احمد بهار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَهار، احمد (۱۲۶۸-۱۳۳۶ش/۱۸۹۰-۱۹۵۸م)، معروف به شیخ احمد
بهار، نویسنده،
شاعر و روزنامهنگار سیاستپیشه است. او از مبارزان ضد
استعمار در قرن چهاردهم هجری بوده است.
وی در
مشهد به دنیا آمد. پدرش محمدکاظم تهرانیان از
شاعران و بازرگانان مشهد بود.
بهار تحصیلات خود را از مدرسۀ فاضلخان و خیراتخان، نزد استادانی چون
میرزا محمدباقر مدرس و
شیخ عبدالجواد ادیب نیشابوری آغاز کرد و در
تهران،
کربلا و
نجف به تکمیل تحصیلات پرداخت.
شیخ احمد در
اشعار خود، «احمد» تخلص میکرد و به لهجه خراسانی، تخلص «داش غلوم» را برگزید.
اشعاری که وی به مناسبت درگذشت استادش ادیب نیشابوری سروده، نشان کمال احاطه و استادی او در صناعات ادبی است.
با آغاز
نهضت مشروطیت،
بهار سخت به آن دل بست و حزب دمکرات خراسان را با برخی از همفکران خود بنیان نهاد. مواضع تند او در این ایام سبب شد تا مدتی توقیف، و در
زندان روسها در
قوچان حبس شود.
وی در ۱۲۹۶ش، روزنامۀ
بهار را به عنوان ارگان حزب مذکور منتشر ساخت و به درج سرودهها و نوشتههای سیاسی خود ـ که رویکردی بیگانهستیز داشت ـ پرداخت.
انتقادات شدید او از عقد قرارداد ۱۹۱۹م، میان ایران و انگلیس و درج مقالاتی با عنوان «کرزن چه میگوید؟»، موجب توقیف روزنامۀ
بهار (۴
رمضان ۱۳۳۷ق/۳ژوئن ۱۹۱۹م) و دستگیری و
تبعید خود او به
عثمانی شد
زندگی
بهار با آنکه در
استانبول با
عسرت و تنگدستی میگذشت، اما او همچنان به نوشتن و سرودن ادامه میداد و نوشتههای خود را برای نشریات تهران ارسال میکرد.
وی پس از یک سال اقامت در استانبول، در زمستان ۱۲۹۹ش، از راه
روسیه به ایران بازگشت و در تهران اقامتگزید و باز به مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹م برخاست.
آشنایی او با
سیدحسن مدرس و همکاری با
ملکالشعرا بهار و
میرزاده عشقی در نشر روزنامۀ قرن بیستم در این دوره از رویدادهای مهم زندگی اوست
در این زمان، پدر
بهار دستگیر شد و او به ناگزیر به مشهد بازگشت و به قیام کلنل محمدتقیخان پسیان پیوست
و پس از تشکیل حزب ملّیون خراسان، روزنامۀ خود را در اختیار این حزب قرار داد
و با هماهنگی و تأیید کلنل به درج سرودههای ضد انگلیسی در آن پرداخت.
پس از شکست کلنل و قتل وی (۱۳۰۰ش)،
بهار نیز در ۱۳ آبان همان سال، در مشهد در زمرۀ دیگر یاران کلنل دستگیر، و روانۀ زندان گردید
اما یک ماه بعد آزاد شد
پس از مدتی، وی در انتخابات دورۀ پنجم مجلس از خراسان شرکت جست و به نمایندگی مردم مشهد انتخاب، و روانۀ تهران شد، اما به سبب مخالفت رضاخان نتوانست به مجلس راه یاد و بهرغم اصرار سیدحسن مدرس، تهران را ترک کرد و به مشهد بازگشت.
بهار در دورۀ سلطنت رضاشاه هم دست از فعالیتهای سیاسی باز نکشید و حتی ماده تاریخ جلوس او را در قطعهای طنزآمیز و بسیار گزنده بیان کرد.
از مهمترین رویدادهای زندگی
بهار در این دوره ماجرای مسجد گوهرشاد بود. در تیرماه ۱۳۱۴ پس از سرکوب شدید گروهی از مردم مشهد که برای اعتراض به قانون استفادۀ اجباری از کلاه در
مسجد گوهرشاد گرد آمده بودند، برخی از فعالان سیاسی از جمله
بهار دستگیر شدند.
بهار ۲۰ماه در زندان ماند تا به
شفاعت کسانی چون ملک
الشعرا بهار در پایان سال ۱۳۱۵ش آزاد گردید.
بهار پس از رهایی از زندان، در تهران مقیم شد. زندگی او در این دوره، با سختی و عسرت همراه بود..
پس از خروج
رضاشاه از ایران (شهریور ۱۳۲۰)،
بهار انتشار مجدد روزنامۀ
بهار را از سرگرفت
مدتی بعد، وی در دورۀ نخست وزیری قوامالسلطنه به ریاست ادارۀ مطبوعات و اطلاعات نخستوزیری رسید و اندکی پس از آن، منشی مخصوص نخستوزیر شد.
در دورۀ
دکتر محمد مصدق و دولت ملی وی نیز،
بهار ریاست دفتر نخستوزیر را در دست داشت.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، وی در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد و سرانجام در ۱۴ بهمن ۱۳۳۶، در
تهران درگذشت و در
گورستان ابنبابویه و در کنار شهدای ۳۰ تیر به خاک سپرده شد.
بهار در یکی از پر تلاطمترین دورههای تاریخ ایران میزیست، دورهای که در آغاز آن، انقلاب مشروطیت (۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م) و در اواخر آن، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، قرار داشت. در این دوره که بیش از ۵۰ سال به درازا کشید،
بهار در بسیاری از جریانهای سیاسی، حضوری مستقیم و گاه مؤثر داشت. وی افزون بر تشکیل حزب دمکرات خراسان و نیز حزب ملیون خراسان، به تأسیس انجمن دمکراتهای خراسان، انجمن اتحاد ایران و حزب آزادیخواهان نیز دست زد.
بهار، عمدتاً با نشریاتی چون: طوس، دبستان،
نوبهار، چمن و قرن بیستم
همکاری داشت و روزنامۀ
بهار را نیز مستقلاً در مشهد و تهران انتشار میداد و سردبیری و نوشتن عمدۀ مقالات آن را خود برعهده داشت.
امتیاز روزنامۀ
بهار در سوم حوت ۱۲۹۶ش، به دشواری و با وجود مخالفتهای اولیۀ وزارت معارف صادر شد.
و بنا به درخواست خود
بهار قرار بر آن بود که هفتهای ۳ روز منتشر شود،
اما به گفتۀ محمد صدر هاشمی،
به صورت هفتگی و بعداً روزانه منتشر میشد.
روزنامۀ
بهار به عنوان نشریهای سیاسی و ادبی شناخته میشد،
ولی هدف اصلی آن بیشتر مسائل سیاسی و در جهت ضدیت با حضور روس و انگلیس در ایران بود. گزارشهای مأموران سیاسی انگلیس در مشهد، گویای همین امر است.
بنابر اسناد موجود، این روزنامه بارها توقیف گردید، نخستین توقیف آن در دوم شهریور ۱۲۹۷ش، در دورۀ والیگری احمدقوام در خراسان، و گویا با فشار سرکنسول در مشهد اتفاق افتاد؛ هر چند مدتی بعد بهرغم مخالفت سرکنسول، انتشار آن از سر گرفته شد..
دومین بار هم روزنامۀ
بهار، باز به سبب درج مقالهای ضدانگلیسی دربارۀ قرارداد ۱۹۱۹م توقیف شد.
اما سومین توقیف آن، پس از سرکوبی قیام محمدتقیخان پسیان (۱۳۰۰ش) و دستگیری احمد
بهار، صورت پذیرفت.
در ۱۳۰۴ش،
بهار تصمیم گرفت نشریۀ جدیدی به نام ترویج الاسلام، به جای روزنامۀ
بهار منتشر سازد، ولی کار به انجام نرسید.
در اردیبهشت ۱۳۰۷، چهارمین توقیف روزنامۀ
بهار روی داد و علت آن، درج مقالهای بر ضد تیمورتاش تحت عنوان «وزیر دربار پهلوی» بود. این توقیف تا مرداد همین سال ادامه یافت و سرانجام به کوشش خود تیمورتاش اجازۀ انتشار یافت.
پس از واقعۀ مسجد گوهرشاد و دستگیری
بهار، روزنامۀ او نیز در ۱۴ مرداد ۱۳۱۴، برای چندمین بار توقیف گردید.
که ظاهراً این توقیف در تمامی دوران باقی ماندۀ حکومت رضاشاه ادامه یافت.
پس از خروج رضاشاه از ایران در شهریور ۱۳۲۰، احمدبهار که در تهران اقامت داشت، بار دیگر به تکاپو برخاست و در همان ماه طی نامهنگاریهای فراوان با محمدرضاشاه، فرماندار نظامی تهران و وزیر فرهنگ، خواستار رفع توقیف از روزنامۀ
بهار و صدور مجوز مجدد انتشار آن شد، تا سرانجام در اسفند همین سال اجازۀ انتشار
بهار صادر گردید
در ابتدای سال ۱۳۲۱ش، روزنامۀ
بهار مدتی به عنوان ارگان رسمی حزب پیکار
منتشر شد، ولی چند ماه بعد
بهار روزنامۀ خود را از این حزب جدا کرد
انتشار
بهار تا ۱۳۲۲ش ادامه یافت، ولی ظاهراً با آغاز همکاری
بهار و قوامالسلطنه، وی روزنامۀ خود را یکسره تعطیل کرد.
احمد
بهار بعد از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاشاه، مجددا روزنامه
بهار را در تهران منتشر و تا ۱۳۲۲ یک روز در میان چاپ میکرد. در این دوره، نیز وی مانند گذشته مبلغ آزادیخواهی، وطن دوستی و
مبارزه با نفوذ بیگانگان بود. در ۱۳۲۱ که قوامالسلطنه برای بار دوم به نخست وزیری رسید برای جبران صدمات گذشته و دلجویی از او و کسب وجهه برای خود، از وی دعوت به کار کرد.
بهار که ناتوان و تنگدست شده بود دعوت قوام را پذیرفت و به ریاست اداره اطلاعات و مطبوعات نخست وزیری منصوب گردید و سپس به سمت منشی مخصوص نخست وزیری ارتقا یافت و توانست در حوادث
آذربایجان، خدمات مؤثری انجام دهد. در این سمت، او برای حسن رابطه دولت و جامعه روحانیت کوشش بسیار کرد.
پس از درگذشت
آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و
حاج آقا حسین قمی در
عراق،
بهار به نمایندگی از طرف دولت
ایران در مراسم سوگواری آنان شرکت نمود. در اردیبهشت ۱۳۳۰ که
دکتر محمد مصدق به نخست وزیری سرید بنابر سوابق مبارزات ملی
بهار، او را به سمت رییس کل دفتر نخست وزیر منصوب نمود که نشانه کمال اعتماد و محرمیت مصدق نسبت به وی بود.
اشعار سیاسی
بهار در این دوره، حاکی از تجلیل از دکتر مصدق و مبارزان راه آزادی و استقلال و رهایی کشور از سلطه بیگانگان است.
بهار در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی از
مشهد نامزد شد، اما با انحلال مجلس هفدهم، وی از نمایندگی محروم گردید. بعد از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲،
بهار از نخست وزیری خارج شد و تا پایان عمر در وزارت فرهنگ به خدمت ادامه داد.
احمد
بهار ظاهراً جز سرودهها و مقالات سیاسی خود، اثر دیگری ندارد. مقالات و نیز بسیاری از سرودههایش در روزنامۀ
بهار، چمن،
نوبهار و قرن بیستم (ه مم) انتشار یافته است. همچنین سرودههای او جمعآوری، و بهطور مستقل نیز منتشر شده است.
بهار از پیشگامان
شعر سیاسی و اجتماعی بود.
اشعار عامیانه او هنوز در میان مردم
خراسان، زبان به زبان نقل میشود. از ویژگیهای برجسته
بهار، اعتقاد راسخ به فرهنگ مذهبی و ملی و درک عمیق غربزدگی و ستیز بی امان با آن در دوره حکومت رضاشاه بود که تبلیغات رسمی و غیر رسمی رژیم، همه در جهت ستایش از تجددخواهی و فرنگی مآبی بود. در این زمینه میتوان تنها او را با علامه
اقبال لاهوری که معاصر وی نیز بود مقایسه کرد. از او دیوان
شعری چاپ شده است.
(۱) احمد
بهار، دیوان
اشعار، به کوشش راشد
بهار، مشهد، ۱۳۷۰ش.
(۲) جلیل
بهار و مجید تفرشی، شناسنامه (زندگانی و آثار شیخ احمد
بهار)، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۳) راشد
بهار، مقدمه بر دیوان
اشعار بهار (هم).
(۴) محمد محمد صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، ۱۳۶۴ش.
(۵) بهروز طیرانی، اسناد احزاب سیاسی ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۶) علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد بهار»، شماره۵۲۲۲. دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مقاله «بهار، شیخ احمد».