احمدرضا بریلوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَریلْوی، احمدرضا، ملقب به عبدالمصطفی، از
عرفا و دانشمندان و مؤلفان شبه قاره و بنیانگذار
مکتب بریلوی (۱۲۷۲ـ۱۳۴۰/ ۱۸۵۶ـ۱۹۲۱) میباشد.
او تبار افغانی داشت و پیرو
مذهب حنفی و
طریقه قادری بود. در بریلی،
ایالت اُتراپرادش در شمال هند به دنیا آمد و همانجا درگذشت، جدّ او رضاعلی از علما بود و پدرش نقی علی، سهم زیادی در آموزش او داشت. احمدرضا متون درسی و
علوم اسلامی را نزد پدرش، که از مخالفان
وهابیان بود، آموخت و از طریق او
معارف حوزه فرنگی محل (خاندانی از متکلمان و
عرفای هند) را، که قویاً متکی بر آثار فرهنگی ایرانیان بود، فراگرفت. مانند پدر،
طریقت را از
سید آل رسول حسینی مارِهْروی (متوفی ۱۲۹۶) ـ که اسناد
حدیث از
عبدالعزیز دهلوی داشت ـ اخذ کرد و اسناد حدیث را از
احمد زینی دحلان،
مفتی شافعیان در مکّه که از مخالفان
وهابیان بود، و اجازه
سلسله قادریّه را از
شیخ حسین بن صالح ـ
امام فرقه شافعیان در
حجاز ـ اخذ کرد و در چهارده سالگی تحصیل خود را به اتمام رساند.
در ۲۲ سالگی به
منصب افتا دست یافت. وی به تدریس نیز میپرداخت و
سیدمحمد محدث کَچْهوچهوی از جمله شاگردان اوست؛ از میان فرزندان وی، محمدحامد رضاخان و محمد مصطفی رضاخان از علما بودند؛ خلفای او در شبه قاره و خارج از آن بیش از صد تن اند
و حتی بسیاری از علمای مکّه و مدینه
خلیفه او بوده اند
. احمدرضا به
تفسیر،
حدیث،
فقه،
کلام،
عرفان،
حکمت و
ریاضیات پرداخته بود و به قولی بیش از هزار کتاب و
رساله کوچک و بزرگ به زبانهای عربی و فارسی و
اردو از او باقیمانده است
که در بسیاری از آنها
فرهنگ ایران جلوهای آشکار دارد؛ او اشعاری به فارسی نیز سروده است که در آنها به استقبال
غزلیات حافظ و
عراقی همدانی و
مثنوی مولوی رفته است
پارهای از آثار او نیز حواشی بر آثار علمای ایران است.
مجموعه فتاوی او به نام العطایاالنبویه فی الفتاوی الرضویه در دوازده مجلد بزرگ گرد آمده است.
بریلوی
شجره نسب روحانی خود در طریقه
قادریه را در اجازه روایتی برای
سید عبدالکبیر ادریسی فاسی،
محدث غرب، ذکر کرده و آن را به
معروف کرخی و از او به
امام رضا علیه
السلام، امامان پیشین تا
امام علی علیه
السلام و
پیامبر صلّی اللّه علیه وآله
وسلّم رسانده است.
او کراراً به شئون
خارق العاده و
کرامات امامان شیعه اشاره میکند و کتابی در
مناقب اهل بیت تألیف کرده و منظومهای در ستایش آنان موسوم به
شجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء سروده است
بریلوی با کسانی که در تفسیر مبانی دینی، سعی در تطبیق آیه های قرآن با یافته های علمی داشتند، از جمله سِرْ سیداحمدخان و پیروان او، سخت مخالفت میکرد
.
او با وهابیان (و به قول او: نجدیان) نیز مخالف بود و در برانگیختن سنیان هند و حجاز برضدّ ایشان سعی بلیغ کرد؛ و در تخطئه دیوبندیان و جماعتی که به تأسیس ندوة العلما برخاستند و آرائی کم و بیش مشابه با وهابیان دارند، اهتمام تمام داشت و در رد ایشان و وهابیان، مجموعاً بیش از دویست اثر پدید آورد
این آرا، واکنشهایی در عربستان پدید آورد.
همچنین احمدرضا سازش و اتحاد و
تسامح با هندوان را برای مبارزه با انگلیس مطلقاً مردود میدانست و
وحدت ملی و قومی مسلمانان و
هندوان را نفی میکرد. کوشش
گاندی برای جلب نظر وی بی نتیجه ماند و بریلوی حتی از دیدار با اوامتناع کرد و وی را
دشمن مسلمانان
معرفی کرد و در بسیاری موارد حکم
تحریم برضد انگلیس را خلاف
شرع میدانست و به مخالفت با آن برمی خاست
. او از سویی با انگلستان رفتاری خصومت آمیز داشت و از سوی دیگر رهبران مبارزه با انگلیس و نظریاتشان را
تخطئه میکرد و با کسانی که هند را
دارالحرب (سرزمین تحت سلطه
کافران حربی و دشمن
اسلام) می دانستند به مقابله برمی خاست و
هندوستانِ تحت سلطه انگلیس را
دارالاسلام قلمداد میکرد. وی در اثبات این مدعا رسالهای مستقل نوشت و به دلیل این گونه برخوردها متهم به طرفداری از انگلیس شد
.
آرامگاه بریلوی در بریلی
زیارتگاه است و طاق و رواقی دیدنی دارد. در هند و پاکستان میلیونها نفر خود را پیرو مکتب او میشمارند و از او با عنوان اعلیحضرت یاد میکنند
و او را تازه کننده
دین در آغاز سده چهاردهم میانگارند.
کتابها و مقالات فراوانی به شرح احوال، آثار و نظریات او اختصاص یافته است.
بریلوی بنیانگذار مکتبی به همین نام است. این مکتب آمیزهای است از تسنن و تصوّف که وجه اخیر در آن نمایانتر است.
مکتب بریلوی تا حدود زیادی بر آرای
شیخ عبدالحق محدث دهلوی متکی است که در نوشته های احمدرضا به آثار او بسیار استناد میشود.
.
علت این مکتب برای مقابله با آرای
ابن تیمیه،
محمد بن عبدالوهاب و مروّجان هندی آثار وی، مانند
شاه اسماعیل دهلوی، تأسیس شده است و مبادی آنها را بشدت تخطئه میکند. احمدرضا، ابن تیمیه را «ضالّ و مضلّ»
و اسماعیل دهلوی را «طاغیة النجدیة» و کتاب او را «
کفریات» می شمارد
.
مبادی این مکتب چنین است: ۱)
وحدت وجود ؛ ۲)
توحید رسالت که وجود عالم را موقوف بر وجود
ختمی مرتبت میداند
۳) وجود دائمی چهل تن به عنوان ابدال، و شماری از اولیاءالله، در میان امّت
اسلام که به برکت آنان، بلاها دفع و رحمتها و نعمتهای الهی نازل میشود.
بریلوی نظریهای با عنوان «
ضرورت وجود غوث» عرضه کرده و در آن وجود
امام حیّ و حاضر را ضروری میداند و
ولایت تکوینی را در خور کسانی میشمارد که حکومت ظاهری را در اختیار نداشته اند؛ و بیشتر افرادی که او مصداق شناخته شده
غوث میشمارد، امامان شیعه اند.
به عقیده وی، پس از
پیامبر و سه خلیفه، یکایک امامان تا
امام عسکری علیه
السلام به
مرتبه غوثیت رسیدند و پس از آنها، غوثها نایبان همین امامان بودند تا نوبت به
عبدالقادر گیلانی رسید که افراد پس از او نایب وی خواهند بود تا سرانجام
امام مهدی به مقام غوثیت کبری نایل شود.
بریلوی اصل عقیده به مهدی را
مسلم میداند و با استفاده از پارهای منابع ظهور او را در ۱۸۰۰ هجری قمری پیش بینی میکند
. به اعتقاد او مهدی حکومت حقّه ظاهری و غوثیت را باهم خواهد داشت. در پارهای از سروده های وی، مهدی شخصیتی زنده است که نباید در
انتظار تولد او بود. در یکی از اشعارش جایگاه مهدی را، در این اعصار، در جهان
ارواح میداند
. در مکتب بریلوی، به دلیل نفوذ عمیق تفکر شیعی در عالم
تصوف، عناصر فراوانی از
تشیع راه یافته و
امامان شیعه از قداست بسیار برخوردارند.
تأکید بر
شفاعت ؛ ۲) اصرار بر امکان و وقوع کرامات بسیار برای اولیا؛ ۳) عقیده به شئون و مقامات و اقتدار و تصرفات خارق العاده برای
پیامبر و اولیا پس از
مرگ در
برزخ و پافشاری بر مشروعیت
نذر برای اولیا و استمداداز ایشان
۴) تأکید بر برگزاری مراسم به مناسبت سالروز تولد و وفات پیشوایان
دین و طریقت و زیارت خاکجای آنان، بنا کردن بارگاه بر آرامگاههایشان و احترام به مقابر و توسل جستن به آنها
۵) مخالفت با وهابیان.
حکومت سعودی را پرورده سیاست انگلیس میدانند
و سعودیان نیز ورودکتابهای
بریلویان را به عربستان ممنوع کردهاند و ایشان را خارج از
اسلام میدانند.
برخوردهای میان بریلویان و
دیوبندیان که آرای آنها کم و بیش مشابهتی با وهابیان دارد گاه چنان شدت مییابد که برخوردهای فرقهای دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد
۶) تجلیل و تقدیس فراوان از سه خلیفه و بلکه از قاطبه کسانی که
اهل سنت آنها را از
صحابه رسول صلّی اللّه علیه وآله
وسلّم میشمارند، چنانچه
فاضل بریلوی در بزرگداشت
معاویه کتاب جداگانهای تألیف کرده است
۷) عقیده به مسدود بودن باب
اجتهاد و اینکه همه
مسلمین باید از یکی از چهار امام
معروف سنّی پیروی کنند. (بریلوی اثر مستقلی هم در ردّ دعوی سنّیانی که تقلید مطلق از یکی از چهار
مذهب را نمیپذیرند نوشته و در آن بویژه از نذیر حسین دهلوی سخت انتقاد کرده است) ۸) ستایش بسیار از برخی
صوفیان، بویژه عبدالقادر گیلانی پیشوای سلسله قادریه
که مراسم سالگرد درگذشت او را با شکوه بسیار در یازدهم ربیع الاول هر سال برگزار میکنند
بریلویان اتحاد با هندوان را سرسختانه رد میکردند و از نظریه دو قومیتی مردم شبه قاره که به تقسیم این سرزمین و تشکیل کشور پاکستان منجرشد، حمایت میکردند
و در این باره مواضعی نزدیک به موضع برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی، مانند
محمد علی جناح و
فاطمه جناح وآقاخان، داشتند
در ۱۳۳۶/۱۹۱۷،
بریلویان سازمانی به نام «رضای مصطفی» تأسیس کردند که هدف آن پیشرفت
اسلام و اتحاد و اصلاح وضع مسلمانان بود. «انصارالاسلام» نیز از دیگر سازمانهای آنها بود. چهار سال پس از وفات احمدرضا، خلیفه او
نعیم الدین مرادآبادی، سازمانی سیاسی ـ مذهبی به نام «کنفرانس سراسر هند» در مرادآباد تشکیل داد که شعبه هایی در سراسر هند داشت. این سازمان در ۱۳۲۶ ش /۱۹۴۷ از استقلال پاکستان حمایت کرد
و پس از تشکیل کشور پاکستان، جای خود را به «جمعیت العلمای پاکستان» داد (۱۳۲۷ ش /۱۹۴۸) که از احزاب فعال در دوره ضیاءالحق بود.
«منهاج القرآن» از دیگر تشکیلات بریلویان در پاکستان است که بیشتر جنبه فرهنگی ـ دینی دارد و دارالافتاء مرکزی بریلویان در بریلی است. محمد منّان رضا، نبیره احمد رضا خان، از پیشوایان اخیر آنان است.
بریلویان
مدارس دینی پرشماری در هند و پاکستان دارند، از جمله دارالعلوم اشرفیه مبارکپور هند (تأسیس: ۱۳۲۶/۱۹۰۸) جامعه حبیبیه (تأسیس: ۱۳۲۹ ش /۱۹۴۰) و دارالعلوم غریب نواز (تأسیس: ۱۳۴۴ ش /۱۹۶۵) هردو در الله آباد
جامعه نعیمیه در مرادآباد؛ جامعه رضویه منظرالاسلام در بریلی که احمدرضا در ۱۳۲۲ تأسیس کرده است.
بریلویان در ۱۳۵۱ ش /۱۹۷۲ در پاکستان حدود ۱۲۴ مدرسه داشته اند (حافظ نذر احمد، جاهای متعدد) و مراکز پژوهشی
معروفی نیز در کراچی، لاهور، مبارکپور، منچستر و استانبول دارند
(۱) حافظ نذراحمد، جائزه مدارس عربیه مغربی پاکستان، لاهور ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۲)
اردو دائره معارف اسلامیه، لاهور ۱۳۸۴ـ۱۴۱۰/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۸۹، ذیل «بریلوی» (از ظهوراحمد اظهر).
(۳) محمدفیض احمد اویسی، امام احمدرضا اور علم حدیث، لاهور ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۴) احمدرضابریلوی، حدائق بخشش، دهلی ۱۴۰۳.
(۵) احمدرضابریلوی، الدولة المکّیة بالمادّة الغیبیّة، ضمیمة اثبات النبوّة، از احمد فاروقی سرهندی، استانبول ۱۹۸۳.
(۶) احمدرضابریلوی، المستند المعتمد بن اء نجاة الابد، ضمیمة المعتقد المنتقد، از فضل الرسول قادری، استانبول ۱۹۸۳.
(۷) محمد عاشق پهلتی، القول الجلی فی ذکر آثار الولی، با اختتامیهای به قلم ابوالحسن زید فاروقی، چاپ ابوالنصر انس فاروقی، دهلی ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۸) اکبر ثبوت، مدارس
اسلامی هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، دهلی نو ۱۳۷۴ش.
(۹) عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر وبهجة المسامع و النواظر، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲ـ۱۴۱۰/۱۹۶۲ـ۱۹۸۹.
۱۰- حسین حلمی، در عامر قادری، المدارج السنیة فی الرد علی الوهابیة، ترجمه عبدالعلیم قادری، استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۱) رحمان علی، تذکره علمای هند، لکهنو ۱۳۳۲/ ۱۹۱۳.
(۱۲) محمد مسعود احمد، «احمدرضا خان بریلوی»، ترجمه شاهد چوهدری، (مقاله منتشر نشده).
(۱۳) مشیرالحسن، جنبش
اسلامی و گرایش های قومی در مستعمره هند، ترجمه حسن لاهوتی، مشهد ۱۳۶۷ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «احمدرضا بریلوی »، شماره۱۱۶۴.