احمد تتوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَتَوی، احمد بن نصرالله فاروقی (د ۹۹۶ق/ ۱۵۸۸م)، معروف به قاضی احمد یا ملااحمد تتوی،
تاریخنویس عصر
تیموریان هند بود.
تاریخ و محل دقیق
ولادت او دانسته نیست، اما نقوی تولد او را پیش از ۹۴۰ق و در شهر تته (تهتهه) دانسته است.
پدر او، نصرالله فاروقی، قاضی
حنفی تته،
نسب خود را به خلیفۀ دوم میرساند.
احمد در جوانی به مذهب
شیعه گروید.
پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در تته، در ۲۲ سالگی راهی
مشهد شد و نزد علمای آن دیار به فراگیری علم
کلام ،
حدیث ،
فقه و ریاضیات همت گماشت. مدتی نیز در
شیراز و
قزوین ساکن گردید. آنگاه به عتبات
عراق و
عربستان رفت و همه جا به شاگردی نزد دانشمندان مینشست.
در همین
دوره مدتی را نیز نزد شاه طهماسب صفوی در قزوین به سر برده است.
آفتاب اصغر گرایش قاضی احمد به
تشیع را مربوط به همین زمان دانسته،
ولی این اظهارنظر مخالف گزارشهای موجود است.
وی پس از
مرگ شاه طهماسب در ۹۸۴ق/۱۵۷۶م به هند بازگشت و مدتی در گلکنده نزد قطب شاه اقامت گزید؛ سپس به بیجاپور رفت و در دربار علی عادل شاه با بزرگانی چون فتحالله شیرازی و امیرنظامالدین مصاحب شد و به تدریج آوازۀ
علم و فضلش دکن را فرا گرفت، به گونهای که او را ارسطوی
زمان میخواندند.
مهمترین مرحلۀ زندگی تتوی از ۹۹۰ق با رفتن به فتح پورسیکری و پیوستن به دربار اکبرشاه آغاز گردید.
تمام منابعی که از تتوی یاد کردهاند، بر اعتقاد استوار او به تشیع و صراحت در گفتار و نوشتار و پرهیز از هرگونه مصلحتاندیشی توافق دارند.
شرح مباحثات مذهبی متعدد او در منابع آمده است.
این گرایش و صراحت، برخی از متعصبان را به مخالفت با او برانگیخت که سرانجام به قتلش منتهی شد. قاتل او شخصی به نام میرزا فولاد برلاس، فرزند خدادادخان بود که خاندانش سالیان دراز در دستگاه
تیموریان خدمت میکردند. پیش از آنکه تتوی بر اثر جراحات از دنیا برود، با فرمان اکبرشاه، میرزا فولاد محکوم به
قصاص گردید و کشته شد.
صدرالافاضل،
تاریخ زخم خوردن تتوی را ۲۲
صفر و وفات او را ۲۵ صفر
سال ۹۹۶ دانسته است.
جسد وی را در حظیرۀ ملاحبیبالله در لاهور به خاک سپردند. به گفتۀ بدائونی، مخالفان او در غیبت اکبرشاه، جسد را از
قبر بیرون آوردند و سوزاندند و خاکستر آن را در رودخانه ریختند.
آتش خصومت مخالفان تتوی پس از مرگ او خاموش نشد، چنانکه بدائونی همواره از او با دشنام یاد کرده است.
کینۀ مخالفان تتوی از ذکر ماده
تاریخ قتل او نیز قابل فهم است که آوردهاند: «زهی خنجر فولاد».
با این همه، به وسعت معلومات و تسلط او بر علوم گوناگون حتیٰ از سوی بدائونی نیز تصریح شده، و او را «ملای خوبی» دانسته است.
نثر پارسی او پخته و منسجم است و استفاده از آیات و احادیث بر تسلط او بر
زبان عربی دلالت دارد.
۱.
تاریخ الفی. اکبرشاه به سبب علاقه به
تاریخ و متون
تاریخی، خواهان تألیف کتابی مفصل در
تاریخ هزار سالۀ
اسلام از رحلت
پیامبر (ص) تا زمان خود شد. تدوین این اثر را ۷ تن از نویسندگان از جمله عبدالقادر بدائونی و نقیبخان قزوینی در ۹۹۳ق آغاز کردند. با بروز پارهای اختلافها و به توصیۀ ابوالفتح گیلانی، تتوی مأموریت یافت این کتاب را از ۴۶ق به بعد، به تنهایی
تدوین کند. پس از قتل او، ادامۀ کار به آصفخان قزوینی واگذار گردید. وی وقایع را تا ۹۹۷ق ادامه داد و پس از مدتی (حداقل ۴
سال ) با نظارت و تصحیح خود او و بدائونی و مقدمهای که گویا بعدها ابوالفضل علامی بر کتاب نوشت، تقدیم اکبرشاه گردید.
از آنجا که در هیچ یک از نسخههای موجود این اثر، وقایع پس از سال ۹۸۴ق نیامده است و در مقدمۀ علامی نیز دیده نمیشود،
تاریخ دقیق اتمام این اثر مشخص نیست. بیشتر محققان، تتوی را مؤلف
تاریخ الفی میدانند
و آن به سبب نگارش بخش عمدهای از کتاب، یعنی از سال ۴۶ق تا زمان چنگیزخان است. سبک نگارش تتوی در
تاریخ الفی، روان و
نثر او خالی از هرگونه تکلف است. وقایع هزار سالۀ
اسلام در این کتاب به صورت سالشمار آمده، اما مبدأ
تاریخ را رحلت پیامبر (ص) گرفته است، نه
هجرت . شیوۀ گزارش مطالب نشان میدهد که تتوی و دیگر نویسندگان اثر به مهمترین منابع
تاریخی پیشینیان و به ویژه نوشتههای مورخان تیموری در
ایران دسترسی داشته، و این منابع عموماً در کتابخانۀ اکبرشاه نگهداری میشده است.
نکتۀ مهم دیگر، احتمال استفادۀ تتوی از بخشهای گمشدۀ
تاریخ بیهقی است که در ذکر حوادث مربوط به غزنویان و خصوصاً نیمۀ دوم سدۀ ۴ق از آن سود برده است.
تاریخ الفی در میان منابع گوناگون
تاریخی دورۀ تیموریان جایگاهی کم نظیر دارد. این اثر منبع بسیاری از آثار بعدی بوده است که از آن جمله میتوان به تذکرۀ هفت
اقلیم امین احمد رازی اشاره کرد.
وجود نسخههای خطی متعدد نیز حاکی از اهمیت و رواج این اثر است. استوری فهرستی از ۴۶ نسخۀ
تاریخ الفی را بر میشمارد. نسخههای متعددی هم در هند و پاکستان وجود دارد که منزوی برخی از آنها را یادآور شده است. بخشهایی از دو نسخۀ مصور نفیس در موزۀ هنرهای زیبای ویرجینیا و موزۀ هنری وُرسِستر ماساچوست نگهداری میشود. متن کامل
تاریخ الفی به تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد در ۸ جلد (تهران، ۱۳۸۲ش) و بخش پایانی کتاب که در برگیرندۀ وقـایـع ۸۵۰ تا ۹۸۴ ق است، بـه کـوشش علی آل داود (تـهران، ۱۳۷۸ش) به چاپ رسیده است.
۲. احسن القصص و دافع الغصص. به تصریح تتوی، این اثر گزیدهای از
تاریخ الفی است. در سدۀ ۱۳ق احمد بن ابی الفتح شریف اصفهانی، این کتاب را تغییراتی جزئی داد و به خود منسوب کرد.
از این تحریر نسخههای متعددی در کتابخانههای ملی، آستان قدس، مدرسۀ سپهسالار و دانشگاه
تهران نگهداری میشود. ظاهراً تنها نسخهای که در آن از تتوی به عنوان نویسنده نام برده شده، نسخهای است که مؤلف الذریعه در
نجف نزد محمد صادق کمونه دیده است.
۳. خلاصة الحیات. این اثر که به نثری فنی و مصنوع نگاشته شده، پس از
تاریخ الفی، مهمترین کتاب تتوی است. خلاصة الحیات مشتمل است بر سرگذشت فیلسوفان و حکیمان
دوران باستان؛ هرچند که مؤلف نزهة الخواطر، بر آن است که فصلی دربارۀ فیلسوفان
مسلمان نیزدر این اثر وجود داشته است.
این کتاب به فرمان ابوالفتح بن عبدالرزاق گیلانی که خود از حکیمان دربار اکبرشاه بود، نگاشته شد.
دانش پژوه این اثر را تألیفی از چند کتاب معدود میداند،
اما باید گفت که تتوی در تألیف این اثر، آثار متعددی از نویسندگان پیشین را در اختیار داشته، و به آنها استناد کرده، و اطلاعات سودمندی براساس منابع مربوط به ایران باستان و نکات ارزشمندی از علوم پزشکی و نجوم ارائه داده است. در برخی از مآخذ، نام کتاب را خلاصة الحیوان فی
تاریخ احوال الحکماء الاعیان نیز آوردهاند.
محمدتقی بهار از این اثر با عنوان
تاریخ الحکما یاد کرده است.
منزوی چندین نسخه از خلاصةالحیات را برشمرده
که کهنترین آن متعلق به کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران است.
در کتابخانه خدابخش نیز نسخهای از این اثر نگهداری میشود.
شوشتری به ۳ اثر از تتوی اشاره کرده که تاکنون نسخهای از آنها به دست نیامده است: رسالهای در تحقیق تریاق فاروق که دربرگیرندۀ مباحثی در طب و داروشناسی بوده است؛ رسالهای در اخلاق؛ و رسالهای در اسرار حروف و رموز اعداد بر مبنای کتاب مفاحص.
ابوالفضل علامی نیز در آیین اکبری به ترجمهای از معجم البلدان اشاره دارد که تتوی با همکاری قاسم بیک، شیخ منور و عدهای دیگر آن را تهیه کرده بودند.
تتوی در دیباچۀ خلاصة الحیات از کتاب مفصل دیگری با نام مرآة العالم نام میبرد که در حال تألیف آن بوده است.
(۱) آفتاب اصغر،
تاریخنویسی فارسی در هند و پاکستان، لاهور، ۱۳۶۴ش.
(۲) آقابزرگ، الذریعه.
(۳) آل داود، مقدمه بر
تاریخ الفی احمد تتوی و آصفخان قزوینی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۴) ابوالفضل علامی، آیین اکبری، کلکته، ۱۸۹۳م.
(۵) ابوالفضل علامی، اکبرنامه، کلکته، ۱۸۸۶م.
(۶) عبدالقادر بدائونی، منتخب التواریخ، به کوشش احمدعلی کلکته، ۱۸۶۵- ۱۸۶۹م.
(۷) محمدتقی بهار، سبکشناسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۸) علی بهرامیان، «نگاهی به
تاریخ الفی»، نشر دانش، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۹) علیاصغر حکمت، سرزمین هند، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۱۰) محمدتقی دانشپژوه، «
تاریخنگاری فلسفه»، همراه نزهة الارواح و روضة الافراح محمد شهرزوری، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۱۱) امین احمد رازی، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۱۲) شاهنوازخان، مآثرالامرا، به کوشش اشرف علی، کلکته، ۱۲۰۹ق.
(۱۳) نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۷۵ق.
(۱۴) صدرالافاضل، مطلع انوار، ترجمۀ محمد هاشم، مشهد، ۱۳۷۴ش.
(۱۵) عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
(۱۶) احمد منزوی، حاشیه بر ادبیات فارسی استوری، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۷) احمد منزوی، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، تهران، ۱۳۷۴- ۱۳۷۹ش.
(۱۸) عصمت نسرین، «کتاب خلاصة الحیات»، دانش، اسلامآباد، ۱۳۶۸- ۱۳۶۹ش.
(۱۹) حسین عارف نقوی، تذکرۀ علمای امامیۀ پاکستان، ترجمۀ محمدهاشم، مشهد، ۱۳۷۰ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد تتوی»، ج۱۴، ص۵۷۷۱.