اسرار عرفانی حج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از ابعاد مهم و توجه برانگیز
حج، بعد عرفانی و معنوی آن است. سراسر حج، نور و معنویت و معرفت است و سالکان و عارفان، بهرههای فراوانی از این سیر روحی برده و شگفتیها و زیباییهای دلنوازی در آن دیدهاند. «عرفان» در لغت به معنای شناخت و شناسایی است و در اصطلاح، روش و
طریقه ویژهای است که برای شناسایی حقایق هستی و پیوند و ارتباط
انسان با
حقیقت؛ بر شهود، اشراق، وصول و اتحاد با حقیقت تکیه میکند و نیل به این مرتبت را، نه از
طریق استدلال و
برهان و
فکر، که از راه تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و امور دنیوی و توجه تام به امور روحانی و معنوی_و در راس همه مبدا و حقیقت هستی_ میداند.
حال اگر از این منظر، به سیمای نورانی حج نگاه شود، میتوان به اسرار و معارف والایی دست یافت که هم بر
اعتقاد و نگرش حجگزار تاثیر مثبتی دارد و هم در سیر و سلوک عملی، او را راهنمایی میکند. در اینجا به بخشی از این اسرار اشاره میشود:
یکی از حکمتها و فلسفههای مهم «حج»
توحید و معرفةالله است؛ یعنی، حج گزاران در این سفر مهم، شناخت و علم خود را درباره صفات و
اسمای الهی فزونی میبخشند و با دقت و
اندیشه در اعمال و ارکان حج و آیات بینات بیشمار، هر چه بیشتر با او آشنا میشوند و بر علم و
یقین خود نسبت به آفریدگار شان میافزایند.
«توحید» در حج تجسم یافته و آغاز تا انجامش، نمونهای از یکتاپرستی و طرد
شرک است. یکایک مناسک حج و تعبد و فروتنی محض در برابر معبود، نشانی از یگانگی خدا و علامتی بر
قدرت و عظمت بیکران او و دریچهای به شناخت آن وجود بیهمتا است؛ چنان که صاحب المراقبات میگوید: این عبادات و اعمال مناسک حج، باعث شناخت نفس میشود که شناخت پروردگار را دربر دارد.
«کعبه معظمه» خانه خدا، کانون توحید و آیتی برای شناخت
خداوند است.
مقام ابراهیم،
صفا و مروه،
عرفات،
منا و … هر کدام نشانه و علامتی برای شناخت معبود واقعی و اعمال و مناسک حج، اعلام ندای بندگی و توحید است. حکیم متاله
رفیعی قزوینی گفته است: بدان که حاج در اعمال گذشته در عرفات و
مشعر طلب منفعت میکند و آن نهایت مرتبه توحید و خداشناسی و نزدیک شدن به خدا و گذشتن از ماسوی الله و فناء فی الله است و توجه کامل به درگاه ربوبی و ارتباط و انقطاع تام به مقام احدیت کبری است.
امام صادق(علیهالسّلام)، اقرار به وحدانیت خدا و تقرب به سوی او را، یکی از بایستههای حضور در عرفات میداند: «و اعترف بالخطایا بالعرفات وجدد
عهدک عند الله تعالی بوحدانیته وتقرب الی الله …»
و زیارت خانه الهی را برای تعظیم یاد الهی و شناخت جلال و سلطنت او معرفی میکند: «و زر البیت متحققا لتعظیم صاحبه و معرفة جلاله و سلطانه».
حج گزار پس از سردادن ندای توحید و معرفت حضرت حق، سفر به سوی خدا وسیر و سلوک عرفانی را شروع میکند. حج در مجموع، سیر
انسان به سوی خداوند است که با
هجرت از خلق، آغاز میشود و او میبایست این آمادگی را در خود ایجاد کند که تعلقات را بگسلد و خانه و کاشانه وکارها را رها کرده و یک باره به سوی دوست هجرت کند.
البته این سیر به سوی خدا، یک سیر مکانی و زمانی نیست؛ بلکه سیری است درونی که انسان هر چه را که غیر خدا هست، ترک کرده و تنها او را طلب و جست و جو میکند.
امام باقر(علیهالسّلام) در تفسیر آیه شریفه ففروا الی الله انی لکم … فرمود: «وحجوا الی الله»؛
یعنی، منظور از فرار به سوی خدا، آن است که آهنگ حج کنید. فرار به سوی خدا، به معنای این است که انسان ما سوی الله را ترک کرده و خدا را میطلبد. در این راستا از تمام زشتیها، غفلتها، بی ایمانیها و خلاصه تمام مظاهر دنیوی و شیطانی میگریزد و در آغوش رحمت و سعادت جا میگیرد. پس نه تنها
استطاعت مالی و نظایر آن برای سفر به خانه خدا و انجام مناسک آن لازم است؛ بلکه اگر بخواهد به عمق این هجرت دست یابد، لزوما باید استطاعت برای سفر به سوی الله را نیز داشته باشد: ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا.
نتیجه این سیر، انس و دلدادگی به محبوب حقیقی و تقرب و نزدیکی به ساحت قدس او است و رستگار و سعادتمند کسی است که غیر را بگذارد و بگذرد و به یار بپیوندد. اعمال و مناسک نورانی حج، بر صفای درون و نورانیت دل، میافزاید و پردههای حجاب دل را به کناری مینهد و او را آماده لقای الهی میسازد. پیشوای هشتم میفرماید: «ان علة الحج … التقرب فی العبادة الی الله عزو جل»؛ «علت
حج ورود به میهمانی خدای متعال است و در آن تقرب و نزدیک شدن به خداوند بلند مرتبه است».
در نقل است که امام صادق(علیهالسّلام) در دعای سفر حج فرمود: «… بسم الله دخلت بسم الله خرجت و فی السبیل الله …» تا آنکه فرمود: «انا عبدک و بک و لک».
از دیدگاه عارفان و دانشمندانی چون
مولا احمد نراقی و
فیض کاشانی، حج اعظم ارکان دین و عمده چیزهایی است که آدمی را به حضرت رب العالمین نزدیک میسازد … کسی که قصد خانه کعبه کند، قصد خدا کرده و زائر او است و آن که در دنیا قصد زیارت خانه او را کرده، سزاوار است زیارتش ضایع نشود و در میعاد گاهی معین، مقصودش رسیدن به سوی او باشد.
حج، ضیافت با شکوه و میهمانی رسمی و ورود به محضر الهی است. حضور در این میهمانی؛ یعنی، ورود به یک برنامه رسمی و از پیش تعیین شده: «ان علة الحج الوفادة الی الله تعالی …».
خود او از بندگانش دعوت کرده و خواسته دراین میهمانی معنوی شرکت کنند واز تحفههای فراوان و الطاف سرشارش بهرهمند شوند: اذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا و علی کل ضامر. حضور مردم در این عبادت بزرگ، پاسخ به این دعوت و راه یافتن به پیشگاه قدس او و زیارت خانه مکرم الهی است.
امام صادق(علیهالسّلام) میفرماید: «ان ضیف الله عزوجل رجل حج و اعتمر فهو ضیف الله حتی یرجع الی منزله»؛
«میهمان
خداوند کسی است که به حج و
عمره میرود؛ پس او تا زمانی که به خانهاش بر میگردد، میهمان خداوند است».
امام علی(علیهالسّلام) نیز میفرماید: «الحاج و المعتمر وفدالله و حق الله ان یکرم وفده و یحبوه بالمغفرة»؛
«حج گزار و عمره گزار، میهمان خدا است و برای او است که میهمان خویش را گرامی بدارد و با آمرزش خویش او را پاداش دهد».
دراین ضیافت،
عقل و قلب و
روح و باطن انسان، با رزق معنوی پذیرایی میشود و حیات عمومی او، تبدیل به حیات طیب میگردد و این مزد دنیایی انسان در مقابل فرمانبرداری و اطاعت او از حضرت حق است؛ در روایتی آمده است: «خداوند سبحان به
حضرت آدم وحی کرد: منم خدای صاحب بکه، اهل آن همسایگان منند و زائرانش میهمانان من (زوارها وفدی و اضیافی). آنجا را با آسمانیان و زمینیان آماده میکنم. گروه گروه ژولیده و غبارآلود به زیارت آن میآیند و با تکبیر و لبیک گویی، به درگاه خداوند مینالند. پس هر که به قصد زیارت آید و جز آن نیتی نداشته باشد، مرا دیدار کرده و او میهمان من است و برای من نازل شده و سزاوار است که با کرامتهای خود به او
هدیه دهم».
یکی از ابعاد عرفانی حج، روحانیت و معنویت ویژه آن است. اعمال و
مناسک حج (مانند
طواف،
سعی،
نماز، بیتوته، رمی و قربانی)، دارای معنویت وصفای ویژهای است و این بر روح و روان انسان تاثیرات مثبت و شگرفی دارد؛ چنان که اماکن مقدس و پاک سرزمین وحی نیز اثرات زیادی دارد و خانه مطهر خدا، منا و عرفات و مشعر و … هر یک در پاکسازی درون و تقویت روحانیت انسان، نقش مهمی ایفا میکند. حضور در حج و آشنایی عمیق با
فلسفه آن، باعث میشود که
دین و
ایمان انسان، به رشد و بالندگی برسد و باطن و درون او صفا و نورانیت کسب کند. مولای عارفان حضرت علی(علیهالسّلام) فرمود: «والحج تقویة للدین»؛
«خداوند، حج را وسیله تقویت دین قرار داده است».
امام رضا(علیهالسّلام) در روایت زیبایی به حکمتهای متعدد حج اشاره فرموده که یکی از آنها بازداشتن جانها از فساد قلب است (وحظر الانفس عن الفساد
و این بازداشتن ازپلیدیها، مایه نزدیکی به فضایل و مکارم اخلاقی وکسب نورانیت و معنویت است.
از دیدگاه
علامه طباطبائی در داستان
حضرت ابراهیم و حرکت او به سوی حرم الهی و بردن فرزند و همسر به صحرای
مکه و سپس ذبح اسماعیل وآمدن ندای آسمانی و بنای کعبه و … دوره کاملی از سیر عبادی و سلوک روحانی و معنوی انسان را از تنگنای خود و خودپرستی تا اوج قرب به خدا و رستن از تعلقات و وابستگیهای مادی و پیوستن به مقام رب و رکون به دار کبریا مییابیم.
از دیگاه عالم ربانی
آیتالله ملکی تبریزی، نیز هدف اصلی از تشریع حج و سایر عبادات، تقویت بعد روحانی (معنوی) است تا انسان با معنویت شده و از عالم جسم، به عالم «معنی» ترقی کند و شناخت خدا، دوستی و انس او را به دست آورد و در سرای
کرامت او با اولیایش به سر برد … حج دارویی الهی و مرکب از اجزای بسیار نافعی برای بیماریهای دل است.
یکی از حکمتهای حج، تعیین معیار بندگی و تسلیم بودن و تثبیت بندگی عبودیت است. باید عبد بود تا به حریم محبوب راه یافت و نشان «اطعنی» دریافت کرد. بنده مطیع، با دل و جان، سر به سودای دوست مینهد و در فراخنای زندگی؛ میپسندد آنچه که جاناننش میپسندد. سر به فرمان او دارد، تا چه بفرماید و چه بخواهد. بیابانها و خشکیها را پشت سر مینهد، فشار گرما و سرما، باد و بوران، خستگی و گرسنگی و … را تحمل میکند؛ لباس دنیوی بر میکند؛ همچون عاشقان میچرخد وچون گدایان میدود؛ سنگ بر میدارد و میاندازد، قربانیاش را تقدیم میکند و چون غلامان سر میتراشد و … تا اثبات کند که او بنده است و «عبد».
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام مناسک حج میفرمود: «لبیک بحجه حقآ تعبدا و رقا».
از دیدگاه فیض کاشانی، اعمال حج برای این است که رقیت و بندگی حج گزاران، تمامتر و اذعان و انقیاد آنان نسبت به پروردگار خویش، کامل تر شود …
از نظر صاحب الاربعین نیز حضور متواضعانه و فروتنانه حجگزاران در برابر پروردگار و خواری و تضرع آنان در مقابل عظمت و بزرگی صاحب آن، نشانهای از کمال
اطاعت و اظهار بندگی و
عبودیت است. تکلیف آنان بر کارهای غیر طبیعی و غریب و اعمالی ظاهرا به دور از
عقل … برای این است که اعمال ایشان، فقط به قصد امتثال امر و محض عبودیت است وسبب دیگری ندارد. این یکی از رازهای بزرگ است که در این عبادت نهفته است.
حج یک دوره کامل ریاضت شرعی و سیر و سلوک عرفانی است و با مشقتها، سختیها و مناسک و دلایلی که دارد، یکی از نمونههای عینی جهاد اصغر است. وصول به فیوضات الهی و کمالات انسانی، در صورتی ممکن است که شخص، دست از شهوت و لذتهای زودگذر، بردارد و به
قدر ضرورت به آنها اکتفا کند. از این رو در گذشته راهبان و زاهدان از مردم کناره میگرفتند و در غارها و شکاف کوهها به سر میبردند! آنان برای انس و نزدیکی بیشتر به خدا، از مردم دوری میجستند واز لذتهای فانی دست میشستند و به اعمال طاقت فرسا و ریاضتهای سخت میپرداختند و بدین وسیله میکوشیدند راه
آخرت را هموار سازند.
قرآن درباره آنان میفرماید: ورهبانیة ابتدعوه ما کتبناها علیه الا ابتغاء رضوان الله؛
«اینها از جانب خود، انزوا و رهبانیت را
اختراع و
ابداع کردند و ما بر آنها چنین راه و رسمی را امر نکردیم، مگر طلب رضا و خشنودی خدا و …». اما پس از مدتی مردم از شهوات نفسانی پیروی کرده، دست از تبحر و
عبادت برداشتند تا اینکه خداوند به فضل و عنایت خود، پیامبر را بر انگیخت. آن حضرت مردم را به حق و نیکیها دعوت کرد و به جای رهبانیت و انزوا از
جهاد در راه خدا و حج صحبت فرمود و بدین وسیله آنها را جایگزین اعمال مشقت بار فردی کرد. خود آن حضرت میفرمود: «ابدلنا بالرهبانیة الجهاد و التکبیر علی کل شرف- یعنی الحج- و ابدلنا بالسیاحة الصوم»؛
«جهاد و تکبیر گفتن بر هر بلندی (حج) بدل رهبانیت و روزه بدل سیاحت است» و حتی آن حضرت، حج را جهاد خوبی معرفی کرده است: «نعم الجهاد الحج».
از نظر
فیض کاشانی نیز حق تعالی بر این امت اکرام فرمود و حج خانه خدا را به عوض رهبانیت و انزوا برای آنان قرار داد و خانه کهن سال خود را به شرافت برگزید و آن را خانه خود نامید و مقصد بندگان ساخت و اطراف آن را حرم خانه خود قرار داد …
حج با اعمال و مناسک گوناگون و تاثیرات شگرف خود، یک پیوند و ارتباط درونی بین
دنیا و
آخرت است و انسان را آماده پذیرش و فهم رستاخیز و حشر و نشر در
قیامت میکند. حج گزاری که با وداع از خانواده و گذر از شهرها و کشورها و بیابانها، شروع به این سفر معنوی میکند؛ گویا درحال رفتن به جهان آخرت است. با پوشیدن لباس سپید احرام و پیوستن به جمع سپیدپوشان یکتاپرست و انجام اعمال و مناسک گوناگون، گویا در صحنه محشر حاضر شده و در حال گذر از مواقف حساب و کتاب و نزدیکی به ساحت ربوبی است. با یادآوری این انگاره، حجگزار ارتباط و آشنایی مفید، با روز قیامت و نحوه رستاخیز انسانها پیدا میکند.
امام صادق(علیهالسّلام) درپایان سفارشهای عرفانی خود به حج گزاران میفرماید: «و لا شرع نبیه فی حلال و حرام و مناسک علی ترتیب ما شرعه الا الاستعداد و الاشارة الی الموت والقبر و البعث و القیامة و فصل بیان السبق من الدخول الجنة اهلها ودخول النار اهلها بمشاهدة مناسک الحج من اولها الی آخرها لاولی الالباب و اولی النهی»؛ در هر عملی را که خدای بزرگ واجب گرداند و هر سنتی که
پیامبر وضع فرموده- چه حلال و چه حرام و چه مناسک- به منظور آمادگی برای مرگ، عالم برزخ و قیامت است؛ بدین ترتیب و با وضع این مراسم، عرصه قیامت را پیش از به
بهشت رفتن بهشتیان و به
آتش در آمدن دوزخیان، فراهم آورد». از نظر صاحب کتاب ادب الدنیا والدین در واجب ساختن حج، یادآوری از روز رستاخیز است؛ چون در آن از مال و خاندان مطرح است و افراد عزیز و ذلیل، در برابر ذات حق به
خضوع میایستند و فرمانبردار و گنه کار، در ترسیدن از خدا و میل و رغبت بدو مجتمع و یکسانند و باز ایستادن گنهکاران از ارتکاب
گناه و پشیمانی اهل گناه، برکارهای گذشته خود، از آثار وجوب حج است.
از دیدگاه غزالی نیز از اسرار حج این است که این سفر، مانند سفر
آخرت و مشابه آن است و حجگزار باید در تک تک اعمال خود- به خصوص در آغاز سفر و وقت جدایی و سوار شدن بر وسیله و پوشیدن لباس احرام و … -
مرگ،
معاد و رستاخیز را به یاد آورد.
قطع علایق وانقطاع الی الله و فانی شدن در او، یکی از بایستههای سیرو سلوک و مهمترین مرحله در
عرفان است. حج، عرصه این انقطاع ورهایی از وابستگیها و دلبستگیها وجدایی از این عادتها و تعلقات دنیوی است. بنابر سفارش امام صادق(علیهالسّلام) قلب حجگزار باید از هر حجاب ومانعی که او را از عبادت واقعی باز میدارد، پاک باشد: «اذا اردت الحج فجرد قلبک لله عزوجل من قبل عزمک، من کل شاغل و حجاب کل حاجب».
در کلام برخی از بزرگان نیز گشودن
قید و بندهای غیر خدایی (انقطاع از غیر خدا) و دل نهادن در پیمان الهی، یکی از بایستههای عمل احرام دانسته شده است: «فحین عقدت الحج نویت انک قد حللت کل عقد بغیر الله».
حضرت ابراهیم و
اسماعیل و هاجر، نماد این وارستگی و قطع تعلقات مادی و دنیوی برای همه سالکان الی الله هستند. به سفارش مولا احمد نراقی، حج گزار با قطع علایق و ترک خلایق، به خانه
رفیع القدر میآید تا دل خود را فی الجمله به ملاقات خانه تسلی دهد و آن را وسیله وصول به غایت آمال (لقای جمال جمیل ایزد متعال) سازد.
از نظر مرحوم
ملکی تبریزی رحمةاللهعلیه نیز حج گزار با قطع علاقه و شهوات و تمام مرادات، موانع رسیدن به مقصد را از بین میبرد و تنها
اراده وصول و رسیدن به خدا را در سر دارد.
از بزرگی نقل شده است: شخصی که محرم میشود، باید بداند که اینجا آمده است تا غیر خدا را بر خود
حرام کند واز لحظهای که
تلبیه گفت، دعوت خدا را پذیرفت و غیر خدا را بر خود حرام کرد. آنچه علاقه غیر خدایی است، بر او حرام است و تا آخرین لحظات عمر نباید به غیر خدا توجه کند.
سعادت و رستگاری
انسان در رسیدن به کمال و تعالی است و تکامل او در تقرب ونزدیکی به خدا و تحقق
فلسفه خلقت (عبودت و عبادت حق) است. قرب انسان به خدا، به این است که او مورد عنایت خاص الهی قرار گیرد و درخواستهایش به اجابت برسد و بنده واقعی آفریدگارش باشد. این سیر صعودی انسان به سوی خدا و طی مراحل بالای عرفانی، در سایه سار
حج و زیارت خانه حق، سریع تر و بهتر تحقق یافته و انسان به کمال نهایی خود نزدیکتر میشود. این سعادت و رستگاری بزرگی است که نصیب بندگان خاص و میهمانان درگاه الهی میگردد.
امام رضا(علیهالسّلام) میفرماید: «علة الحج الوفادة الی الله و طلب الزیادة …»؛ «علت حج، وارد شدن بر خدا و طلب کردن زیادت (کمال) است».
شخصی از
امام باقر(علیهالسّلام) پرسید: چرا به حج، «حج» گفته میشود؛ فرمود: «حج فلانای افلح فلان»؛
«فلانی حج کرد، یعنی رستگار شد». امام صادق(علیهالسّلام) فرموده است: «… فهو شعبة من رضوانه
وطریق یودی الی غفرانه منصوب علی استواء الکمال و مجتمع العظمة والجلال»؛ «(حج) شعبهای از رضای الهی و راهی به سوی آمرزش خدایی است که بر راستای کمال و کانون عظمت وجلال استوار شده است».
حکیم متاله
رفیعی قزوینی، قربانی را ذبح نفس، میداند و شخص از ذبح نفس، به مقام کمال انسانیت میرسد و اهلیت قرب پیدا میکند.
از دیدگاه عارف کامل میرزا جواد ملکی تبریزی، انسان با تدبر و تامل درمناسک حج، به عظمت لطف خدای تعالی؛ بلکه به محبت او برای عنایتی که به مؤمنان دارد، پی خواهد برد و منتهای عنایت برای کشانیدن بندگان به درگاه خویش و دعوت آنان به قرب و جوار
خدا را خواهد فهمید …(تمامی مناسک و اعمال حج) پلههایی برای ترقی و بالا رفتن از عالم ملک به عوالم ملکوت، جبروت و لاهوت است …
معاونت امور روحانیون، پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ج۱، ص۶۰، برگرفته از مقاله «اسرار عرفانی حج».