• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اختلال بینایی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اختلال بینایی، یکی از مباحث مطرح در علوم تربیتی بوده و عبارتست از بدکاری عصب چشمی یا بینایی که مانع از دیدن بهنجار فرد می‌شود. وقتی که فردی نمی‌تواند حداقل با یک چشم به گونه بهنجار ببیند، دارای نقیصه بینایی است. این مقاله به بحث اختلال بینایی پرداخته و بعد از تعریف قانونی و آموزشی این نقیصه به علل ایجاد این مشکل می‌پردازد و در نهایت کیفیت آموزش افراد مبتلا به این اختلال و ابعاد رشدی آنها را بررسی می‌کند.



همه ما در زندگی و تماس‌های اجتماعی خود، گاه با افرادی مواجه شده‌ایم که از نعمت بینایی محرومند اما همانند همتایان بینای خود و گاهی حتی بهتر و توانمندتر از آنها زندگی می‌کنند. با مشاهده آنها هماره این سوال برایمان مطرح است "آنان که نمی‌بینند، چگونه زندگی می‌کنند، چگونه می‌آموزند، چه می‌آموزند و چطور می‌آموزند".
نقص بینایی، عبارتست از بدکاری عصب چشمی یا بینایی که مانع از دیدن بهنجار فرد می‌شود. وقتی که فردی نمی‌تواند حداقل با یک چشم به گونه بهنجار ببیند، دارای نقیصه بینایی است. این افراد ممکن است محرکات را کم‌نور، تیره و یا خارج از مرکز بینایی ببینند. آنها ممکن است تنها بخشی از یک شی را دیده یا هر چیزی را به این صورت که زیر توده ‌سیاهی از ابر پنهان شده باشد، ببینند. توانایی استفاده از آنچه توسط مردم قابل رویت است، متفاوت است و می‌توان درجات متنوعی برای تیزی بینایی در نظر گرفت. اصطلاحاتی نظیر نابینایی، نقص بینایی، کم‌بینایی و معلولیت بینایی ‌گویای مشکلات دیداری عمده‌ای هستند. البته بیشتر کودکان نابینا در طبقه‌ای جای می‌گیرند که می‌توانند حداقلی از دید را داشته باشند. به عبارت دیگر، تعداد زیادی از این کودکان نابینای مطلق نیستند.
[۱] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۴۶، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.

آسیب بینایی، یک اصطلاح کلی است که تمام سطوح مختلف آسیب‌های بینایی از نابینایی مطلق تا کم‌بینایی را دربرمی‌گیرد. برای نابینایی، تعاریف مختلفی ذکر شده که می‌توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: تعریف قانونی و تعریف آموزشی.


شخصی از لحاظ قانونی نابینا است که میزان دید او با اصطلاح چشم برتر ۲۰۰/۲۰ یا کمتر باشد. در ایالات متحده، نابینا از نظر قانونی به کسی اطلاق می‌شود که چیزی را که یک فرد بینای عادی در فاصله ۲۰۰ فوتی یا حدود ۷۰ متری رویت می‌کند، در فاصله ۲۰ فوتی یا حدود ۷ متری و یا نزدیکتر ببیند. این تعریف از نابینایی بر تیزی و میدان بینایی تاکید می‌کند.
[۲] دبیری، عذرا و زندی‌پور، طیبه، آموزش و پرورش دانش‌آموزان استثنایی، ص۵۹، تهران، آیینه، ۱۳۸۵، چاپ اول.



تعریف آموزشی: از نظر آموزشی، کسی که برای خواندن و یادگیری از خط بریل استفاده می‌کند، نابینا تلقی می‌شود.
[۳] دبیری، عذرا و زندی‌پور، طیبه، آموزش و پرورش کودکان استثنایی، ص۵۹، تهرن، آیینه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
باراگا، معلولیت‌های بینایی را به گونه‌ای که برای مقاصد و برنامه‌های آموزشی مناسب است تعریف می‌نماید. در تعریف آموزشی دیگری تیلور، افراد با نقایص بینایی شدید را به دو دسته تقسیم کرده است: نابینا و نیمه‌بینا، افرادی که میزان بینایی آنها، اجازه استفاده از خطوط نوشتاری را برای مقاصد آموزشی به آنها نمی‌دهد، می‌توانند از خط بریل، حس لامسه و وسایل شنیداری در آموزش استفاده کنند. افراد نیمه‌بینا، می‌توانند در امر آموزش از باقی‌مانده بینایی خود استفاده کنند و برای یادگیری از کتاب‌هایی با خطوط درشت و یا وسایلی که خطوط را بزرگ‌نمایی می‌کنند، استفاده نمایند.
[۴] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۴۷، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
تعریف آموزشی، جدیدتر از تعریف قانونی است و مبتنی بر کارکرد بینایی باقی‌مانده در ارتباط با اهداف آموزشی می‌باشد.


بیشتر مشکلات بینایی می‌تواند به بدکارکردی و بدشکلی چشم‌ها نسبت داده شود. اکثر نقایص بینایی مشاهده‌شده در کودکان سنین مدرسه‌ای، ناشی از حوادثی است که قبل، در مدت و یا بعد از تولد رخ داده است. در یک تقسیم‌بندی علل نقص بینایی به شرح زیر آمده است:

۴.۱ - خطاهای انکساری

نزدیک‌بینی، دوربینی و تاربینی
به‌طور کلی عمده‌ترین مشکلات حس بینایی در نتیجه نارسایی‌ها و اشتباهات انکسار نور می‌باشد و همگی می‌توانند در قدرت بینایی مرکزی تاثیر بگذارند. با وجود اینکه هر یک از اینها برای ایجاد ضایعه‌ای به‌اندازه کافی جدی می‌باشند، اما معمولا به کمک عینک یا لنزهای مخصوص می‌توان میزان دید فرد را به‌صورت معمول درآورد.
[۵] هالاهان، دانیل و کافمن، جیمز‌ام، کودکان استثنایی، ص۴۷۱، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ دوم.


۴.۲ - نابهنجاری‌های مربوط به عدسی

آب‌مروارید و فیبروپلازی پشت عدسی چشم
در زایمان‌های زودرس، بهره‌گیری از دستگاه‌های پیشرفته علمی و آزمایشگاهی برای حفظ و نگهداری کودک و ادامه حیات طبیعی آنها نقش موثری دارد. علاوه بر نقش کارآمدی که این دستگاه‌ها دارند، استفاده نامناسب و بدون آگاهی از آنها می‌تواند مشکلاتی به همراه داشته باشد که مهمترین آنها فیبروپلازی پشت عدسی چشم است. یک متخصص به نام پری، با مشاهده کودکان زودرس که در یک زمان وارد مدرسه شده بودند و تحقیقی که در مورد آنها انجام داد، متوجه شد نوزادان زودرسی که بعد از تولد در چادر اکسیژن نگهداری می‌شوند، غلظت بیش از حد اکسیژن در محفظه نگهداری (چادر اکسیژن) موجب از بین رفتن شبکیه آنها شده و منجر به کوری کودک می‌شود. به همین جهت از سال ۱۹۵۲ مقرر گردید با کاهش مدت زمان نگهداری نوزاد در محفظه و استفاده از هوای آزاد از بروز عارضه جلوگیری شود.
[۶] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۵۵، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.


۴.۳ - نقایص مربوط به شبکیه

تباهی پیش‌رونده شبکیه، مشکل خون‌رسانی به شبکیه و نبود بینایی مرکزی (آسیب به ماکولا).

۴.۴ - مشکلات مربوط به کنترل ماهیچه‌ها

لوچی، نیستاگموس (حرکات سریع، غیرارادی و ریتمیک) و تنبلی چشم.
دو ضایعه دیگر را که به نقایص بینایی می‌انجامد، می‌توان در یک گروه مورد بحث قرار داد و این به خاطر آن است که هر دوی آنها به خاطر عمل غیرطبیعی ماهیچه‌ها به وجود می‌آیند. لوچی، ضایعه‌ای است که در آن چشم‌ها به داخل و یا خارج متمایلند. لوچی، اگر معالجه نشود می‌تواند به نابینایی دایمی بینجامد زیرا مغز سرانجام علایمی را که از چشم لوچ دریافت می‌کند، طرد می‌کند. خوشبختانه امروزه لوچی با انجام ورزش‌های چشمی و اعمال جراحی قابل اصلاح است. نیستاگموس ضایعه‌ای است که در آن حرکات غیرارادی سریع و ریتمیک در چشم‌ها دیده می‌شود، این کار معمولا به سرگیجه و تهوع می‌انجامد.
نیستاگموس گاهی نشانه عمل غیرطبیعی مغز و یا اشکالات موجود در گوش داخلی می‌باشد.
[۷] هالاهان، دانیل و کافمن، جیمز‌ام، کودکان استثنایی، ص۴۷۱، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ دوم.


۴.۵ - علل دیگر

لگوکرم (افزایش فشار داخلی چشم)، تروما (آسیب ناشی از تصادفات و ضربات) و رنگ‌بینی و ناتوانی در تشخیص رنگ‌های خاص.
وراثت: عوارض نقص بینایی از عوارض ارثی به شکل‌های گوناگون مانند بارز، نهفته و وابسته به جنس منتقل می‌شوند که از مهمترین آنها عبارتند از:
· بیماری‌های مربوط به غدد اشکی و مجاری آن مانند نبود مجاری اشکی و فقدان غدد اشکی
· بیماری‌های مربوط به پلک مانند پلک سوم، افتادگی پلک، چسبندگی و کوچکی پلک، شکاف پلک و برگشت پلک به داخل
· بیماری‌های مربوط به کره چشم مانند فقدان چشم، کوچکی چشم، یک‌چشمی، نارسایی، فقدان یا ناهنجاری قسمت‌های دیگر چشم مانند عدسی، شبکیه، قرنیه، مشیمیه و عنبیه که اغلب به صورت بارز و گاهی نیز نهفته مشاهده می‌شود.
· بیماری‌های غیرعضوی مانند آب‌سیاه، عیوب انکساری، آب‌مروارید، شب‌کوری و کوررنگی.
[۸] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۵۴-۱۵۵، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.



اگرچه بین کودکان نابینا و عادی در نحوه برقراری ارتباط از طریق تولید اصوات اولیه تفاوتی وجود ندارد، اما تفاوت‌های رشدی زمانی دیده می‌شوند که کودکان پیوند دادن معنی به کلمه را آغاز می‌کنند. در سال ۱۹۳۲، کاتس فورث، پژوهشی را در مورد نحوه استفاده از جملات و کلمات بر روی کودکانی که نابینای مادرزاد بودند انجام داد. او متوجه شد آنان در مورد چیزهایی صحبت می‌کنند که نمی‌توانند آنها را حس کنند. مثلا آسمان آبی، گل سرخ و... او استفاده از این کلمات را بدون توجه به دانش عینی، لفظ‌گرایی نامید.
[۹] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۵۷، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.

آندرسون و دیگران، رشد زبانی شش کودک نابینا را در طول سه سال مورد مطالعه قرار داده و به این نتیجه رسیدند که از نظر ظاهری زبان این کودکان همانند همتایان بینایشان می‌باشد، اما هنگامی که از نظر کیفیت زبان، مورد آزمایش قرار گرفتند، کودکان نابینا درک کمتری از کلمات داشتند و در ارائه فرضیه‌های راجع به معنای کلمات، کندتر از کودکان طبیعی عمل می‌کردند. د. وارن، در مروری بر ادبیات مربوط به زبان کودکان نابینا به این نتایج دست یافت: برای کودکان نابینا که فاقد معلولیت‌های دیگر باشند، شواهدی که حاکی از وجود تفاوت‌هایی بین آنها و کودکان بینا در برخی حوزه‌های رشد زبان باشد، دیده نشده است. حوزه‌ای که هنوز در آن مشکل وجود دارد مفهوم معنایی کلمات است. تحقیقات جدیدی که در سال‌های اخیر انجام گرفته به روشنی آشکار کرده‌اند که در حالی که کودکان نابینا ممکن است از نظر فراوانی، کلمات را همچون کودکان بینا در مکالمات خود به‌کار ببرند، اما معنای کلمات برای کودکان نابینا از غنا و درستی کمتری نسبت به کودکان بینا برخوردار است. هنوز این امر که آیا چنین تفاوت‌هایی بر قدرت تفکر کودکان اثر می‌گذارد، روشن نشده است.
[۱۰] کرک، ساموئل و گالاگر، جیمز چی، آموزش و پرورش کودکان استثنایی، ص۳۹۶-۳۹۵، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ اول.



از نوباوگی، رشد حرکتی به وسیله بینایی برانگیخته می‌شود. نوباوه‌ای که شبی درخشان یا چهره مادرش را می‌بیند برای رسیدن به آن تلاش می‌کند و بنابراین رشد مهارت‌های حرکتی درشت آغاز می‌شود. کودکانی که بینایی سالم دارند، از طریق تماشای حرکت دیگران و تقلید از آنها یاد می‌گیرند که چطور حرکت نمایند. کودکانی که دچار نقص بینایی هستند در این حوزه مشکل دارند، آنها نمی‌توانند دیگران را مشاهده کرده و از حرکات آنها تقلید نمایند.


نابینایی بر رشد شناختی کودکان کم‌سن ‌و سال به همان شیوه‌ای که بر رشد حرکتی اثر می‌گذارد، ‌مثل محدود کردن دامنه و تنوع تجربه‌ها، محدودیت توانایی برای حرکت به اطراف و کاهش کنترل آنها بر محیط و ارتباط با آن تاثیر دارد.
[۱۱] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۵۸، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ مربیان معتقد بودند که هوش کودکان مبتلا به نقص بینایی به‌جز در مواردی نظیر توانایی کاربرد مفاهیم بصری، تاثیر جدی نمی‌تواند داشته باشد. ساموئل هیز، تست هوش استنفورد – بینه را برای مبتلایان به نقص بینایی اصلاح کرده و بر روی دوهزار کودک نابینا تحقیقاتی انجام داد. او به این نتیجه رسید که هوش آنها به‌طور کلی در حد متوسط است. هوش جنبه ژنتیک دارد و فقط در شرایط محیطی به مقداری تحت تاثیر قرار می‌گیرد. نتیجه اینکه، این بعد رشدی در اکثریت عظیمی از کودکان مبتلا به نقص بینایی در معرض آسیب جدی نمی‌باشد.
[۱۲] کرک، ساموئل و گالاگر، جیمز چی، آموزش و پرورش کودکان استثنایی، ص۳۹۳، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ اول.



مطالعات زیادی درباره میزان موفقیت تحصیلی کودکان نابینا در مقایسه با کودکان بینا صورت گرفته است. علیرغم مسائلی که در کار‌اندازه‌گیری میزان پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به نقص بینایی وجود دارد، می‌توان از تحقیقات انجام شده چند قانون به دست آورد. به‌طور کلی شواهد بسیار کمی وجود دارد که نشان دهد کودکان نابینا و نیمه‌بینا در مقایسه با کودکان بینا که سن عقلی یکسانی با آنان دارند، عقب‌تر باشند. همچنین پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به نقص بینایی به‌اندازه کودکان ناشنوا و کم‌شنوا دچار آسیب نمی‌شود، همان‌طور که می‌دانیم حس شنوایی در آموزش از اهمیت خاصی برخوردار است. لون فلد، معتقد است که افزایش کاربرد حس شنوایی در آموزش نابینایان باعث شده که پیشرفت تحصیلی این کودکان کمتر دچار آسیب شود.
[۱۳] هالاهان، دانیل و کافمن، جیمز‌ام، کودکان استثنایی، ص۴۸۳، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ دوم.



اصول و موضوعات مرتبط با رشد هیجانی و اجتماعی افرادی که از نظر بینایی سالم هستند با نابینایان شبیه است. به هر حال کودکان نابینا در موقعیت‌های اجتماعی با مشکلات خاصی روبرو هستند. این مشکلات اصولا ناشی از شیوه‌های درک کودک از سوی اجتماع و نوع ادراکی است که او از خودش دارد. کودکی که در کلاس عادی اجازه پیدا نمی‌کند کل تکلیف را انجام دهد ممکن است به این باور برسد که برای انجام همان کاری که کودکان دیگر در کلاس انجام می‌دهند، به‌اندازه کافی قوی نیست. همچنین ادراک کودکان دیگر در کلاس ممکن است این باشد که کودک مبتلا به نقص بینایی نمی‌تواند آن‌گونه که بقیه کلاس کار می‌کنند، عمل نماید و همین احساس در ارتباط با کودک نابینا بر او اثر منفی دارد.
[۱۴] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۶۰، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.

نقش خانواده و معلم در فرایند سازگاری اجتماعی و شخصی از اهمیت زیادی برخوردار است. خانواده باید کودک را در مورد توانایی‌ها و ناتوانی‌هایی که دارد آگاه سازد و همچنین معلم با آموزش‌های مناسب آنها را برای زندگی عادی در جامعه آماده کند.


تقریبا یک‌دهم از کودکانی که وارد مدرسه می‌شوند، تا‌اندازه‌ای به نقص بینایی مبتلا می‌باشند. خوشبختانه، اغلب این نقایص را می‌توان به کمک عینک اصلاح نمود و در رشد اجتماعی و یا آموزش کودک تاثیرات کمی دارند و یا بدون تاثیرند. اما در هر هزار نفر، یک نفر به نقص شدید مبتلا است. بدون شک نقص بینایی در احراز تجربه و کسب دانش محدودیتی ایجاد می‌کند ولی این محدودیت به آن‌اندازه نیست که فرد نابینا از تمام فعالیت‌های آموزشی، فراگیری حرفه و تجربه‌اندوزی محروم گردد. در آموزش کودکان چهار چیز، مهم و حیاتی است:
· الفبای بریل
· استفاده از باقی‌مانده بینایی
· مهارت‌های شنیداری
· آموزش حرکت و جهت‌یابی (تحرک).

سه مورد اول مستقیما بر امر آموزش خواندن مربوط است، در حالی‌ که مورد چهارم به مهارت‌هایی که در زندگی روزمره لازم است، اشاره دارد.
[۱۵] هالاهان، دانیل پی و کافمن، جیمز‌ام، کودکان استثنایی، ص۴۸۶، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ دوم.


۱۰.۱ - بریل‌آموزی

یادگیری برای دانش‌آموزانی که از نظر بینایی نقص شدید دارند، ضروری است. به خاطر اینکه آنها نمی‌توانند حروف الفبای عادی را بخوانند. یادگیری روش‌های مختلف خواندن و نوشتن در آموزش، مهارت‌های زندگی روزمره و فرصت‌های شغلی، با اهمیت است. خط بریل در سال ۱۸۲۹ توسط لوئیزبریل که خود نیز نابینا بود، اختراع شد. در خط بریل به جای حروف، از نقطه استفاده می‌شود و خط بریل یک تسهیم و ترکیبی از ۶ نقطه است. نوعی از خط بریل برای مکاتبات معمولی و نوعی دیگر در خلاصه‌نویسی به‌کار می‌رود.
برای نوشتن خط بریل از دو وسیله استفاده می‌شود، یکی ماشین تحریر (برکنیز) بریل که بر روی آن ۶ کلید تعبیه گردیده و مانند ماشین تحریر معمولی با فشار بر هر دکمه در روی صفحه کاغذ، نقاط برجسته نمودار خط بریل نقش می‌بندد و وسیله دیگری که از نظر حمل و نقل به مراتب راحت‌تر از ماشین تحریر پرکنیز است، برجسته‌نگار یا لوح و قلم مخصوص خط بریل است. با قرار دادن قلم در سوارخ‌های لوح و آوردن فشار بر آن، روی کاغذی که بین لوح و قلم قرار گرفته علائمی که نمودار خط بریل است، ایجاد می‌گردد. ولی عمل نوشتن خط بریل با آن به مراتب کندتر از ماشین پرکنیز انجام می‌گیرد.
ایناکن، وسیله‌ای برای خواندن نابینایان است که کلمات معمولی را برجسته و قابل لمس می‌سازد. از مزایای این وسیله، خواندن مطالب مختلف از قبیل روزنامه، مجلات و کتب به وسیله آن است و در این مورد محدودیت بریل را ندارد اما محدودیت در خواندن کلمات، یکی از معایبی است که این وسیله دارد. طبق بررسی توبین و جیمز فقط بین ۵ تا ۱۵ کلمه در دقیقه با این وسیله قابل خواندن است.
[۱۶] پاکزاد، محمود، کودکان استثنایی، ص۳۰۸-۳۰۹، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ سوم.


۱۰.۲ - استفاده از باقی‌مانده بینایی

به علت مشکلات زیادی که در زمینه استفاده از خط بریل وجود دارد و نیز به سبب اینکه اکثر کودکان مبتلا به نقص بینایی مقداری دید مفید دارند، اغلب متخصصان هوادار این هستند که به این افراد کمک شود تا از باقی‌مانده قدرت بینایی خود استفاده کنند. آنها به معلمان توصیه می‌کنند تا کودکان مبتلا به نقص بینایی را تشویق کنند تا آنجا که ممکن است از دید موجود خود بهره‌برداری نمایند.
هانی من، معتقد است که اغلب دانش‌آموزان مبتلا به نقص بینایی باید خواندن خطوط چاپی را فرا گیرند. او دلایلی برای این منظور ذکر کرده که از جمله آنها می‌توان از سریعتر خواندن این خطوط، وجود تصاویر و نمودارها و در اختیار بودن بیشتر مطالب خواندنی، نام برد. سال‌ها بود که عده‌ای در برابر این هدف که دید افراد مبتلا به نقایص بینایی را در خواندن مطالب و سایر فعالیت‌ها به‌کار‌اندازند، مقاومت می‌کردند در این باره نظرات نادرست متعددی وجود داشت که از جمله شایع‌ترین آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: نزدیک کردن چشم به کتاب به آن آسیب می‌رساند، عدسی‌های قوی به چشم لطمه می‌زند و استفاده زیاد از چشم برای آن ضرر دارد. در حال حاضر تحقیقات نشان داده که جز در موارد بسیار نادر این نظریه نمی‌تواند درست باشد.
مطالعات نشان داده، که افراد مبتلا به نقص بینایی را می‌توان طوری تربیت نمود تا از باقیمانده بینایی‌شان جهت کارآیی بهتر استفاده لازم را ببرند و دو روش عمده‌ای که برای کمک به این کودکان در خواندن خطوط چاپی وجود دارند عبارتند از روش استفاده از کتاب‌هایی که با خطوط درشت چاپ می‌شوند و روش استفاده از وسایل ذره‌بینی. همچنین دستگاه‌های بزرگ‌کننده خطوط نیز وجود دارند ‌از قبیل، عینک، عدسی‌های ذره‌بینی دستی و تلویزیون‌های مداربسته که تصاویر را بزرگتر از‌اندازه‌های معمولی نشان می‌دهند.

۱۰.۳ - تقویت مهارت‌های شنیداری

شنوایی، پس از بینایی مهمترین کانال دریافت اطلاعات است. بنابراین به عنوان مهمترین حس جایگزین در کودکان مبتلا به آسیب بینایی در نظر گرفته می‌شود. پرورش حافظه شنیداری و تمایزیافتگی‌های شنیداری از مهمترین راهبردهایی است که می‌توان به آن تکیه کرد. درباره اهمیت مهارت‌های گوش دادن برای کودکان نابینا نمی‌توان از حد اغراق کرد. کودک برای به دست آوردن اطلاعات از محیط هر چه کمتر بتواند از بینایی خود استفاده کند، بدیهی است که توانایی‌های او در زمینه گوش دادن برایش اهمیت بیشتری خواهد داشت.
بیشوف و‌هاتکن، یادآور می‌شوند که تعداد زیادی از متخصصان هنوز تصور می‌کنند که مهارت‌های گوش دادن در کودکان نابینا به‌طور طبیعی به‌خوبی رشد می‌کند. متاسفانه این نظریه درست نیست. زیرا حالا آشکار شده است که کودکان نابینا به صورتی طبیعی و معجزه‌آسا نمی‌توانند از طریق گوش دادن و تمرکز، نقص خود را جبران کنند و در بیشتر موارد باید روش‌های گوش دادن را به آنها آموخت.
[۱۷] .‌هالاهان، دانیل. پی و کافمن، جیمز. جی، کودکان استثنایی، ص۴۹۱-۴۹۴.


۱۰.۴ - آموزش حرکت و جهت‌یابی

یکی از مهمترین نیازهای کودکان دارای آسیب بینایی، تحرک و جهت‌یابی است که بدون آنها رشد و تحول شناختی، حرکتی، اجتماعی، زبانی و عاطفی نیز مختل می‌گردند. تحرک و جهت‌یابی، اساس تاثیرگذاری انسان بر محیط پیرامون او هستند.
[۱۸] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۶۸.

یکی از عواملی که می‌تواند به فرد نابینا کمک ‌کند تا با نقص خود کنار آید، نحوه رفت و آمد او در محیط است. در واقع فعالیت‌های اجتماعی و استقلال این افراد به میزان زیاد بر نحوه تحرکشان بستگی دارد. در تحرک کودک دو جنبه وجود دارد: یکی توجیه ذهن و دیگری توجیه جسمی. تجسم ذهنی کودک از محیط را می‌توان از طریق استفاده از نقشه‌های برجسته یا مدل‌های کوچکی از محیط بزرگتر که به تصویر می‌کشیم، تقویت نمود.
[۱۹] هالاهان، دانیل. پی و کافمن، جیمز. جی، کودکان استثنایی، ص۴۹۳.

سال‌هاست که‌اندیشمندان دریافته‌اند که تعداد زیادی از افراد نابینا ظاهرا می‌توانند به خوبی از برخورد با مانع اجتناب کنند. در سال ۱۹۵۰ در یک مطالعه کلاسیک کوترین و دیگران، تحقیقات چندی را برای پیدا کردن پاسخ این سوال که، آنان چطور به خوبی جهت‌یابی می‌کنند، انجام دادند و دریافتند که نابینایان برای تشخیص موانع بر سر راه خود همچون خفاشان از صوت (تاثیرات فرکانس) استفاده می‌کنند. با توجه به اینکه شنوایی، یک عامل اصلی در تشخیص مانع می‌باشد معلمان برای افزودن بر قدرت جهت‌یابی و تحرک در کودکان نابینا توجه خود را به تقویت استفاده از حس مذکور هم به طریق طبیعی و هم به طریق مصنوعی معطوف می‌سازند.
[۲۰] پاکزاد، محمود، کودکان استثنایی، ص۴۱۷-۴۱۹.



یکی از مهمترین عناصر برنامه درسی دانش‌آموزان مبتلا به نقص بینایی، رشد مهارت‌های زندگی روزمره است، که توانایی آنها را برای انجام فعالیت‌های عادی زندگی مثل انتخاب و مراقبت از لباس، ‌مدیریت پول، تهیه مستقلانه غذا، خرید کردن و... افزایش می‌دهد. کودکان سالم بیشتر مهارت‌های زندگی روزانه را از طریق تقلید و مشاهده و یا آموزش‌های والدین و دیگر اعضای خانواده یاد می‌گیرند اما کودکان نابینا از چنین امکانی محرومند و به همین خاطر یکی از مسئولیت‌های متخصصان، تدریس مهارت‌های زندگی است.
فعالیت‌های زندگی روزانه برای کودکان مبتلا به نقص بینایی پیش از مدرسه عبارتند از: لباس پوشیدن، توالت رفتن، استفاده از وسایل خوردن و آگاهی از وعده‌ها و زمان غذا خوردن، در سال‌های دوره ابتدایی عبارتند از: انتخاب لباس‌ها براساس آب و هوا و سلیقه، شستن و مراقبت از مو، کارهای خانه و نظارت بر پول شخصی، در سال‌های دوره دبیرستان عبارتند از: آرایش و تمیز کردن، مراقبت از خود، سازماندهی دارایی‌های شخصی، نظم و نگهداری ابزارها و وسایل ویژه و به‌کارگیری مهارت‌های اجتماعی.
[۲۱] کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۶۸.



به‌طور کلی، کودکان نابینا و نیمه‌بینا را به چهار طریق می‌توان آموزش داد:

۱۲.۱ - مراکز شبانه‌روزی

به مراکزی گفته می‌شود که کودک به صورت تمام وقت در آنجا نگهداری می‌شود و این مراکز بیشتر برای کودکان نابینای مناطق دوردست و یا گروهی که علاوه بر نابینایی، مشکل دیگری از جمله عقب‌ماندگی ذهنی و نقص شنوایی دارند و یا به هر علتی امکان تحصیل برای آنان در محیطی که زندگی می‌کنند فراهم نیست، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۱۲.۲ - مدارس روزانه

مانند مدارس روزانه عادی عمل می‌کند. کودک ساعات معینی از روز را به مدرسه می‌رود و زیر پوشش آموزش قرار می‌گیرد. این مدارس علاوه بر آموزش دروس و پرورش روح و جسم کودک در هدایت آنان به رفتار صحیح و قابل قبول جامعه کوشش می‌نمایند. همچنین استفاده از باقی‌مانده بینایی گروهی که بهره‌مند از آن هستند در تمام دوره‌های آموزشی باید یکی از اصول قرار گیرد.

۱۲.۳ - کلاس‌های خاص در مدارس عادی

همانند سایر گروه‌های کودکان استثنایی در مواردی که ایجاد مرکز آموزشی روزانه میسر نباشد می‌توان در مدارس عادی کلاس‌های خاص جهت کودکان نابینا ایجاد نمود. از جمله شروط لازم جهت برقراری کلاس خاص، داشتن امکانات لازم از جمله وسایل آموزشی و معلمان متخصص است. همچنین تشکیل کلاس‌های توام از دانش‌آموزان نابینا و عادی در برخی از دروس به نزدیکی این گروه و آمیزش آنان با جامعه کمک می‌کند.

۱۲.۴ - کودک نابینا در کلاس عادی

یکی از مناسب‌ترین انواع آموزش برای کودکانی که نقص بینایی دارند، ادامه تحصیل آنان همراه با کودکان عادی است. در سال‌های اخیر در بسیاری از کشورهای جهان این نوع آموزش رو به ازدیاد گذارده و به همین لحاظ معلمان مدارس عادی در دوره‌های تربیت معلم، آموزش‌های لازم را به برطرف کردن نیازهای کودکان استثنایی و نمره تدریس به آنان می‌بینند. هیچ یک از گروه‌های کودکان استثنایی غیر از معلولان جسمی، به‌اندازه نابینایان نمی‌توانند از این نوع آموزش بهره کافی بگیرند. این نوع آموزش به‌خصوص برای کودکانی که از کمی باقیمانده بینایی برخوردارند، ایده‌آل است و آنان را به سرعت به طریقه زندگی و مراوده عادی با جامعه نزدیک می‌سازد. بیشتر کودکان نابینا به این نوع آموزش رغبت نشان داده و پس از مدتی به شدت به آن علاقمند می‌گردند.
[۲۲] پاکزاد، محمود، کودکان استثنایی، ص۳۱۲-۳۱۵.



۱. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۴۶، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۲. دبیری، عذرا و زندی‌پور، طیبه، آموزش و پرورش دانش‌آموزان استثنایی، ص۵۹، تهران، آیینه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۳. دبیری، عذرا و زندی‌پور، طیبه، آموزش و پرورش کودکان استثنایی، ص۵۹، تهرن، آیینه، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۴. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۴۷، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۵. هالاهان، دانیل و کافمن، جیمز‌ام، کودکان استثنایی، ص۴۷۱، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ دوم.
۶. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۵۵، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۷. هالاهان، دانیل و کافمن، جیمز‌ام، کودکان استثنایی، ص۴۷۱، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ دوم.
۸. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۵۴-۱۵۵، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۹. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۵۷، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۱۰. کرک، ساموئل و گالاگر، جیمز چی، آموزش و پرورش کودکان استثنایی، ص۳۹۶-۳۹۵، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ اول.
۱۱. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۵۸، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۱۲. کرک، ساموئل و گالاگر، جیمز چی، آموزش و پرورش کودکان استثنایی، ص۳۹۳، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ اول.
۱۳. هالاهان، دانیل و کافمن، جیمز‌ام، کودکان استثنایی، ص۴۸۳، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ دوم.
۱۴. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۶۰، تهران، روان، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۱۵. هالاهان، دانیل پی و کافمن، جیمز‌ام، کودکان استثنایی، ص۴۸۶، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ دوم.
۱۶. پاکزاد، محمود، کودکان استثنایی، ص۳۰۸-۳۰۹، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ سوم.
۱۷. .‌هالاهان، دانیل. پی و کافمن، جیمز. جی، کودکان استثنایی، ص۴۹۱-۴۹۴.
۱۸. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۶۸.
۱۹. هالاهان، دانیل. پی و کافمن، جیمز. جی، کودکان استثنایی، ص۴۹۳.
۲۰. پاکزاد، محمود، کودکان استثنایی، ص۴۱۷-۴۱۹.
۲۱. کاکاوند، علیرضا، روان‌شناسی و آموزش کودکان استثنایی، ص۱۶۸.
۲۲. پاکزاد، محمود، کودکان استثنایی، ص۳۱۲-۳۱۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اختلال بینایی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۲.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برنامه آموزشی کودکان با اختلال بینایی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۱۲.    






جعبه ابزار