• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد بن محمد طوسی‌غزالی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



احمد بن محمد طوسی‌ غزالی (۴۵۲ یا ۴۵۳- ۵۱۷ یا ۵۲۰)، برادر کوچکتر ابوحامد غزالی، مؤلف، واعظ، عارف و از فقهای بزرگ سدهٔ پنجم و ششم هجری قمری بود.



احمد غزالی، برادر کوچکتر ابو حامد محمد غزالی ، بود. کنیه وی ابوالفتوح، والقابش مجدالدین، زین الدین و حجةالاسلام بود.
[۱] ابن خلکان، ج۱، ص۹۷.
[۲] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۳] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
تاریخ و محل تولد او در منابع ذکر نشده، اما چون زندگی و تحصیلات این دو برادر به هم نزدیک بوده، براساس تاریخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نیز در طابران طوس و دو سه سالی پس از برادرش محمد، در۴۵۲ یا ۴۵۳ به دنیا آمده است.
[۴] نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، ج۱، ص۱۶۷، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.

این دو برادر درکودکی پدرشان را از دست دادند و گفته شده است که پدرشان پیش ازدرگذشت، تربیت فرزندانش را به مردی زاهد و متقی به نام احمد رادکانی سپرد. در طوس بود که احمد، مانند برادرش، تحصیلات مقدماتی خود را در فقه به پایان رساند و هنوز جوان بود که به تصوف گرایید.
[۶] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۷] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۱۹۳ـ۱۹۵، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
احمد ابتدا مرید ابوبکر نساج طوسی شد که با چهار واسطه شاگرد جنید است.
[۸] جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۳۷۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۹] جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۵۵۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
احتمالاً احمد تا ۴۸۷ که ابوبکر نساج درگذشت، نزد وی بود و وقتی هم که برادرش در ۴۸۸ او را به جای خود در نظامیه بغداد گذاشت، احمد در تصوف شهرت یافته بود.
[۱۰] ابن خلکان، ج۱، ص۹۷.
[۱۱] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۱، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۱۲] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۱۹۷، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۱۳] خواندمیر، ج۲، ص۳۱۷.



غزالی در بغداد و شهرهای دیگر به فارسی و عربی مجالس وعظ داشت و چندان در وعظ بلیغ و فصیح بود که نه تنها عوام از مجالس او استقبال می‌کردند بلکه علما و دانشمندان نیز در آن حاضر می‌شدند.
[۱۴] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۱۵] ابن‌ حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۶۴۷، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م.
ازجمله مجالس مشهور غزالی، مجلس وعظ وی نزد سلطان محمود سلجوقی بود که در ازای آن سلطان به او هزار دینار داد.
[۱۷] محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، ص۴۶، چاپ صلاح الدین المنجد، کویتم ۱۹۸۴.
البته برخی احادیث و اخباری را که غزالی در مجالس وعظ به آن‌ها استناد می‌جست، صحیح ندانسته‌اند،
[۱۸] ابن‌ اثیر، ج۱۰، ص۶۴۰.
[۱۹] ابن‌ حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۶۴۷، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م.
از جمله ابن جوزی با آن‌که او را در وعظ بسیار توانا می‌داند احادیثش را موضوعه و معانی مطرح شده در آن را فاسد می‌شمرد.
بیشتر تذکره‌ نویسان
[۲۱] ابومحمد عبدالله‌ بن اسعد یافعی یمینی، مراة الجنان و عبرة الیقظان، ج۳، ص۲۲۴، حیدرآباد دکن ۱۳۳۸.
[۲۲] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۱، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۲۳] محمدتقی خان حکیم، گنج دانش جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، ج۱، ص۶۶۶، مقدمه عبدالحسین نوایی، چاپ محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران ۱۳۶۶ش.
غزالی را فقیهی خوانده‌اند که وعظش بر فقاهتش غلبه کرد و دیگر فضائلش تحت‌الشعاع وعظ قرار گرفت و مغفول واقع شد. احمد در کسوت صوفی و واعظ به شهرهای و روستاهای بسیاری در خراسان ، آذربایجان و منطقه جبال و عراق سفر می‌کرد، برای مردم وعظ می‌گفت و به دستگیری مستعدان می‌پرداخت. در هر شهری نیز علاقه مندان بسیار می‌یافت و مردم برای شنیدن سخنانش به مجالس وعظ وی هجوم می‌آوردند.
[۲۴] ابوحفض شهاب‌الدین عمربن محمدبن عبدالله سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۶۸، بیروت ۱۹۶۶م.
[۲۵] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۲۶] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۲۷] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۲۰۱، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
گفته‌اند که غالبا در وعظ به خود وی هم حالی دست می‌داد و مردم نیز چندان به هیجان می‌آمدند که فریاد می‌کشیدند، جامه برتن می‌دریدند وجوانان در مجلس وی توبه می‌کردند.
[۲۸] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۶، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
[۲۹] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
[۳۰] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.



بدین‌ترتیب غزالی به سبب سفرهای بسیار و مجالس واعظی که در بلاد اسلامی برپا کرد، نه تنها در زمان حیات خود شناخته شده بود، بلکه شاگردان ومریدان بسیار گرد خود جمع آورد. از جمله شا گردان وی در فقه و حدیث، این اشخاص بودند: ابن شهر آشوب (متوفی۵۸۸)، از محدثان بزرگ شیعه
[۳۲] عبدالله افندی اصفهانی، ریاض العلما وحیاض الفضلاء، ج۵، ص۱۲۵، تحقیق سید احمد حسینی، قم۱۴۰۱.
[۳۳] فقیه شافعی، محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، چاپ صلاح الدین المنجد، کویتم ۱۹۸۴.
(متوفی۵۶۰)
[۳۴] ابن خلکان، ج۳، ص۴۴۴.
و عبدالواحد آمدی (متوفی۵۵۰)، مؤلف غررالحکم و دررالکلم .
[۳۵] حاجی‌خلیفه، ج۱، ص۶۱۶.
از جمله مشهورترین مریدان وی نیز عین‌القضاه همدانی و ا بونجیب سهروردی بودند.
[۳۶] جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۱۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۳۷] جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۲۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.



تاریخ وفات غزالی را بنا بر برخی منابع در ۵۱۷
[۳۸] عبدالکریم ‌بن محمد رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار قزوین، ج۲، ص۱۶۰ـ۱۶۱، به کوشش عزیزالله عطاردی، بی جا (نشر عطارد)، ۱۳۷۶ش.
[۳۹] جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۳۸۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۴۰] خواندمیر، ج۲، ص۳۱۹.
اما بنا بر اکثر منابع در۵۲۰
[۴۲] ابن خلکان، ج۱، ص۹۸.
[۴۳] محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، ص۴۵، ج۴، چاپ صلاح الدین المنجد، کویتم ۱۹۸۴.
[۴۴] ابومحمد عبدالله‌ بن اسعد یافعی یمینی، مراة الجنان و عبرة الیقظان، ج۳، ص۲۲۴ـ۲۲۵، حیدرآباد دکن ۱۳۳۸.
ذکر کرده‌اند. وی در قزوین وفات یافت ودر همان‌جا در محله‌ای که امروزه احمدیه نامیده می‌شود به خاک سپرده شد.
[۴۵] حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۷۸۳ـ۷۸۴.
[۴۶] حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۷۹۰.
[۴۷] جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۳۸۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۴۸] تقیالدین محمد اوحدی بلیانی، ج۱، ص۲۵۵، (که مرقد وی را در بروجرد دانسته است) تذکره عرفات العاشقین و عرضات العارفین، چاپ سیدمحسن ناجی نصرآبادی، تهران ۱۳۸۸ش.



آثار احمد غزالی عبارت‌اند از :

۵.۱ - سوانح

سوانح کتابی است به فارسی و به نثر درباره عشق و روانشناسی عاشق و معشوق از دیدگاه صوفیانه. مطالب عرفانی دراین کتاب به صورتی مجمل وبه زبان اشاره درطی هفتاد و هفت فصل که اکثر آن‌ها کوتاه است نوشته شده است، و مؤلف گاه برای تبیین مطلب ابیاتی عاشقانه و حکایاتی عشقی نیز نقل کرده است.


متن اصلی این اثر به زبان فارسی است و از آن ترجمه‌ای به عربی وجود دارد که معمولا متن عربی را به محمد غزالی نسبت می‌دهند ولی احتمالا متن عربی، نوشته هیچ‌کدام از این دو برادر نیست. این رساله داستان مرغانی است که برای یافتن پادشاه خود، سیمرغ ، سفری دراز و پرمخاطره در پیش می‌گیرند وسرانجام به جزیره‌ای که آشیان سیمرغ است، می‌رسند و در آن‌جا از یاران دیگر که به هلاکت افتادند و نتوانستند به مقصد برسند یاد می‌کنند. پس سیمرغ به آنان می‌گوید که «این نه به حکم عجز ایشان بود بلکه به حکم نادوستی ما بود، اگر ارادت ما بودی، اسباب آمدن ایشان ساخته شدی».
[۴۹] احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، ج۱، ص۳۳، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش.
با این کلام، احمد غزالی عقیده کلامی خود را نیز بیان می‌کند که هر کس به مقصد می‌رسد در می‌یابد که اراده و خواست از حق بوده است و بس. غزالی درپایان رساله از خواننده می‌خواهد که عهدی را که با حق داشته است، تازه کند. تازه کردن عهد به این معناست که از آلودگی‌ها و نجاسات در ظاهر و باطن بپرهیزد، ملازم اوقات نماز باشد و زبان را جز به ذکر حق باز نکند.
[۵۰] احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش.
[۵۱] نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، ج۱، ص۱۷۷ـ۱۷۸، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.
غزالی در ضمن این داستان به برخی باورهای دینی نیز اشاره و برای اثبات آن به آیات واحادیث استناد کرده است. استفاده از داستان مرغان برای بیان رمزی و تمثیلی سیر و سلوک معنوی انسان، پیش از غزالی نیز وجود داشته که قدیم ‌ترین آن‌ها درمیان مسلمانان ، رسالة الطیر ابن‌سینا است و احمد غزالی نیز به احتمال زیاد تحت تاثیر آن بوده است، هر چند اثر ابن ‌سینا جنبه فلسفی و ادبی دارد، رساله غزالی صرفا صوفیانه و ادبی است.
[۵۲] احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، مقدمه پورجوادی، ص۵ـ۶، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش، ۱۳۹۰۲.

رساله الطیر نخستین بار به نام داستان مرغان با تصحیح نگارنده همراه با متن عربی در ۱۳۵۵ش به چاپ رسید. سپس در مجموعه آثار احمد غزالی به کوشش احمد مجاهد چاپ شد. ترجمه‌ای انگلیسی از آن هم به قلم پیتر ایوری صورت گرفته که به ضمیمه ترجمه انگلیسی منطق الطیر چاپ شده است.

۶.۱ - مکاتبات

از غزالی نامه‌هایی چند خطاب به مریدانش به جا مانده و غرض اصلی غزالی از آنها، ارشاد و هدایت مریدان بوده است. نامه‌های اوهمگی به فارسی‌اند و برخی از آن‌ها به عین القضات و در پاسخ به سوالات وی بوده است. چون در نامه‌های احمد غزالی، جز در یکی از آنها، پاسخ‌هایی وجود دارد که سوالاتشان صراحتا در متن نامه نیامده، و غزالی هم بیش‌تر با اشاره و کنایه سخن می‌گوید، محتوای نامه‌ها همیشه روشن نیست.
[۵۳] برای اطلاع بیش‌تر از صحت و سقم انتساب این نامه‌ها به غزالی، رجوع کنبد به: احمد غزالی، مکاتبات خواجه احمد غزالی با عین القضات همدانی، مقدمه پورجوادی، ص هفت ـ چهارده، چاپ نصرالله‌ پورجوادی، تهران ۱۳۵۶ش ب.
نُه نامه غزالی به کوشش نگارنده در ۱۳۵۶ش در تهران با نام مکاتبات خواجه احمد غزالی به عین القضات همدانی به چاپ رسید و بار دیگر هفت نامه‌ از این نامه‌ها در مجموعه آثار فارسی احمد غزالی به کوشش احمد مجاهد در ۱۳۵۸ش
[۵۴] احمد غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، ج۱، ص۴۶۴ـ۴۸۶، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۵۸ش.
چاپ شد.

۶.۲ - رساله عینیه

در میان نامه‌های غزالی به عین‌القضات، رساله نسبتاً بلندی وجود دارد که به عینیه معروف است، زیرا در این رساله احمد غزالی عین القضات را خطاب قرار داده است. این رساله به نام‌های دیگری نیز خوانده شده است، از جمله تذکره، موعظه، رازنامه، میمونه و سلامیه.
[۵۵] جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۱۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۵۶] ابن‌ کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۲، ص۳۴۰، چاپ جعفرسلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
[۵۷] احمد غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، مقدمه مجاهد، ص۳۶۷ـ۳۶۸، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۵۸ش.
عینیه چند بار تصحیح و چاپ شده ‌است. نخستین بار آن را نصرالله تقوی با نام تازیانه سلوک در ۱۳۱۹ش به چاپ رساند. و سپس جواد نوربخش آن را همراه با سوانح چاپ کرد و سرانجام در ضمن مجموعه آثار احمد غزالی نیز چاپ شد.
این اثر لحنی عاطفی دارد و شبیه به مواعظی است که احمد غزالی در مجالسش بیان می‌کرد. او در این رساله علاوه بر آیات و احادیث، اشعار عربی و فارسی بسیاری نیز آورده است. از جمله نکاتی که غزالی در این رساله برآن تأکید کرده، موضوع کوتاهی زندگی، مرگ و تدارک و آمادگی در برابر آن است. از بخش‌های عمیق این رساله تصویری است که غزالی از سرگردانی و حیرانی ذاتی انسان در این عالم ترسیم کرده است. نامه فارسی دیگری از احمد غزالی نیز وجود دارد که مطالب آن شبیه به رساله عینیه ولی از آن کوتاه‌تر است. در این نامه نیز غزالی خواننده خود را، که ظاهراً یکی از مریدانش است، ابتدا به یاد مرگ انداخته و سرانجام دعوت به ذکر کرده است.
[۵۸] احمد غزالی، «مکتوبی از احمد غزالی»، ج۱، ص۳۳، چاپ نصرالله پورجوادی، در جاویدان خرد، س۳، ش۱، بهار ۱۳۵۶الف.


۶.۳ - مجالس

از جمله آثار پراکنده‌ای که از احمد غزالی باقی‌مانده سخنانی است که وی شفاها درمجالس تذکیر و موعظه به میان می‌آورده است و مریدان وی آن‌ها راثبت می‌کرده‌اند؛ به تعبیر دیگر صورت مجلس سخنان شیخ یا تقریرات او بوده است. معمولاً این جلسات، همانند سنت همه مجالس مشایخ، درباره موضوعی بود که شیخ فی‌البداهه مطرح می‌کرد یا در پاسخ به سوالی بود که یکی از شاگردان مطرح کرده بود.
[۶۰] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۱ـ۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.

گفته‌اند که مجموعه‌ای از مجالس وعظ غزالی در بغداد را یکی از مریدان، به نام صاعد بن فارس اللبانی، تدوین کرد و این مجموعه بالغ بر ۸۳ مجلس بود.
[۶۱] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.

پاره ای از این مجالس در منابع مختلف درج شده است؛ یکی از این منابع کتاب القصاص و المذکرین
[۶۲] ابن ‌جوزی، کتاب القُصّاص والمُذکِرّین، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، تحقیق قاسم سامرائی ریاض ۱۴۰۳.
اثر ابن جوزی است که در آن از مجالس غزالی در بغداد یاد شده است. ابن جوزی در کتاب المنتظم نیز ضمن شرح احوال وی برخی از مجالس وی را نقل کرده است. مطالب ابن جوزی را نویسندگان از جمله ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان
[۶۴] ابن‌ حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۶۴۸ -۶۴۹، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م.
آورده‌اند. اکثر مجالسی که از احمد غزالی به جا مانده به زبان عربی است. اما وی مجالسی هم به زبان فارسی داشته است. اربلی نقل می‌کند که او روزهای شنبه برای ایرانیان وعظ می‌کرد. وراوینی به پاره‌ای ازمجالس فارسی وی در مرزبان نامه
[۶۵] سعدالدین وراوینی، مرزبان نامه، ج۱، ۱۴۲-۱۴۳، چاپ محمد روشن، تهران۱۳۶۷ش.
اشاره کرده است.
گزیده ای از مجالس عربی احمد غزالی در مجموعه‌ای خطی متعلق به کتابخانه چستربیتی در ایرلند ، به شماره ۳۶۸۲موجود است وآربری آن را درفهرست اجمالی نسخه‌های خطی کتاب‌های عربی محفوظ در کتابخانه چستربیتی معرفی کرده است. تقریبا همه مجالس غزالی دراین مجموعه، به کوشش احمد مجاهد با ترجمه فارسی در ۱۳۷۶ در تهران چاپ شده است. ولی یکی از مجالس این مجموعه هم که در بغداد برگزار شده ودر آن شخصی به نام یوسف صوفی (احتمالا خواجه یوسف همدانی) شرکت داشته وبا احمد مجادله کرده، مستقلا به چاپ رسیده است.
[۶۶] برای توضیح بیش‌تر درباره این مجلس رجوع کنید به: احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، ص۱۲-۱۵، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش، ۱۳۹۰۲.

غزالی در مجالس هم دستورهای عملی داده و هم مباحث نظری تصوف را مطرح کرده است. مجالس وی همچنین مملو از استشهاد به اشعار و امثال است و همچنین اشاره به سخنان صوفیان و عارفان پیشین مانند بایزید، جنید، ابوالحسن نوری و شبلی دارد و به همین جهات اثری ادبی و عرفانی است. در سراسر مجالس توجه به جنبه‌های باطنی و معانی عرفانی قرآن و داستان‌هان پیامبران دیده می‌شود. از میان قصص قرآن ، بخصوص به داستان موسی و رفتن او به کوه طور و نیز تقاضای رؤیت خدا بسیار اشاره شده است.
[۶۸] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۲۸، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
[۶۹] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۳۱، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
[۷۰] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۵۲، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
[۷۱] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
غزالی معتقد است که دیدار خدا برای انسان میسر است و حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) در شب معراج خدا را دید، زیرا به چیزی غیراز او التفات نداشت. وی خطاب لن ترانی به موسی را - که معمولاً متکلمان معتزلی و جهمی، در امکان نداشتن رؤیت خدا، بدان استناد می‌کنند- به‌گونه‌ای دیگر تفسیر کرده و گفته است که نگاه کردن موسی به کوه حجاب شد و اگر به کوه توجه نمی‌کرد، می‌توانست خدا را در آن‌جا بیبند. از نکات دیگر مجالس، موضوع عشق و اشاره به عشق‌های زمینی و همچنین معرفی ابلیس به عنوان عاشق صادق خداست.
[۷۳] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
[۷۴] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
[۷۵] احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۶۳ـ۶۴، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.


۶.۴ - التجرید فی الکلمات التوحید

رساله‌ای است عربی درباره کلمه لااله‌الاالله و درآن غزالی درهر فصل نکته‌ای عرفانی را براساس عقیده کلامی خود بیان کرده است. به عقیده غزالی توحید ، حقیقت کلمه لااله‌ا‌لاالله است و همه موجودات در حال ذکر این کلمه به زبان حال‌اند، یا به تعبیر دیگر همه موجودات از لحاظ وجودی درحال سفر به سوی توحیدند و از نفی «لااله» به‌سوی اثبات «الاالله» حرکت می‌کنند. غزالی همچنین دو جزء کلمه توحید را باعقیده اشاعره درمورد عدل و فضل الهی منطبق ساخته و گفته که «لااله» عالم عدل است و «الا الله» عالم فضل. کسی که کافر باشد درعالم عدل می‌ماند و کسی که مؤمن باشد از عالم عدل به عالم فضل می‌رسد.
[۷۶] احمد غزالی، التجرید فی کلمه التوحید، ج۱، ص۷ـ۸، چاپ احمد مجاهد، ۱۳۸۴ش.
اگرانسان بخواهد به ایمان الاالله برسد باید ابتدا آگاهانه به زبان و دل لااله‌الاالله بگوید و این مرتبه ایمان قلبی یا ایمان عوام است. سپس باید کلمه توحید در روح و جان انسان بنشیند و این مرتبه ایمان دل یا ایمان خواص است. در این مرتبه انسان عاشق خدا می‌شود و سرانجام به مرتبه بالاتر در توحید می‌رسد که به آن ایمان سر یا ایمان خواص‌الخواص می‌گویند. در این مرحله است که فرد به مکاشفه می‌رسد.
[۷۷] احمد غزالی، التجرید فی کلمه التوحید، ج۱، ص۶ـ۷، چاپ احمد مجاهد، ۱۳۸۴ش.


۶.۵ - بحر المحبة فی اسرار المودة

این کتاب تفسیر سوره یوسف به عربی است و از قدیم این اثر به احمد غزالی نسبت داده شده است ولی مطمئن نیستیم که از او باشد. پاره‌ای از مطالب این تفسیر شبیه به قصه یوسف (الستین الجامع للطائف البساتین) تالیف احمد بن محمد بن زید طوسی است (به اهتمام محمدروشن، تهران۱۳۶۷) واحتمالا میان آن‌ها ارتباطی وجود داشته است. نکات عرفانی و اخلاقی بحر المحبه تحت عنوان نکته واشاره آمده و اغلب ابیات و نیز حکایت‌هایی از مشایخ معروف قدیم همچون حسن بصری ، رابعه عدویه ، جنید، شبلی، حلاج ، ذوالنون مصری ، سهل تستری و ابوعلی دقاق درآن نقل شده است
[۷۸] احمد غزالی، بحر المحبه فی اسرار الموده فی تفسیر یوسف، ج۱، ص۴-۹.
دراین تفسیر غزالی سبب خلقت عالم را محبت خدا، ومحبوب راز جمله اسماء حق شمرده است.
[۷۹] احمد غزالی، بحر المحبه فی اسرار الموده فی تفسیر یوسف، ج۱، ص۲.
ترجمه فارسی این کتاب به نام اسرار عشق یا دریای محبت چاپ شده و اما متن اصلی این اثر را مترجم، به اشتباه، به محمد غزالی نسبت داده است.
[۸۰] ابوحامد محمد غزالی، اسرار عشق یا دریای محبت ترجمه بحر المحبه فی اسرار الموده، ترجمه میرزا ابوالحسن فقیهی آیه‌الله‌زاده گیلانی، مقدمه فقیهی، ص۴، قم ۱۳۷۸ش.


۶.۶ - لباب الاحیاء

این اثر خلاصه احیاء علوم‌الدین محمد غزالی به زبان عربی است.
[۸۱] ابومحمد عبدالله‌ بن اسعد یافعی یمینی، مراة الجنان و عبرة الیقظان، ج۳، ص۲۲۴، حیدرآباد دکن ۱۳۳۸.
از این کتاب نسخه‌هایی چند به جا مانده که قدیم ‌ترین آن‌ها در مجموعه گارت (شماره ۱۴۸۲) دردانشگاه پرینستون محفوظ است. دوبار هم در حاشیه کتاب نزهه الناظرین عبدالملک بن منیر درسالهای ۱۳۰۸و ۱۳۲۸ درقاهره به چاپ رسیده است.


به غیر از آثاری که به او نسبت داده‌اند، آثاری نیز هست که انتساب آن به وی مردود است. یکی از این آثار، بوارق الالماع فی الرد علی من یحرم السماع بالاجماع، درباره سماع صوفیانه است که جیمز رابسون متن آن را تصحیح و همراه ترجمه انگلیسی آن در ۱۹۳۸ چاپ کرده است. اثر دیگر رساله‌ای به عربی به نام سرالاسرار است که صالح حمدان در ۱۹۸۸ در قاهره آن را به چاپ رساند. کتاب بحر الحقیقة نیز که به فارسی است و نگارنده در ۱۳۵۶ش آن را چاپ کرد، از احمد غزالی نیست.
[۸۲] برای اطلاع از دیگر آثاری که به اشتباه به احمد غزالی نسبت داده‌اند رجوع کنید به، احمد غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، مقدمه مجاهد، ص۱۲۸ـ۱۳۰، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۵۸ش.



غزالی طبع شعر نیز داشته و به فارسی و عربی شعرهای اغلب به صورت رباعی می‌سروده است.
[۸۳] ابن‌مستوفی، تاریخ اربل، ج۱، ص۳۶ـ۳۸، حققه وعلق علیه سامی‌بن السید خماس الصقار، بغداد۱۹۸۰.
[۸۴] خواندمیر، ج۲، ص۳۱۹.
پاره‌ای از ابیات فارسی سوانح و رسالة الطیر مطمئناً از خود اوست. غزالی یکی از اولین شاعران صوفی است که بعضی از چهارپاره‌های فارسی را که شاعرشان ناشناس است، می‌توان به او نسبت داد. بعضی از اشعاراو در میان آثار شاگردانش، مانند عین‌القضات، پراکنده شده و در بعضی از جُنگ‌ها نیز اشعاری از احمد غزالی نقل شده است. یکی از منابع قدیم که در آن رباعیات غزالی آمده، نزهةالمجالس جمال خلیل شروانی است
[۸۵] محمد خلیل شروانی، نزهه المجالس، ج۱، ص۴۰۶، ش۲۴۳۶ـ۲۴۳۷، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۶۶ش.
که چند رباعی از او در آن نقل شده است. اوحدی بلیانی در تذکره عرفات العاشقین
[۸۶] تقیالدین محمد اوحدی بلیانی، تذکره عرفات العاشقین و عرضات العارفین، ج۱، ص۲۵۵ـ۲۵۷، چاپ سیدمحسن ناجی نصرآبادی، تهران ۱۳۸۸ش.
بیست رباعی ویک غزل کوتاه و هدایت نیز در مجمع‌الفصحا
[۸۷] رضا قلی‌خان هدایت، مجمع الفصحا، ج۱، بخش۱، ص۲۵۸ـ۲۵۹، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۸۲ش.
یک قصیده کوتاه و سه رباعی از او آورده است.




۹.۱ - عشق از دیدگاه غزالی

موضوع عشق، که غزالی به سبب آن در تاریخ تصوف شناخته‌شده، ابتدا در کتاب سوانح وی مطرح شده است. تا آن زمان به زبان فارسی اثری مستقل دربارۀ عشق نوشته نشده بود. پیش از غزالی صوفیان از به کار بردن این واژه برای رابطه میان انسان و خدا پرهیز کرده و واژۀ محبت را به جای آن به کار برده بودند. در این زمینه آیه‌ای که مورد توجه غزالی بوده، آیه ۵۴ از سوره مائده است که درآن کلمه «یحبهم» (خدا مؤمنان را دوست می‌دارد) پیش از «یحبونه» (مؤمنان خدارا دوست می‌دارند) آمده و این موضوع به نظر احمد غزالی نشانه‌ای است از این‌که خدا محبِ (عاشق) انسان وانسان محبوبِ (معشوق) اوست و محبوبیت انسان نزد خدا پیش از محبت وی به خدا بوده است به عبارت دیگر محبت خدا مقدم برمحبت انسان به وی است
[۸۹] احمد غزالی، سوانح، ج۱، ص۱۲، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۹۰] احمد غزالی، سوانح، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
عشق نزد احمد غزالی اساسا جنبه مابعد الطبیعی دارد؛ حقیقتی است که از ازل از ذات حق نشئت گرفته است وبه همراه روح ازمرتبه اطلاق خارج شده وبه مراتب عاشقی ومعشوقی تنزل کرده است وباید یکبار دیگر درقوس صعود این مراتب را پشت سر بگذارد و به اصل خود و حقیقت یگانگی خود بازگردد. بنابراین هرچند که معشوق تجلی حسن و جمال الهی است و عاشق طالب وصال اوست ولی کمال وصال او وقتی است که دویی عاشقی ومعشوقی درنتیجه فنای عاشق، به توحید در عشق می‌انجامد. بدین ترتیب عاشق باید درنهایت فراتر از معشوق رود تا درعشق مطلق یا همان حقیقت ازلی محو شود.
[۹۱] برای توضیح بیش‌تر رجوع کنید به، نصرالله پورجوادی، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۲، «احمد غزالی»، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.


۹.۲ - توجه به حسن و جمال

یکی از جنبه‌های تصوف عاشقانه غزالی، توجه به حسن و جمال یا زیبایی است که از کمالات معشوق است و موجب دلدادگی عاشق و شوق او می‌گردد. دربرابر حسن و جمال وکمالاتی که درمعشوق است اوصافی هم در عاشق است. درمعشوق ناز و استغنا و بی نیازی و عزت است و دربرابر آن‌ها درعاشق حالاتی است چون نیاز وبیچارگی و درویشی و عجز و مذلت. عشق همچنین موجب درد و بلای عاشق می‌گردد. در واقع تحمل این درد و بلا و سختیهاست که موجب رشد و پرورش درخت عشق دروجود عاشق می‌شود وسرانجام اورا به وصال معشوق می‌رساند. وصالی که درحقیقت به رسیدن عاشق به معشوق خلاصه نمی‌شود بلکه عاشق باید از هستی خود دست بشوید. به عبارت دیگر وصال حقیقی از نظر غزالی فنای عاشق درمعشوق است. این مطلب را وی با استفاده از تمثیل‌های گوناگون بیان کرده که یکی از آن‌ها تمثیل پروانه ورفتن او به طرف آتش وسرانجام سوختن درآن است، تمثیلی که اواز حلاج گرفته است. تفاوت غزالی و حلاج در استفاده ازاین تمثیل این است که حلاج حرکت پروانه به طرف شمع رابه منظور رسیدن به یقین می‌داند که آخرین مرحله ازآن را می‌توان حق الیقین نامید، ولی احمدغزالی پرواز پروانه را به طرف شمع وطواف او برگرد آثش را پرواز شوق و عشق می‌خواند و سوختن پروانه و خاکستر شدن اورا حقیقت وصال می‌داند.
[۹۲] احمد غزالی، سوانح، ج۱، ص۳۲، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.


۹.۳ - تبرئه کردن ابلیس

از دیگر ویژگی‌های تصوف غزالی، تبرئه کردن ابلیس و موحد دانستن وی است. غزالی
[۹۵] احمد غزالی، سوانح، ج۱، ص۴۹، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
نیز، مانند حلاج، ابلیس را عاشقی بلند همت می‌دانست که حاضر نبود جز خدا معشوقی اختیار نماید، لذا به آدم سجده نکرد و حتی لعنت خدا را پذیرا شد.

۹.۴ - توجه به عشق مجازی

یکی از خصوصیات تصوف عاشقانه غزالب توجه او به عشق انسانی یا به اصطلاح عشق مجازی است. غزالی اساسا عشق یا محبت را حقیقت واحدی می‌داند که درمراتب مختلف ممکن است شدت و ضعف پیدا کند ولی ماهیت آن همچنان باقی می‌ماند. به تعبیر فلاسفه، عشق از نظر احمد غزالی مقول به تشکیک است. بنابراین همانطور که حسن وجمال یک حقیقت است که درمجالی مختلف ظهورمی کند و در همه احوال و در همه مجالی همان حسن است، عشق نیز در هر سینه ای که جای گیرد ونسبت به هردرجه از حسن و جمال که باشد عشق است. از اینجاست که صورت‌های زیبا دراین عالم، که همه مظاهر حسن کلی وشاهد جمال الهی اند، ازنظر غزالی محبوب ومورد توجه عاشق قرار می‌گیرد. احمد غزالی را برخی از نویسندگان به خاطر شاهد بازی‌های وی نکوهش کرده اند.
[۹۶] ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷، ص۲۳۹ـ۲۴۰، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۹۷] عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
در حالی که برخی دیگر، مانند شمس تبریزی
[۹۸] شمس‌الدین محمد تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ‌ص۳۲۴ـ۳۲۵، چاپ محمد علی موحد، تهران ۱۳۶۹ش.
نظر‌بازی وی را توجیه کرده و گفته‌اند که نظر عارف به شاهد نه از روی شهوت بلکه از روی عبرت است و عارف با دیدن حسن و زیبایی مقید به حقیقت حسن کلی راه می‌برد و به همین جهت است که آن‌ها عشق مجازی را درصورتی که پلی باشد برای رسیدن به عشق حقیقی جایز دانسته اند
[۹۹] نصرالله پورجوادی، «داستان‌هایی از شاهدبازی احمد غزالی»، ج۱، ص۱۸۳-۱۹۱، عقل و الهام در اسلام۲ جشن‌نامه هرمان لندولت، زیرنظر تدلاوسن، تهران ۱۳۸۷ش.



غزالی یکی از مشایخ پر تحرک و اهل سفر ، و سفرهایش به منظور دستگیری از طالبان و ارشاد مریدان و موعظه برای عامه مردم بود. او نه فقط در شجره‌نامه سلسله سهرودیه ، بلکه در شجره‌نامه مشایخ بزرگ و سلاسل صوفیانه مرتبط با این سلسله، از جمله مولویه و کبرویه و ذهبیه، نیزحضور دارد. نام وی در میان مشایخ سلسله نعمت اللهیه نیز از طریق یکی از شاگردانش، به نام ابوالفضل صان‌ بن عبدالله بغدادی، وجود دارد.
[۱۰۰] ابن‌ کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۶۸، چاپ جعفرسلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
[۱۰۱] ابن‌ کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۹۷، چاپ جعفرسلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.

غزالی از طریق آثار خود در نویسندگان و شعرای بعدی تأثیر گذاشت. از جمله رسالة‌الطی ر او در نوشتن رسائلی با همین مضمون، مانند منطق الطیر عطار ، مؤثر بود. وی همچنین قالب جدیدی برای موضوعات عرفانی ابداع کرد. مؤلفان صوفی تا زمان غزالی فقط از نثر برای بیان مقاصد استفاده می‌کردند، اما غزالی در کتاب سوانح خود، برای تصویر کردن موضوعات عرفانی، در بسیاری از فصول از شعر کمک گرفت. از همین فن، حمیدالدین ناگوری در لوایح، سعدی در نوشتن گلستان ، و پس ازاو جامی در تألیف لوایح تقلید کرده‌اند. فخرالدین عراقی نیز در تالیف لمعات ، علاوه براینکه از لحاظ صوری از روش غزالی پیروی کرده از حیث محتوی نیز کوشیده تصوف عاشقانه غزالی را با عقاید مکتب ابن‌عربی جمع کند
[۱۰۲] احمد غزالی، سوانح، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، مقدمه پورجوادی، ص‌پنج، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
احمد غزالی، سوانح، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، مقدمه پورجوادی، ص‌بیست و هفت تا بیست و نه، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
چون غزالی نخستین کسی است که مذهب تصوف عاشقانه را - که اساس شعر عاشقانه صوفیانه فارسی است - در خراسان شرح و بسط داد، تأثیر عمیقی بر ادبیات عرفانی ما گذاشت. تفسیر عرفانی و روانشناسانه از خصوصیات چهرۀ معشوق و ابداع تصویرها و تعبیرات شاعرانه برای مفاهیم عارفانه قبل از این‌که جایی در اشعار صوفیان داشته باشد، در اشعار و آثار او وجود داشته است و البته برخی از این تصویرهای شاعرانه از طریق وی احیا یا شایع شد. از قرن هفتم به بعد نیز رد پای بسیاری از مضامینی را که شاعرانی صوفی همچون عطار، عراقی وحافظ به کار برده‌اند، می‌توان در آثار غزالی جست. درواقع، هر عارفی از عشق سخن گفته به نحوی تحت تأثیر او و آثارش بوده است. بدین ترتیب، غزالی هم از لحاظ اجتماعی یعنی ایجاد تشکیلات خانقاهی و تأسیس سلسله مؤثر بوده و هم از لحاظ آرائی که در تصوف عاشقانه مطرح کرده است.
[۱۰۳] نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۵، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.
[۱۰۴] نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، ج۱، ص۱۸۶ـ۱۸۷، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.




(۱) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بی‌جا، ۱۳۸۵هـ/ ۱۹۶۵.
(۲) ابن‌ اثیر.
(۳) ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴) ابن ‌جوزی، کتاب القُصّاص والمُذکِرّین، تحقیق قاسم سامرائی ریاض ۱۴۰۳.
(۵) ابن‌ حجر عسقلانی، لسان المیزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م.
(۶) ابن خلکان.
(۷) ابن‌ شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، قم.
(۸) ابن‌ عماد حنبلی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹م.
(۹) ابن‌ کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفرسلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
(۱۰) ابن‌مستوفی، تاریخ اربل، حققه وعلق علیه سامی‌بن السید خماس الصقار، بغداد۱۹۸۰.
(۱۱) عبدالله افندی اصفهانی، ریاض العلما وحیاض الفضلاء، تحقیق سید احمد حسینی، قم۱۴۰۱.
(۱۲) تقیالدین محمد اوحدی بلیانی، تذکره عرفات العاشقین و عرضات العارفین، چاپ سیدمحسن ناجی نصرآبادی، تهران ۱۳۸۸ش.
(۱۳) نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.
(۱۴) نصرالله پورجوادی، «داستان‌هایی از شاهدبازی احمد غزالی»، عقل و الهام در اسلام۲ جشن‌نامه هرمان لندولت، زیرنظر تدلاوسن، تهران ۱۳۸۷ش.
(۱۵) نصرالله پورجوادی، «مجلس احمد غزالی با حضور یوسف صوفی»، معارف، دوره نوزدهم، ش۱.
(۱۶) جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
(۱۷) حاجی‌خلیفه.
(۱۸) محمدتقی خان حکیم، گنج دانش جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، مقدمه عبدالحسین نوایی، چاپ محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۹) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده.
(۲۰) عبدالکریم ‌بن محمد رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار قزوین، به کوشش عزیزالله عطاردی، بی جا (نشر عطارد)، ۱۳۷۶ش.
(۲۱) سعدالدین وراوینی، مرزبان نامه، چاپ محمد روشن، تهران۱۳۶۷ش.
(۲۲) عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۲۳) ابوحفض شهاب‌الدین عمربن محمدبن عبدالله سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۹۶۶م.
(۲۴) محمد خلیل شروانی، نزهه المجالس، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۲۵) شمس‌الدین محمد تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمد علی موحد، تهران ۱۳۶۹ش.
(۲۶) احمد غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۵۸ش.
(۲۷) احمد غزالی، سوانح، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
(۲۸) احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش.
(۲۹) احمد غزالی، بحر المحبه فی اسرار الموده فی تفسیر یوسف.
(۳۰) احمد غزالی، مکاتبات خواجه احمد غزالی با عین القضات همدانی، چاپ نصرالله‌ پورجوادی، تهران ۱۳۵۶ش ب.
(۳۱) احمد غزالی، «مکتوبی از احمد غزالی»، چاپ نصرالله پورجوادی، در جاویدان خرد، س۳، ش۱، بهار ۱۳۵۶الف.
(۳۲) احمد غزالی، التجرید فی کلمه التوحید، چاپ احمد مجاهد، ۱۳۸۴ش.
(۳۳) احمد غزالی، مجالس، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
(۳۴) ابوحامد محمد غزالی، اسرار عشق یا دریای محبت ترجمه بحر المحبه فی اسرار الموده، ترجمه میرزا ابوالحسن فقیهی آیه‌الله‌زاده گیلانی، قم ۱۳۷۸ش.
(۳۵) ابومحمد عبدالله‌ بن اسعد یافعی یمینی، مراة الجنان و عبرة الیقظان، حیدرآباد دکن ۱۳۳۸.
(۳۶) رضا قلی‌خان هدایت، مجمع الفصحا، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۸۲ش.
(۳۷) خواندمیر.
(۳۸) محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، چاپ صلاح الدین المنجد، کویتم ۱۹۸۴.


۱. ابن خلکان، ج۱، ص۹۷.
۲. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۳. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۴. نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، ج۱، ص۱۶۷، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.
۵. ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷، ص۲۳۷، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۶. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۷. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۱۹۳ـ۱۹۵، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۸. جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۳۷۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۹. جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۵۵۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۱۰. ابن خلکان، ج۱، ص۹۷.
۱۱. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۱، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۱۲. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۱۹۷، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۱۳. خواندمیر، ج۲، ص۳۱۷.
۱۴. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۱۵. ابن‌ حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۶۴۷، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م.
۱۶. ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷، ص۲۳۷، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۱۷. محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، ص۴۶، چاپ صلاح الدین المنجد، کویتم ۱۹۸۴.
۱۸. ابن‌ اثیر، ج۱۰، ص۶۴۰.
۱۹. ابن‌ حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۶۴۷، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م.
۲۰. ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷،، ص ۲۳۸، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۲۱. ابومحمد عبدالله‌ بن اسعد یافعی یمینی، مراة الجنان و عبرة الیقظان، ج۳، ص۲۲۴، حیدرآباد دکن ۱۳۳۸.
۲۲. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۱، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۲۳. محمدتقی خان حکیم، گنج دانش جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، ج۱، ص۶۶۶، مقدمه عبدالحسین نوایی، چاپ محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران ۱۳۶۶ش.
۲۴. ابوحفض شهاب‌الدین عمربن محمدبن عبدالله سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۶۸، بیروت ۱۹۶۶م.
۲۵. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۲۶. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۲۷. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۲۰۱، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۲۸. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۶، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۲۹. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۳۰. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۳۱. ابن‌ شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۹، قم.    
۳۲. عبدالله افندی اصفهانی، ریاض العلما وحیاض الفضلاء، ج۵، ص۱۲۵، تحقیق سید احمد حسینی، قم۱۴۰۱.
۳۳. فقیه شافعی، محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، چاپ صلاح الدین المنجد، کویتم ۱۹۸۴.
۳۴. ابن خلکان، ج۳، ص۴۴۴.
۳۵. حاجی‌خلیفه، ج۱، ص۶۱۶.
۳۶. جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۱۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۳۷. جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۲۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۳۸. عبدالکریم ‌بن محمد رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار قزوین، ج۲، ص۱۶۰ـ۱۶۱، به کوشش عزیزالله عطاردی، بی جا (نشر عطارد)، ۱۳۷۶ش.
۳۹. جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۳۸۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۴۰. خواندمیر، ج۲، ص۳۱۹.
۴۱. ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷، ص۲۴۰، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۴۲. ابن خلکان، ج۱، ص۹۸.
۴۳. محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، ص۴۵، ج۴، چاپ صلاح الدین المنجد، کویتم ۱۹۸۴.
۴۴. ابومحمد عبدالله‌ بن اسعد یافعی یمینی، مراة الجنان و عبرة الیقظان، ج۳، ص۲۲۴ـ۲۲۵، حیدرآباد دکن ۱۳۳۸.
۴۵. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۷۸۳ـ۷۸۴.
۴۶. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۷۹۰.
۴۷. جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۳۸۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۴۸. تقیالدین محمد اوحدی بلیانی، ج۱، ص۲۵۵، (که مرقد وی را در بروجرد دانسته است) تذکره عرفات العاشقین و عرضات العارفین، چاپ سیدمحسن ناجی نصرآبادی، تهران ۱۳۸۸ش.
۴۹. احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، ج۱، ص۳۳، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش.
۵۰. احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش.
۵۱. نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، ج۱، ص۱۷۷ـ۱۷۸، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.
۵۲. احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، مقدمه پورجوادی، ص۵ـ۶، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش، ۱۳۹۰۲.
۵۳. برای اطلاع بیش‌تر از صحت و سقم انتساب این نامه‌ها به غزالی، رجوع کنبد به: احمد غزالی، مکاتبات خواجه احمد غزالی با عین القضات همدانی، مقدمه پورجوادی، ص هفت ـ چهارده، چاپ نصرالله‌ پورجوادی، تهران ۱۳۵۶ش ب.
۵۴. احمد غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، ج۱، ص۴۶۴ـ۴۸۶، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۵۸ش.
۵۵. جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۱۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۵۶. ابن‌ کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۲، ص۳۴۰، چاپ جعفرسلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
۵۷. احمد غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، مقدمه مجاهد، ص۳۶۷ـ۳۶۸، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۵۸ش.
۵۸. احمد غزالی، «مکتوبی از احمد غزالی»، ج۱، ص۳۳، چاپ نصرالله پورجوادی، در جاویدان خرد، س۳، ش۱، بهار ۱۳۵۶الف.
۵۹. ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷، ص۲۳۸۲۳۹، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۶۰. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۱ـ۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۶۱. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۰، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۶۲. ابن ‌جوزی، کتاب القُصّاص والمُذکِرّین، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، تحقیق قاسم سامرائی ریاض ۱۴۰۳.
۶۳. ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷، ص۲۳۸-۲۳۹، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۶۴. ابن‌ حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۶۴۸ -۶۴۹، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م.
۶۵. سعدالدین وراوینی، مرزبان نامه، ج۱، ۱۴۲-۱۴۳، چاپ محمد روشن، تهران۱۳۶۷ش.
۶۶. برای توضیح بیش‌تر درباره این مجلس رجوع کنید به: احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، به انضمام رساله الطیر امام محمد غزالی، ص۱۲-۱۵، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش، ۱۳۹۰۲.
۶۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۳.    
۶۸. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۲۸، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۶۹. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۳۱، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۷۰. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۵۲، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۷۱. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۷۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۳.    
۷۳. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۷۴. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۷۵. احمد غزالی، مجالس، ج۱، ص۶۳ـ۶۴، تقریرات احمد غزالی عارف متوفی ۵۲۰ متن عربی با ترجمه فارسی نسخه منحصر به فرد مورخ ۸۰۷ه، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش.
۷۶. احمد غزالی، التجرید فی کلمه التوحید، ج۱، ص۷ـ۸، چاپ احمد مجاهد، ۱۳۸۴ش.
۷۷. احمد غزالی، التجرید فی کلمه التوحید، ج۱، ص۶ـ۷، چاپ احمد مجاهد، ۱۳۸۴ش.
۷۸. احمد غزالی، بحر المحبه فی اسرار الموده فی تفسیر یوسف، ج۱، ص۴-۹.
۷۹. احمد غزالی، بحر المحبه فی اسرار الموده فی تفسیر یوسف، ج۱، ص۲.
۸۰. ابوحامد محمد غزالی، اسرار عشق یا دریای محبت ترجمه بحر المحبه فی اسرار الموده، ترجمه میرزا ابوالحسن فقیهی آیه‌الله‌زاده گیلانی، مقدمه فقیهی، ص۴، قم ۱۳۷۸ش.
۸۱. ابومحمد عبدالله‌ بن اسعد یافعی یمینی، مراة الجنان و عبرة الیقظان، ج۳، ص۲۲۴، حیدرآباد دکن ۱۳۳۸.
۸۲. برای اطلاع از دیگر آثاری که به اشتباه به احمد غزالی نسبت داده‌اند رجوع کنید به، احمد غزالی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، مقدمه مجاهد، ص۱۲۸ـ۱۳۰، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۵۸ش.
۸۳. ابن‌مستوفی، تاریخ اربل، ج۱، ص۳۶ـ۳۸، حققه وعلق علیه سامی‌بن السید خماس الصقار، بغداد۱۹۸۰.
۸۴. خواندمیر، ج۲، ص۳۱۹.
۸۵. محمد خلیل شروانی، نزهه المجالس، ج۱، ص۴۰۶، ش۲۴۳۶ـ۲۴۳۷، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۶۶ش.
۸۶. تقیالدین محمد اوحدی بلیانی، تذکره عرفات العاشقین و عرضات العارفین، ج۱، ص۲۵۵ـ۲۵۷، چاپ سیدمحسن ناجی نصرآبادی، تهران ۱۳۸۸ش.
۸۷. رضا قلی‌خان هدایت، مجمع الفصحا، ج۱، بخش۱، ص۲۵۸ـ۲۵۹، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۸۲ش.
۸۸. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۸۹. احمد غزالی، سوانح، ج۱، ص۱۲، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
۹۰. احمد غزالی، سوانح، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
۹۱. برای توضیح بیش‌تر رجوع کنید به، نصرالله پورجوادی، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۲، «احمد غزالی»، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.
۹۲. احمد غزالی، سوانح، ج۱، ص۳۲، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
۹۳. ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷، ص۲۳۹، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.    
۹۴. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۰۷۱۰۸، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بی‌جا، ۱۳۸۵ه/ ۱۹۶۵.    
۹۵. احمد غزالی، سوانح، ج۱، ص۴۹، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
۹۶. ابن ‌جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۷، ص۲۳۹ـ۲۴۰، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۹۷. عبدالوهاب ‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۶۲، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۹۸. شمس‌الدین محمد تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ‌ص۳۲۴ـ۳۲۵، چاپ محمد علی موحد، تهران ۱۳۶۹ش.
۹۹. نصرالله پورجوادی، «داستان‌هایی از شاهدبازی احمد غزالی»، ج۱، ص۱۸۳-۱۹۱، عقل و الهام در اسلام۲ جشن‌نامه هرمان لندولت، زیرنظر تدلاوسن، تهران ۱۳۸۷ش.
۱۰۰. ابن‌ کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۶۸، چاپ جعفرسلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
۱۰۱. ابن‌ کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۹۷، چاپ جعفرسلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
۱۰۲. احمد غزالی، سوانح، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، مقدمه پورجوادی، ص‌پنج، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش.
۱۰۳. نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۵، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.
۱۰۴. نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، ج۱، ص۱۸۶ـ۱۸۷، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «غزالی»، شماره۶۸۲۸.    






جعبه ابزار