• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اردشیر تاجبخش

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سرتیپ اردشیر تاجبخش، فرزند عبدالحمید در سال ۱۲۹۷ه. ش در تهران متولد شد و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در سال ۱۳۱۷ به ارتش شاهنشاهی پیوست.
[۱] علوی مقدم، مهدیقلی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۲۸، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چ اول، ‌۱۳۸۳.
وی که از افراد مورد اعتماد مقامات امریکایی و سفارت آن کشور در ایران بود، توانست خیلی سریع در دربار نفوذ کرده و حتی با خوش خدمتی به اربابان خود، و به پاس خدماتش به رژیم پهلوی نشان‌های افتخار درجه‌ی۳، نشان خدمت درجه ۳، نشان سپه درجه‌ی ۳ و همچنین نشان آذرآبادگان را هم دریافت داشته است.
[۲] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۴۵۰، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اطلاعات، ۱۳۷۳.




تاجبخش از دانش آموختگان دانشگاه جنگ بود، البته وی در آن موقع سرهنگ بود که توجه همه را به خود جلب کرد، او دانشجوی نمونه و گستاخی بود که با جسارت با استاد بحث و مواجهه می‌کرد. فردوست که در آن زمان به عنوان استاد در دانشگاه جنگ مشغول به تدریس بوده است چنین می‌گوید: «با خودم می‌گفتم که خدا نکند که این فرد به ساواک یا ضداطلاعات برود او قامتی بلند و سینه‌ای فراخ داشت و اعصابی بسیار قوی که فوق‌العاده مسلط به خود بود و با مافوق خود خودمانی صحبت می‌کرد، همیشه بدهکار نبود، طلبکار هم بود... او از همان موقع علاقه‌ای شدید به کارهای ضداطلاعاتی داشت، این فرد مهره مورد علاقه‌ی آمریکایی‌ها بود و از همان موقع او را نشان کردند، او در پست ریاست ضداطلاعات غوغایی کرد و پشت همه‌ی ارتش را لرزاند، او هیچ ملاحظه‌ای نمی‌کرد و هیچ سفارشی را نمی‌پذیرفت و طبق راهنمایی آمریکایی‌ها عمل می‌کرد، در واقع از مسلط‌ترین افرادی که در این سمت دیدم سرتیپ اردشیر تاجبخش بود و تا حدودی سرلشکر قاجار که هر دو ریاست ضداطلاعات ارتش را بر عهده داشتند..
[۳] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، ج۱، ص۳۸۴، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اطلاعات، ۱۳۷۳.
»


اردشیر تاجبخش با هماهنگی با دربار و شخص شاه در شورش عشایر ایل بختیاری علیه دولت دکتر مصدق نقش عمده‌ای را ایفا نمود؛ از جمله در ارسال ادوات جنگی به ایل بختیاری جهت مسلح نمودن آنها و ایجاد هر چه بیشتر هرج و مرج در ناتوان جلوه دادن دولت در برخورد با مردم. طبق بازرسی‌هایی که از ذخایر و تجهیزات ارتش به عمل آمد مشخص شد که به دستور و راهنمایی ستاد شاهپور علیرضا و با اطلاع محمدرضا شاه تجهیزات فراوانی در اختیار ایل بختیاری گذاشته شد. از جمله ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار فشنگ از ذخایر دانشکده‌ افسری توسط سرگرد تاجبخش رئیس رکن ۳ دانشکده افسری به جنوب فرستاده شده و در مجموع از کلیه ذخایر ارتش میلیون‌ها فشنگ به جنوب ارسال شده است.
[۴] علوی مقدم، مهدیقلی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد، ص۲۲۸، تهران، مرکز بررسی اسناد وزارت اطلاعات، ۱۳۸۳.

سرتیپ اردشیر تاجبخش با حمایت‌های بیرونی به سرعت در ارتش پیشرفت نموده و توانست به عنوان رئیس، "CIC" یا کمیته ضد اطلاعاتی ضد جاسوسی ارتش معرفی و مشغول به کار گردد.
[۵] ایران در بند، ترجمه و تنظیم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ج۶، ص۱۷، تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۹.

در کتاب ایران در بند نمونه‌های از ارتباطات سرتیپ تاجبخش و دیگر مقامات ایرانی دوره پهلوی آورده شده است که نشان دهنده وابستگی و خدمت وی به اجانب و دشمنان ملت ایران می‌باشد.
[۶] ایران در بند، ترجمه و تنظیم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تهران، ج۶، ص۱۷، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۹.
[۷] ایران در بند، ترجمه و تنظیم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ج۶، ص۲۷، تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۹.
[۸] ایران در بند، ترجمه و تنظیم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ج۶، ص۲۹، تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۹.



در یکی از اسناد ساواک از اردشیر تاجبخش که در آن دوران هنوز به مدارج بالا نرسیده بود، با عنوان فرد شاه‌دوست و کسی که با اغلب اشخاص و رجال معاشرت خانوادگی دارد یاد شده است. و در ادامه همان سند درباره محاکمه سران سازمان نهضت آزادی ایران از قول تاجبخش چنین می‌نویسد: «دادگاه مخصوص دادرسی ارتش پس از محاکمات سری، ‌ ابتدا مهندس بازرگان و چند نفر دیگر را محکوم به اعدام کرده و یا در نظر داشته به اعدام محکوم کند و لیکن با وساطت چندین نفر از رجال و درخواست آنها از شخص شاه، خواهان تخفیف و عفو مهندس بازرگان و چند نفر دیگر را کرده و ادعا می‌کنند، مهندس بازرگان جنون دارد و اظهاراتش از روی مقصود و هدفی نمی‌باشد». وی ادامه می‌دهد: «روساء مجلسین ابتدا در زندان با مهندس بازرگان ملاقات و او را نصیحت می‌کنند که روش خود را نسبت به مقام سلطنت تغییر دهد و لیکن نامبرده پاسخ می‌دهد اعتقاد سیاسی من مخالف رژیم سلطنت است و حاضرم به جرم مخالفت با شاه اعدام شوم و از طرفی فرزندان مهندس بازرگان که در دبیرستان ایرانشهر تحصیل می‌کنند نزد همکلاسیهای خود مطالبی علیه رژیم اظهار می‌دارند و مقامات انتظامی‌از موضوع مطلع گردیده و دستور اخراج آنها را از دبیرستان صادر می‌کنند».
[۹] رجال عصرپهلوی به روایت اسناد ساواک عبدالله ریاضی، ص۳۴-۳۵، سند شماره ۷۵۲/۳۲۲، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، چ اول، ۱۳۸۴.



فساد، رشوه‌خواری و باج گیری در رژیم پهلوی به درجه‌ای رسیده بود که اگر کسی از خیانت دیگری با خبر می‌شد، تنها به دنبال بهره‌برداری شخصی و صنفی از این مورد بر ‌می‌آمد. حسین فردوست در کتاب خود در مورد سپهبد عزیزالله کمال به جاسوسی برای روسیه و برداشت غیر مجاز از هزینه‌های رکن دوم ارتش خبر ‌می‌دهد که توسط سرتیپ اردشیر تاجبخش کشف شده و در حضور فردوست از سپهبد کمال (رئیس تاجبخش) بازجویی البته به صورت غیر رسمی‌به اجرا در می‌آید و طبق گفته فردوست هدف تاجبخش از این نمایش فقط گرفتن منابع مالی بیشتر از برای قسمت تابعه خودش از سپهبد کمال بوده است.
[۱۰] فردوست، حسین، ازظهورتا سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۳۸۴-۳۸۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳.



سرتیپ تاجبخش در سال ۱۳۴۵ بنابر تقاضای خودش بازنشسته شد. بعد از آن وی به صورت خیلی مشکوکی از کشور خارج گردید. خروج وی به قدری ناگهانی و پنهانی صورت گرفت که حتی از دید مامورین ساواک و امنیتی کشور نیز پنهان ماند. فردوست ماجرا را چنین شرح می‌دهد: «روزی تاجبخش به من تلفن کرد و گفت: «به شدت مریض شده‌ام و نمی‌توانم خدمت کنم و تقاضای بازنشستگی کرده‌ام.» او خواست که یکی از افسران دفتر را به دیدارش بفرستم. بلافاصله فرستادم. نامه کوتاه محبت‌آمیزی به انضمام ۳ قطعه عکس که در تختخواب برداشته بود، برایم فرستاد. مدتی بعد افسر دفتر را مجددا برای احوالپرسی فرستادم که نبود، از ساواک پرس و جو کردم. روز خروجش از ایران پیدا نشد؛ ولی مدیر کل هشتم گفت که به خارج رفته، به کجا؟ او نمی‌دانست. دیگر من هیچ ‌وقت تاجبخش را ندیدم و از وضعش مطلع نشدم، ولی دریافتم که تمارض او طرح آمریکایی‌ها بوده و او را به علت توانایی فوق‌العاده‌اش برای استفاده‌ی خودشان به آمریکا برده‌اند».
[۱۱] فردوست، حسین، ازظهورتا سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۳۸۷، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳



۱. علوی مقدم، مهدیقلی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۲۸، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چ اول، ‌۱۳۸۳.
۲. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۴۵۰، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اطلاعات، ۱۳۷۳.
۳. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، ج۱، ص۳۸۴، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اطلاعات، ۱۳۷۳.
۴. علوی مقدم، مهدیقلی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد، ص۲۲۸، تهران، مرکز بررسی اسناد وزارت اطلاعات، ۱۳۸۳.
۵. ایران در بند، ترجمه و تنظیم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ج۶، ص۱۷، تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۹.
۶. ایران در بند، ترجمه و تنظیم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تهران، ج۶، ص۱۷، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۹.
۷. ایران در بند، ترجمه و تنظیم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ج۶، ص۲۷، تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۹.
۸. ایران در بند، ترجمه و تنظیم، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ج۶، ص۲۹، تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۹.
۹. رجال عصرپهلوی به روایت اسناد ساواک عبدالله ریاضی، ص۳۴-۳۵، سند شماره ۷۵۲/۳۲۲، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، چ اول، ۱۳۸۴.
۱۰. فردوست، حسین، ازظهورتا سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۳۸۴-۳۸۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳.
۱۱. فردوست، حسین، ازظهورتا سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۳۸۷، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اردشیر تاجبخش» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۲    






جعبه ابزار