احکام بدل و مبدل منه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احکام
بدل و مبدلمنه از مجموعه مباحث بدل است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد از این رو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل بدل و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. این نوشتار از احکام بدل و مبدلمنه به بررسی دو مبحث مهم
تبعیت بدل از مبدلمنه و رابط میان آن دو پرداخته و در پایان به برخی احکام دیگر اشاره خواهد داشت:
بدل از جمله توابع بوده که به این جهت در اموری از متبوع (مبدلمنه) خود
تبعیت میکند که در ادامه به این امور، ضرورت و عدم ضرورت آنها اشاره میشود:
تبعیت بدل از مبدلمنه در نوع
اعراب، ضروری است؛
مانند: «وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ اَثَامًا یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛
؛ («و هر کس چنین کند مجازاتش را خواهد دید چنین کسی
عذاب او در
قیامت مضاعف میگردد».) در این
آیه شریفه بدل (یُضَاعَفْ) در اعراب از مبدلمنه (یَلْقَ) تبعیت کرده و مجزوم شده است.
تبعیت بدل از مبدلمنه در
معرفه یا
نکره بودن ضروری نیست؛
مانند: «وَ اِنَّکَ لَتَهْدِی اِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ»؛
(«و تو مسلما به سوی راه مستقیم
هدایت میکنی راه خداوندی که تمام آنچه در آسمانها و آنچه در
زمین است از آن او است».) در این آیه شریفه صِرَاطِ اللَّهِ و صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ به ترتیب بدل معرفه و مبدلمنه نکره، واقع شدهاند؛
از این رو بدل از مبدلمنه در زمینه نکره یا معرفه بودن تبعیت نکرده است.
تبعیت بدل از مبدلمنه در
مذکر یا
مونث بودن تنها در بدل کلّ از کلّ ضروری بوده و در سایر انواع بدل الزامی نیست:
الف.بدل کلّ از کلّ؛ مانند: «رایتُ زیداً اخاک»؛ در این مثال اخاک و زیداً به ترتیب بدل و مبدلمنه واقع شدهاند.بدل در این مثال بدل کلّ از کلّ بوده از این رو بدل از مبدلمنه تبعیت کرده و هر دو مذکر هستند.
ب.سایر انواع بدل؛ مانند: «انّ الغزالَ عینَه جمیلةٌ»؛ در این مثال عینَه و الغزالَ به ترتیب بدل مونث و مبدلمنه مذکر، واقع شدهاند؛ بدل در این مثال بدل بعض از کلّ بوده از این رو تبعیت بدل از مبدلمنه در مذکر یا مونث بودن ضروری نیست.
تبعیت بدل از مبدلمنه در مفرد، مثنی و یا جمع بودن در بدل کلّ از کلّ در صورتی که مانعی در تثنیه و یا جمع نباشد (وجود مانع همچون صورتی که یکی از آن دو (بدل یا مبدلمنه) مصدر میمی باشد که در این صورت تثنیه و جمع واقع نشده و بدل از مبدلمنه در این جهت تبعیت نمیکنند.مانند: آیه «ان للمتقین مفازاً حدائقَ و اعناباً»
) ضروری بوده و در سایر انواع بدل الزامی نیست:
الف.بدل کلّ از کلِّ؛ مانند: «رایتُ زیداً اخاک»؛ در این مثال اخاک و زیدا به ترتیب بدل و مبدلمنه واقع شدهاند.بدل در این مثال بدل کلّ از کلّ بوده از این رو بدل از مبدلمنه تبعیت کرده و هر دو مفرد هستند.
ب.سایر انواع بدل؛ مانند: «اکلتُ البرتقالةَ ثلثیها»؛ در این مثال ثلثیها و البرتقالة به ترتیب بدل مثنی و مبدلمنه مفرد، واقع شدهاند.بدل در این مثال بدل بعض از کلّ بوده از این رو تبعیت بدل از مبدلمنه در مفرد، مثنی و جمع بودن ضروری نیست.
در بدل کلّ از کلّ، بدل و مبدلمنه بر یک ذات و امر واحد دلالت میکنند؛ از این رو نیازی به رابط میان آن دو نیست ولی در بدل بعض از کلّ و بدل اشتمال، ضمیر رابطی وجود دارد که مبدلمنه، مرجع آن است.
ضمیر رابط بر دو گونه است:
۱.ضمیر بارز؛ مانند: «قَرَاْتَ الکِتابَ اوَّلَهُ»؛ در این مثال الکِتابَ مبدلمنه و اوَّلَهُ بدل بعض از کلّ است. مرجع ضمیر بارز (هاء) در اوَّلَهُ، مبدلمنه بوده که این ضمیر، رابط میان بدل و مبدلمنه میباشد.
۲.ضمیر مقدّر؛ مانند: «وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیْهِ سَبِیلًا»؛
(«برای خدا بر مردم است که آهنگ
خانه [
او
]
کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند».) در این آیه شریفه النَّاسِ مبدلمنه و
اسم موصول(مَن) بدل بعض از کلّ است. پس از من استطاع، عبارت منهم مقدر است که مرجع ضمیر (هُم) در آن، مبدلمنه بوده و این ضمیر، رابط میان بدل و مبدلمنه میباشد.
باید توجه داشت که در سه صورت بدل بینیاز از ضمیر (رابط) است که در ادامه به آنها اشاره میشود:
۱.ال جایگزین ضمیر شود؛ مانند: «قَبَّلْتُهُ الیدَ»؛ در این مثال الیدَ در اصل یدَهُ بوده که ضمیرهاء حذف و ال جایگزین آن شده است.
۲.بنابر نظر بعضی، از آنچه از کلام حذف شده میتوان بدل آورد؛
به عنوان مثال در عبارت ما جاءَنی احدٌ اِلَّا هندٌ لفظ احدٌ مبدلمنه و محذوف بوده که لفظ هندٌ بدل از آن واقع شده است.
۳.در صورتی که بدل و الفاظ بعد از آن مجموع اجزای مبدلمنه را تشکیل دهند؛ (این نوع از بدل، بدل تفصیل نام دارد.)
مانند: «الکَلِمَةُ اقسامٌ ثَلاثَةٌ
اسمٌ و فعلٌ و حرفٌ»؛ در این مثال
اسمٌ، بدل واقع شده که با الفاظ بعد از خود (فعل و حرف) تمامی اجزای مبدلمنه (اقسام) را تشکیل میدهند؛ از این رو بدل، بینیاز از ضمیر (رابط) است.
۱.در صورتی که حرف جرّ بر مبدلمنه وارد شود، تکرار آن حرف در بدل
جایز است؛
مانند: «رَبَّنَا اَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِاَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا»؛
؛ («پروردگارا! مائدهای از
آسمان بر ما بفرست تا عیدی برای اول و آخر ما باشد».) در این
آیه شریفه ضمیر نا در لنا مبدلمنه بوده و حرف جر لام بر آن وارد شده است؛ از این رو جایز است حرف جر در
بدل (اَوَّلِنَا) تکرار شود.
۲.در صورتی که مبدلمنه دربردارنده معنای
شرط باشد ان شرطیه در بدل ظاهر میشود؛
مانند: «مَنْ یَقمْ انْ زیدٌ و انْ عمروٌ اقُمْ معه»؛ در این مثال مَنْ مبدلمنه و دارای معنای شرط است؛ از این رو انْ شرطیه در بدل (زیدٌ) ظاهر شده است.
۳.در صورتی که مبدلمنه دارای معنای
استفهام باشد همزه استفهام در بدل ظاهر میشود؛
مانند: «کیفَ انت اصحیحٌ ام سقیمٌ»؛ در این مثال کیفَ مبدلمنه و دربردارنده معنای استفهام است؛ از این رو همزه استفهام در بدل (صحیحٌ) ظاهر شده است.
۴.در صورتی که بدل و مبدلمنه
فعل باشند
مشترک بودن آنها در نوع (بعضی از نوع به صیغه تعبیر کردهاند.)
فعل ضرورت ندارد؛
مانند: «ان جئتنی تَزرْنی اُکرمْک»؛ در این مثال
فعل ماضی جئتنی و
فعل مضارع تَزرْنی به ترتیب مبدلمنه و بدل واقع شدهاند و در نوع فعل با هم
مشترک نیستند.
۵.در مواردی ضمیر مرفوعی پس از ضمیر مرفوعی دیگر واقع میشود که ممکن است بدل یا تاکید باشد؛
مانند: «قُمْتُ انا»؛ در این مثال ممکن است ضمیر منفصل مرفوعی (انا) بدل یا تاکید و ضمیر متصل مرفوعی (تاء در فعل قُمْتُ) مبدلمنه یا موکَّد باشد.
۶.در مواردی ضمیر مرفوعی پس از ضمیر منصوبی واقع میشود که بدل نبوده بلکه تاکید است؛
مانند: «رایتُک انْتَ»؛ در این مثال ضمیر منفصل مرفوعی (انْتَ) تاکید و ضمیر متصل منصوبی (کاف در فعل رایتُک)، موکَّد است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «احکام بدل و مبدل منه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۱۱.