ابوعبدالله محمد بن احمد قرشی هاشمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبو عَبْدُ اللهِ قُرَشی، محمد بن احمد بن ابراهیم قرشی هاشمی (د ۵۹۹ق/ ۱۲۰۳ م)،
عارف اندلسی بود.
و در جزیرة الخضراء زاده شد.
از آنجا که
سن او در هنگام وفات ۵۵
سال نوشتهاند،
تاریخ ولادت وی را میتوان در ۵۴۴ق/ ۱۱۴۹ م دانست.
از جزئیات زندگی وی اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم که او پس از کسب
علم از مشایخ مغرب رهسپار
مصر شد و چندی در آن دیار
اقامت گزید
و در میان مردم آوازهای یافت.
ابنخلکان خود برخی از کسانی را که در مصر به درک صحبت ابوعبدالله نایل آمده و کراماتی نیز به وی نسبت میدادهاند، دیده است.
ابوعبدالله سپس از مصر به قصد
زیارت بیت المقدس راهی شام شد و چون به بیت المقدس رسید، عزم اقامت کرد و تا آخر عمر در آنجا ماند.
وی اگرچه در طول
سفر های خود به صحبت بسیاری از مشایخ طریقت نایل شد، ولی با اینهمه، سخن مقری که گوید ابوعبدالله صحبت ۶۰۰ شیخ را درک کرده است،
اغراق آمیز مینماید. ابوعبدالله خود میگوید که از میان مشایخ ۴ تن را به استادی برگزیده است: ابوالربیع کفیف مالقی، ابوالحسن بن طریف، ابوزید قرطبی و ابوالعباس جوزی.
بعدها ابوعبدالله خود مجالس درس و
وعظ برپا داشت
و به ترتیب شاگردان و مریدان پرداخت. کسانی چون ابوالعباس احمد بن علی قسطلانی در زُمره مریدان خاص وی بودهاند، چنانکه گویند ابوعبدالله قرشی در خانه وی منزل گزید و همو بود که تمامی دارایی خویش را در راه ابوعبدالله نهاد
و آراء و سخنان وی را گرد آورد.
اعتقاد مریدان ابوعبدالله به وی چنان بود که گویند یکی از ایشان با آنکه شیخ به بیماری
جذام مبتلا و نابینا شده بود،
به قصد تبرک،
دختر خویش را به
عقد وی درآورد.
به گفته مقری، مادر قسطلانی نیز به عقد وی در آمده بود.
بسیاری از کراماتی که بعدها به وی نسبت داده شد،
درباره نابینایی و بیماری جذام اوست.
سرانجام ابوعبدالله پس از
مرگ در ماملای
بیت المقدس به خاک سپرده شد.
آرامگاه وی
زیارتگاه مردم شد و به گفته مجیرالدین، در ۷۲۲ ق ابوبکر صفدی ضریحی تاره بر آرامگاه او نهاد.
وی به موضوع
فقر و اهمیت آن در
سلوک توجه خاص داشت و بسیاری ازسخنانش در باب فقر و منزلت فقر است.
گفتههای او در کتابهای تذکره و طبقات پراکنده است.
ابوالعباس قسطلانی نیز گفتههای وی را در آداب معاملات و طرایق اهل ریاضات و تأدیب اهل بدایات گرد آورده و در چندین «فصل» تنظیم و تدوین کرده است. بروکلمان سهواً نام این مجموعه را «الفصول» نهاده است. افزون بر این، جواهر البلاغه فی المعانی و البیان را نیز به ابوعبدالله نسبت داده که زرکلی این انتساب را نادرست دانسته است.
(۱) ابنخلکان، وفیات.
(۲) ابنعربی، محمد بن علی، الفتوحات المکلیه، بولاق، ۱۲۹۳ق/ ۱۸۷۶ م.
(۳) ابنملقن، عمر بن علی، طبقات الاولیاء، به کوشش نوالدین شریبه، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م.
(۴) ذهبی، محمد بن احمد، العبر، به کوشش محمد سعید بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵ م.
(۵) زرکلی، اعلام.
(۶) شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الکبری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴ م.
(۷) صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۳۸۱ق/ ۱۹۶۱ م.
(۸) مجیرالدین حنبلی، الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل، بیروت، ۱۹۷۳ م.
(۹) مقری، احمد بن محمد، نفح الطیب، به کوشش محمد بقاعی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م.
(۱۰) نبهانی، یوسف بن اسماعیل، جامع کرامات الاولیاء، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹ م.
(۱۱) یافعی، عبدالله بن اسعد، روش الریاحین فی حکایات الصالحین، قبرس، مؤسسه عمادالدین.
(۱۲) یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۸ ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوعبدالله محمدقرشی»، ج۵، ص۱۴.