استقامت بر ایمان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استقامت
انسان به این معنی است که همواره ملازم طریقه مستقیم باشد و دچار انحراف نگردد و بر سخنی که گفته استوار باقی بماند.
استقامت بر
ایمان به
خدا، از اسباب راهیابی به
بهشت :
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقـموا تتنزل علیهم الملـئکة الاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون.» «در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرشتگان بر آنان فرود میآیند (و میگویند) هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید.»
روش
قرآن برای تبیین مطالب این است که امور متضاد را در برابر هم قرار میدهد تا با مقایسه با یکدیگر وضع آنها به خوبی روشن گردد و از آنجا که در آیات گذشته سخن از منکران لجوجی در میان بود که بر
کفر پافشاری داشتند و
خداوند آنها را به عذابها و کیفرهای مختلف تهدید میکند، در آیات مورد بحث سخن از مؤمنانی است که در ایمانشان راسخ و پا بر جا هستند و خداوند به هفت پاداش و موهبت که برای آنها قرار داده اشاره میکند که غالبا نقطه مقابل کیفرهای گذشته است.
نخست میگوید: " کسانی که میگویند پروردگار ما الله است، سپس بر سر گفته خود میایستند و کمترین انحرافی پیدا نمیکنند و آنچه لازمه آن است در عمل و گفتار نشان میدهند فرشتگان الهی بر آنها نازل میشوند که نترسید و غمگین مباشید" (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا).
چه تعبیر جامع و جالبی که در حقیقت همه نیکیها و صفات برجسته را در بر دارد، نخست دل به خدا بستن و ایمان محکم به او پیدا کردن، سپس تمام زندگی را به رنگ ایمان در آوردن و در محور آن قرار دادن.
بسیارند کسانی که دم از عشق الله میزنند، ولی در عمل استقامت ندارند، افرادی سست و ناتوانند که وقتی در برابر طوفان شهوات قرار میگیرند با ایمان وداع کرده و در عمل
مشرک میشوند و هنگامی که منافعشان به خطر میافتد همان ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست میدهند.
میگوید: و استقامت انسان به این معنی است که همواره ملازم طریقه مستقیم باشد. مراد از جمله ثم استقاموا این است که ملازم وسط راه باشند و دچار انحراف نگردند و بر سخنی که گفته استوار باقی بمانند. مثلا در آیه فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم
معنایش این است که مادام
کفار با شما معتدل بودند، شما هم برای آنان اعتدال داشته باشید و از وسط راه منحرف نگردید. و در آیه: و استقم کما امرت و لا تتبع اهواهم
معنایش این است که : آن طور که ماءمور شدهای عمل کن، یعنی راه میانه را پیش بگیر و هواهای ایشان را پیروی مکن.
این آیه شریفه از آیندهای که در انتظار
مؤمنین است و
ملائکه با آن به استقبال ایشان میآیند، خبر میدهد. و آن تقویت دلها و دلگرمی آنان و بشارت به کرامت است.
پس ملائکه ایشان را از
ترس و اندوه ایمنی میدهند و ترس همیشه از مکروهی است که احتمال پیش آمدن دارد و در مورد مؤمنین یا عذابی است که از آن میترسند و یا محرومیت از بهشت است که باز از آن بیم دارند. و حزن و اندوه هم، همواره از مکروهی است که واقع شده و شری که پدید آمده، مانند گناهانی که از مؤمنین سر زده و از آثارش غمنده میشوند و یا خیراتی که باز به خاطر سهل انگاری از آنها فوت شده و از فوت آن اندوهگین میگردند و ملائکه ایشان را دلداری میدهند به اینکه ایشان از چنان خوف و چنین اندوهی در امانند، چون گناهانشان آمرزیده شده و
عذاب از ایشان برداشته شده است. این آیه شریفه از آیندهای که در انتظار مؤمنین است و ملائکه با آن به استقبال ایشان میآیند، خبر میدهد و آن تقویت دلها و دلگرمی آنان و بشارت به کرامت است.
پس ملائکه ایشان را از ترس و اندوه ایمنی میدهند و ترس همیشه از مکروهی است که احتمال پیش آمدن دارد و در مورد مؤمنین یا عذابی است که از آن میترسند و یا محرومیت از بهشت است که باز از آن بیم دارند و حزن و اندوه هم، همواره از مکروهی است که واقع شده و شری که پدید آمده، مانند گناهانی که از مؤمنین سر زده و از آثارش غمنده میشوند و یا خیراتی که باز به خاطر سهل انگاری از آنها فوت شده و از فوت آن اندوهگین میگردند و ملائکه ایشان را دلداری میدهند به اینکه ایشان از چنان خوف و چنین اندوهی در امانند، چون گناهانشان آمرزیده شده و عذاب از ایشان برداشته شده است.
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقـموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون اولـئک اصحـب الجنة خــلدین فیها جزاء بما کانوا یعملون.» «محققا کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد ایشان اهل بهشتند که به پاداش آنچه انجام میدادند جاودانه در آن میمانند.»
" کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس استقامت به خرج دادند، نه ترسی برای آنهاست و نه غمی دارند" (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون).
در واقع تمام مراتب ایمان و همه اعمال صالح در این دو جمله جمع است چرا که"
توحید " اساس همه اعتقادات صحیح است و تمام
اصول عقائد به ریشه توحید بازمی گردد و" استقامت" و
صبر و شکیبایی نیز ریشه همه اعمال صالح است، زیرا میدانیم تمام اعمال نیک را میتوان در سه عنوان"
صبر بر اطاعت "، "
صبر بر معصیت " و"
صبر بر مصیبت " خلاصه کرد.
بنا بر این"
محسنین " کسانی هستند که از نظر اعتقادی در خط توحید و از نظر عمل در خط استقامت و صبرند.
بدیهی است اینگونه افراد نه ترسی از حوادث آینده دارند، و نه غمی از گذشته.
" ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا... "
مراد از اینکه گفتند" ربنا الله"
اقرار و
شهادت به انحصار ربوبیت در خدای سبحان و یگانگی او در آن است و مراد از استقامتشان در مقابل شهادت خود، این است که از آنچه که شهادت به حقانیتش میدهند منحرف نمیشوند و رفتاری بر خلاف آن و بر خلاف لوازم آن نمیکنند.
" فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون"
یعنی در پیش روی خود هیچ خطر محتملی ندارند و هیچ عقابی حتی احتمالی در انتظارشان نیست و به همین جهت خوف ندارند و نیز هیچ
مکروه قطعی و محققی ندارند و به همین جهت اندوهی نخواهند داشت، چون همیشه خوف جایی پیدا میشود که پای احتمال خطری در بین باشد و اندوه وقتی به دل میآید که خطری واقع شده باشد.
و حرف" فاء" در کلمه" فلا خوف"، این نکته را میفهماند که در جمله بویی از شرط هست، چون معنای جمله این است: " کسی که بگوید رب ما الله است و استقامت هم بورزد، خوفی ندارد... ".
" اولئک اصحاب الجنة خالدین فیها جزاء بما کانوا یعملون"
مراد از اصحاب جنت بودن، آن است که کسی ملازم بهشت باشد و جمله" خالدین فیها" نیز همین را تاکید میکند و معنای آیه این است: اینهایند کسانی که گفتند رب ما الله است و استقامت ورزیدند و اینان ملازم با بهشتند در حالی که در آن جاودانند و در حالی که این بهشت خالد، جزای اطاعتها و کارهایی است که در دنیا برای تقرب به خدا انجام میدادند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۴۴، برگرفته از مقاله «استقامت بر ایمان».