اخفِضْ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اخفِضْ:(وَ اخْفِضْ جَناحَكَ) «اخفِضْ» از مادّۀ «
خفض» (بر
وزن حدس) به معنى «فروتنى كردن،
کنایه از خويشتندارى و سازگارى و زير بال گرفتن» است.
به موردی از کاربرد «اخفِضْ» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ) «و پر و بال عطوفت خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مىكنند فرود آر.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ) يعنى به مؤمنين به خودت بپرداز و آنان را دور خود جمع كن و پر و بال رأفت و
رحمت برايشان بگستران، آن چنان كه طيور جوجههاى خود را زير بال مىگيرند، و اين تعبير
استعاره به
کنایه است.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
در آيۀ مورد بحث
خداوند مىفرمايد: با
محبت و
تواضع از مؤمنانى كه پيروى تو مىكنند
استقبال كن «بالوپر خود را براى آنها بگستر.»
(وَ اِخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اِتَّبَعَكَ مِنَ اَلْمُؤْمِنينَ)اين تعبير زيبا
کنایه از تواضع توأم با محبت و
مهر و ملاطفت است، همانگونه كه پرندگان هنگامى كه مىخواهند به جوجههاى خود اظهار محبت كنند، بالهاى خود را گسترده و پايين آورده و آنان را زير بالوپر مىگيرند، تا هم در برابر حوادث احتمالى مصون مانند و هم از تشتت و پراكندگى
حفظ شوند، پيامبر (ص) نيز مأمور است مؤمنان راستين را زير بالوپر خود بگيرد.
اين تعبير پرمعنى دقايق مختلفى را در مورد محبت با مؤمنان بيان مىكند كه با كمى دقت روشن مىشود.
همچنين در آيه ۲۴
سوره اسراء آمده است:
«بالهاى تواضع خويش را در برابرشان (در برابر
پدر و
مادر) از محبت و
لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همان گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند مشمول رحمتشان قرار ده.»
(وَ اِخْفِضْ لَهُما جَناحَ اَلذُّلِّ مِنَ اَلرَّحْمَةِ) آيۀ فوق و آيۀ قبل از آن، در حقيقت قسمتى از ريزهكاریهاى بر خورد مؤدبانه و فوقالعاده احترامآميز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو مىكند.
از يكسو انگشت روى حالات پيرى آنها كه در آن موقع از هميشه نيازمندتر به حمايت و محبت و احترامند گذارده، مىگويد:
كمترين سخن اهانتآميز را به آنها مگو! (اشاره به آيات قبل از آيۀ مورد بحث است.)
آنها ممكن است بر
اثر كهولت به جايى برسند كه نتوانند بدون كمک ديگرى
حرکت كنند و از جا برخيزند و حتى ممكن است قادر به
دفع آلودگى از خود نباشند، در اين موقع آزمايش بزرگ فرزندان شروع مىشود.
آيا
وجود چنين پدر و مادرى را مايۀ رحمت مىدانند، و يا بلا و مصيبت و
عذاب؟
آيا
صبر و حوصلۀ كافى براى نگهدارى احترام آميز از چنين پدر و مادرى را دارند و يا هر زمان با
نيش زبان، با كلمات سبک و اهانتآميز و حتى گاه با تقاضاى
مرگ او از خدا قلبش را مىفشارند و آزار مىدهند؟
از سوى ديگر قرآن مىگويد: در اين هنگام به آنها «
اف» مگو، يعنى اظهار ناراحتى و ابراز تنفر مكن، و باز اضافه مىكند با صداى بلند و اهانتآميز و داد و فرياد با آنها سخن مگو، و باز تأكيد مىكند كه با
قول کریم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن بگو كه همه آنها نهايت ادب در سخن را مىرساند كه
زبان، كليد
قلب است.
ازسوىديگر دستور به تواضع و فروتنى مىدهد، تواضعى كه نشاندهنده محبت و علاقه باشد و نه چيز ديگر.
سرانجام مىگويد: حتى موقعى كه رو بهسوى درگاه خدا مىآورى پدر و مادر را (چه در
حیات و چه در ممات) فراموش مكن و تقاضاى رحمت پروردگار براى آنها بنما.
مخصوصا اين تقاضايت را با اين
دلیل همراه ساز و بگو «خداوندا همان گونه كه آنها در كودكى مرا تربيت كردند تو مشمول رحمتشان فرما.»
نكته مهمى كه از اين تعبير علاوه بر آنچه گفته شد استفاده مىشود اين است كه اگر پدر و مادر آنچنان مسن و ناتوان شوند كه به تنهايى قادر بر حركت و
دفع آلودگيها از خود نباشند، فراموش نكن كه تو هم در كودكى چنين بودى و آنها از هرگونه حمايت و محبت از تو دريغ نداشتند محبت آنها را جبران نما.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تخافت»، ج۱، ص ۷۰۴.