احضار شهود (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بر اساس
آیات قرآن هر گاه،
شهود را براى تحمل
شهادت دعوت کنند، نباید خوددارى کنند.
جواز فراخوانی شهود برای تحمل یا ادای
شهادت :
«یا ایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه اللـه فلیکتب ولیملل الذی علیه الحق ولیتق اللـه ر به ولا یبخس منه شیئا فان کان الذی علیه الحق سفیها او ضعیفا او لا یستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل واستشهدوا شهیدین من ر جالکم فان لم یکونا ر جلین فر جل وامر اتان ممن تر ضون من الشهداء ان تضل احداهما فتذکر احداهما الاخر ی ولا یاب الشهداء اذا ما دعوا ولا تساموا ان تکتبوه صغیر ا او کبیر ا الی اجله ذلکم اقسط عند اللـه واقوم للشهادة وادنی الا تر تابوا الا ان تکون تجار ة حاضر ة تدیر ونها بینکم فلیس علیکم جناح الا تکتبوها واشهدوا اذا تبایعتم ولا یضار کاتب ولا شهید وان تفعلوا فانه فسوق بکم واتقوا اللـه ویعلمکم اللـه واللـه بکل شیء علیم:
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی
عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که
قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که
حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست،
سفیه (یا از نظر
عقل) ضعیف (و
مجنون) است، یا (به خاطر
لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک
مرد و دو
زن، از کسانی که مورد رضایت و
اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای
شهادت ) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهی خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و
شک (و نزاع و گفتگو) بهتر میباشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) میکنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم میدهد؛ خداوند به همه چیز داناست.»
وجوب تحمل و ادای شهادت بر گواهان، هنگام فراخوانی آنان برای شهادت:
«یا ایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ولا یاب کاتب ان یکتب کما علمه اللـه فلیکتب ولیملل الذی علیه الحق ولیتق اللـه ر به ولا یبخس منه شیئا فان کان الذی علیه الحق سفیها او ضعیفا او لا یستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل واستشهدوا شهیدین من ر جالکم فان لم یکونا ر جلین فر جل وامر اتان ممن تر ضون من الشهداء ان تضل احداهما فتذکر احداهما الاخر ی ولا یاب الشهداء اذا ما دعوا ولا تساموا ان تکتبوه صغیر ا او کبیر ا الی اجله ذلکم اقسط عند اللـه واقوم للشهادة وادنی الا تر تابوا الا ان تکون تجار ة حاضر ة تدیر ونها بینکم فلیس علیکم جناح الا تکتبوها واشهدوا اذا تبایعتم ولا یضار کاتب ولا شهید وان تفعلوا فانه فسوق بکم واتقوا اللـه ویعلمکم اللـه واللـه بکل شیء علیم:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر
لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت میکنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (
بدهی خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به
عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر میباشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست میکنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) میکنید،
شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا بپرهیزید! و
خداوند به شما
تعلیم میدهد؛ خداوند به همه چیز داناست.»
برداشت بر این اساس است که «اذا ما دعوا» دعوت برای شهادت باشد یعنی: اذا ما دعوا الی اداء الشهادة. اگر شخصی برای ادای شهادت از سوی قاضی یا مراجع دیگر احضار شود، حضور و ادای شهادت بر او واجب است؛ البته در صورت تعدد افراد، این
وجوب کفایی، و در صورت تعین،
وجوب عینی خواهد بود.
یکى دیگر از احکام این باب این است که (هر گاه ، شهود را براى تحمل شهادت دعوت کنند، خود دارى ننمایند) (و لا یاب الشهداء اذا ما دعوا).
بنابراین تحمل شهادت به هنگام دعوت براى این کار،
واجب است . این احتمال نیز داده شده که هم پذیرفتن دعوت براى تحمل شهادت (دیدن واقعه ) لازم است ، و هم براى اداى شهادت .
۱-
احوط (وجوبی) وجوب تحمل شهادت است برای کسی که
اهلیت آن را دارد، درصورتیکه به آن دعوت شود و وجوب آن - در فرض وجوب - کفایی است و بر او متعین نمیباشد مگر اینکه غیر از او کسی نباشد که آن را تحمل نماید. و در وجوب ادای شهادت - درصورتیکه از او مطالبه شود - اشکالی نیست و این وجوب هم در اینجا
کفایی است.
۲- آیا
شهادت اجیر برای کسی که او را اجیر نموده است قبول است؟ دو قول است، که اقرب آنها عدم قبول آن است. و اگر در حال
اجاره تحمل نماید و بعد از اجاره آن را ادا نماید قبول میشود.
۳- برای نابینا و ناشنوا
تحمل شهادت و ادای آن، اگر واقعه را بدانند، جایز است؛ پس اگر شخص ناشنوا افعال را مشاهده کند شهادت او در آنها جایز است و در روایتی است که: شهادت او در قتل به اولین قولش - نه به دومی - ماخوذ است، ولی این روایت کنار گذاشته شده است. و اگر نابینا بشنود و صاحب صدا را از روی علم بشناسد، شهادتش جایز است. و همچنین تحمل شهادت و ادای آن برای شخص
لال صحیح است؛ پس اگر حاکم اشاره او را بداند، حکم میکند و اگر اشاره او را نفهمد، در آن به دو مترجم عادل اعتماد میکند. و شهادت شخص
لال اصل میباشد و حاکم بهواسطه شهادت او حکم مینماید.
۴- در صحت
طلاق علاوه بر آنچه که گذشت، اشهاد یعنی واقع ساختن طلاق در حضور دو شاهد عادل مرد که انشای آن را بشنوند شرط است؛ چه به آنها بگوید: «اشهدا» (شاهد باشید) یا نه. و معتبر است که در وقت شنیدن
انشاء هر دو با هم باشند، پس اگر یکی از آنها شاهد باشد و در مجلسی انشای طلاق را بشنود سپس بار دیگر لفظ طلاق را تکرار کند و دیگری به طور منفرد بشنود، واقع نمیشود. ولی اگر شهادت به
اقرار او به طلاق بدهند، اجتماع آنها معتبر نمیباشد؛ نه در تحمل شهادت و نه در ادای آن.
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۴۱۶، برگرفته از مقاله «احضار شهود». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی