اساطیر کهن (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اساطیر، مفرد آن
اسطوره و از ماده سطر به معنای یک ردیف از نوشته یا یک ردیف از درختان غرس شده است
و به معنای
افسانه، سخن پریشان و سخن باطل و نوشتههای دروغین نیز به کار رفته است.
در
قرآن کریم به وجود اسطورهها در میان پیشینیان و آگاهی مشرکان عصر
بعثت از آن اشاره شده است آنجاکه میفرماید:
«ومنهم من یستمع الیک وجعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه... یقول الذین کفروا ان هـذا الا اسـطیر الاولین.
و برخى از آنان به تو گوش فرا مىدهند و(لى) ما بر دلهايشان پردهها افكندهايم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى (قرار دادهايم) و اگر هر معجزهاى را ببينند به آن ايمان نمىآورند تا آنجا كه وقتى نزد تو مىآيند و با تو جدال مىكنند كسانى كه
کفر ورزيدند مىگويند اين (كتاب) چيزى جز افسانههاى پيشينيان نيست.»
(اکنه) جمع (کن) بکسر کاف، به معناى
چادر و پردهاى است که در آن چیزى را پنهان و پوشیده مىدارند، و (وقر) به معناى سنگینى
گوش است، و (اساطیر) جمع اسطوره و بنا بر آنچه از مبرد نقل شده به معناى
دروغ و
خدعه است؛ و گویا ریشه این لغت سطر بوده که به معناى صفى از نوشته و یا از
درخت و یا از
انسان است، آنگاه در مجموعه و منظومهاى از اخبار کاذب غلبه استعمال پیدا کرده است.
ظاهر
سیاق اقتضا مىکرد که بدون ذکر کفار بفرماید:(یقولون ان هذا الا اساطیر الاولین) شاید جهت اینکه نام گوینده (کفار) را اظهار کرد و فرمود: (یقول الذین کفروا) این باشد که خواست بفهماند چه چیز آنان را بر این داشت که چنین نسبت ناروائى به قرآن دهند.
«واذا تتلی علیهم ءایـتنا قالوا قد سمعنا لو نشآء لقلنا مثل هـذا ان هـذا الآ اسـطیرالاولین.
و چون
آیات ما بر آنان خوانده شود مىگويند به خوبى شنيديم اگر مىخواستيم قطعا ما نيز همانند اين را مىگفتيم اين جز افسانههاى پيشينيان نيست.»
«واذا قیل لهم ماذا انزل ربکم قالوا اسـطیر الاولین.
و چون به آنان گفته شود پروردگارتان چه چيز نازل كرده است مىگويند افسانههاى پيشينيان است.»
«لقد وعدنا نحن وءاباؤنا هـذا من قبل ان هـذا الآ اسـطیر الاولین.
درست همين را قبلا به ما و پدرانمان
وعده دادند اين جز افسانههاى پيشينيان (چيزى) نيست.»
«وقالوا اسـطیر الاولین اکتتبها...؛
و گفتند افسانههاى پيشينيان است كه آنها را براى خود نوشته و
صبح و
شام بر او املا مىشود.»
«لقد وعدنا هـذا نحن وءاباؤنا من قبل ان هـذا الا اسـطیر الاولین.
در
حقیقت اين را به ما و پدرانمان قبلا وعده دادهاند اين جز افسانههاى پيشينيان نيست.»
«والذی قال لولدیه اف لکما اتعداننی ان اخرج... فیقول ما هـذا الا اسـطیر الاولین؛
و آن كس كه به
پدر و
مادر خود گويد اف بر شما آيا به من وعده مىدهيد كه زنده خواهم شد و حال آنكه پيش از من نسلها سپرى (و نابود) شدند و آن دو به (درگاه) خدا زارى مىكنند واى بر تو
ایمان بياور وعده (و تهديد) خدا حق است و(لى پسر) پاسخ مىدهد اينها جز افسانههاى گذشتگان نيست.»
«اذا تتلی علیه ءایـتنا قال اسـطیر الاولین؛
چون آيات ما بر او خوانده شود گويد افسانههاى پيشينيان است.»
«اذا تتلی علیه ءایـتنا قال اسـطیر الاولین.
(همان كه) چون
آیات ما بر او خوانده شود گويد (اينها) افسانههاى پيشينيان است.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۸۳، برگرفته از مقاله «اساطیر کهن».