احبار و تورات (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله
آیات مرتبط با رفتار
احبار یهود نسبت به تورات معرفی میشوند.
عالمان
یهود مانع دسترسى مردم به حقايق
کتاب آسمانی خود (
تورات):
«وَلَمَّا جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ كِتَابَ اللّهِ وَرَاء ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ؛
و هنگامى كه فرستادهاى از سوى خدا به سراغشان آمد، و با نشانههايى كه نزد آنها بود هماهنگى داشت، گروهى از آنان كه به آنها كتاب آسمانى داده شده بود، كتاب خدا را پشت سر افكندند؛ گويى هيچ از آن آگاهى ندارند!»
با توجه به سیاق آیات، احتمال دارد مقصود از «فریق» عالمان یهود باشند؛ زیرا آنان متصدی بیان معارف تورات بودند. جمله «کانهم لایعلمون» مؤید این معنا است.
وجود حقايقى در تورات بر خلاف
منافع و مصالح احبار:
«... قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاء بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُواْ ...؛
... بگو: چه كسى كتابى را كهموسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و هدايت بود؛ امّا شما آن را به صورت اوراق پراكندهاى قرار مىدهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مىداريد؛ در حالى كه مطالبى به شما تعليم داده شده كه از آن آگاه نبوديد....»
تحریف آگاهانه تورات از سوی عالمان یهود:
«أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ؛
آيا شما مسلمانان انتظار داريد آنها به آيينتان ايمان بياورند، با اينكه عدّهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنيدند و پس از فهميدن، آن را تحريف مىكردند، در حالى كه آگاه بودند؟!»
عوامل اعراض احبار از حکمیت تورات عبارت است از:
احساس
مصونیت از
خلود در
آتش ، عامل اعراض برخی احبار از
حکمیت تورات:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ • ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ ...؛
آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب آسمانى داشتند، و به سوى كتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آنها داورى كند، ولى گروهى از آنان، با علم و آگاهى، روىگردان مىشوند، در حالى كه از قبول حق ابا دارند؟! اين، به خاطر آن است كه مىگفتند: (به سبب امتيازى كه به ديگران داريم آتش دوزخ)، جز چند روزى به ما نمىرسد....»
فریفتگی عالمان یهود در اثر
افترا و
بدعت گذاری، عامل اعراض آنان از حکمیت تورات:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ • ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ ...؛
آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب آسمانى داشتند، و به سوى كتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آنها داورى كند، ولى گروهى از آنان، با علم و آگاهى، روىگردان مىشوند، در حالى كه از قبول حق ابا دارند؟! اين، به خاطر آن است كه مىگفتند: (به سبب امتيازى كه به ديگران داريم آتش دوزخ)، جز چند روزى به ما نمىرسد....»
پذیرفتن حکمیت تورات از سوی برخی عالمان یهود:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ؛
آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب آسمانى داشتند، و به سوى كتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آنها داورى كند، ولى گروهى از آنان، با علم و آگاهى، روىگردان مىشوند، در حالى كه از قبول حق ابا دارند؟!»
قید «فریق منهم» به دلالت مفهومی، به پذیرش گروهی دیگر اشاره دارد.
عدم پایبندی سران و عالمان یهود به
احکام تورات:
۱. «... وَمِنَ الَّذِينَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ ...؛
... و نيز گروهى از يهود كه با دقت به سخنان تو گوش مى دهند، تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند؛ آنها جاسوسان گروه ديگرى هستند كه خودشان نزد تو نيامدهاند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مىكنند، و به يكديگر مىگويند: اگر اين كه ما مىخواهيم به شما داده شد و محمد بر طبق خواسته شما داورى كرد، بپذيريد؛ وگرنه از او دورى كنيد....»
۲. «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ...؛
داستان كسانى كه مكلّف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند داستان درازگوشى است كه كتابهايى حمل مىكند، (امّا چيزى از آن نمىفهمد)....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۲۷۸، برگرفته از مقاله «احبار و تورات».