• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد زراری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





احمد زراری (۲۸۵-۳۶۸ق) از علما و شخصیت‌های برجسته شیعه قرن چهارم هجری بود که در کوفه به دنیا آمد و در بغداد زندگی کرد. او اهل علم بود و در زمینه‌های فقه، حدیث، و کلام شیعی فعالیت داشت. او به عنوان آخرین فرد مشهور از خاندان آل اعین، که تقریباً همگی شیعه بودند، شناخته می‌شود.



ابوغالب احمد بن محمد بن محمد بن سلیمان زُراری بُکیری شیبانی کوفی بغدادی، او را بُکَیری گویند؛ چون جد اعلای او بکیر بن اعین است و چون اعین، غلام بنی شیبان بود، این خاندان نیز شیبانی خوانده شده‌اند.
لقب کوفی و بغدادی نیز ازآن روست که اهل کوفه و ساکن بغداد بود؛ اما انتساب اینان به زراره بن اعین، برادر بکیر دو علت دارد:
نخست: اولین کس از این شاخه که به زراری ملقب شد، سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیر است که امام‌ هادی (علیه‌السّلام) در کوفه و بغداد در اموری با او مکاتبه داشته و از باب احتیاط و پنهان کاری، او را زراری نامید.
دوم: چون ابوغالب از مادر به زراره منسوب است، این لقب را گرفت.
بنواعین که تقریباً همگی شیعه و دارای فضل و دانش بودند، در کوفه سکونت داشتند و صاحب محله و املاکی بودند و یکی پس از دیگری، نمایندگی عام امامان شیعه (علیهم‌السّلام) را داشتند و با آن حضرات مکاتبه می‌کردند و این مکاتبات تا زمان غیبت ادامه داشته است.


ابوغالب که فقیه، متکلم، محدث، ادیب، شاعر و آخرین فرد مشهور آل اعین بود، در سال ۲۸۵ هجری در کوفه زاده شد.
در پنج سالگی پدر بیست وچندساله اش را از دست داد و جدش، محمد بن سلیمان که فردی دانشمند بود، تربیت او را بر عهده گرفت. در سال ۲۹۷ هجری که نوجوانی دوازده ساله بود از عبداللّه بن جعفر حمیری که در این سال به کوفه آمده بود حدیث آموخت.
در سال ۳۰۰ هجری جدش را نیز از دست داد. پیش از بیست سالگی ازدواج کرد. زمانی بین او و همسرش ناسازگاری پیش آمد، از طریق حسین بن روح از امام زمان (علیه‌السّلام) یاری خواست و پاسخ گرفت که اختلافات آنها حل خواهد شد.
در سال ۳۱۳ هجری (۲۸سالگی) صاحب فرزندش ابوالعباس عبیداللّه شد. در همین سال و سال بعد، قرمطیان با هجوم به عراق و کوفه، خسارت‌های بسیاری به بار آوردند؛ ازجمله محله آل اعین را ویران کردند. در این یورش، اموال و دارایی‌های ابوغالب به ویژه بیشتر احادیث و کتاب‌هایی را که از بزرگانی همچون ثقه الاسلام کلینی، احمد بن ادریس قمی، احمد بن محمد عاصمی، جعفر بن محمد بن مالک بزاز، محمد بن جعفر رزّاز (دایی پدرش) و علی بن سلیمان(عموی پدرش) آموخته و گرد آورده بود، نابود شد یا به سرقت رفت.
در این حوادث خود زراری نیز به اسارت درآمد و در برابر آزادی اش ۱۰۰ دینار و ۱۵۰۰ درهم پرداخت.
در سال ۳۲۵ هجری نیز مشکلاتی برای او پیش آمد. آن گونه که خود می‌گوید، پس از خرابی کوفه و ازدست رفتن املاک و دارایی‌اش، جلای وطن کرد و از کوفه کوچ کرد. به احتمال قریب به یقین از آن پس در بغداد ساکن شد. او در محله سویق غالب بغداد منزل داشت و در همان جا درگذشت.
در سال ۳۴۸ هجری خبر او را در بصره داریم که کتاب داوود بن سرحان را دوباره استنساخ کرده است.
در سال ۳۵۰ هجری به زیارت خانه خدا توفیق یافت و یک سال تمام ماندگار شد. پس از بازگشت برای پسرش همسر گزید و در سال ۳۵۲ هجری نوه‌اش،ابوطاهر محمد بن عبیداللّه دیده به جهان گشود و در سال ۳۵۶ هجری رساله معروف خود در معرفی آل اعین را برای همین نوه اش نگاشت و داشته‌های علمی اش را به او سپرد و به او اجازه روایت داد؛ بدان امید که او ادامه دهنده راه این خاندان در حفظ و نشر احادیث باشد؛ چراکه نتوانست پسرش عبیداللّه را جذب دانش کند.
در سال ۳۶۷ هجری این رساله را با تجدید نظر بازنویسی کرد.


شیخ مفید و نجاشی نیز از شاگردان ابوغالب بوده‌اند.


ابوغالب زراری تالیفات دیگری نیز داشت که عبارت‌اند از:
التاریخ که به پایان نبرد،
دعاءالسفر،
الافضال،
مناسک الحج بزرگ
و مناسک الحج کوچک.
افزون بر اینها خود ابوغالب بیش از ۱۳۰ کتاب از علما و دانشمندان شیعه را نام می‌برد که روایت کردهو این نشان از جد و جهد وی و اهمیتی است که او به احادیث و روایات و حفظ دانش و فرهنگ شیعه می‌داده است.


ابوغالب پس از ۸۳ سال عمر در سال ۳۶۸ هجری در بغداد بدرود حیات گفت و در قبرستان قریش کاظمیه به خاک سپرده شد. پس از آن به دلایلی که ذکر نشده، جسدش به کوفه انتقال یافت و در منطقه غرّی (وادی السلام) به خاک سپرده شد.
به گفته برخی، شاگردش حسین بن عبیداللّه غضائری، تجهیز و تکفین استاد را بر عهده داشت.
(دیگر منابع:
[۱۰] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۲۹۰.
[۱۸] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج۱، ص۶۰۵.
)


۱. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۷، ص۲۱۸.    
۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال، ج۱، ص۶۷.    
۳. زراری، احمد بن محمد، رسالة ابی غالب، ص۳.    
۴. زراری، احمد بن محمد، رسالة ابی غالب الزراری، ص۴۳.    
۵. شیخ طوسی، الفهرست، ص۳۱.    
۶. شیخ طوسی، رجال، ص۴۴۳.    
۷. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلما، ص۵۵.    
۸. حلی، حسن بن علی، رجال، ص۴۱.    
۹. علامه حلی، خلاصه الاقوال، ص۶۷.    
۱۰. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۲۹۰.
۱۱. حسینی تفرشی، سید مصطفی، نقدالرجال، ص۳۱.    
۱۲. قهپایی، عنایت‌الله، مجمع الرجال، ج۱، ص۱۴۷۰.    
۱۳. تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱، ص۴۲۴.    
۱۴. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۴۴.    
۱۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۱، ص۷.    
۱۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۱، ص۲۰۹.    
۱۷. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۲، ص۱۰۸.    
۱۸. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج۱، ص۶۰۵.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد زُراری»، ج۲، ص۹۷.






جعبه ابزار