احراز المعلی و الرقیب (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احراز المعلی و الرقیب فی حج بیت الله الحرام و زیارة القدس الشریف و الخلیل و التبرک بقبر الحبیب، سفرنامه
حج، نوشته
محمد بن عبدالوهاب مِکْناسی (م، ۱۲۱۳ق./۱۷۹۹م.)
فقیه،
ادیب، نویسنده و دولتمرد مغربی است. این کتاب گزارش سفر ابوعبدالله محمد بن عبدالوهاب بن
عثمان مکناسی از
محرم ۱۲۰۰ق تا
شوال ۱۲۰۲ق به پایتخت
عثمانی،
حجاز،
شام و
قدس است.
احراز المعلی به لحاظ جایگاه سیاسی نویسنده، ارزش ادبی، آگاهیهای تاریخی و سیاسی موجود در آن، و نیز از آن رو که وی نه از راه مغرب، بلکه از مسیر
عثمانی به
حج رفته و دیدههای خود را نگاشته است، از سفرنامههای مهم مغرب بهشمار میرود.
این سفرنامه همچون بیشتر سفرنامههای آن روزگار فصلبندی نشده و مطالب آن به ترتیب رخدادها و گذار از منزلها تدوین شده است. محتوای کتاب را به پنج بخش «
مغرب تا
عثمانی»، «حضور در پایتخت
عثمانی»، «سفر
حج»، «بازگشت از حجاز و سفر به
فلسطین»، و «بازگشت به مغرب» میتوان قسمت کرد.
ابوعبدالله محمد بن عبدالوهاب بن
عثمان مکناسی (ابن
عثمان)،
فقیه،
ادیب، نویسنده و دولتمرد در روزگار سه تن از پادشاهان علوی مغرب بوده است. در اواسط سده ۱۲ق./ ۱۸م. در مِکناس
مراکش زاده شد. پدرش پیشه صحافی داشت و در یکی از مساجد مکناس وعظ میکرد.
او نیز در روزگار جوانی، همچون پدر، به صحافی میپرداخت و آنگاه وظیفه کتابداری و سپس منصب کتابت را در دستگاه سلطان محمد بن عبدالله (محمد اول) (حک: ۱۷۵۷-۱۷۹۰م.
) یافت. مدتی نیز حکمران تطوان بود. در سال ۱۱۹۳ق. برای عقد قرارداد صلح میان مغرب و اسپانیا به آن کشور رفت و توانست روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور را اصلاح کند. موفقیتهای وی در این ماموریت سبب شد که پس از بازگشت، به وزارت برگزیده شود. سه سال بعد برای پیگیری ماموریت صلح و تفاهم و نیز آزادسازی اسیران الجزایری به مالت و ناپل فرستاده شد. او دو سفرنامه الاکسیر فی فکاک الاسیر و نیز البدر السافر فی افتکاک الاساری من ید العدو الکافر را در گزارش این ماموریتها نگاشته است.
ابن
عثمان پس از درگذشت سلطان محمد و در زمان حکومت فرزندان وی یزید (حک: ۱۷۹۰-۱۷۹۲م.
) و سلیمان (حک: ۱۷۹۲-۱۸۲۲م.
) نیز در سیاست داخلی و خارجی مغرب مؤثر بود؛ اما بیشترین نقش را در زمان سلطان محمد ایفا نمود که به دانش و دادگری شهرت داشت و دوران حکومت او را بهترین دوره در تاریخ معاصر مغرب دانستهاند.
این پادشاه میان مردم خویش تبعیض روا نمیداشت و با پیروان ادیان گوناگون به تساوی رفتار میکرد؛ اما به مسلمانان عنایت ویژه داشت و برای آزادسازی اسیران الجزایری که آن زمان در سلطه
عثمانیها به سر میبردند و چند بار با اسپانیاییها جنگیده بودند، بسیار تلاش کرد.
سلطان محمد رابطهای نیکو با شرفای حجاز داشت و دختر خود را به عقد «سرور»،
شریف مکه (۱۱۸۶-۱۲۰۲ق.،
) درآورد.
ابن
عثمان در این سفرنامه، خود را پیرو
مذهب مالکی و
طریقت قادریه و
خلوتیه خوانده است.
وی بر اثر بیماری وبا که در مغرب شیوع یافته بود، درگذشت.
احراز المعلی به لحاظ جایگاه سیاسی نویسنده، ارزش ادبی، آگاهیهای تاریخی و سیاسی موجود در آن، و نیز از آن رو که وی نه از راه مغرب، بلکه از مسیر
عثمانی به
حج رفته و دیدههای خود را نگاشته است، از سفرنامههای مهم مغرب بهشمار میرود. بسیاری از معاصران او همچون محمد بن اسماعیل ناصری و موسی بن محمد مکی با این اثر وی از سالهای نخست نگارش آشنا بوده و تقریظهایی نیز بر آن نگاشتهاند.
به باور محمد بوکبوط، مصحح کتاب، گویا انتقادهای نویسنده از برخی شخصیتهای سیاسی در این اثر باعث شده تا پس از مرگ وی به آن التفات نشود و چنانکه باید، رونق نیابد. حتی مورخ و دولتمرد نامدار، ابوالقاسم زیانی (۱۱۴۷-۱۲۴۹ق.،
) مؤلف الترجمانة الکبری که اندکی پس از ابن
عثمان برای ماموریتی دیگر وارد
استانبول شد،
با وجود اقتباس از این اثر، دست کم در بخش مربوط به استانبول، و با آن که در پایان کتابش اسامی سفرنامههای مورد استناد خویش را آورده، هیچ اشارهای به این اثر نکرده است.
در حقیقت، آگاهی امروزین ما از احراز المعلی بیش از هر چیز مرهون پژوهش
استاد محمد فاسی درباره ابن
عثمان و اهتمام او به تصحیح و انتشار الاکسیر فی فکاک الاسیر است.
این سیاستمدار مغربی در
محرم ۱۲۰۰ق به ریاست هیئتی از دولتیان مغرب،
به پایتخت
عثمانی و سپس
حجاز سفر کرد و به خواست سلطان محمد بن عبدالله، دیدههای خود در این سفر را برای آگاهی وی نگاشت. او از چند و چون ماموریت خویش در استانبول سخن نگفته؛ ولی تصریح کرده که وی و همراهانش ماموریت داشتهاند تا پس از رسیدن به مقصود در استانبول، برای ادای
حج و رساندن هدایای پادشاه مغرب به شرفای حجاز و برخی مقاصد دیگر، به آن دیار سفر کنند.
سلطان محمد هدایایی به ارزش تقریبی ۳۵۰/۰۰۰ ریال برای شرفای
مکه و
مدینه و
یمن و بعضی نواحی دیگر فرستاده بود و از بیم دستاندازی پسرش یزید که با پدر اختلاف داشت و از او گریخته بود، به هیئت مغربی دستور داد با کاروان
حج عثمانی به حجاز روند تا
عثمانیها امنیت آنان را تامین کنند. فرستادگان پس از رسیدن به حجاز، هدایای شرفای مدینه و مکه را تقدیم کردند و یزید که با کاروان مصر به مکه آمده بود،
باقیمانده هدایا را به تاراج برد.
آنها دست به دامان شریف سرور شدند و او با تعقیب مهاجمان توانست بخشی از اموال را بازستاند.
این سفرنامه همچون بیشتر سفرنامههای آن روزگار فصلبندی نشده و مطالب آن به ترتیب رخدادها و گذار از منزلها تدوین شده است. عنوانهای نسخه چاپی فراهم آمده مصحح است و تنها در چند مورد، مؤلف برای مطالب خود عناوینی برگزیده است.
نثر ابن
عثمان در این اثر، ساده و روان است که گاه به اقتضای مقام، مسجّع و موزون
میشود. وی در سراسر کتاب،
آیات و
روایات و اشعار فراوان
از خود یا دیگران به مناسبتهای گوناگون آورده و سفرنامه را به جُنگی با مطالب متنوع بدل کرده است. او از کلمات مهجور پرهیز کرده و هرجا واژهای غیرعربی بهکار برده، بیدرنگ آن را به دقت معنا کرده و گاه به نکات دقیق دستور زبان ترکی پرداخته است.
مؤلف به دیدهها و شنیدههای خود بسنده نکرده و به بیش از ۵۰ کتاب تاریخی، جغرافیایی، ادبی، کلامی، عرفانی و ... با یادکرد ماخذ، استناد نموده است.
گویا وی در نگارش این اثر به کتاب الحقیقة و المجاز
نابلسی نظری ویژه داشته است.
نگارنده در جایهای گوناگون اثر خویش، از خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
امامان شیعه با احترام یاد کرده و از تعابیری چون «سیدنا» برای
امام حسن (علیهالسّلام)، «سیده» برای
حضرت زهرا (علیهاالسلام) و «الامام» برای
ائمه بقیع بهره برده است.
نیز برای
علی (علیهالسّلام) به نقل از الحقیقة و المجاز، عنوان «امیرالمؤمنین اللیث الغالب الامام»
را به کار برده و هنگام گزارش زیارت آرامگاههای
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و
حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) از آنها با عنوان «سیده» یاد کرده است. از گزارش وی برمیآید که در آن دوره آرامگاهی به نام سکینه در
دمشق بوده است.
دقت مؤلف در گزارش زمان و مسافت ستودنی است. وی فاصله میان منزلها را بهطور دقیق، گاه با شمار روزهای سپری شده و بیشتر با مقیاس ساعت
ثبت کرده و درباره هر سرزمین آگاهیهای دقیق و گوناگون تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی ارائه نموده است.
وی در این سفر دور و دراز یاداشتهای بسیار فراهم آورده است.
محتوای کتاب را به پنج بخش «مغرب تا
عثمانی»، «حضور در پایتخت
عثمانی»، «سفر
حج»، «بازگشت از حجاز و سفر به فلسطین»، و «بازگشت به مغرب» میتوان قسمت کرد. نویسنده صفحات بسیار را به موضوعاتی جز شرح سفر اختصاص داده است. از جمله به مناسبت پیدایش شخصی به نام «منصور اوشیرما» که جنبشی ضد روسی را در جاجان (چچن) رهبری میکرد و خود را طلیعهدار ظهور
مهدی موعود میخواند، به گفتار دراز تاریخی، کلامی و عرفانی در زمینه
مهدویت در مذاهب و کشورهای اسلامی پرداخته و دیدگاه
شیعه درباره مهدی منتظَر را نقد کرده است.
نیز پس از زیارت آرامگاه
ابن عربی، صفحاتی بسیار را به دفاع از او و اندیشههایش ویژه ساخته است.
به اینها باید اشعاری فراوان را افزود که در سراسر سفرنامه پراکنده شدهاند.
بخش نخست،
گزارش سفر نویسنده از مغرب تا سواحل اسپانیا و از آنجا تا استانبول را در بر دارد. وی از رباط به تطوان و سپس طَنجه رفته و پس از توقفی دراز مدت در این شهر، به علت مناسب نبودن هوا برای سفر دریایی، با کشتی فرستاده شده کارلوس سوم پادشاه اسپانیا به درخواست سلطان مغرب، به قَرطاجَنّه (کارتاژ) رهسپار گشته و با عبور از تنگه بُسفُر به
عثمانی رفته و روز چهارم
شوال به استانبول رسیده است.
او با نگاهی تیزبینانه، افزون بر شرح مختصر مراحل سفر، جزئیاتی چون مراحل ورود و خروج کشتیها در بُغازِ
قسطنطنیه (قَرادِنیز بُغازی) را ثبت کرده است.
در بخش دوم
مؤلف به بهانه گزارش دیدار هیئت مغربی با صدر اعظم و سلطان
عثمانی،
به تفصیل و با دقتی ستودنی، مطالبی بسیار درباره تشریفات اداری و دیپلماتیک
عثمانیها نگاشته است. نظامهای امنیتی، آموزشی و قضایی
عثمانیها، مساجد و آرامگاهها، کتابخانهها، حمامها، بازارها، مکانهای تاریخی و تفریحی، آب و هوا، وضع عمرانی و نیز آداب و رسوم مردم از موضوعاتی هستند که نویسنده به آنها پرداخته است. وی بخشی عمده از اثرش را به تاریخ مختصر
دولت عثمانی ویژه ساخته که بیشتر مطالب آن را از منابع تاریخی، به ویژه
اخبار الدول و آثار الاول قرمانی اقتباس کرده است. نویسنده سبب ماندگاری ۱۰ ماهه خویش در استانبول را بیان نکرده است؛ اما زیانی در الترجمانة الکبری سبب این درنگ دیرزمان را دیر رسیدن آنها به استانبول و بازماندن آنها از کاروان
حج عثمانی دانسته است. بدینسان ناچار شدند تا موسم
حج سال بعد در آنجا بمانند.
بخش سوم
گزارش سفر
حج نویسنده را در بر دارد. او در ۲۵
رجب ۱۲۰۱ق. با کاروان
حج عثمانی، استانبول را به سوی
شام و به قصد
حجاز ترک گفت.
خروج او از استانبول تقریباً همزمان با آغاز نبرد میان
عثمانی و
روسیه بود و او به این مناسبت قصیدهای حماسی در انگیزهبخشی به رزمندگان
عثمانی سرود که باعث خرسندی آنان شد.
وی از منازل بسیار در مسیر استانبول و شام یاد کرده؛ اما پنج شهر به نام اَسکیشهر، قونیه، اَذَنه،
اَنطاکیه و
حَماة را استراحتگاه اصلی کاروانیان
حج در این مسیر دانسته که دولت
عثمانی در آنها، خانها (کاروانسراها) و امکانات آسایش حاجیان را فراهم کرده بود. او پیش از اسکیشهر درباره منطقهای به نام «خان الوزیر» سخن گفته که یکی از وزیران
عثمانی به نام سنان پاشا برای اتراق کاروانهای
حج در فصلهای سرد بنا کرده بود.
گزارشهایی که نویسنده از مسیر
حج استانبول میدهد، تلاش
عثمانیها برای برقراری امنیت و آسایش حاجیان در «راه
حج» را حکایت میکند.
کاروان
حج عثمانی با استقبالی شکوهمند وارد
دمشق میشود. مؤلف صفحاتی بسیار از این بخش را به گزارش دیدارهایش با دانشوران دمشق، زیارت قبرها و اشارات تاریخی اختصاص داده است.
کاروان آنها ۳۸ روز در دمشق درنگ کرده است. پس از فراهم شدن مقدمات سفر، با انجام مراسمی رسمی که هر ساله برای خروج کاروان
حج برگزار میشده، از دمشق بهسوی
حجاز راه سپردهاند.
وی در مسیر
مدینه از منازلی چون
مُزیرِیب،
معان،
ذات حج،
تبوک،
مدائن صالح و
جبل سَلْع یاد کرده و مزیریب و مُعان را مهمترین منازلی شمرده که حاجیان برای تجدید قوا و تهیه امکانات، چند روز در آن درنگ میکردهاند.
مؤلف به رغم اشاره به دشواریهای فراروی کاروان
حج عثمانی، از تلفات احتمالی این کاروان سخنی نگفته است. اما در یکجا بر پایه دیدهها و شنیدههای خود، از کشته شدن ۱۵۵ تن و شتران بسیار در یک روز بر اثر گرمای سخت و کمآبی در منازل نزدیک مدینه خبر داده است؛ بی آن که بگوید این شمار تلفات از کاروان او بوده یا از قافلههای دیگر.
وی اشاره نکرده که چه هنگام به مدینه رسیده و چرا کمتر از سه روز
در آنجا ماندهاند. اما روشن است که علت آن نزدیکی
ایام حج بوده؛ زیرا کاروان آنها هفتم
ذیحجه به
مکه رسیده است.
گزارش اقامت کوتاه او در مدینه از سه صفحه درنمیگذرد؛ اما همان نیز یکسره به شرح اهتمام شگفتآور وی برای زیارت همه مزارهای این شهر اختصاص دارد.
او هنگام بازگشت نیز سه روز در مدینه مانده است.
مؤلف در راه مکه از منازلی چون بیار علی (
آبار علی)، شهداء، جدیده، بدر و
رابِغ گذشته و یاد نموده که برای
عمره مفرده در رابغ
احرام بسته است. به گزارش او، مردم رابغ از بیم شریف سرور که زمانی بر عموی خود شوریده و مکه را بهدست گرفته بود، از خانههایشان فراری شده بودند.
شگفتا که مؤلف شرح اقامت خود در مکه و اعمال
حج و عمرهاش را تنها در چهار صفحه آورده و جز چند سطر در بیان شکل و مساحت
مسجدالحرام، به دیگر جایها و دیدارهای احتمالیاش با بزرگان آن سرزمین نپرداخته است. او به درخواست برخی از همراهانش خلاصهای از
مناسک حج را بر پایه
مذهب مالکی در ۳۰۷ بیت به نظم درآورده است.
افزون بر گزارش نکاتی درباره اهمیت مکه
و مدینه
از ساجعة الحرم
سیوطی و گزارش جشن نورافشانی در
منا، نویسنده در دو جا ناخشنودی خود را از ترک شدن سنت بیتوته
مستحب در شب نهم ذیحجه در منا نشان داده است.
بخش چهارم
به گزارش بازگشت نویسنده از
مکه به دمشق و رفتن او به
فلسطین برای زیارت
قدس و
الخلیل میپردازد. با آنکه وی تا ۲۷ ذیحجه در مکه بوده، بر اثر فتنهای نتوانسته به زیارت مزارها برود؛ و از این بابت اندوه خورده است.
گویا این فتنه همان تاراج هدایا بوده است.
آنان با کاروان شام عزم دمشق کردند و از همان منازل که در مسیر رفت پشت سر گذاشته بودند، به سوی
شام رفتند. نویسنده با گزارش خاطره بیماری نقرس که او را از مکه تا مدینه آزرده بود، شرح میدهد که به علت شرم از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نزد طبیب نرفته و سرانجام با
توسل به ایشان بهبود یافته است.
او از مدینه به شام، عکا و فلسطین رفته و زیارتگاههای قدس و الخلیل را
زیارت کرده است.
در قدس با شیخ ابوالسعود محمد، استادش در
طریقت قادریه، دیدار کرده و بدین مناسبت، صفحاتی چند درباره ابوالسعود و استاد وی شیخ مصطفی بکری نگاشته و به معرفی این سلسله پرداخته است.
نویسنده در بخش پنجم
رخدادهای سفر خود در بازگشت به فاس را نگاشته است. نخست با کشتی به قصد
قبرس حرکت کرده؛ اما به علت طوفانی بودن دریا، به
تونس رفته و از راه خشکی به مغرب بازگشته است.
پس از بازگشت، پادشاه مغرب، سلطان محمد که اسیران الجزایری با وساطت وی از دست دولت اسپانیا آزاد شده بودند، نگارنده را برای رساندن اسیران به کشورشان، به
تلمسان گسیل داشت. وی پس از انجام این ماموریت به فاس بازگشت و با اجازه پادشاه به شهر خود مکناس رفت.
او در
شوال ۱۲۰۲ق. به مکناس رسید و این اثر را در یک ماه و نیم پاکنویس نمود.
پایانبخش این سفرنامه، نامههای ادیبانهای است که میان نویسنده و دوست فقیه و ادیبش ابوعبدالله محمد بن محمد بیجری مکناسی رد و بدل گشته است.
از این سفرنامه دو نسخه در الخزانة الحسنیه در رباط یافت میشود. محمد بوکبوط نسخه کامل را به شماره ۱۲۳۰۷ مبنای تصحیح خود قرار داده
و مقدمهای عالمانه در ۲۹ صفحه
و نیز فهرستها و نمایههای گوناگون به آن افزوده است. از آنجا که این کتاب جایزه
ابن بطوطه را دریافت نموده، بخشی در معرفی این جایزه و برندگان آن به کتاب ملحق شده است.
این کتاب را نخستین بار انتشارات دارالسویدی للنشر و التوزیع در ابوظبی و نیز المؤسسة العربیة للدراسات و النشر المرکز الرئیسی در
بیروت به سال ۲۰۰۳م. در ۴۲۱ صفحه، در قطع وزیری و در مجموعه «موسوعة رحلات الحج» به چاپ رساندهاند.
(۱) اتحاف اعلام الناس: عبدالرحمن بن زیدان (م،۱۳۶۵ق.) ، به کوشش التازی، مطابع ادیال دار البیضاء، ۱۴۱۰ق؛
(۲) الاستقصاء لاخبار دول المغرب الاقصی: احمد بن خالد الناصری (م. ۱۳۱۵ق.) ، به کوشش الناصری، وزارة الثقافة و الاتصال، ۲۰۰۱م؛
(۳) تاریخ مکه: احمد السباعی (م. ۱۴۰۴ق.) ، نادی مکة الثقافی، ۱۴۰۴ق؛
(۴) الترجمانة الکبری فی اخبار المعمور براً و بحراً: ابوالقاسم الزیانی، به کوشش الفیلالی، رباط، دار النشر للمعرفه، ۱۸۳۳م؛
(۵) مجلة معهد المخطوطات العربیه: قاهره، معهد المخطوطات بجامعة الدول العربیه، ۱۳۸۱ق؛
(۶) المغارب فی العهد العثمانی: به کوشش عبدالرحمن، رباط، کلیة الآداب، ۱۹۹۵م.
دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «احراز المعلی و الرقیب»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۲/۲۱.