اسرار میقات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میقات، محل
احرام حجگزاران و آمادگی برای ورود به حرم مطهر است. مواقیت حج و عمره از سوی شخص
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تعیین گردیده است.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «الاحرام من مواقیت خمسه وقتها رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لا ینبغی، لحاج و لا لمعتمران یحرم قبلها و لا بعدها ووقت لاهل المدینة ذا الحلیفة و هو مسجد الشجرة یصلی فیه و یفرض الحج، و وقت لاهل الشام الجحفة، ووقت لاهل النجد العقیق، ووقت لاهل الطائف قرن المنازل ووقت لاهل الیمن یلملم».
علاوه بر میقاتهای پنجگانه برای اهالی مکه و یا کسانی که در
مکه حضور دارند؛ مواقیتی نیز برای محرم شدن به احرام عمره تعیین شده است. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «من اراد ان یخرج من مکة لیعتمر احرم من الجعرانة او الحدیبیة او ما اشبهها».
و در تبیین میقات برای احرام به
حج تمتع آمده است: «قلت لابی عبدالله من این اهل بالحج فقال: ان شئت من رحلک و ان شئت من الکعبه و ان شئت من الطریق».
در تمامی اقسام حج و عمره، محرم شدن از میقات واجب است و عبور از آن بدون احرام و در حال
اختیار،
حرام میباشد و احرام قبل از میقات نیز باطل است؛ مگر با
نذر. درباره اسرار میقات، میتوان به گزینههای زیر اشاره کرد:
حضور در میقات، جهت کسب آمادگی حج گزار، برای دو امر مهم «اجابت دعوت الهی» و «دریافت رحمت خاص» است که او برای مهمانان خود منظور نموده است. میزان بهرهمندی از این دو امر مهم، وابسته به میزان آمادگی در میقات است. مستحبات میقات و آداب
تلبیه و ادعیه ماثوره در آن، در جهت همین کسب آمادگی برای ورود به حریم الهی است.
هنگامی که
خداوند اراده نمود به
موسی (علیهالسّلام)،
شریعت و رسالت عطا کند، وی را به میقات فرا خواند و به او خطاب نمود: یا موسی انی اصطفیتک برسالاتی و بکلامی؛
همان گونه که میقات برای موسی دوران مادگی دریافت شریعت بود، اقدام به هر کار مهم و یا دریافت هر امر دارای اهمیتی هم نیاز به آمادگی قبلی دارد.
قرآن کریم آنجا که هلال ماه را نشانه آغاز ماههای حج بیان میکند، میفرماید: یسئلونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس و الحج.
به دنبال آن یکی از آداب میهمانی رفتن را تذکر میدهد: ولیس البربان تاتوا البیوت من ظهورها و لکن البر من اتقی و اتوا البیوت من ابوابها.
به فرموده امام صادق (علیهالسّلام): حج مهمانی خداوند است و حاجی مهمان او است: «رجل حج او اعتمر فهو ضیف الله».
پس ادب این میهمانی نیز در این است که از درب ورودی بر اهل خانه و بر میزبان وارد شویم، و میقات مدخل و درب ورودی برای وارد شدن به
مناسک حج و حرم الهی است؛ یعنی، خداوند مکانهای خاصی را معین فرموده که حاجی باید آن اماکن را مرز ورودی به حج و حرم الهی قرار دهد و بدون گذر از آنها، ورود به حرم حرام است.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «وجب الاحرام لعلة الحرم».
سپس میفرماید: حق این حرمت داری آن گاه ادا میشود که حرمت را قبل از ورود به حرم و از
زمان و مکانی که تعیین شده، پاس بداریم: «من تمام الحج و العمرة ان تحرم من المواقیت».
پس میقات مکانی است برای پاس داشتن حرمت حرم و
کعبه و شاید یکی از اسرار فضیلت
مسجد شجره (ذوالحلیفه) بر سایر مواقیت، این باشد که زائر را زودتر از دیگر مواقیت، به پاسداری از حرمت حرم و کعبه دعوت میکند.
برای حاجی و زائر بیت الله، «میقات» قرارگاهی برای گفت وگو با خداوند است. قرآن درباره گفت وگوی
موسی (علیهالسّلام) با خداون-- در میقات میفرماید: «و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه».
قاصد حرم خدا نیز همچون موسی برای گفت وگو به میقات دعوت میشود و خداوند شهد شیرین «لبیک» را، به کام میهمان خانهاش مینشاند. از یک طرف حج گزار در میقات، به دعوت خدا پاسخ میدهد و در مقابل نیز خداوند با «لبیک و سعدیک» خود، اذن ورود به حرم را به او میبخشد. پس هر چه زبان و گوش جان آدمی، پاکتر باشد، بهره بیشتری از این گفت وگو خواهد برد. و اما آن کسی که میان زبان سرو زبان جانش فاصله است، خطاب «لا لبیک و لاسعدیک»، به او خواهد شد.
امام رضا (علیهالسّلام) در تبیین این گفت وگو میان حاجیان و
خداوند میفرماید: «ان الناس اذا احرموا ناداهم الله عزوجل فقال: عبادی و امائی، لاحرمنکم علی النار کمااحرمتم لی فقولهم لبیک اللهم لبیک اجابة لله عزوجل علی ندائه لهم».
یقظه، («یقظه» هم میتواند مقدمه سفرهای عرفانی باشد و هم به عنوان سفر اول.)
تخلیه،
تحلیه و
تجلیه، چهار سفر روحانی و عرفانی است که در میقات شکل میگیرد. «یقظه» یعنی، بیدار شدن به اینکه کجا هستم؟ چرا آمدهام؟ به کجا میروم؟ برای چه میروم و سرانجام من چه میشود؟ حجگزار در گام نخست در میقات- که وعدهگاه او و خداوند است- باید پاسخ تمام این پرسشها را بیابد و در صورت رسیدن به پاسخ است که برای او ممکن میشود با هر سطحی از معرفت و شناختی که دست یافته، قدم به مرحله دوم از سفر عرفانی بگذارد.
گام دوم «تخلیه» است؛ یعنی، دوری از تعلقات و جدا شدن از خود و دیگران و سرانجام رهایی از همه وابستگیها و آنچه رنگ دنیایی و غیرخدایی دارد: فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی؛
این گام در کندن لباس دوخته از تن، ظهور مییابد.
گام سوم «تحلیه» است؛ یعنی، آراسته شدن به
رنگ و صبغه الهی.
لباس احرام، نشانگر حضور در بارگاه الهی است و آن گاه که حاجی در خود جلوههای الهی را احیا کرد و لباس طاعت و
عبودیت را بر خود پوشاند، برای گام چهارم (تجلیه) آماده شده است تا وجودش محل تجلی رحمانی شود و نور لقا با رمز تلبیه در سراسر وجودش پرتو افکند. اگر کوه در میقات
موسی (علیهالسّلام)، تجلی گاه خداوند شد؛ قلب حاجی در آنجا محل تجلی رحمانی میشود و حاجی با هویتی جدید سفر خود را آغاز میکند.
حقیقت این مراحل چهارگانه، در بعضی از کلمات چنین آمده است: «فحین نزلت المیقات نویت انک خلعت ثوب المعصیة و لبست ثوب الطاعة … فحین تجردت عن مخیط ثیابک نویت انک تجردت من الریا و النفاق و الدخول فی الشبهات … فحین اغتسلت نویت انک اغتسلت من الخطایا و الذنوب».
در کلام منسوب به
امام صادق(علیهالسّلام) نیز آمده است: «اذا اردت الحج فجرد قلبک لله تعالی من کل شاغل … و فوض امورک کلها الی خالقک … ثم اغسل بماء التوبة الخالصة ذنوبک و البس کسوة الصدق و الصفاء والخضوع و الخشوع واحرم من کل شی ء یمنعک عن ذکر الله … ولب … متمسکا بعروته الوثقی».
حاجی باید میقات را نقطه شروع لیلة الاسراء بداند و تمام هستی مادی و ظرفیتهای دنیویاش را فرش برای عرش بسازد. حاجی در میقات، به میزان هزینه کردن سرمایه دنیایی و قطع علقههای حیوانی، اوج میگیرد و به
خدا نزدیک میشود. میقات، مکانی است برای سبک بال شدن و عروج به سوی خداوند. و سر معراج بودن آن، در لیلة الاسرای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نهفته است درشب معراج پس از
اعتراف آن حضرت بر اینکه تمام حمد و ستایش و نعمت و مالکیت از آن خداوند است و پس از نفی هر گونه شریک از خداوند، راههای
آسمان برای عروج وی گشوده شد:
«و لما اسری به الی السماء و صار بحذاء الشجره … فلما کان فی الموضع الذی بحذاء الشجره نودی یا محمد قال لبیک قال الم اجدک یتیما فآویت و جدتک ضالا فهدیت؟ قال النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ان الحمد و النعمه و الملک لک لا شریک لک لبیک».
حج چهره زمینی آن عروج آسمانی است و میقات نقطه آغاز این عروج است که باید از خود قالب تهی کرد تا به خدا رسید.
میقاتهای پنج گانه، تنها میقات حج و عمره برای وادی ملک نیست؛ بلکه میقات ملک و ملکوت است. همچنان که محاذی
مکه «
بیت المعمور» است؛ محاذی میقاتهای
زمین، در آسمان میقاتهایی وجود دارد و
ملائکه آن گاه که قصد طواف بیت المعمور را دارند، در میقاتهای آسمانی حضور مییابند و سپس عازم بیت المعمور میشوند و بر گرد آن طواف میکنند. امام صادق(علیهالسّلام) در ضمن حدیثی، به حضور ملائکه در محاذی میقاتهای زمین چنین اشاره میفرماید: «لما اسری به الی السماء و صار بحذاء الشجرة و کانت الملائکه تاتی الی البیت المعمور بحذاء الموضع التی هی مواقیت سوی الشجرة … فلذلک احرم من الشجرة دون المواضع کلها»؛
یعنی، ملائکه از میان مواقیت فقط
میقات ذوالحلیفه را درک نکرده بودند که این میقات، هم زمان با معراج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به وسیله خود آن حضرت افتتاح شد.
میقات اهل حرم، در خارج حرم تعیین شد و میقات سایر بلاد در اطراف شهر مکه قرار گرفت؛ یعنی، ورود به
حرم و مدار حق، از هر طرف و در هر موقعیتی، برای همه ممکن است. درحج تمتع نیز شهر مکه و
مسجدالحرام، میقات قرار گرفت؛ یعنی، در حقیقت حرم، خود میقاتی برای سفر از حرم به حرم است تا در این سفر، با اشتراک نقطه آغاز و پایان، حاجیان از فیض مراحل عرفانی در
عرفه و شعور در مشعر و رسیدن به قله آرزوها در منا برخوردار شوند و در پایان مجددا به دامن امن حرم الهی بازگردند.
اعمال و مناسک حج، در موقعیتهای مختلف، شبهاتهایی با صحنههای قیامت دارد، از جمله آنها حضور حاجیان با لباسهای احرام در میقات است. همان گونه که در قیامت مردم با کفنهای سفید، در پیشگاه خداوند میایستند (یوم یقوم الناس لرب العالمین)، در میقات نیز حج گزاران لبیک گویان و با لباس سفید احرام، در میقات الهی حضور مییابند. مسلم است که حاجی در چنین شرایطی بیش از هر چیز، این موضوع را در مییابد که در
قیامت نیز، مشابه همین صحنه اتفاق خواهد افتاد و بایستی برای آن روز آماده شود.
•
میقات •
بنی اسرائیل در میقات (قرآن)
معاونت امور روحانیون، پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ج۱، ص۱۱۹، برگرفته از مقاله «اسرار میقات».