اردشیر زاهدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اردشیر زاهدی، فرزند
فضلالله زاهدی در «مهرماه
سال ۱۳۰۷» در
تهران به دنیا آمد و در مناصب سیاسی بسیاری مشغول بود.
دوره دبیرستان خود را در سال «۱۳۲۵ش» در
بیروت به پایان رساند و برای ادامهی تحصیل راهی
آمریکا شد. پس از سه سال تحصیل، از کالج کشاورزی ایالت «یوتا» گواهینامهی کشاورزی اخذ کرد که در بازگشت به کشور به سختی و با استفاده از
نفوذ پدرش،
وزارت فرهنگ وقت این مدرک را معادل لیسانس ارزیابی کرد. اردشیر زاهدی که شیفته زندگی آمریکایی شده بود، پس از ورود به
وزارت کشاورزی در سال «۱۳۳۱ش» به همکاری با آمریکاییها پرداخت و به معاونت و نیز خزانهداری کمیسیون مشترک
ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی (اصل چهار ترومن) منصوب شد. اردشیر زاهدی در رابطه با اصل ۴ ترون در
اسفند ۱۳۳۱ به مدت یک سال برای گذراندن یک دوره آموزش به آمریکا
مسافرت کرد. اردشیر زاهدی همراه پدر خود فضلالله زاهدی به مبارزه با دولت "
دکتر مصدق" پرداخت و از رهگذر ارتباطات وسیع خود با آمریکاییها نقش مهمی در جلب حمایت "
سازمان سیا" از پدرش، برای اجرای
کودتای ۲۸ مرداد ایفا کرد. خاطرات "کرمیت روزولت" حضور فعال اردشیر زاهدی را با نام مستعار "مصطفی ویسی" در جریان عملیات کودتا در تهران نشان میدهد و آشکار میکند که ماموریت زاهدی در تهران مشارکت با سازمان سیا بوده که حضور روزولت در تهران مشخص نباشد. او همچنین در دیدار خود با "سولیوان" سفیر آمریکا از همکاری خود با "سازمان سیا" که در
مرداد ۳۲ روی داد و موجب بازگشت و استقرار مجدد "محمدرضا" شاه به
سلطنت شد، صحبت کرده است.
پس از کودتا نیز ضمن دریافت نشان درجه یک رستاخیز مشاور ویژه و در واقع همه کاره نخست
وزیر شد و در آبان ۱۳۳۲ به سمت آجودان کشوری شاه منصوب گردید.
محمدرضا پهلوی دخترش "شهناز" فرزند "فوزیه" را در سال ۱۳۲۵ به نامزدی اردشیر زاهدی درآورد. این
ازدواج تا سال ۱۳۴۳ دوام داشت و حاصل این ازدواج دختری به نام "مهناز" بود. اردشیر زاهدی در ۲۶/۵/۵۲ دکترای افتخاری از "دانشگاه کامرس" آمریکا گرفت و در ۲۵/۳/۵۴ از سوی شاه نشان درجه اول تاج دریافت کرد. همچنین او رابطه خوبی با
اسرائیل داشت و جایزه بشر دوستی از انجمن بین المللی
یهودیان گرفت.
اردشیر زاهدی پس از ازدواج با "
شهناز پهلوی" توانست به موقعیت بهتری دست پیدا کند و در سال ۱۳۳۸ به عنوان نماینده شاه و سرپرست دانشجویان خارج از کشور انتخاب شد و به
اروپا رفت و در همان سال سفیر شاه در
ایالات متحده آمریکا (واشنگتن) شد و به مدت دو
سال از (اسفند ۱۳۳۸ تا اسفند ۱۳۴۰) در این سمت باقی ماند.
اردشیر زاهدی تلاش کرد تا با دانشجویان ناراضی ایرانی در آمریکا ارتباط برقرار کند که این تلاشها منجر به مضروب شدن وی شد که در گزارش ۱۵/۴/۳۹ اسناد
ساواک آمده است: «اردشیر زاهدی در یک جلسهای که از طرف دانشجویان مقیم آمریکا تشکیل یافته بود، سخنانی گفته که جنبه توهین به دانشجویان مقیم آمریکا را داشته است، به همین مناسبت از طرف دانشجویان مضروب میشود»؛ لذا سفیر کبیر به ایران برمیگردد
و در این ماموریت موفقیتی به دست نمیآورد. در اسفند ۱۳۴۰ به
تهران فرا خواند میشود و از کار برکنار میشود. برکناری او را باید به دو علت دانست؛ یکی آن که حساسیت شدید دانشجویان ایران و واکنش آنها علیه حرکات زننده زاهدی و دوم نارضایتی دکتر "
علی امینی" نخست
وزیر وقت که از توطئههای زاهدی در واشنگتن بر علیه خودش داشت.
پس از برکناری زاهدی از پست سفیر کبیر آمریکا، او به درخواست "
عباس آرام" (
وزیر امورخارجه دولت
اسدالله علم) به سمت سفیرکبیر ایران در
لندن منصوب گردید و از (
شهریور ۱۳۴۱ تا آذر ۱۳۴۵) در این سمت باقی ماند و در سال ۱۳۴۵با حمایتهای آمریکا و پیشنهاد "
امیرعباس هویدا" (نخست
وزیر) به سمت
وزیر امورخارجه ایران منصوب گردید. زاهدی در سمت
وزارت امورخارجه خدمات قابل توجهی به آمریکاییها داشت. زاهدی در سال ۱۳۵۰ از کار برکنار شد و علت آن رنجش هویدا از وی بود. زاهدی که ظاهرا مورد توجه شاه بود و در زمینه سیاست خارجی با او
مشورت میکرد و این امر باعث کدورت بین شاه و "هویدا" (نخست
وزیر) شد. هویدا تصریح کرد که زاهدی عضو کابینه اوست و باید از طریق وی به شاه گزارش دهد و این کار سبب شد که زاهدی اعلام نماید که شاه باید بین او و هویدا یکی را انتخاب کند. هویدا پیروز شد و زاهدی گفت تا زمانی که هویدا بر سر کار است، من در تهران نخواهم ماند. یکی دیگر از نکاتی که موجبات نارضایتی زاهدی را در
وزارت خارجه فراهم آورد سفر "اشرف" به چین در سال ۱۳۵۰ بود که نوعی مداخله در امور مربوط به وی تلقی میشد، اشرف در بازگشتش از سفر خود به شاه کتبا در مورد سفرش گزارش داد و حتی یک نسخه از گزارش خود را به زاهدی نداد.
زاهدی پس از برکناری از
وزارت امور خارجه سفیر ایران در آمریکا شد و در (اسفند ۱۳۵۱) وارد واشنگتن شد. وی در این سمت نقش فعالی در زمینه
سیاست خارجی ایفا کرد. در جریان رقابتهای ریاست جمهوری آمریکا که بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواهان بود، فعالیت میکرد و حتی شاه را به این کار نیز ترغیب کرد و مبلغ زیادی صرف
تبلیغ جمهوریخواهان کرد که بر عکس جمهوریخواهان
رای نیاوردند و دموکراتها بر سرکار آمدند
به هر حال زاهدی از این دوره به بعد تا دی ماه ۱۳۵۷ نقش مهمی در روابط بین ایران و آمریکا ایفا کرد. پس از آغار ریاست جمهوری "کارتر" و شش ماه پیش از مسافرت "کارتر" و "روزالین" همسرش به
ایران در سال ۱۳۵۶ در مهمانی بزرگ باشگاه "روزنامهنگاران واشنگتن" که در شب اول ژوئیه ۱۹۷۷ به نام (شب ایران) ترتیب داده شده بود، شرکت کرد و در برابر ۴۰۰ نفر از خبرنگاران و نمایندگان دو مجلس آمریکا و دیپلماتهای کشورهای مختلف روابط ایران و آمریکا را از هر حیث (روابط ممتاز) خواند و برای کارتر آرزوی موفقیت کرد.
"سولیوان" (سفیر آمریکا در ایران) میگوید: من زاهدی را سیاستمداری جدی و وزین نیافتم، هر چند او زیرکیهای خاص خود را داشت و در جهت منافع کشور خود یا شخص شاه با مهارت زیاد دوستانی در میان شخصیتهای با
نفوذ آمریکایی برای خود به دست آورده بود.
اغلب قراردهای اقتصادی و نظامی مهم در سالهای (۱۳۴۰ تا ۱۳۵۶) بین
ایران و
آمریکا با دخالت و وساطت اردشیر زاهدی صورت میگرفت که میتوان به واقعه ورشکستگی شرکت هواپیمایی «پان آمریکن» اشاره کرد. زاهدی با ترغیب شاه به خرید سهم این شرکت مانع از ورشکستگی آن در سال ۱۳۵۴ شد. زاهدی خود در این باره طی مصاحبهای میگوید: «۱۱ سال در گذشته بیش از ۱۱ میلیارد دلار به ممالک اروپایی، آسیایی، آفریقایی تعهد کمک کردهایم و تا کنون بیش از ۵ میلیارد آن به مصرف رسیده است ما میتوانیم از دانش و
تجربه فنی «پان آمریکن» استفاده کنیم و همان طور که اعلیحضرت شاهنشاه فرمودند؛ حیف است که یک شرکت بزرگ و با تجربه و نام آور هوایی بین المللی از بین برود». از کارهای دیگر زاهدی که بیارتباط با افزایش ناگهانی قیمت
نفت در این دوره نبود، زاهدی کمکهای اقتصادی زیادی حتی به کشورهای توسعه یافته صنعتی غرب از جمله کمک اقتصادی قابل توجهی به مبلغ ۲۰۰ میلیون دلار به بانک جهانی و کمک ۵۸۰ میلیون دلاری به
صندوق بین الملل پول و کشورهای نظیر
فرانسه کرد.
در بحبوحه
انقلاب ایران اردشیر با "برژینسکی" مشاور امور امنیتی رییس جمهوری آمریکا در تماس بود و برای بقای رژیم شاه تلاش میکرد و در این زمینه با "کارتر" دیدار و گفتگو کرد. سپس برای دیدار با شاه به ایران آمد و در دیدارهای مکرری که با شاه داشت، موضع
سیاست جدید آمریکا را درباره منطقه خاورمیانه و ایران با او در میان میگذاشت. او معتقد بود که شاه باید قاطعانه یک دگرگونی بنیادی و بسیار سریع را در ایران اجرا کند.
زاهدی امیدوار بود، بتواند با اقدامات خود و سازماندهی نظامیان و افسران طرفدار شاه و برخی از بازرگانان و دستاندرکاران امور اقتصادی و دیگر صاحب منصبان کشوری دست به کارهایی بزند تا شاه بتواند بر امور مسلط و امور کشور را مجددا تحت کنترل درآورد و تا حدی هم توانسته بود، نظرات خود را به شاه القا کند؛ اما تمام این تلاشها در برابر امواج خروشان مردم بینتیجه ماند. مصاحبه زاهدی با روزنامه «کیهان لندن» حاکی از این موضع بود که
حکومت پهلوی و آمریکا تحلیل درستی از حرکات انقلاب مردم نداشتند.
زاهدی در آخرین روزهای حضور خود در ایران مشغول فراهم کردن زمینه اقامت شاه در یکی از کشورها بود که موفق شده بود. دولت "مصر" را قانع کند تا شاه در آنجا اقامت کند زاهدی چند روز پس از پایان کار رژیم از
تهران خارج شد.
در (۲۷ دی ماه) "
احمد میرفندرسکی"
وزیر امورخارجه کابینه (بختیار) با تلگرافی به اردشیر زاهدی او را از کار برکنار کرد؛ ولی او با این استدلال که
وزیر امورخارجه حق برکناری سفیر را ندارد، تلگراف "میرفندرسکی" را نادیده گرفت و ۱۲ نفر از کارکنان
سفارت را که با او به مخالفت پرداخته بودند، از سفارت بیرون کرد. در ۲۲ بهمن با پیروزی
انقلاب و پایان یافتن رژیم پهلوی و برکناری "
بختیار" اردشیر نیز سفارت ایران را در واشنگتن ترک کرد و از آن پس مدتی در آمریکا ماند و از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری کرد، سپس به ویلای پدرش در
سوییس رفت.
سایت پژوهه،برگرفته از مقاله «اردشیر زاهدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۰۷.