ابومصعب احمد بن ابیبکر زهری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبومُصْعَب،
احمد بن ابی
بکر قاسم بن حارث
بن زرارة
بن مصعب
بن عبدالرحمن
بن عوف زهری (۱۵۰-۲۴۲ق/۷۶۷-۸۵۶م)، فقیه و قاضی مدنی و یکی از راویان
موطأ از
مالک بود.
ابومصعب در
مدینه میزیست و در همان شهر نیز درگذشت.
وی محضر مالک را درک کرد و نزد او دانش اندوخت، از دیگر بزرگان،
دراوردی ،
ابن ابی حازم ،
ابراهیم بن سعد ،
مغیرة بن عبدالرحمان و
محمد بن ابراهیم بن دینار نیز
فقه و
حدیث آموخت
افرادی چون
بخاری ،
مسلم ،
ابوحاتم رازی و
ابوزرعه از شاگردان و راویان اویند.
چنانکه گفته شد، ابومصعب یکی از راویان
مؤطأ از خود مالک بود که
دارقطنی وی را در روایت آن مورد
وثوق شمرده است.
نوشتهاند که روایات ابومصعب و
احمد بن اسماعیل سهمی از مالک، از آخرین روایات موطأ بوده و در این دو روایت حدود
۱۰۰حدیث افزون بر دیگر موطأها-همچون موطأ
یحیی بن بکیر -به
چشم میخورد.
اگرچه طریق مدنی ابومصعب، نسبت به برخی دیگر از طرق روایی موطأ از اهمیت کمتری برخوردار بوده است اما به هر روی میتوان در قرون مختلف، در فهارس، مشیخههای گوناگون به ویژه در غرب اسلامی روایت آن را مشاهده کرد.
ابومصعب از فقیهان برجسته زمان خود بود و
مذهب مدنی داشت و در سخنی معروف
مذهب اهل
مدینه را بر عراقیان برتری داده و نسبت به آنان اظهار
فخر کرده است،
اما
قاضی عیاض .
ابنحجر ضمن بیان مطلبی، وی را در فتواهایش متمایل به رأی دانستهاند.
آن دو مورد داستان منع شدن
ابنابی خثیمه از سوی پدرش در مورد
علم اندوزی نزد ابومصعب، ضمن اظهار شگفتی از این مطلب، احتمال دادهاند که شاید تمایل ابومصعب به رأی و یا داخلشدنش در امر قضا سبب این ممانعت گردیده است.
وی در موضوع
غیرمخلوق بودن
قرآن با اتکا به گفته مالک، حتی کسی را که در این امر
شک یا وقف کند،
کافر میدانست و معتقد به
خلق قرآن را خبیث میشمرد.
ابومصعب در زمان عبیدالله
بن حسن علوی-والی
مأمون در
مدینه -قضای این شهر را به عهده داشت و گویا تا زمان عزل عبیدالله (۲۱۰ق) بر آن منصوب بود.
و به گفته
زبیر بن بکار وی در هنگام
مرگ نیز بر مسند قضا بوده است.
نام ابومصعب به عنوان یک محدث در اسانید
صحاح سته آمده است.
و در دیگر اسانید روایی مشرق و مغرب نیز به چشم میخورد.
اثر مهم بازمانده از ابومصعب روایت او از موطأ مالک است که پارههایی پراکنده از آن در کتابخانه ظاهریه دمشق یافت میشود.
از اثر دیگر وی
المختصر نیز نسخهای خطی به روایت
ابواسحاق ابراهیم بن سعید مدنی در کتابخانه قرویین فاس
محفوظ است.
مؤلف در این اثر فقهی، پس از خطبه و مقدمهای در
ستایش مذهب مدنی ، کتاب را براساس مسائل فقهی به حدود ۳۰باب
منقسم کرده است؛ ابن نسخه مشتمل بر ۱۷۴برگ است.
ابنعطیه طریق روایت خود از این اثر را ذکر میکند.
(۱) عبدالرحمن
بن محمد ابن
ابیحاتم، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۲) عبدالرحمن
بن علی ابنجوزی، مشیخة، به کوشش
محمد محفوظ، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۳)
احمد بن علی ابنحجر عسقلانی، تهذیبالتهذیب، حیدراباد دکن، ۱۳۲۵ق.
(۴) علی
بن احمد ابن حزم، جوامعالسیرة، به کوشش احسان عباس و ناصرالدین اسد، قاهره، ۱۹۵۶م.
(۵)
محمد ابنخیراشبیلی، فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودار، بغداد، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۶) عبدالحق ابنسعد، ط، الطبقاتالکبری، بیروت، دار صادر.
(۷) عبدالحق ابنعطیه، فهرس، به کوشش
محمد ابوالاجفان و
محمد زاهی، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۸)
احمد بن علی ابن منجویه، هرجال صحیح مسلم، به کوشش عبدالله لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۹) ابراهیم
بن علی ابواسحاق شیرازی، طبقاتالفقهاء، به کوشش خلیل میس، بیروت، دارالقلم.
(۱۰)
محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و صالح سمر، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۱) عبدالکریم
بن محمد رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
(۱۲) حمزة
بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۳) ظاهریه، خطی.
(۱۴)
محمد عابد فاسی، فهرس مخطوطات خزانة القرویین، فاس، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۵) فهرس مجامیع المدرسة العمریة، به کوشش یاسین
محمد سواس، کویت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۷م.
(۱۶) ترتیب المدارک قاضی عیاض، به کوشش
احمد بکیر محمود، بیروت/طرابلس، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۷) عبدالحی
بن عبدالکبیر کتانی، فهرس الفهارس، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۸)
احمد بن محمد کلاباذی، رجال صحیح البخاری، به کوشش عبدالله لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۹) یوسف
بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۰)
محمد بن خلف وکیع، اخبار القضاة، بیروت، عالم الکتب.
(۲۱) برزالی،
قاسم بن محمد، مشیخة قاضی القضاة ابن جماعة، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن مصعب»، ج۶، ص۲۵۵۰.