احکام حج (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احکام حج از جمله مفصل ترین احکامی ست که در
قرآن آمده است.
: «... ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا...» ... و برای
خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانائی رفتن به سوی آن دارند ...»
از این دستور تعبیر به یک بدهی و
دین الهی شده است که بر ذمه عموم مردم میباشد زیرا فرموده است: برای خدا بر مردم است، واژه حج در اصل به معنی قصد است و به همین جهت به جاده و راه محجة (بر وزن مودة) گفته میشود، زیرا
انسان را به مقصد میرساند، و به دلیل و
برهان حجت میگویند، زیرا مقصود را در بحث روشن میسازد، و اما این که این مراسم مخصوص را حج نامیدهاند برای این است که به هنگام حرکت برای شرکت در این مراسم قصد
زیارت خانه خدا میکنند و به همین دلیل در آیه فوق اضافه به بیت (خانه کعبه) شده است، همانطور که سابقا اشاره کردهایم مراسم زیارت خانه کعبه نخستین بار در زمان ابراهیم رسمیت یافت، و سپس بصورت یک سنت حتی در زمان عرب جاهلی ادامه یافت، و در
اسلام به صورت کاملتر و خالی از هر گونه خرافه دوران جاهلی تشریع گردید.
شده بود، ولی رسمیت یافتن آن بیشتر مربوط به زمان ابراهیم علیهالسّلام است، حج بر هر انسانی که توانایی داشته باشد در عمر فقط یک بار
واجب میشود و از آیه فوق نیز بیش از این استفاده نمیگردد زیرا
حکم مطلق است و با یک بار انجام دادن
امتثال حاصل میشود.
است، البته در روایات اسلامی و کتب فقهی، استطاعت، به معنی داشتن زاد و توشه، و مرکب، و توانایی جسمی، و باز بودن راه، و توانایی بر
اداره زندگی به هنگام بازگشت از حج تفسیر شده است، ولی در حقیقت همه اینها در آیه فوق مندرج است، زیرا استطاعت در اصل به معنی توانایی است که شامل تمام این امور میشود.
ضمنا از آیه فوق استفاده میشود که این قانون مانند سایر قوانین اسلامی
اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه همه موظفند آن را انجام بدهند و با قاعده معروف الکفار مکلفون بالفروع کما انهم مکلفون بالاصول؛ (کافران همانطور که به اصول دین موظفند به انجام فروع نیز مکلف میباشند) با آیه فوق و مانند آن تأیید میشود، گرچه شرط صحیح بودن این گونه اعمال و عبادات این است که نخست اسلام را بپذیرند و سپس آنها را انجام بدهند ولی باید توجه داشت که عدم قبول اسلام، مسؤولیت آنها را در برابر اینگونه وظائف از بین نمیبرد.
به واسطه گفتن تلبیه یا اشعار و تقلید، حج واجب می شود: «الحج اشهر معلومـت فمن فرض فیهن الحج فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فی الحج...» حج، در ماههای معینی است! و کسانی که (با بستن
احرام ، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کردهاند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست!... . (از امام صادق علیهالسّلام درباره «... فمن فرض فیهن الحج...» نقل شده که آنچه فرض است،
تلبیه ، اشعار و تقلید است و هر یک را که بجا آورد حج را بر خود
واجب کرده است.
)
یعنی زمان حج نزد این قوم (یعنی عرب) ماههای معلومی است، و سنت (یعنی روایات) آن را معین کرده، که عبارت است از شوال، و ذی القعده، و ذی الحجه، و اگر ذی الحجه را زمان حج شمرده، با اینکه زمان حج اوائل آن ماه است، نه همه آن، منافاتی ندارد، برای اینکه این تعبیر از قبیل تعبیری است که میگوئیم من روز جمعه خدمت شما میرسم، با اینکه آمدن در یک ساعت از روز جمعه صورت میگیرد، نه در تمامی آن روز.
سپس به دستور دیگری در مورد کسانی که با
احرام بستن شروع به مناسک حج میکنند اشاره کرده، میفرماید: آنها که حج را بر خود فرض کردهاند (و احرام بستهاند باید بدانند) در حج آمیزش جنسی و گناه و جدال نیست.
میشود که در حضور زنان باشد و اگر در غیاب آنها باشد، رفث نامیده نمیشود، بعضی نیز اصل آن را به معنی تمایل عملی به زنان دانستهاند که از مزاح و لمس و تماس شروع میشود و به آمیزش جنسی پایان میگیرد.
فسوق به معنی گناه و خارج شدن از اطاعت خدا است. و جدال به معنی گفتگوی توأم با نزاع است، و در اصل به معنی محکم پیچیدن طناب است و از آنجا که طرفین گفتگوی آمیخته با نزاع به یکدیگر میپیچند و هر کدام میخواهد سخن خود را به کرسی بنشاند، این واژه در آن به کار رفته است.
کسب و کار در حج، جایز است: «الحج اشهر معلومـت... • لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربکم...» حج، در ماههای معینی است!... •گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان (و از منافع اقتصادی در ایام حج) طلب کنید (که یکی از منافع حج، پیریزی یک
اقتصاد صحیح است)... . (برداشت یاد شده براساس روایتی از
امام باقر علیهالسّلام در تفسیر آیه است.
)
«یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد ولا ءامین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم...» ای کسانی که
ایمان آوردهاید شعایر الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید و مخالفت با آنها) را حلال ندانید و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بینشان، و نشاندار، و نه آنها که به قصد خانه خدا برای بدست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او میآیند... .
«واذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا وعلی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق• لیشهدوا منـفع لهم... رزقهم من بهیمة الانعـم فکلوا منها واطعموا البائس الفقیر» مردم را دعوت عمومی به
حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دور (به سوی خانه خدا ) بیایند•تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند، و نام خدا را در ایام معینی بر چهار پایانی که به آنها روزی داده است (هنگام
قربانی کردن) ببرند (و هنگامی که
قربانی کردید) از گوشت آنها بخورید، و بینوای فقیر را نیز اطعام نمائید.
اجتناب از هرگونه شرک و بت پرستی، در مراسم حج، امری لازم و ضروری است: «واذن فی الناس بالحج... • ذلک ومن یعظم حرمـت الله... فاجتنبوا الرجس من الاوثـن...؛ مردم را دعوت عمومی به حج کن•
مناسک حج چنین است، و هر کس برنامههای الهی را بزرگ دارد... از پلیدیها یعنی از بتها اجتناب کنید...» (سیاق آیات، بیانگر ارتباط آیه، به حج است.)
اجتناب از غنا در حج واجب است: «واذن فی الناس بالحج... • ذلک ومن یعظم حرمـت الله... واجتنبوا قول الزور» مردم را دعوت عمومی به حج کن•مناسک حج چنین است، و هر کس برنامههای الهی را بزرگ دارد...و از سخن
باطل و بی اساس بپرهیزید. («قول الزور» در روایتی از
امام صادق علیهالسّلام به غنا تفسیر شده است.
)
اجتناب از هرگونه بیهوده گویی و باطل سرایی، در مراسم حج لازم است: «واذن فی الناس بالحج... • ... فاجتنبوا الرجس من الاوثـن واجتنبوا قول الزور» مردم را دعوت عمومی به حج کن•... از پلیدیها یعنی از بتها
اجتناب کنید و از سخن باطل و بیاساس بپرهیزید.
بازداشتن مردم، از حج خانه خدا حرام است: «ان الذین کفروا ویصدون عن... والمسجد الحرام الذی جعلنـه للناس سواء العـکف فیه والباد... نذقه من عذاب الیم» کسانی که کافر شدند و مؤمنان را از راه خدا و از
مسجدالحرام ، که آن را برای همه مردم مساوی قرار دادیم اعم از کسانی که در آنجا زندگی میکنند و یا از نقاط دور وارد میشوند، باز میدارند (مستحق عذابی درد ناکند) و هر کس بخواهد در این سرزمین از طریق
حق منحرف گردد و دست به ستم زند ما از عذاب دردناک به او میچشانیم.
در آیه مورد بحث، اشاره به گروه خاصی از آنان شده است که دارای تخلفات و گناهان سنگین مخصوصا در رابطه با
مسجدالحرام و مراسم پرشکوه حج هستند، در واقع این گروه از کافران علاوه بر
انکار حق، مرتکب سه
جنایت بزرگ شدهاند:
۱ - جلوگیری از راه خدا و ایما] و طاعت او ۲ - جلوگیری از عبادت کنندگان و زوار خانه خدا و قرار دادن امتیازی برای خود ۳ - در این سرزمین مقدس دست به ظلم و گناه و الحاد میزنند، خداوند این گروه را که مستحق
عذاب الیمند کیفر میدهد.
ابراهیم (علیه السلام) وجوب حج را برای مردم اعلان فرمود: «واذ بوانا لابرهیم مکان البیت... • واذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا وعلی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق» به خاطر بیاور زمانی را که محل خانه
کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا اقدام به بنای خانه کند ...)•و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دور (به سوی خانه خدا) بیایند.
: «واذ جعلنا البیت مثابة للناس وامنـا واتخذوا من مقام ابرهیم مصلی...» (و بخاطر بیاورید) هنگامی را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و
امان برای مردم قرار دادیم (و برای تجدید همین خاطره) از
مقام ابراهیم نماز گاهی برای خود انتخاب کنید... .
روزه (سه روز) بر حج گزار، در صورت حلق اضطراری، واجب مخیر است: «واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک...» و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری،
اجازه نداد که پس از احرام بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از
قربانی فراهم شود (
ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید تا
قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه
ذبح شود) و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید
فدیه و کفارهای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد!... . (در روایات
اهل بیت علیهمالسّلام آمده است: مقصود از «صیام» این است که سه روز روزه بگیرد.
)
سه روز روزه در سفر حج و هفت روز پس از رجوع به وطن، در صورت ناتوانی حاجی از
قربانی کردن در حج، برحج گزار واجب می شود: «... فمن تمتع بالعمرة الی الحج فما استیسر من الهدی فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام فی الحج وسبعة اذا رجعتم تلک عشرة کاملة ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجد الحرام...» ...و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم
عمره ، حج را آغاز کند، آنچه از
قربانی برای او میسر است (
ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در
ایام حج ، و هفت روز هنگامی که باز میگردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد مسجدالحرام نباشد اهل
مکه و اطراف آن نباشد... .
سوگند به «لا والله» و «بلی والله»، مورد نهی خداوند، در مناسک حج قرار گرفته است: «الحج اشهر معلومـت فمن فرض فیهن الحج... ولا جدال فی الحج...» حج، در ماههای معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کردهاند، (باید بدانند که) در حج...
جدال نیست!... . (بنا بر یک احتمال، مراد از «لا جدال» سوگند به «لا والله» و «بلی والله» است، اعم از اینکه راست باشد یا
دروغ .
)
حج گزار، در صورت حلق اضطراری، مخیر است که صدقه بدهد: «واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک...» و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرام بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از
قربانی فراهم شود (
ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید تا
قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه
ذبح شود) و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفارهای از قبیل روزه یا
صدقه یا گوسفندی بدهد!... .
۳۸. حرمت فسوق : دروغ گفتن، فحش دادن و فخر کردن در حج:
«الحج اشهر معلومـت فمن فرض فیهن الحج فلا رفث ولا فسوق...» حج، در ماههای معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کردهاند، (باید بدانند که) در حج،
آمیزش جنسی با زنان، و گناه نیست!... .
لزوم اجتناب، از هرگونه لهو در حج امری لازم است: «ذلک ومن یعظم حرمـت الله فهو خیر له عند ربه واحلت لکم الانعـم الا ما یتلی علیکم فاجتنبوا الرجس من الاوثـن واجتنبوا قول الزور» مناسک حج چنین است، و هر کس برنامههای الهی را بزرگ دارد نزد پروردگارش برای او بهتر است، و چهار پایان برای شما
حلال شده مگر آنچه دستور منعش بر شما خوانده میشود، از پلیدیها یعنی از بتها اجتناب کنید و از سخن باطل و بی اساس بپرهیزید. («قول الزور» شامل غنا و هرگونه سخنان لهو و بیهوده میشود.
)
حج گزار بیمار، میان پرداخت صدقه یا
ذبح قربانی یا گرفتن روزه، در صورت حلق اضطراری مخیر است: «واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک...» و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرام بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از
قربانی فراهم شود (
ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید تا
قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه
ذبح شود) و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و
کفاره ای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد!... .
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «احکام حج».