ارث پسر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از نظر
اسلام پسر دو برابر
دختر ، و
برادر دو برابر
خواهر ، و
شوهر دو برابر زن
ارث می برد.
سهم
ارث پسران، دو برابر سهم
ارث دختران است.
یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین...
پسران از
والدین خود
ارث میبرند.
للرجال نصیب مما ترک الولدان والاقربون... مما قل منه اوکثر نصیبا مفروضا.
دو برابر بودن
ارث پسر نسبت به دختر از وصایای
خداوند است.
یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین...
تساوی سهم
ارث پسران متعدد است.
یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین.... (لازمه این که سهم هر
پسر ، دو برابر یک
دختر باشد، این است که پسران به طور مساوی سهم ببرند. و چون
آیه در مقام بیان
سهم ارث است، چنان چه تفاوتی در سهم آنان بود به آن اشاره میکرد)
همسر پدر (
نامادری)، جزء
ارثيّه پسر، در جاهليّت:
يأيّها الّذين ءامنوا لايحلّ لكم أن ترثوا النّسآء كرها ولاتعضلوهنّ لتذهبوا ببعض مآ ءاتيتموهنّ إلّاأن يأتين بفحشة مّبيّنة وعاشروهنّ بالمعروف فإن كرهتموهنّ فعسى أن تكرهوا شيا ويجعل اللّه فيه خيرا كثيرا.
برداشت بر اين اساس است كه مقصود از «ترثوا النّساء» به
ارث بردن خود زنان باشد كه در جاهليّت، مرسوم بوده كه هرگاه كسى از
دنیا مىرفت و
همسر و فرزندانى از خود به يادگار مىگذاشت پسر وى در صورتى كه آن
همسر نامادرى او بود و يا
ولیّ میّت او را همانند ديگر اموالش به
ارث مىبردند.
حرمت به
ارث بردن
همسر پدر (نامادرى) از سوى پسران:
يأيّها الّذين ءامنوا لايحلّ لكم أن ترثوا النّسآء كرها ولاتعضلوهنّ لتذهبوا ببعض مآ ءاتيتموهنّ إلّاأن يأتين بفحشة مّبيّنة وعاشروهنّ بالمعروف فإن كرهتموهنّ فعسى أن تكرهوا شيا ويجعل اللّه فيه خيرا كثيرا.
موجبات
ارث، نسب است و سبب، که نسب، سه مرتبه دارد: اول: پدر و مادر و فرزندان؛ اگرچه پایین بروند. و دوم: اجداد و جدهها؛ اگرچه بالا بروند و برادرها و خواهرها و اولاد آنها؛ اگرچه پایین بروند. سوم: عموها و عمهها و داییها و خالهها؛ اگرچه بالا بروند و اولاد آنها؛ اگرچه پایین بروند؛ به شرط آنکه این عناوین عرفاً بر آنها صدق کند. و سبب دو قسم است: «
زوجیت» و «ولاء». و ولاء سه مرتبه دارد: «ولاء عتق» سپس «ولاء ضمان جریره» سپس «ولاء امامت».
وارث، یا با «فرض»
ارث میبرد یا با «
قرابت»، و مقصود از «فرض»، همان سهم مقدر و کسر معین شدهای است که خدای متعال آن را در کتاب کریمش نام برده است و فروض شش تا میباشد و صاحبان این فرضها سیزده (گروه) هستند.
اول: نصف است و آن برای
دختر یگانه است در صورتی که فرزندی غیر ممنوع از
ارث، با او نباشد و این قید در تمام طبقات و درجاتی که میآیند، معتبر است. و برای خواهر یگانه پدر و مادری یا پدری است در صورتی که برادر این چنینی با او نباشد. و برای
شوهر است در صورتی که زوجه، فرزندی - اگرچه پایین برود - نداشته باشد.
دوم: ربع (یک چهارم) است و آن برای شوهر است در صورتی که زوجه فرزندی داشته باشد، اگرچه پایین برود. و برای
زوجه است اگر شوهر فرزندی نداشته باشد، اگرچه پایین برود.
سوم: ثمن (یک هشتم) است و آن برای زوجه است در صورتی که شوهر فرزندی داشته باشد اگرچه پایین برود.
چهارم: ثلث (یک سوم) است و آن برای مادر است به شرطی که میت مطلقاً فرزند نداشته باشد اگرچه پایین برود و به شرطی که برادرهای متعددی نداشته باشد، همان طور که با شرایطش گذشت. و برای برادر و خواهر مادری است در صورتی که متعدد باشند.
پنجم: دو ثلث است و آن برای دو دختر و بیشتر است در صورتی که میت پسری نداشته باشد. و برای دو
خواهر - و بیشتر - پدر و مادری است در صورتی که برادر پدر و مادری نباشد، یا دو خواهر - و بیشتر - پدری است در صورتی که برادر پدری نباشد.
ششم: سدس (یک ششم) است و آن برای
پدر است با وجود فرزند مطلقاً. و برای
مادر است با وجود
حاجب از ثلث یعنی فرزند و برادر و خواهر بنابر آنچه که گذشت. و برای برادر یا خواهر مادری است در صورتی که از طرف مادر، متعدد نباشند. پس فروض نصف است و نصف آن است و نصف نصف آن است و دو ثلث است و نصف دو ثلث است و نصف نصف دو ثلث است.
از آنچه که ذکر شد ظاهر میشود که اهل طبقه سوم از صاحبان انساب، دارای فرض نمیباشند و فقط از جهت قرابت
ارث میبرند. و معلوم شد که زوجین وراثتشان مطلقا به فرض است، مگر در یک صورت و آن موردی است که وارث، منحصر به امام (علیهالسلام) و زوج باشد. و اما طبقه اول و دوم بعضی از آنها اصلًا فرضی ندارند مانند پسر و برادر پدر و مادری یا پدری و بعضی از آنها مطلقا دارای فرض میباشند مانند مادر و بعضی از آنها در بعضی از حالات - نه در همه حالات - صاحب فرض میباشند مانند پدر که با وجود فرزند میّت، دارای فرض است و در صورتی که میت فرزندی نداشته باشد صاحب فرض نمیباشد و همچنین است یک خواهر و دو خواهر پدری و پدر و مادری، پس اینها فرض دارند در صورتی که مردی با اینها نباشد و اگر مردی باشد دارای فرض نمیباشند.
غیر از آنچه که از اصناف صاحب فرض ذکر شد، با قرابت وارث میباشند.
انساب، سه طبقه میباشند:
اولی: پدر و مادر - بدون واسطه - و اولاد اگرچه پایین بروند؛ الاقرب فالاقرب.
اولاد اولاد، اگرچه پایین بروند، در تقسیم نمودن
ارث با پدر و مادر و منع آنها از سهم بیشتر به سهم کمتر و منع غیر آنان از اقارب، جای خود اولاد میباشند؛ خواه پدر و مادر
میت موجود باشند یا نه. و هر بطنی بر بطن متاخر مقدم میباشد.
هر یک از آنان سهم کسی را که به وسیله او با میت
قرابت دارد
ارث میبرد؛ پس فرزند دختر - مرد باشد یا زن - سهم مادرش را
ارث میبرد و سهم او در صورت منفرد بودن یا بودن پدر و مادر، نصف است و به عنوان رد هم به او داده میشود؛ اگرچه مرد باشد، همان طور که به مادرش در صورتی که بود، به عنوان رد هم داده میشد. و فرزند پسر - مرد باشد یا زن - سهم پدرش را
ارث میبرد؛ پس اگر فقط او باشد تمام مال، مال او است. و اگر با او صاحب فریضهای باشد آنچه که از حصههای فریضه زیاد بیاید مال او میباشد.
طبقه دوم: اخوه (برادر و خواهر) و اولاد آنها - که به «
کلاله» نامیده میشوند - و اجداد به طور مطلق، میباشند و هیچ یک از اینها در صورت وجود یک نفر از طبقه سابق،
ارث نمیبرد.
اولاد اخوه در حکم اولاد اولاد میباشند در اینکه با وجود یکی از اخوه پدری یا مادری ولو اینکه دختر باشد، اولاد اخوه
ارث نمیبرند ولو اینکه از پدر و مادر باشند.
ارث کسی را که به واسطه او قرابت پیدا میکنند میبرند؛ پس اگر یکی از اخوه مادری وارثی را به جا بگذارد، مال به عنوان فرض و رد، در صورتی که یکی باشد مال او میباشد و در صورتی که متعدد باشند به طور مساوی تقسیم میشود. و اگر از یکی از اخوه پدری وارثی به جا مانده باشد، مال در صورت انفراد مال او است و در صورت تعدد بین آنها تقسیم میشود که مرد دو برابر زن
ارث میبرد. و اگر اولاد از اخوه متعدد، مادری باشند، پس چارهای نیست از فرض حیات واسطهها و تقسیم مساوی بین آنان، سپس سهم هر یک بین اولادشان به طور مساوی تقسیم میشود. و اگر اولاد از دو خواهر - یا بیشتر - ابوینی یا پدری در صورت نبود ابوینی باشند مانند فرض سابق است، لیکن مرد دو برابر زن
ارث میبرد. و اگر اولاد از پسران ابوینی یا پدری یا از پسر و دختر ابوینی یا پدری باشند، چارهای از فرض زنده بودن واسطهها و تقسیم بین آنها به طوری که مرد دو برابر زن
ارث ببرد نیست، سپس سهم هر یک از آنان بین اولادشان تقسیم شود، که مرد دو برابر زن
ارث میبرد.
طبقه سوم: اعمام (عمو و عمه) و اخوال (دایی و خاله) است. و با وجود یک نفر از طبقه قبلی هیچ یک از اینها
ارث نمیبرند.
اگر وارث میت به عمومه (عمو و عمه) پدر و مادری یا پدری منحصر باشد، ترکه مال آنها میباشد و در صورت اختلاف جنس، مرد دو برابر زن
ارث میبرد.
اولاد عمومه و خئوله در صورتی که خود آنها و کسانی که در درجه آنها قرار دارند نباشند، جای آنها میباشند و کسی که اقرب است اگرچه سببش یکی باشد، بر ابعد اگرچه قرابتش به دو سبب باشد، مقدم است، مگر در یک مورد که پیش از این گذشت. و اولاد عمومه و خئوله،
ارث کسی را که به سبب او قرابت پیدا میکنند میبرند.
•
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۵۷۵، برگرفته از مقاله «ارث پسر». •
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۰۹، برگرفته از مقاله «ارث پسر». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی