننده لاشههای حیوانات ذبح شده وضعی تحمل ناپذیر پدید آوردهاند، به گونهای که وی و چند تن از حاجیان پس از بازگشت به مکه بیمار شدهاند.
نویسنده و همراهانش ۲۵ ذی حجه مکه را به قصد جده ترک کرده و پس از دو روز وارد جده شده و برای
سفر به عتبات آماده گشتهاند.
آنها از طریق
دریا به مسقط،
بندر
بوشهر و از آن جا به
بصره ،
کاظمین ،
سامرا و سپس
کربلا و
نجف رفتهاند. نویسنده در هر یک از این شهرها چندی اقامت کرده و بیشتر به دیدار با دانشوران و خرید کتاب پرداخته است.
وی سفرنامه را تا بازگشت از نجف به کربلا نگاشته و بر این اساس، سفر حج او از هند تا مکه و مدینه، شش ماه و با احتساب سفر عتبات، حدود ۱۴ ماه به طول انجامیده است.
در طول
سفر ، او ارتباط خود را با خانواده و دوستان از طریق ارسال و دریافت نامههای فراوان حفظ کرده
و در یکی از همین نامهها دریافته که
سید حسین، پسر دو سالهاش، همچون دو فرزند دیگرش درگذشته و از این خبر سخت اندوهگین شده است.
وی همچنین متن برخی از نامهها، گاه فارسی و گاه عربی، را که از شخصیتهای مشهور به او یا برادرش میرسیده، همراه پاسخ آنها آورده است.
محتوای این نامهها بیشتر احوال پرسی، آرزوی سلامت برای نویسنده و به ویژه برادر دانشمند وی و پرسش از چگونگی سفر و محل اسکان ایشان است. نامهها و نیز پاسخ آنها با عباراتی مطنطن، پر طمطراق و مسجع نوشته شدهاند. این سفرنامه تاکنون به صورت دست نویس باقی مانده و منتشر نشده است. گزارشی سودمند از آن در مجله میقات
حج انتشار یافته که ترجمه صفحاتی از کتاب را نیز در بر دارد.
اعیان الشیعه:
سید محسن الامین (م. ۱۳۷۱ق.) ، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف؛ تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه: احمد السباعی (م. ۱۴۰۴ق.) ، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش؛ دائرة المعارف تشیع: زیر نظر
سید جوادی و دیگران، تهران، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۷۵ق؛ الذریعة الی تصانیف الشیعه: آقا بزرگ تهرانی (م. ۱۳۸۹ق.) ، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق؛ صحیفة المکتبه: نجف، مکتبة الامام امیر المؤمنین؛ طبقات اعلام الشیعه: آقا بزرگ تهرانی (م. ۱۳۸۹ق.) ، به کوشش طباطبایی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق؛ عبقات الانوار:
سید حامد حسین اللکهنوی (م. ۱۳۰۶ق.) ، به کوشش مولانا بروجردی، قم، محقق، ۱۴۰۴ق؛ الغدیر: الامینی (م. ۱۳۹۰ق.) ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛ مرآة الکتب:
علی بن موسی التبریزی (م. ۱۳۳۰ق.) ، الحائری، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۴ق؛ میر حامد حسین: محمد رضا حکیمی، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۹ش؛ میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛ نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار:
سید علی الحسینی المیلانی، مؤلف، ۱۴۱۴ق.
حوزه نمایندگی ولی فقیه درامور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«اسفار الانوار».