استقبال حجر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله درباره یکی از مستحبات
مسجدالحرام که روی آوردن به
حجرالاسود، است میباشد.
استقبال حجر ترکیبی است از «استقبال» از ریشه «ق ـ ب ـ ل» به معنای روی کردن، پیش رفتن
یا روی کردن با رغبت
؛ و «حجر» که در این جا مقصود
حجرالاسود است. این ترکیب به معنای روی کردن به حجرالاسود است که از
مستحبات مسجدالحرام به شمار میرود و در روایتهایی به آن سفارش شده و
پیامبر به این شیوه رفتار کرده است.
بر پایه روایتی،
رکن حجر مهمترین رکن
کعبه است که حجرالاسود در آن نهاده شده
و سرآغاز و فرجام
طواف است.
از این رو، شماری از فقیهان
شیعه به
استحباب و برتری استقبال رکن حجرالاسود به هنگام نماز گزاردن درون کعبه
فتوا دادهاند.
بر پایه روایتهایی، سبب این اهمیت، پیمان گرفتن
خدا از مردم در این مکان در
جهان ذر پیش از بنای کعبه است.
افزون بر این، حجرالاسود را دست راست خدا در زمین خواندهاند که
استلام آن همانند
بیعت با خدا است.
بر پایه روایات، اگر کسی نتواند از نزدیک آن را لمس کند، استقبال و اشاره به آن جایگزینی برای استلام آن است.
برخی با این تحلیل که هر چیز در جهان ماده نمونهای در جهان بالا دارد، استقبال حجرالاسود را مجاز دانسته و آن را در حقیقت استقبال چیزی دانستهاند که برابر با آن در آسمان جای دارد.
به هر روی، به نظر میرسد استقبال حجرالاسود، هم به دلیل اهمیت خود آن و هم به سبب اهمیت رکنی که حجرالاسود در آن قرار دارد، از مستحبات مسجدالحرام است. در
حدیثی قدسی آمده که هنگام
عروج پیامبر به
آسمان، به وی فرمان داده شد تا به حجرالاسود رو کند و
تکبیر گوید و او همین گونه رفتار کرد.
بر پایه روایتی از پیامبر حجرالاسود روز
قیامت به سود استلام گران و استقبال کنندگان خود گواهی میدهد.
این سخن پاسخی است به گفته
عمر بن خطاب که هنگام استقبال حجرالاسود، آن را فاقد هر گونه سود و زیانی دانسته بود.
فقیهان
شیعه و
اهل سنت بر پایه برخی روایتها
به استحباب استقبال حجرالاسود و اشاره به آن، پیش از طواف کعبه فتوا دادهاند. به باور برخی، سخن شماری از فقیهان پیشین امامیه نشانگر وجوب استقبال حجرالاسود پیش از
طواف است.
به نظر مشهور امامیه، این کار
واجب نیست. برخی آن را در آغاز طواف، تاسی و اقتدا به
معصوم و
مستحب شمردهاند.
برخی
نیت طواف را در حال روبه رو شدن با حجرالاسود مناسب دانستهاند.
فقیهان
شافعی در این زمینه دیدگاهی نزدیک به مشهور امامیه دارند و ترک استقبال را مایه ترک فضیلت دانستهاند؛ با این تفاوت که روی کردن با همه بدن به سوی حجرالاسود و نزدیک شدن به آن را در حال استقبال و پیش از نیت طواف، سفارش کردهاند.
برخی از اهل سنت استقبال با همه بدن را ضروری و ترک آن را مایه تردید در صحت طواف دانستهاند.
شماری از فقیهان تکرار استقبال حجرالاسود و اشاره به آن را در صورت امکان نداشتن استلام، در هر دور طواف، با برخی روایتها سازگار دانستهاند.
بسیاری از فقیهان شیعه
بر پایه روایاتی
از
اهلبیت پیامبر به استحباب استقبال و اشاره به حجرالاسود پس از
نماز طواف و پیش از رفتن به
مسعی، فتوا دادهاند. این استحباب هنگامی است که نزدیک شدن به حجر برای زائر امکان نداشته باشد یا با سختی و آزار رساندن به دیگران همراه شود.
شماری از فقیهان اهل سنت استقبال حجر را در این مرحله
سنت شمردهاند.
بر پایه فتوای فقیهان امامی، روی کردن به حجرالاسود از روی
کوه صفا پیش از نیت سعی
همراه گفتن ذکرهایی ویژه، مستحب است.
آنان در حکمت و دلیل این استحباب و سنت، به روایتی از
امام صادق علیهالسّلام تمسک کردهاند که چون
آدم در
صفا ساکن شد و از آن جا نگاهش به حجرالاسود افتاد، خدا را با عظمت یاد کرد و زبان به
تهلیل و
تکبیر او گشود.
در
منابع شیعه و اهل سنت
دعاها و ذکرهایی برای هنگام استلام یا روبه رو شدن با حجرالاسود، به عنوان آداب مواجهه با آن، آمده است. در حدیثی از امام صادق علیهالسّلام به زائر سفارش شده است که هنگام نزدیک شدن به حجرالاسود با بالا بردن دستان خود، حمد و ثنای الهی را به جای آورد و بر پیامبر درود فرستاده، پذیرش کارهای خویش را از خداوند بخواهد و با اشاره به حجرالاسود، از ادای
امانت خود یاد نماید و پیمانش را با خدا تازه کند.
بر پایه روایتی، تکبیر، تهلیل،
تسبیح و
دعا نیز هنگام استقبال حجرالاسود سفارش شده است.
در شماری از روایات، ذکرهایی دیگر سفارش شدهاند.
اخبار مکه: الفاکهی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش؛ تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۴ق؛ تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛ جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛ الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛ الروضة البهیه: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.) ، به کوشش کلانتر، قم، داوری، ۱۴۱۰ق؛ ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق؛ سبل السلام: الکحلانی (م. ۱۱۸۲ق.) ، مصر، مصطفی البابی، ۱۳۷۹ق؛ السرائر: ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛ سنن الترمذی: الترمذی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛ علل الشرایع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق؛ الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ کتاب الحج: محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق.) ، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق؛ کفایة الاحکام (کفایة الفقه): محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق.) ، اصفهان، مدرسه صدر مهدوی؛ لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛ لغت نامه: دهخدا (م. ۱۳۳۴ش.) و دیگران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش؛ المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛ المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر؛ مرآة العقول: المجلسی (م. ۱۱۱۱ق.) ، به کوشش رسولی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش؛ مسند احمد: احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر؛ المصنف: ابن ابی شیبه (م. ۲۳۵ق.) ، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛ المصنف: عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق.) ، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛ معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. ۳۹۵ق.) ، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛ الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م.
۶۸۲ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ المقنع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، قم، مؤسسة الامام الهادی۷، ۱۴۱۵ق؛ المقنعه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛ من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛ وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، قم، آل البیت: ، ۱۴۱۲ق.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«استقبال حجر».