• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوفراس حمدانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوفراس حمدانی (متوفای ۳۵۷ق)، یکی از صاحب‌منصبان آل حمدان، پسرعموی سیف‌الدوله حمدانی و عامل او بر بخشی از حلب بود. او در یکی از جنگ‌ها به اسارت رومیان درآمد و تا سال ۳۵۵ ق در اسارت بسر برد. وی پس از مرگ سیف‌الدوله اعلام استقلال نمود و سرانجام به سال ۳۵۷ قمری در جنگ میان او و جانشین سیف‌الدوله کشته شد.



ابوفراس (حمدانی) حارث بن سعید بن حمدان بن حمدون بن حارث ربعی، پسرعموی سیف‌الدوله و عامل او بر «منبج» (بین حلب و فرات) بود. در موصل زاده شد و به یتیمی پرورش یافت و بالید، زیرا پدرش به دست ناصرالدوله برادر سیف‌الدوله کشته شد و سیف‌الدوله، سرپرستی او را به عهده گرفت.


ابوفراس در جنگ‌های زیادی حضور داشت که در همه آنها در رکاب سیف‌الدوله جنگید، از این رو سیف‌الدوله او را دوست داشته، گرامی‌اش می‌داشت و در جنگ‌هایش او را با خود همراه می‌کرد و او را بر سایر کسان خود مقدم می‌داشت. سیف‌الدوله ولایت «منبج»، «حرّان» و نواحی آن را به او سپرد. ابوفراس در «منبج» ساکن بود و میان شهرهای شام تردد داشت.
در جنگی که در سال ۳۵۱ ق در خرشنه با رومیان رخ داد، ابوفراس اسیر و به قسطنطنیه برده شد و تا سال ۳۵۵ ق در اسارت بود. اشعار دوران اسارت او که «رومیات» خوانده می‌شد، از دیگر اشعار او متمایز است و شخصیت قوی او را می نمایاند. او از مایه های دینی در اشعارش، تنها برای بیان و ابراز تشیع و دوستی خود به اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بهره می‌برد.


پس از مرگ سیف‌الدوله، فرزندش ابوالمعالی شریف الدوله حمدانی، حاکم شد و ابوفراس در «حمص» اعلام استقلال کرد. در پی این اقدام، میان ابوفراس و شریف الدوله (خواهرزاده ابوفراس) کینه و دشمنی پدیدار شد و در نهایت، به جنگ میان آن دو انجامید.


جنگ در محلی به نام «صدد» (بین سلمیه و حماة) بروز کرد و دستاورد آن کشته شدن ابوفراس در ۳۷ سالگی بود. آن گاه سر ابوفراس را از تن جدا کرده، برای ابوالمعالی بردند، و پیکرش در بیابان رها شد و عده‌ای از اعراب او را به خاک سپردند.
[۸] بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۹۲.



۱. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۵۸.    
۲. ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۴، ص۳۰۰.    
۳. ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۱، ص۵۷.    
۴. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۸۸.    
۵. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۱۱، ص۳۱۶.    
۶. ابن تغری بردی، یوسف، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۴، ص۱۹.    
۷. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۲، ص۲۵۳.    
۸. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۹۲.
۹. زرکلی، خیرالدین، الأعلام، ج۲، ص۱۵۵.    



عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۲۷۸.





جعبه ابزار