• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حبّ (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




حُبّ ( به ضم جیم و تشدید باء) از واژگان قرآن کریم به معنای دوست داشتن است.



حبّ به معنی دوست داشتن‌ است.


در چندین آیات قرآن این واژه استعمال شده که اکنون به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

۲.۱ - بیشترین استعمال

(یُحِبُّونَهُمْ‌ کَحُبِ‌ اللَّهِ‌) «آنها را دوست می‌دارند چون دوست داشتن خدا.»
در قرآن مجید فعل ثلاثی این کلمه مطلقا به کار نرفته است و همه از باب افعال (احبّ یحبّ) و از باب استفعال و تفعیل (استحبّ - حبّب) استعمال شده است ولی مصدر ثلاثی آن چنانکه نقل شد بارها آمده است. در اقرب الموارد گوید: استعمال شایع آن از باب افعال است.
[۹] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
قرآن کریم استعمال شایع را اختیار کرده است مثل‌: (اِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ‌ اَحْبَبْتَ‌ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ) (تو نمى‌توانى هر كس را كه دوست دارى هدايت كنى؛ ولى خداوند هركس را بخواهد و شايسته باشد هدايت مى‌كند.) (اِنَّ اللَّهَ‌ یُحِبُ‌ الْمُحْسِنِینَ‌) (که خداوند، نيكوكاران را دوست مى‌دارد.)

۲.۲ - باب استفعال

در اقرب‌ استحباب‌ را به معنی دوست داشتن گفته و معنای طلب در آن نیست «استحبّه: احبّه» ولی به عقیده طبرسی و راغب، طلب در آن ملحوظ است «استحبّ الشّی‌ء» یعنی: خواست آن را دوست بدارد.
(لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ اِخْوانَکُمْ اَوْلِیاءَ اِنِ‌ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْاِیمانِ‌) (اگر پدران و برادران شما، كفر را بر ايمان ترجيح دهند، آنها را ولىّ و يار و ياور و تكيه‌گاه خود قرار ندهيد.) به نظر راغب در اثر تعدّی به «علی» معنای اختیار به‌ «اسْتَحَبُّوا» اشراب شده است یعنی: «پدران و برادران خود را اگر کفر را بر ایمان اختیار کردند بر خود ولیّ مگیرید.»
مخفی نماند فعل استفعال از این ماده فقط در چهار محل از قرآن آمده یکی آیه گذشته و بقیّه به قرار ذیل‌اند (اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی‌ الْآخِرَةِ) (اين به خاطر آن است كه زندگى پست دنيا را بر آخرت ترجيح دادند.) (فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی‌ عَلَی الْهُدی‌) (ولى آنها نابينايى و گمراهى را بر هدايت ترجيح دادند.) (یَسْتَحِبُّونَ‌ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ) (همان كسانى كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى‌دهند.) فکر می‌کنم استعمال استفعال در این محلّ‌ها برای آن است که دوست داشتن کفر در مقابل ایمان و دنیا در مقابل آخرت و ضلالت در مقابل هدایت یک چیز عادی و فطری نیست بلکه انسان آن را بر خلاف فطرت خود می‌طلبد و بر خود تحمیل می‌کند.

۲.۳ - معنای اختیار

(اِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِناتُ الْجِیادُ. فَقالَ اِنِّی‌ اَحْبَبْتُ‌ حُبَ‌ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ‌) (به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند. گفت: «من اين اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم و مى‌خواهم از آنها در جهاد استفاده كنم.» او به آنها نگاه مى‌كرد تا از ديدگانش پنهان شدند.)
این دو آیه در حال حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) است گفته‌اند فاعل‌ «تَوارَتْ» شمس است یعنی آفتاب به پرده شده و غروب کرد. گفته‌اند مراد از «الخیر» مال کثیر است و گفته‌اند مراد اسبان است که در آیه ما قبل ذکر شده است طبرسی گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) زیاد شدن اسبان را زیاد شدن خیر نامیده و فرموده‌: «الْخَیْرُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِی الْخَیْلِ اِلَی یَوْمِ الْقِیمَةِ» «خیر تا روز قیامت به پیشانی‌های اسبان بسته است.» در معنی این آیه زیاد گفتگو شده و گفته‌اند: تماشای اسبان او را از نماز باز داشت. روایت شده که صلاة عصر از او فوت شد و به قول طبرسی در روایات امامیّه است که اوّل وقت از او فوت شد. جبائی گفته نماز واجبی فوت نشد بلکه نافله‌ای بود که در آخر وقت بجا می‌آورد.
نگارنده: احتمال قوی می‌دهم که‌ «اَحْبَبْتُ» به معنی اختیار است و حبّ شی‌ء از اختیار آن جدا نیست و «حُبَ‌ الْخَیْرِ» مفعول به‌ «اَحْبَبْتُ‌» است و «عن» در «عَنْ ذِکْرِ رَبِّی» به معنی تعلیل است. ارباب لغت تعلیل را یکی از معانی نه‌گانه «عن» شمرده‌اند. قاموس و اقرب الموارد تصریح کرده‌اند که «عن» در آیه‌: (وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ اِبْراهِیمَ لِاَبِیهِ اِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها اِیَّاهُ‌) (و استغفار ابراهيم براى پدرش (سرپرستش كه در آن زمان، عمويش آزر بود، فقط به خاطر وعده‌اى بود كه به او داده بود.) برای تعلیل است. و مراد از «الْخَیْرِ» به قرینه آیه قبل و بعد اسبان است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۹۳.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۳۲.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۶۵.    
۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۴۰۵.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۶۱۱.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۵۴.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۵۱.    
۸. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۱۴.    
۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۱۰. قصص/سوره۲۸، آیه۵۶.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۲.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰.    
۱۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۵۷۴.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۳۰.    
۱۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۱۵.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۲۳.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹۰.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۳.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۱۵.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۶.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۴۹.    
۲۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۱۵.    
۲۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۷.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۹.    
۲۶. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۷.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۸.    
۲۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۵.    
۳۰. ص/سوره۳۸، آیه۳۱-۳۲.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۵.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۰۳.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۰۸.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۰.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۰۰.    
۳۶. ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۳۱۲.    
۳۷. فیض کاشانی، ملامحسن، التفسیر الصافی، ج۶، ص۲۲۸.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۳۵۸.    
۳۹. ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۳۷.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۳۵۸.    
۴۱. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۵.    
۴۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۶۵۰.    
۴۴. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۲۵۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "حب"، ج۲، ص۹۳-۹۵.    






جعبه ابزار