إِسْتَوی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسْتَوی: (ثُمَّ اسْتَوَی)«اسْتَوی» از مادّه
«استواء» گرفته شده که در لغت به معنای تسلط، احاطه کامل و قدرت بر
خلقت و
تدبیر و کمال خلقت و اعتدال آن است؛ و در اصل به معنای
«اعتدال یا مساوات» دو چیز با یکدیگر است؛
ولی به طوری که بعضی از ارباب لغت و مفسران گفتهاند، این ماده هنگامی که با
«عَلی» متعدی شود، به معنای
«استیلاء و سلطه بر چیزی» است؛ مانند:
(الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی) «
خداوند بر
عرش استیلاء دارد»
و هنگامی که با
«اِلی» متعدی شود، به معنای
«قصد» میآید؛ مانند آیه مورد بحث که میفرماید:
(ثُمَّ اسْتَوی اِلَی السَّمَاءِ) «سپس اراده
آفرینش آسمان کرد».
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
إسْتَوی:
(هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ) (او كسى است كه همه آنچه را در
زمین وجود دارد، براى شما آفريد؛ سپس به
آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتّب نمود؛ و او به هر چيزى دانا است).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: خداوند فرمود:
(ثُمَّ اسْتَوی اِلَی السَّماءِ)، «سپس به آسمان بپرداخت» با در نظر گرفتن اینکه این کلام در مقام امتنان است، از آن بر میآید که «استواء خدا بر آسمان» نیز برای
انسان بوده، و اگر آن را
هفت آسمان قرار داد، نیز به خاطر این موجود دُردانه بوده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ) (و هنگامى كه موسى به رشد و كمال رسيد، حكمت و دانش به او داديم؛ و اينگونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: «بلوغ اشد» به معنای این است که: انسان آن قدر زنده بماند و عمر کند تا نیروهای بدنش به حد قوت و شدت برسد، و این غالبا در سن هجده سالگی صورت میگیرد و کلمه «استوی» از «استواء» است، که به معنای اعتدال و استقرار میباشد، پس استواء در حیات، به معنای این است که: آدمی در کار زندگیاش استقرار یابد و این در افراد، مختلف است، بیشتر بعد از «بلوغ اشد»، یعنی بعد از هجده سالگی حاصل میشود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ) (سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه بصورت دود بود؛ به آن و به زمين دستور داد: به وجود آييد، و شكل گيريد خواه از روى
اطاعت و خواه اكراه! آنها گفتند: «ما از روى طاعت آمديم»).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: کلمه استوی -به طوری که
راغب گفته
- وقتی با کلمه «علی»
متعدی شود معنای استیلاء و تسلط را میدهد، مانند آیه
(الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی) رحمان بر
عرش مسلط است و چون با کلمه «الی» متعدی گردد، معنای رسیدن به چیزی را میدهد.
پس معنای اینکه فرمود:
(ثُمَّ اسْتَوی اِلَی السَّماءِ) این است که خدا سپس متوجه آسمان شد، و به امر آن بپرداخت و منظور از توجه به آسمان خلق کردن آن است، نه اینکه بدانجا رود، چون قصد مکانی جز با انتقال قاصد از مکانی به مکانی دیگر و از جهتی به جهت دیگر تصور ندارد، و
خدای تعالی از چنین چیزی
منزه است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «إسْتَوی»، ص۴۳.