اجتناب از تسبیح (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اجتناب از
تسبیح الهی و
اعتماد به اسباب ظاهرى موجب
سلب و محرومیت از نعمت های
خداوند است.
اجتناب از
تسبیح خداوند، موجب
محرومیت از نعمت های خداوند:
•«انا بلونـهم کما بلونا اصحـب الجنة اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین:ما آنها را آزموديم، همان گونه كه «صاحبان باغ» را
آزمایش كرديم، هنگامى كه
سوگند ياد كردند كه ميوه هاى
باغ را صبحگاهان (دور از
چشم مستمندان) بچينند»
كلمه" بلاء" كه
مصدر " بلونا" است به معناى
امتحان، و نيز به معناى پيش آوردن
مصیبت است، و كلمه" صرم" به معناى چيدن ميوه از
درخت است، و كلمه" استثناء" كه مصدر فعل" يستثنون" است، به معناى اين است كه بعضى از افراد كل را از
حکم کل كنار بگذاريم، و نيز به معناى گفتن كلمه" ان شاء اللَّه"
در هنگام وعده قطعى و يا هر سخن قطعى ديگر است، و اگر اين كلمه را هم
استثناء خوانده اند، بدين جهت است كه وقتى مى گويى:" فردا ان شاء اللَّه به
سفر مى روم" معنايش اين است كه من فردا
در همه احتمالات به سفر مى روم مگر يك
احتمال، و آن اين است كه خدا نخواهد به سفر بروم. و منظور از" طائف
عذاب"، آن
عذابى است كه
در شب رخ دهد، و كلمه" صريم" به معناى درختى است كه ميوهاش را چيده باشند. بعضى گفته اند: به معناى
شب بسيار تاريك است. بعضى ديگر گفته اند: ريگزارى بريده از ريگزار ديگر است كه
در آن چيزى نمى رويد، و هيچ فايده اى ندارد.
آیه سرگذشت حادثه قحطى و گرسنگى كه به
دعاء و
نفرین رسول صلى اللّه عليه و آله
در باره اهل
مکه رخ داد و هفت سال ادامه يافته بود كه به خوردن
مردار منتهى شد مانند ابتلاء صاحبان بستان معروف كه قومى از اهل
صنعا بودند و اهل مكه نيز سرگذشت صاحبان
بستان را شنيده بودند.
•« بل نحن محرومون:(آرى، همه چيز از دست ما رفته) بلكه ما محروميم!»»
اين جمله اعراض از جمله سابق است، و معنايش اين است كه نه تنها گمراهيم بلكه از
رزق هم محروم شديم.
مى خواستيم
مستمندان و نيازمندان را محروم كنيم اما خودمان از همه بيشتر
محروم شديم، هم محروم از درآمد مادى، و هم بركات معنوى كه از طريق
انفاق در راه خدا و به نيازمندان به دست مى آيد.
•«قال اوسطهم الم اقل لکم لولا تسبحون:يكى از آنها كه از همه عاقل تر بود گفت: «آيا به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمى گوييد؟!»
برادر
خردمند گفت:" أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ" آيا به شما نگفتم- معلوم مى شود قبلا به آنان
نصیحت كرده بود،" لَوْ لا تُسَبِّحُونَ"، چرا تسبيح خدا نمى گوييد، و او را از داشتن شريك ها منزه نمى داريد؟ و چرا بر
قدرت خود و ساير اسباب ظاهرى اعتماد مى كنيد و
سوگند مى خوريد، كه حتما فردا ميوه ها را مى چينيم، و ان شاء اللَّه نمى گوييد و خدا را به كلى از دخالت و
سببیت و تاثير معزول مى كنيد و همه تاثيرها را به خود و ساير اسباب ظاهرى منسوب مى كنيد؟ اين همان شرك است، كه شما را از ارتكابش زنهار دادم.
مفاد جمله (لَوْ لا تُسَبِّحُونَ) آن است كه تنزيه نمودند آفريدگار را از اينكه هنگام گفتگو و بنا گذارى كه سحرگاه به بستان آمده محصول آنرا جمع آورى نمايند اعتماد به
قدرت و توان خود و نيز به ساير اسباب طبيعى اطمينان داشته كه مي توانند محصول باغ را جمع آورى نموده
معیشت خود را
در آن
سال تأمين نمايند و توجه به قدرت و
مشیت پروردگار ننموده كه انجام اين عمل به قيد اينكه چنانچه پروردگار بخواهد انجام خواهيم داد و يا اينكه بگويند كه محصول را جمع آورى نمائيم جز هنگامى كه پروردگار خواسته باشد كه امسال از محصول بى بهره شويم بهر تقدير تعليق به مشيت و
اذن پروردگار ننموده بدين جهت پروردگار آنان را از محصول باغ بى بهره فرمود زيرا بنا گذار آنان شرك آميز بوده كه عملى را بنا گذارند و بخود نسبت دهند و توجه به قدرت و
اراده و مشيت پروردگار ننمايند.
•«قالوا سبحـن ربنا انا کنا ظــلمین:گفتند: «منزّه است پروردگار ما، مسلّماً ما ظالم بوديم!»»
برادران
در مقام عذر خواهى بر آمده گفتند
تنزیه مى نمائيم آفريدگار را از اينكه ما بخود
ظلم و
ستم نموديم و به قصد حرمان
فقراء بنا گذارديم كه محصول باغ را بخود اختصاص دهيم و فقراء را بى بهره نمائيم و به پيشگاه پروردگار طلب عذر مى نمائيم از اين سوء قصد.و چنانچه همين عذرخواهى را قبل از نزول
عذاب مي گفتند و منصرف مى شدند از سوء قصد خودشان پروردگار آنان را از خسارت و
فساد محصول ايمن مي فرمود ولى مع الاسف وقتى كه چنين عذر خواهى نمودند كه خطر و ضرر متوجه آنان شده است.اين جمله حكايت تسبيح صاحبان باغ مذكور است كه بعد از
ملامت آن شخص ميانه رو متوجه خطاى خود شده، خدا را تسبيح كردند، و گفتند: خدا را از شركايى كه
در سوگند خود برايش
اثبات كرديم منزه مى داريم، تنزيهى نگفتنى، و
اعتراف داريم كه يگانه
رب ما اوست و او است كه با مشيت خود امور ما را تدبير مى كند، آرى ما
در اثبات شريك ها براى او ستمكار بوديم. بنا بر اين، جمله مورد بحث ما هم تسبيح خدا است، و هم اعترافشان است به اينكه
در اثبات شركا بر نفس خود ستم كرده اند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اجتناب از تسبیح».