استقامت ابراهیم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مبارزات سرسختانه
حضرت ابراهیم و خستگی ناپذیرش در مقابل جبّاران،
استقامت بی نظیرش در برابر توفان حوادث و آزمایش های سخت الهی و الگو و اسوه بودنش برای همه موحّدان از صفاتی است که در
قرآن به آن اشاره شده است.
حضرت ابراهیم علیهالسّلام ، دارای ثبات قدمی راسخ در حرکت توحیدی خویش در راه اعتلای
خداشناسی داشتند. قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم... اذقالوا لقومهم انا برءاؤ منکم و مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضا ابدا حتی(قطعا براى شما در (پيروى از) ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست آنگاه كه به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى
خدا مىپرستيد بيزاريم به شما
کفر مى ورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا
ایمان آوريد جز (در) سخن ابراهيم (كه) به (نا)
پدر (ى) خود (گفت) حتما براى تو
آمرزش خواهم خواست با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم اى پروردگار ما بر تو
اعتماد كرديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجام به سوى توست.)
حضرت ابراهیم علیهالسّلام ، پایدار در مبارزه با بت پرستی بودند و عزمی بلند برای ریشه کن کردن
بت پرستی داشتند. اذ قال لابیه یـابت لم تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیـا (چون به پدرش گفت: پدر جان چرا چيزى را كه نمى شنود و نمى بيند و از تو چيزى را دور نمى كند مى پرستى.)
یـابت انی قد جاءنی من العلم ما لم یاتک فاتبعنی اهدک صرطا سویا (اى پدر به راستى مرا از دانش (
وحی حقايقى به دست) آمده كه تو را نيامده است پس از من پيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت نمايم.)
یـابت لاتعبد الشیطـن ان الشیطـن کان للرحمـن عصیا (پدر جان شيطان را مپرست كه
شیطان (خداى) رحمان را عصيانگر است.)
جناب
علامه طباطبایی در ذیل این آیه نکاتی را اشاره فرمودند: پس از آنچه گذشت این چند نکته به دست آمد:
اول اینکه : مراد از عبادت ، در جمله (لا تعبد الشیطان)، عبادت
اطاعت است ، و کلمه (شیطان) که به معناى شریر است نیز دخالت در این حکم دارد.
دوم اینکه : وجه تبدیل اسم (اللّه) به وصف (رحمان)، در دو جاى
آیه این است که چون وصف
رحمت نیز در هر دو حکم دخالت دارد، زیرا اینکه خدا مصدر همه رحمتها و نعمتها است باید باعث آن شود که دیگر کسى اصرار بر نافرمانى او نکند و آن را قبیح بداند پس صحیح است که از نافرمانى او
نهی شود، و نیز مصدریت او براى هر رحمت باعث مى شود که آدمى از
عذاب او که ملازم با
امساک او از رحمت خویش است بترسد، و از این که مشمول نقمت و شقوت گردد بیمناک باشد.
سوم اینکه : مراد از عذاب ، خذلان و یا چیزى به معناى خذلان ، مانند امساک از رحمت و به خود واگذارى است ، و اینکه بعضى گفته اند: مراد از آن ، عذاب اخروى است ، گفتارى است که سیاق با آن مساعدت ندارد.
یـابت انی اخاف ان یمسک عذاب من الرحمـن فتکون للشیطـن ولیا (پدر جان من مىترسم از جانب (خداى) رحمان عذابى به تو رسد و تو يار شيطان باشى.)
قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم لئن لم تنته لارجمنک واهجرنی ملیا (گفت: اى ابراهيم آيا تو از خدايان من متنفرى اگر باز نايستى تو را
سنگسار خواهم كرد و (برو) براى مدتى طولانى از من دور شو. )
قال سلـم علیک ساستغفر لک ربی انه کان بی حفیا ( (ابراهیم) گفت: درود بر تو باد به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى خواهم زيرا او همواره نسبت به من پر مهر بوده است.)
و اعتزلکم و ما تدعون من دون الله و ادعوا ربی عسی الا اکون بدعاء ربی شقیا (و از شما و (از) آنچه غير از خدا مى خوانيد كناره مىگيرم و پروردگارم را مى خوانم اميدوارم كه در خواندن پروردگارم نااميد نباشم.)
اذ قال لابیه و قومه ما هـذه التماثیل التی انتم لها عـکفون (آنگاه كه به پدر خود و
قومش گفت: اين
مجسمه هايى كه شما ملازم آنها شده ايد چيستند.)
قالوا وجدنا ءاباءنا لها عـبدین (گفتند: پدران خود را پرستندگان آنها يافتيم.)
قال لقد کنتم انتم و ءاباؤکم فی ضلـل مبین (گفت: قطعا شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوديد.)
قالوا اجئتنا بالحقام انت من اللـعبین (گفتند: آيا
حق را براى ما آورده اى يا تو از شوخى كنندگانى.)
قال بل ربکم رب السمـوت و الارض الذی فطرهن و انا علی ذلکم من الشـهدین (گفت: (نه) بلكه پروردگارتان پروردگار
آسمانها و
زمین است همان كسى كه آنها را پديد آورده است و من بر اين (واقعيت) از گواهانم.)
و تالله لاکیدن اصنـمکم بعد ان تولوا مدبرین (و
سوگند به خدا كه پس از آنكه پشت كرديد و رفتيد قطعا در كار
بتانتان تدبيرى خواهم كرد.)
قال افتعبدون من دون الله ما لاینفعکم شیـا و لایضرکم (گفت: آيا جز خدا چيزى را مى پرستيد كه هيچ
سود و زيانى به شما نمى رساند.)
اف لکم و لما تعبدون من دون الله افلاتعقلون (اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مى پرستيد مگر نمى انديشيد.)
قالوا حرقوه وانصروا ءالهتکم ان کنتم فـعلین (گفتند اگر كارى مى كنيد او را بسوزانيد و خدايانتان را يارى دهيد.)
در
مجمع البیان در معنای (قالوا حرقوه) آمده است: وقتی که از او این قول را شنیدند، برخی به دیگران گفتند: با
آتش بسوزانیدش.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۹۴، برگرفته از مقاله «استقامت ابراهیم».