اختیارات پدر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گرفتن
دایه برای
فرزند یکی از اختیارات والدین نسبت به فرزندان میباشد، همچنین
پدر بعد از
طلاق نیز وظایف و اختیاراتی دارد که در ادامه بیان میشود.
گرفتن دایه برای
نوزاد، موکول به
اراده پدر وی میباشد:
والولدت یرضعن اولـدهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعة وعلی المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف... فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما وان اردتم ان تسترضعوا اولـدکم فلا جناح علیکم اذا سلمتم ما ءاتیتم بالمعروف.... .
مادران، فرزندان خود را دو سال تمام،
شیر میدهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که
فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است
خوراک و
پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت
شیر دادن بپردازد حتی اگر
طلاق گرفته باشد.) .... و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت
مادر) خواستید دایهای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست به شرط اینکه
حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید! ... .
این آیه که در واقع ادامه بحثهای مربوط به مسائل
ازدواج و
زناشویی است، به سراغ یک مساله مهم، یعنی مساله
رضاع (
شیر دادن) و با تعبیراتی بسیار کوتاه و فشرده و در عین حال پر محتوا و آموزنده جزئیات این مساله را بازگو میکند.
در ادامه
آیه، سخن از مساله باز داشتن
کودک از
شیر به میان آمده و
اختیار آن را به پدر و مادر واگذاشته، هر چند در جملههای سابق زمانی برای
شیر دادن کودک تعیین شده بود، ولی پدر و مادر با توجه به وضع جسمی و روحی او، و
توافق با یکدیگر میتوانند کودک را در هر موقع مناسب از
شیر باز دارند، میفرماید: اگر آن دو با
رضایت و
مشورت یکدیگر بخواهند کودک را (زودتر از دو سال یا بیست و یک
ماه) از
شیر باز گیرند گناهی بر آنها نیست (فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما). در واقع پدر و مادر باید
مصالح فرزند را در نظر بگیرند و با هم فکری و توافق و به تعبیر
قرآن تراضی و تشاور، برای باز گرفتن کودک از
شیر برنامهای تنظیم کنند، و در این
کار از کشمکش و
مشاجره و پرداختن به مصالح خود و پایمال کردن مصالح کودک بپرهیزند.
گاه میشود که مادر از
حق خود در مورد
شیر دادن و
حضانت و نگاهداری فرزند خودداری میکند و یا به راستی مانعی برای او پیش میآید، در این صورت باید
راه چارهای اندیشید و لذا در ادامه آیه میفرماید: اگر (با عدم توانایی یا عدم موافقت مادر) خواستید دایهای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست، هر گاه حق گذشته مادر را بطور شایسته بپردازید (و ان اردتم ان تسترضعوا اولادکم فلا جناح علیکم اذا سلمتم ما آتیتم بالمعروف).
در تفسیر جمله، اذا سلمتم ما آتیتم بالمعروف، نظرات گوناگونی از سوی
مفسران اظهار شده، گروهی
تفسیر بالا را پذیرفتهاند که انتخاب دایه به جای مادر، پس از رضایت طرفین، بی مانع است مشروط بر اینکه این امر سبب از بین رفتن حقوق مادر، نسبت به گذشته نشود، بلکه حق او نسبت به مدتی که
شیر میدهد طبق
عادت پرداخته شود. در حالی که بعضی آن را ناظر به حق دایه دانستهاند و گفتهاند باید حق او طبق
عرف عادت پرداخت شود، بعضی نیز گفتهاند منظور از این جمله توافق پدر و مادر در مساله انتخاب دایه است. و بنابراین تاکیدی میشود بر جمله قبل، ولی این تفسیر ضعیف به نظر میرسد و صحیحتر همان تفسیر اول و دوم میباشد.
.. فان ارضعن لکم فـاتوهن اجورهن... وان تعاسرتم فسترضع له اخری.
.... و اگر برای شما (فرزند را)
شیر میدهند،
پاداش آنها را بپردازید و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید و اگر به توافق نرسیدید، آن دیگری شیردادن آن بچه را بر عهده میگیرد.
این آیه توضیح بیشتری درباره
حقوق زن بعد از جدایی میدهد، هم از نظر
مسکن و
نفقه و هم از جهات دیگر و در چهارمین
حکم در این آیه در مورد حقوق
زنان شیرده میفرماید: اگر حاضر شدند بعد از جدایی، فرزندان را
شیر دهند
اجر و
پاداش آنها را بپردازید (فان ارضعن لکم فآتوهن اجورهن).
اجرتی متناسب با مقدار و زمان
شیر دادن بر حسب
عرف و عادت. و از آنجا که بسیار میشود نوزادان و کودکان مال المصالحه اختلافات دو
همسر بعد از جدایی واقع میشوند در پنجمین
حکم یک دستور قاطع در این زمینه صادر کرده، میفرماید: درباره سرنوشت فرزندان با
مشاوره یکدیگر و به طور شایسته تصمیم بگیرید (و اتمروا بینکم بمعروف).
مبادا اختلافات دو همسر ضربه بر منافع کودکان وارد سازد از نظر جسمی و ظاهری گرفتار خسران شوند، و یا از نظر عاطفی از
محبت و شفقت لازم محروم بمانند، پدر و مادر موظفند
خدا را در نظر گیرند، و منافع نوزاد بیدفاع را فدای اختلافات و اغراض خویش نکنند.
جمله، و اتمروا، از ماده، ایتمار، گاه به معنی، پذیرا شدن دستور، و گاه به معنی مشاوره میآید، و در اینجا معنی دوم مناسبتر است و تعبیر بمعروف، تعبیر جامعی است که هر گونه مشاورهای را که
خیر و
صلاح در آن باشد شامل میگردد.
و از آنجا که گاهی توافق لازم میان دو
همسر بعد از
طلاق برای حفظ مصالح
فرزند و مساله
شیر دادن حاصل نمیشود در ششمین
حکم میفرماید: و اگر هر کدام بر دیگری سخت گرفتید و به توافق نرسیدید
زن دیگری میتواند
شیر دادن آن بچه را بر عهده گیرد تا کشمکشها ادامه نیابد (و ان تعاسرتم فسترضع له اخری).
اشاره به اینکه اگر اختلافها به طول انجامید خود را معطل نکنید، و کودک را به دیگری بسپارید، در درجه اول حق مادر بود که این فرزند را
شیر دهد، اکنون که با سختگیری و کشمکش این امر امکان پذیر نیست نباید منافع
کودک را به دست فراموشی سپرد، باید آن را بر عهده دایهای گذارد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۱۶۸، برگرفته از مقاله «اختیارات پدر».